eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
...: قسمت شصت و سوم باچندین نفر عالم باسواد و متقی حرف زدم وقتی سختگیری های بابا رو براشون گفتم و ازشون راه چاره خواستم که چطور برخورد کنم و وظیفم چیه؟نظرشون این بود تا وقتیکه ازدواج نکردم و خونه بابام هستم بخاطر حفظ سلامتی روحی و جسمی و موقعیتمم که شده عقیدمو پنهون نگه دارم و باهمین روش هم ازدواج کنم.. بابای من شخص بیسوادی نبود که از حق و حقیقت هیچی نشنیده باشه و من باید به هر قیمتی دعوتش میدادم چون هم دعوت دادن شرایط و موقعیت مناسبی لازم داره تا نتیجه بده هم اینکه بابا خودش باسواد بود و از ادله های طرف های مقابلش کاملا خبر داشت و بارها باهاشون در دیدارهای حضوری مناظره کرده بود واسه همینم اعتراف من در این موقعیت و تلاش کردنم برای اصلاح افکارش نه تنها سودی نداشت بلکه عواقب ناگواری داشت که توان مقابله رو هم نداشتم و خودم رو نابود میکردم. 🔸تصمیمم واسه ازدواج با سهیل قطعی شده بود و قرار شد بعد از دانشگام بیاد خواستگاریم چون میدونستم این یه سال و خورده ای که از دانشگام مونده بهونه خوبیه واسه بابا که با ازدواجم مخالفت کنه خصوصا الان که باهم گیرو گرفتایی داشتیم اما فکر کردیم که ما این مدت اگه باهم ارتباط داشته باشیم محرم هم نیستیم و این اصلا کار درستی نبود حتی اگه همه چیز رو هم رعایت میکردیم، واسه همین گفتیم توکل به خدا اقدام کنیم تا ببینیم چی تقدیر میشه بلکه الله تعالی مادامیکه نیتمون دوری از حرامه برامون آسون کنه.. 📱چند شب بعدش که خوابگاه بودم بابا بهم زنگ زد و گوشی پیشم نبود هم اتاقیم جواب داده بود گفته بود که فردوس الان نیست و دستش بنده بابا بهش میگه میدونم که اونجاست بهش بده گوشی رو وقتی برگشتم تو اتاق هم اتاقیم گفت بابات انگار خیلی عصبانی بود باور نمیکرد گوشی پیشت نیست فورا بهش یه زنگ بزن 😔بااینکه به روی خودم نیاوردم اما تو بچه های اتاق خیلی خجات زده شدم بخاطر اعتماد از رفته بابا نسبت بهم که این روزا از جرو بحثای تلفنی و سرو صدا کردنمون تو راهرو و حیاط خوابگاه همه بهم شک کرده بودن و میدونستن اکثر وقتا با بابا درگیرم این روزا بابا یا اصلا بهم زنگ نمیزد یا اگه میزد حتما حرف تازه ای در موردم شنیده بود و زنگ میزد که توجیهش کنم و خلافشو ثابت کنم تا خیالش یکم آروم بگیره که البته فقط چند روز تاثیر داشت و دفعه بعد اگه اتفاق تازه ای میفتاد هرچی من رشته کرده بودم اون پنبه میکرد و به کرده و ناکرده متهمم میکرد و میگفت فلان حرف رو زدی و فلان کار رو کردی و آبرومو بردی همه میدونن گمراه و منحرف شدی 😔استرسی که وقتی شماره ی بابا رو گوشیم میفتاد بهم دست میداد قابل وصف نیست کلا روح و روانم رو ناآرام کرده بود و شب و روز جز متوسل شدن به نماز و دعا هیچ چیزی روحم رو کمی آرام نمیکرد خواستم بهش زنگ بزنم که خودش تماس گرفت؛ اول نتوتستم جواب بدم اما پشت سرهم چند بار زنگ زد تا رفتم حیاط و جوابش رو دادم. یاالله وقتی جواب دادم هرچی از دهنش بیرون اومد با صدای بلند و داد و هوار بهم گفت میگفت همین امشب میام اونجا میکشمت و جلو هم دانشگاهیات آّبروتو میبرم تا بدونن چه جونوری هستی و مواظب خودشون باشن 😔کسی که اینطور به پدرش خیانت کنه و بعد اون همه سال زحمت مثل ماری که تو آستین پرورش داده باشم الان بهم نیش بزنه و خلاف عقیده من حرکت کنه، کسیکه در حق پدرش اینقدر بی وفا باشه چطور واسه خدا و خلقش میتونه وفا بخرج بده 🔻خط قرمز بابا مسائل عقیده بود چون تمام تلاشش رو میکرد تا خانواده و اطرافیانش رو از عقایدِ به قول خودش گمراه کننده و نودینی دور کنه و همه بابا رو اینطور میشناختن و میدونستن چه دشمنیه سرسختی با غیرِ آدما عرفان و تصوف داره تعصبی داشت که نمونش رو از تو دوستاش و هیچ کس دیگه ای ندیده بودم و واقعا فکر میکرد اگه کسی ادعا کنه تابع قرآن و سنته مسیر اشتباه رو گرفته خصوصا اگه اون شخص دخترش باشه و با هر قیمتی نذاره دخترش از قافله ی پیشتاز حق که همون عرفان و تصوف بود عقب بمونه! 😔خیلی سخت بود حرف زدن چون بابا برخورد تندش رو در اوج دلسوزی و حقانیت میدید عادت داشت وقتی ازم شکایت میکرد همه زحمتاشو تو رخم میکشید و اونقد اغراق میکرد که خودمم شک میکردم چکاری کردم که بابا اینطور آرام و قرار نداره و ناحق میگه اجازه نمیداد حرف بزنم فقط چند کلمه بریده بریده وسط حرفاش تکرار کردم که اشتباه متوجه شدی من عقیده ی عجیب و غریبی ندارم که اینقد احساس دوری میکنی، از شنیدن حرفام بیشتر آتیش میگرفت گفت شماره فریبا رو بهم بده کارش دارم فکر میکرد منشا به قول خودش انحراف من اون بیچارست چیزی که خیالم رو آروم میکرد این بود که الحمدلله اونی نبودم که بابا میترسید و اهل تندروی و تکفیر و هیچ حزبی نبودم و واسه هرمسلمانی باهرعقیده ای احترام قائل میشدم و اگه با کسی بحثی پیش میومد و حرفی داشتم با دلیل ارائه میدادم ادامه دارد... https:/
7 نصیحت از مولانا: درپوشیدن خطاےدیگران شب باش درمهر و دوستی همچون خورشید درهنگام خشم و غضب کوه درسخاوت و یاری به دیگران رود درکنارآمدن بادیگران دریا وخودت باش آنگونه که هستی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نالیدن یک مادر مایوس کُشنده ست بغضی که شودیکسره محبوس کشنده ست سیلیِ به زهرا سبب مرگ حسن شد آری بخداغصه ی ناموس کشنده ست 😭😭 https://eitaa.com/zandahlm1357
KARBALLA.IR | فاطمیه - حاج میثم مطیعی.mp3
3.44M
⚜در دل تاریک شب غسل و کفن مشکل هست... 🍃 در رثای حضرت زهرا (س) 🎤 حاج میثم مطیعی https://eitaa.com/zandahlm1357
🌺🍃...وَتِلْكَ ٱلْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ ٱلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَآءَ ۗ ... ❤️🍃... و ما اين روزها [ى شكست و پيروزى‌] را ميان مردم مى ‌گردانيم، تا خدا مؤمنان [واقعى‌] را معلوم دارد و از میان شما گواهانى بگيرد... 🔹سوره مبارکه "آل عمران" - آیه 140 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/zandahlm1357
💠 تلاوت زیبا و دلنشین استاد دکتر محمد انور حفظه الله 🔷 آخر القمر اول الرحمن والنازعات https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی ☀️ 4⃣2⃣ قسمت بیست و چهارم 🔹بعضی از عزیزان در حالت عادی (هنوز عزیزی از دس
.......: 💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی ☀️ 5⃣2⃣ قسمت بیست و پنجم 🔹اگر بخواهیم حزن و اندوه دنیا را از بین ببریم علاجش چیزی نیست جز اینکه ما بدانیم؛ هر چه در این دنیا هست برای خداست. خدا داد، خدا هم یک روز می گیرد!! چه فرزند باشد، چه مال باشد. خدا امروز به ما داد و یک روز هم به حکمت خودش از من و شما می گیرد. 👌واقعا خدا می خواهد انسان را آزمایش کند، بعضی ها می گویند ما مسلمان هستیم، شیعه هستیم این طور جاها خدا آزمایش می کند که ببیند واقعا انسان شیعه است یانه!؟ ▪️میرزا جواد آقا ملکی تبریزی آن عارف بزرگ، روز عید غدیر پسرش در حوض افتاد و مرد! همه در حیاط سر و صدا کردند.. گفت چرا سر و صدا می کنید، خواست خدا بود !! بروید به جشن تان برسید عید غدیر است. 👌علمای بزرگ همین طوری بودند. آدم در این طور جاها می تواند تشخیص بدهد که مؤمن چه کسی است و غیر مؤمن چه کسی است؟ ✅وقتی کسی که اهل سعادت هست می خواهد به کمال برسد توجهش به خداست! اگر امور دنیایی از او فوت شد دیگر حسرت و تأسف نمی خورد، وقتی امور آخرتی از او فوت شد ناراحت می شود. ❌بعضی ها به این چیزهایی که خدا به مردم داد، نگاه می کنند! در حالی که صراحت آیه قرآن است، در آیه [131/سوره طه] خدای متعال می فرماید؛ دیده های خودتان را به این چیزهایی که به اهل دنیا دادیم نیندوزید چرا؟ چون این زیور و زینتی که به آنها دادیم، برای امتحان است. «لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ..» برای اینکه آنها را آزمایش کنیم با اینها.. ✅انسان این سوره ها را زیاد بخواند حواسش جمع می شود! همین چیزی که خدا به او داد را بگیرد کامل بچسبد، با همین استعدادهای خودش به خدا برسد! برایش کافی است. بله، کسی که خدا امکانات بیشتر به او داد، آن دنیا یقه اش را بیشتر می گیرد می گوید من که به تو پول بیشتر دادم تو می توانستی بیشتر خیرات کنی، می توانستی بیشتر در مجلس امام حسین (ع) یا مجلس امام زمان (عج) استفاده کنی. ⚠️ما توانمان مثلا دادن صد هزار تومان در مجلس امام حسین (ع) است! یکی توانش یک میلیارد است خدا براساس توان ما به ما پاداش می دهد. این قدر حسرت زندگی این و آن را نخوریم! هر چه هست بحث امتحان است. 🔹ادامه دارد .... 💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (3) 🎤استاد احسان عبادی 25 💠☀️💠☀️💠☀️💠 ________________ https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ابوبصیر نقل کرده است: روزی به امام کاظم عرض کردم که امام زمان را چگونه می توان شناخت؟ امام فرمود: امام زمان را به چند چیز می توان شناخت. یکی از آنها سخن گفتن امام به هر زبانی است. در حال صحبت بودیم که مردی از جانب خراسان آمد و پس از سلام شروع به صحبت کردن به زبان عربی کرد و حضرت پاسخ او را به زبان خراسانی داد. مرد خراسانی گفت به خدا سوگند من به این جهت با شما به زبان عربی صحبت کردم که تصور می کردم شما زبان خراسانی نمی دانید. اکنون می بینم که شما فصیح تر از من به زبان خراسانی صحبت می کنید. حضرت فرمود: اگر من این زبان را بهتر از تو ندانم پس فضیلت و علم من بر تو چگونه است و چگونه مستحق خلافت و امامت هستم؟ سپس امام فرمود: کلام و زبان هیچ قبیله ای بر ما پوشیده نیست •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/zandahlm1357