eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
میری آدامستو بچسبونی زیر صندلی، آدامس یکی دیگه میچسبه به دستت، واقعا چقدر بی فرهنگن این ملت :)) 😅😅
🔴سه شخصیت سیاسی مهم و تأثیرگذار قاره آسیا: 1- ماهاتما گاندی از هندوستان 2- ماهاتیر محمد از مالزی 3- ماهارو نابود کرد حسن از ایران 😂😂😂😂
علائم آنفلوانزا، کرونا، سرما خوردگی، زکام، ذات‌الریه، سل 😐😂 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
: پسر پدرم هر چه زمان به پیش می رفت ... زندگی برای شکستن کمر من ... اراده بیشتری به خرج می داد ... چند وقت می شد که سعید ... رفتارش با من داشت تغییر می کرد ... باهام تند می شد ... از بالا به پایین برخورد می کرد ... دیگه اجازه نمی داد به کوچک ترین وسائلش دست بزنم ... در حالی که خودش به راحتی به همه وسائلم دست می زد ... و چنان بی توجه و بی پروا ... که گاهی هم خراب می شدن ... با همه وجود تلاش می کردم ... بدون هیچ درگیری و دعوا ... رفتارش رو کنترل کنم ... اما فایده ای نداشت ... از طرفی اگر وسایل من خراب می شد ... پدرم پولی برای جایگزین کردن شون بهم نمی داد ... وقتی با این صحنه ها رو به رو می شدم ... بدجور اعصابم بهم می ریخت ... و مادرم هر بار که می فهمید می گفت ... - اشکال نداره مهران ... اون از تو کوچیک تره ... سعی کن درکش کنی ... و شرایط رو مدیریت کنی ... یه آدم موفق ... سعی می کنه شرایط رو مدیریت کنه ... نه شرایط، اون رو ... منم تمام تلاشم رو می کردم ... و اصلا نمی فهمیدم چی شده؟ ... و چرا رفتارهای سعید تا این حد در حال تغییره؟ ... گیج می خوردم و نمی فهمیدم ... تا اینکه اون روز ... از مدرسه برگشتم ... خیلی خسته بودم ... بعد از نهار ... یه ساعتی دراز کشیدم ... وقتی بلند شدم ... مادرم و الهام خونه نبودن ... پدرم توی حال ... دست انداحته بود گردن سعید ... و قربان صدقه اش می شد ... - تو تنها پسر منی ... برعکس مهران ... من، تو رو خیلی دوست دارم ... تو خیلی پسر خوبی هستی ... اصلا من پسری به اسم مهران ندارم ... مادرت هم همیشه طرف مهران رو می گیره ... هر چی دارم فقط مال توئه ... مهران 18 سالش که بشه ... از خونه پرتش می کنم بیرون ... پاهام سست شد ... تمام بدنم می لرزید ... بی سر و صدا برگشتم توی اتاق ... درد عجیبی وجودم رو گرفته بود ... درد عمیق بی کسی ... بی پناهی ... یتیمی و بی پدری ... و وحشت از آینده ... زمان زیادی برای مرد شدن باقی نمونده بود ... فقط 5 سال ... تا 18 سالگی من ... ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ╭═ ❁ 🍃 ๑ 💗 ๑ 🍃 ❁ ═╮ رفقا میاین با هم یه قرار بذاریم⁉ از این به بعد هر جا اسم رو شنیدیم یه واسه ظهور امام زمان بفرستیم😍 چون تمام بدبختی های ما از نبود امام و سرورمونه😞 موافقی⁉..بگو : عجل لولیک الفرج💝 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ¯\_(ツ)_/¯ 📛 📛 تو قدم گذاشتن در این بی تفاوت نباشیم😉💪🏻 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╰═ ❁ 🍃 ๑ 💗 ๑ 🍃 ❁ ═╯
💠اگر خداوند در همین دنیا با گنهکاران برخورد کند و آن‌ها را مجازات کند دیگران عبرت می‌گیرند و به سراغ معصیت و گناه نمی‌روند؟ چرا اینگونه نمی‌شود؟💥 🍃وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّـهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَ‌كَ عَلَيْهَا مِن دَابَّةٍ وَلَـٰكِن يُؤَخِّرُ‌هُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُ‌ونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿٦١﴾🍃 ✍🏻و اگر خداوند مردم را به [سزاى‌] ستمشان مؤاخذه مى‌كرد، جنبنده‌اى بر روى زمين باقى نمى‌گذاشت، ليكن [كيفر] آنان را تا وقتى معين بازپس مى‌اندازد، و چون اجلشان فرا رسد، ساعتى آن را پس و پيش نمى‌توانند افكنند.💠 📗سوره مبارکه نحل – آیه ۶1 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقطع من تلاوة القاريء مهدي عادلي رعاه الله من سورة فاطر الاية ٣١
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت شصت و پنجم 💭بعد ملا احمد نراقی می گوید؛ شیطان را تشبیه کردند به
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀قسمت شصت و ششم 💠ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعادة می فرمایند؛ آن ذکری که وسوسه های شیطان را دفع می کند و این خواطر نفسانی را (خواطر نفسانی منظور افکاری هست که به ذهن ما می آید مثلا در ذهن خودش انسان گناه می کند..) از ذهن و دل شما پاک می کند بدانید که ذکر قلبی است. 👈که مشغول ساختن دل به یاد خداست و تذکر و یادآوری قدرت خدا و عظمت خدا که چقدر عظیم و بزرگ است، خدا را پاک بدانی از هر چیزی که نقص هست. تفکر بکنی در ساخت خدا و جهانی که خلق کرد، در عجایب مخلوقات و آسمان و زمین و سایر اموری که متعلق به دین است. می گوید به اینها اگر فکر بکنی ذکر قلبی می شود. 😔به یاد قیامت و قبر بیافتیم، به یاد اینکه ما در قبر تنها هستیم و کسی نیست به داد ما برسد، هنگامی که ما را در غسالخانه می شورند بدون هیچ اراده ای..! به اینها فکر بکنیم، بدانیم که در قبر دستمان خالی است «لا یَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ• إِلَّا مَنْ أتَی اللهَ بِقَلْبِ سَلِیم» [۸۸ و ۸۹/ شعراء] هیچ چیزی به درد انسان نمی خورد مگر قلب سلیم و قلب پاک! هیچ چیزی به درد انسان نمی خورد مگر اعمال پاک! 💢وقتی انسان را در قبر می گذارند، اگر نماز خوان باشد، نماز اول وقت به شکل یک فرشته یا حالا نور زیبایی می آید و انسان را محافظت می کند و خوش به حال آنهایی که نماز شب می خوانند! اینها می آیند و قبرشان را نورانی می کنند. اعمال خیر و اعمال نیک! و چنین افرادی هستند که خدای متعال در قبر ندا می دهد «عَبدی اُحَدوک؟ »بنده من! تنهایت گذاشتند؟ خانواده ات، پدر و مادر و زن و فرزند.. همه رفتند؟ غصه نخور، منم انیس و همدم تو! چنین بنده هایی هستند که خدا در قبر به آنها سلام می دهد.. 🔸وقتی به اینها در طول روز فکر بکنیم چند فایده دارد؛ سمت گناه نمی رویم وقتی دل به یاد خدا مشغول باشد شیطان نمی آید، جایی که نور باشد تاریکی نیست «جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِل» [81/ اسراء] دلی که یاد خدا در آن باشد گناه نمی کند ‌و جایی برای شیطان نیست! 😔اگر به فردای قیامت فکر بکنیم که اگر اعمال خوبی نداشته باشیم عریان محشور می شویم و فردای قیامتمان تاریک است و رسوا هستیم! اصلا اگر رسوایی هم پیش مردم نباشد شرمندگی یمان پیش خدا هست که نامه اعمال ما را به ما نشان بدهد کسی هم نباشد خودمان باشیم و خدا، بگوید بنده من! تو که این گناه را در خلوت خودت کردی به این فکر نکردی من تو را می بینم؟ 🔆روایت است که وقتی پیغمبر خدا از معراج برمی گشت، می خواست چیزی به خدا بگوید که رویش نمی شد، خداوند فرمود چه می خواهی بگویی؟ پیغمبر (ص) فرمودند فردای قیامت وقتی می خواهی نامه اعمال امت من (مسلمان ها) را پیش خلق خودت باز کنی اینها ابرویشان می رود، اگر می شود جوری نامه اعمالشان را باز کن که فقط من خبر دار بشوم و توی خدا و خودشان! و کسی دیگر خبردار نشود که آبرویشان برود. ✅خدا فرمود؛ خیالت راحت نامه اعمالشان را طوری باز می کنم که تو هم نباشی تا ابرویشان پیش پیغمبر هم برود فقط خودم هستم و خودشان! پیغمبری که رحمة للعالمین است. البته این برای کسانی هست که توبه کردند والا کسانی که بدون توبه از دنیا بروند همان «یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ» [9/طارق] خواهد بود و رسوا می شوند‌. 🔹ادامه دارد .... 💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (10) 🎤استاد احسان عبادی 66 💠☀️💠☀️💠☀️💠 __________________
استاد عالی _توقع امام زمان از ما.mp3
3.28M
🎙استاد عالی 🔖توقع امام زمان از ما کوتاه وشنیدنی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✅✅✅✅✅✅✅✅✅
هر روز با امام رضا .......: @zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
تلفن زنگ زد، گوشی را برداشتم، آنسوی خط صدای مهربان رضا بود😍 که می گفت : هنوز خوابی؟ بیا بریم کوهنوردی چندتا عکس بگیریم. لباس پوشیدیم و دوربینم را برداشتم و رفتیم، او اهل عکس گرفتن و اینطور برنامه ها نبود اما نمی دانم چرا اینبار این پیشنهاد را داد که برویم عکس بگیریم، 🤔انگار می خواست این عکسها بعنوان آخرین عکسهایش گرفته شود تا امروز بی عکس نباشیم.😢 هوا سرد بود و رضا لباس گرم نپوشیده بود، نیمه های راه گفت : خیلی سرد شده بیا برگردیم، گفتم : تو مگر اسمت فاتح نیست؟ بیا این کوه را فتح کنیم،😁 خندید و گفت : ان‌شاءالله فتح قله شهادت... عکسهای مارو منتشر نکنی!😄 گفتم : باشه، هر وقت شهید شدی منتشر می کنم.☝️ گفت : ان‌شاءالله عکس شهادت باشه...🕊 ان‌شاءالله شهادت تکیه کلامش بود، هر چیزی می شد می گفت :ان‌شاءالله شهادت...💔 عکس گرفتیم و حرف زدیم، رضا می گفت: شهدا گلچین می شوند، اینکه ما نرفتیم یعنی یا نوبتمان نشده یا اینکه لیاقت نداشتیم.😔 سردار شهید رضابخشی، معاون فرماندهی تیپ پر افتخار فاطمیون، جوان 28 ساله رعنا، کارشناسی علوم اسلامی داشت و به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی حرف می زد.👌 نزدیک دوسال بود که به جبهه علاقمند شده بود و در رفت و آمد بود، برای انجام دادن کارهای مربوط به شهدا سر از پا نمی شناخت، همیشه درحال فعالیت بود و خلاصه از آن آدمهایی بود که تکلیفش باخودش مشخص بود😊 او فهمیده بود که چکار باید بکند، از دنیا و مافیها گذشته بود و فقط به یک چیز می اندیشید شهادت💔 سردار شهید مدافع حرم رضا بخشی (فاتح) 🌹 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓 📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان 📖آیه گرافی📝احکام 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📂داستان شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان 📖آیه گرافی⏱نماز 💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت 📂داستان شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی تست هوش💠آیه درمانی📂داستان 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان با ما همراه باشید👇👆 @zandahlm1357
.......: من نهج البلاغه میخوانم https://eitaa.com/zandahlm1357 💠💠💠💠💠💠💠
🌹کلمات_قصار_نهج_البلاغه قِيمَةُ کُلِّ امْرِئ مَا يُحْسِنُهُ. امام(عليه السلام) فرمود: قيمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد.(1) مرحوم سيّد رضى مى گويد: اين از کلماتى است که قيمتى براى آن تصور نمى شود و هيچ سخن حکيمانه اى هم وزن آن نيست و هيچ سخنى نمى تواند هم رديف آن قرار گيرد
شرح و تفسير معيار ارزش انسان امام(عليه السلام) ارزش هر انسانى را در اين عبارت حکيمانه کوتاه به روشنى بيان کرده است مى فرمايد: «قيمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد»; (قِيمَةُ کُلِّ امْرِئ مَا يُحْسِنُهُ). اشاره به اين که حسب و نسب، مقام و مال و پست هاى اجتماعى و رسمى هيچ کدام دليل بر ارزش انسان نيست. ارزش واقعى انسان را کارهاى مهمى تشکيل مى دهد که از عهده آن بر مى آيد. جراحى بسيار ماهر، معلمى شايسته، شاعرى توانا، نويسنده اى قوى و فقيهى ماهر که مى تواند مردم را به احکام الهى آشنا سازد ارزش آنها به قدر همان کارى است که به خوبى از عهده آن بر مى آيند. نه تنها در نزد مردم چنين است، در نزد خداوند هم کسانى قيمت و ارزش دارند که اعمال شايسته تر و مجاهدت هاى بيشتر و اصلاحات بهترى انجام مى دهند. براى اين حديث شريف جز آنچه در بالا آمد تفسيرهاى ديگرى هم شده است. بعضى گفته اند منظور از «مايُحْسِنُهُ» علم و دانش هايى است که شخص دارد، بنابراين ارزش هر انسان به مقدار معرفت و علم و دانشى است که به خوبى آن را فرا گرفته است. بعضى اين دو را با هم آورده اند: معرفت بالا و عمل با ارزش. برخى ديگر تفسير چهارمى براى اين حديث شريف ذکر کرده اند و «مايحسنُهُ» را به معنى احسان و نيکوکارى تفسير نموده گفته اند: ارزش هر کس به اندازه احسان و نيکوکارى اوست. گرچه جمع بين هر چهار تفسير در مفهوم جمله امکان پذير است، زيرا استعمال لفظ در بيش از يک معنا کاملاً بى مانع است; ولى تفسير اول صحيح تر و مناسب تر به نظر مى رسد. شاهد اين سخن حديث زيبايى است که امام جواد(عليه السلام) از پدرانش از اميرمؤمنان(عليهم السلام) نقل کرده است که فرمود: «چهار سخن را من گفتم و خداوند متعال تأييد آن را در کتابش نازل فرمود. من گفتم: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ فَإِذَا تَکَلَّمَ ظَهَرَ; شخصيت انسان در زير زبانش نهفته است هنگامى که سخن بگويد آشکار مى شود». خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِى لَحْنِ الْقَوْلِ); منافقان را از طرز سخنانشان مى شناسى». من گفتم: «فَمَنْ جَهِلَ شَيْئاً عَادَاهُ; کسى که نسبت به چيزى جاهل است با آن دشمنى مى کند». خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ); آنها (دشمنان) چيزى را که از آن آگاهى نداشتند تکذيب کردند» نيز گفتم: «قَدْرُ أَوْ قِيمَةُ کُلِّ امْرِى مَا يُحْسِنُ; ارزش هر انسانى به اندازه چيزى است که به خوبى انجام مى دهد». خداوند اين آيه را در قصه طالوت نازل کرده: «(إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْکُمْ وَزادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ); خداوند او (طالوت) را بر شما برگزيده و از نظر علم و جسم او را افزايش داده است». و نيز گفتم: «الْقَتْلُ يُقِلُّ الْقَتْلَ; کشتن (قصاص) کشتن را کم مى کند» خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(وَلَکُمْ فِى الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِى الاَْلْبابِ); قصاص مايه حيات و زندگى شماست اى صاحبان مغز و خرد».(1) مرحوم سيّد رضى بعد از ذکر اين گفتار حکمت آميز جمله اى بيان کرده که نشان مى دهد تا چه اندازه اين سخن حکيمانه در دل و جان اين مرد فصيح و بليغ تأثير گذاشته مى گويد: «اين از کلماتى است که قيمتى براى آن تصور نمى شود و هيچ سخن حکيمانه اى هم وزن آن نيست و هيچ سخنى نمى تواند هم رديف آن قرار گيرد»; (قالَ الرَّضىُ: وَهِي الْکَلِمَةُ الَّتي لا تُصاب لَها قيمَةٌ، وَلا تُوزَنُ بِها حِکْمَةٌ، وَلا تُقْرَنُ إلَيْها کَلِمَةٌ). (1). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص 382; بحارالانوار، ج 1، ص 165، ح 5.
🌹 أُوصِيکُمْ بِخَمْس لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الاِْبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلاً: لاَ يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلاَّ رَبَّهُ، وَلاَ يَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ، وَلاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ: لاَ أَعْلَمُ، وَلاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ، وَعَلَيْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ، مِنَ الاِْيمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَلاَ خَيْرَ فِي جَسَد لاَ رَأْسَ مَعَهُ، وَلاَ فِي إِيمَان لاَ صَبْرَ مَعَهُ. امام(عليه السلام) فرمود: شما را به پنج چيز سفارش مى کنم که اگر براى تحصيل آن شتران راهوار را به سرعت حرکت دهيد (و همه جا را براى به دست آوردن آن گردش کنيد) سزاوار است: هيچ يک از شما جز به پرورگارش اميدوار نباشد (و دل نبندد). هيچ کس جز از گناه خود نترسد. هيچ کس از شما اگر چيزى را از او پرسيدند که نمى داند حيا نکند و (صريحاً) بگويد: نمى دانم. و اگر کسى از شما چيزى را نمى دانست از فرا گرفتن آن خجالت نکشد. بر شما باد که صبر و استقامت پيشه کنيد، زيرا صبر و استقامت در برابر ايمان همچون سر است در برابر تن. تن بى سر فايده اى ندارد همچنين ايمان بدون صبر و استقامت.
پنج اصل مهم ج-۱۲ شرح و تفسير پنج اصل مهم امام در اين حکمت پربار به پنج موضوع از مهم ترين مسائلى که در زندگى انسان سرنوشت ساز است و اهميت فوق العاده اى دارد با تأکيد اشاره مى کند. نخست مى فرمايد: «شما را به پنج چيز سفارش مى کنم که اگر براى تحصيل آن شتران راهوار را به سرعت حرکت دهيد (و همه جا را براى به دست آوردن آن گردش کنيد) سزاوار است»; (أُوصِيکُمْ بِخَمْس لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الاِْبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلاً). تعبير به «ضَرَبْتُمْ إلَيْها آباطَ الاْبِلِ; زير بغل شتران را بزنيد) کنايه از نهايت تلاش و کوشش در اين راه است، زيرا هنگامى که مى خواستند شتر را با سرعت به سوى مقصد حرکت دهند به يکى از نقاط حساس بدن او از جمله زير بغل ضربه مى زدند تا با سرعت حرکت کند. آن گاه به بيان آنها يکى پس از ديگرى پرداخته مى فرمايد: «هيچ يک از شما جز به پرورگارش اميدوار نباشد (و دل نبندد)»; (لاَ يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلاَّ رَبَّهُ). زيرا اولاً: مسبب الاسباب خداست و بر اساس توحيد افعالى معتقديم: لا مؤثر فى الوجود الا الله; همه چيز به فرمان او و رشته تمام امور در قبضه قدرت اوست، بنابراين چه بهتر که انسان آب را از سرچشمه بگيرد و هرچه مى خواهد از او بخواهد و سرنوشت خود را در تفکرى شرک آلود در دست ديگرى نبيند. ثانياً به فرض که ديگران هم سرنوشت ساز باشند، خضوع و تواضع در برابر غير خدا ذلت است و در برابر پروردگار عزت. در روايتى آمده است هنگامى که برادران يوسف مى خواستند او را به چاه بيفکنند و بر اثر حسادت او را مى زدند ناگهان يوسف شروع به خنديدن کرد. برادران سخت در تعجب فرو رفتند که اينجا جاى خنده نيست گويى برادر ما مسئله به چاه افکندن را شوخى مى انگارد; ولى يوسف پرده از اين راز برداشت و درس بزرگى به آنها و به همه ما آموخت. گفت: به خاطر دارم روزى به شما برادران نيرومند با آن بازوان قوى و قدرت فوق العاده نظر انداختم و با خود گفتم کسى که اين همه يار و ياور نيرومند دارد چه غمى دارد. آن روز بر شما تکيه کردم و به بازوان نيرومندتان دل بستم ولى امروز خود را در چنگال شما گرفتار مى بينم و از شما به شما پناه مى برم ولى به من پناه نمى دهيد. خدا از اين طريق به من آموخت که من بر غير او تکيه نکنم.(1) البته اين مسئله منافاتى با استفاده از عالم اسباب و نيروهاى ديگران براى رسيدن به اهداف مادى و معنوى ندارد; مهم آن است که انسان بداند هر سببى که تأثيرى دارد آن هم از ناحيه خداست و اگر لحظه اى چشم الطاف الهى بر جهان اسباب بسته شود همه آنها از کار باز مى مانند. آرى بايد در پشت پرده اسباب مسبب الاسباب را ديد. سپس امام(عليه السلام) دومين توصيه را بيان مى دارد و مى فرمايد: «هيچ کس جز از گناه خود نترسد»; (وَلاَ يَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ). دليل آن روشن است چيزى که دشمن واقعى انسان است گناه اوست که او را در دنيا و آخرت به درد و رنج گرفتار مى کند. در حالى که اسباب هولناک اين جهان حتى بمب اتم آخرين کارى که با انسان مى کند اين است که حيات او را مى گيرد. اگر اين مسئله در راه رضاى خدا باشد به افتخار شهادت مى رسد که بزرگترين افتخار است. آن گاه به سومين دستور پرداخته مى افزايد: «هيچ کس از شما اگر چيزى را از او پرسيدند که نمى داند حيا نکند و (صريحاً) بگويد: نمى دانم»; (وَ لاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ: لاَ أَعْلَمُ). گفتن نمى دانم عيب نيست. عيب آن است که انسان جواب خطايى بدهد و ديگران را به گمراهى بيفکند و عقلاً و شرعاً در برابر آنها مسئول باشد. مخصوصاً هرگاه قول بدون علم در مقام قضاوت يا فتوا بوده باشد که مسئوليت بسيار عظيمى دارد. در کتاب شريف کافى حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْم وَلاَ هُدًى لَعَنَتْهُ مَلاَئِکَةُ الرَّحْمَةِ وَمَلاَئِکَةُ الْعَذَابِ وَلَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ; کسى که بدون علم و هدايت فتوا بدهد فرشتگان رحمت و عذاب، او را لعنت مى کنند و گناه کسانى که به فتواى او عمل کرده اند بر دوش او خواهد بود».(2) شمول لعن فرشتگان عذاب نسبت به چنين کسى روشن است; اما چرا ملائکه رحمت او را لعن مى کنند؟ ظاهرا به اين دليل است که از گفتن نمى دانم در جواب، که مايه رحمت الهى است خوددارى کرده است. افراد مغرور به علم، خود بايد بدانند که به قول معروف «همه چيز را همگان مى دانند و همگان از مادر نزاده اند» بلکه مى توان گفت: همگان نيز همه چيز را نمى دانند. پس چه عيبى دارد که انسان جمله نمى دانم را در اين گونه موارد به فراموشى نسپارد. آن گاه در چهارمين دستور مى افزايد: «اگر کسى از شما چيزى را نمى دانست از فرا گرفتن آن خجالت نکشد»; (وَ لاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ
الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ). هنگامى که انسان از مادر متولد مى شود چيزى نمى داند و با گذشت زمان با سؤالات پى در پى از اين و آن حقايق بسيارى را فرا مى گيرد. بزرگترين دانشمندان جهان يکى از دلايل پيشرفتشان در علم و دانش، سؤال بوده است. آرى سؤال، کليد علم و دانش است. همان گونه که در حديثى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَالْمَفَاتِيحُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا يَرْحَمُکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ يُؤْجَرُ فِي الْعِلْمِ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَالْمُتَکَلِّمُ وَالْمُسْتَمِعُ وَالْمُحِبُّ لَهُمْ; علم و دانش به منزله خزائنى است و کليد آن سؤال و پرسش است، بنابراين (هرچه را نمى دانيد) سؤال کنيد، زيرا در آموزش علم چهار کس پاداش مى گيرند: سؤال کننده، گوينده، شنونده (زيرا ممکن است در مجلس شنوندگانى غير از سؤال کننده وجود داشته باشند) و آن کس که آنها را دوست دارد».(3) در پايان به پنجمين و مهم ترين دستور پرداخته مى فرمايد: «بر شما باد که صبر و استقامت را پيشه کنيد، زيرا صبر و استقامت در برابر ايمان همچون سر است در برابر تن. تن بى سر فايده اى ندارد همچنين ايمان بدون صبر و استقامت»; (وَعَلَيْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِْيمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَلاَ خَيْرَ فِي جَسَد لاَ رَأْسَ مَعَهُ، وَلاَ فِي إِيمَان لاَ صَبْرَ مَعَهُ). مى دانيم مهم ترين حواس انسان در سر اوست: بينايى، شنوايى، چشايى و بويايى و مهم ترين ابزار ارتباط انسان با ديگران که زبان است در سر قرار دارد. دروازه ورود غذا به بدن; يعنى دهان نيز جزء اين پيکر است. از همه مهم تر، فرمانده تمام اعضا که مغز است در وسط جمجمه قرار دارد که اگر کمترين آسيبى به آن برسد بخشى از فعاليت هاى بدن تعطيل مى شود. در سکته مغزى که گاه نيمى از بدن انسان فلج مى گردد عامل اصلى خونريزى بعضى از رگ هاى مغز است که آن بخش را از کار انداخته است. امروز در بسيارى از شهرهاى صنعتى اتاق کنترلى وجود دارد که از آنجا به تمام بخش ها فرمان لازم داده مى شود و يا دستور توقف مى دهند. مغز انسان در واقع اتاق کنترل تمام بدن است. همه اينها در سر قرار دارد; اگر سر از بدن جدا شود، انسان دست و پاى مذبوحانه اى مى زند و پس از چند دقيقه تمام دستگاه ها تعطيل مى شود. صبر و استقامت نسبت به ايمان نيز چنين است. اگر از ايمان جدا شود دوام و بقايى براى ايمان نخواهد بود، زيرا نه در برابر گناه تاب تحمل ترک دارد، نه در برابر مشکلات اطاعت، توانى در خود مى بيند و نه در مصائب صبر مى کند. به همين دليل هنگامى که فرشتگان رحمت به استقبال بهشتيان مى آيند به آنها مى گويند: «اين همه نعمت در برابر صبر و استقامتى است که به خرج داديد»: «(وَالْمَلائِکَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ کُلِّ باب * سَلامٌ عَلَيْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ); مؤمنان وارد باغ هاى جاويدان بهشتى مى شوند و همچنين پدران، همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى شوند و به آنها مى گويند سلام بر شما (اينها همه) به دليل صبر و استقامت تان است چه نيکو است سرانجام آن سراى جاويدان».(4) اين سخن را با حديث پرمعنايى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) پايان مى دهيم. فرمود: «الصَّبْرُ خَيْرُ مَرْکَب ما رَزَقَ اللّهُ عَبْداً خَيْراً لَهُ وَ لا أوْسَعَ مِنَ الصَّبْرِ; صبر بهترين مرکب راهوار است و خداوند هيچ بنده اى را چيزى بهتر و گسترده تر از صبر (و استقامت) نداده است.(5) (1). تفسير نمونه، ج 9، ذيل آيه 15، سوره يوسف. (2). کافى، ج 1، ص 42، ح 3. (3). بحارالانوار، ج 1، ص 196، ح 1. (4). رعد، آيه 23 و 24. (5). ميزان الحکمه، ج 5، ح 10025.