eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
36.2هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5814678436454596760.mp3
3.65M
ترانه ی عشق .... بهانه ی عشق تو میراث جاودانه ی عشق ❤️ نجوا با علیه السلام 🌺 https://eitaa.com/zandahlm1357 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
هر روز با امام رضا .......: @zandahlm1357
امام هشتم (ع) و ماجرای تشییع جنازه موسي بن سيار كه از ياران حضرت رضا عليه السلام است ،‌مي‌گويد : « ‌روزي همراه ايشان بودم همين كه نزديك ديوارهاي طوس رسيديم صداي ناله و گريه‌اي را شنيدم . من به جست و جوي آن رفتم . ناگاه ديدم جنازه‌اي را مي آورند در اين حال حضرت از مركب پياده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند كردند و چنان به آن جنازه چسبيدند، همچون بچه‌اي كه به مادرش مي‌چسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند : « هر كس جنازه‌اي از دوستان ما را تشييع كند، مثل روزي كه از مادر متولد شده، گناهانش پاك مي‌شود » وقتي جنازه كنار قبر گذاشته شد، حضرت كنار ميت نشسته و دست مبارك خود را روي سينه‌ي او گذاشتند و فرمودند :« فلاني ! تو را بشارت مي‌دهم كه بعد از اين ديگر ناراحتي نخواهي ديد .» (1) عرض كردم : فدايت شوم، مگر اين مرد را مي‌شناسيد، در حاليكه اينجا سرزميني است كه تا كنون در آن گام ننهاده‌ايد امام عليه السلام فرمود: موسي ! مگر نمي داني كه اعمال شيعيان ما هر صبح و شام بر ما عرضه مي‌شود. اين چنين است كه امامان عليهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندي كه رو به سوي آنان مي‌كند، مورد توجه قرار مي‌گيرد و حاجتش به نحو شايسته‌اي برآورده مي‌گردد.  https://eitaa.com/zandahlm1357
4_649845787588559354.mp3
5.69M
[ زیارتنامه امام رضا ]🌿 🎤 استاد فرهمند 🔰🍁🔰🍁🔰
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
رهبر انقلاب: انگیزه‌های بسیار شدیدی وجود دارد برای‌اینکه یاد شهدا به فراموشی سپرده بشود؛ چیزهای دیگری را مطرح کنند و جلوه‌های کاذب و عظمتهای دروغین را مطرح کنند تا عظمتهای واقعی از یادها برود.
🌷🌹🌷🌹 🌹 یکی از سربازهایی که در تفحص کار میکرد، آمد پهلویم و با حالت ناراحتی گفت: «مادرم مریض است» گفتم:«خوب برو مرخصی ان شاالله که زودتر خوب شود برو که ببریش دکتر و درمان ...» گفت :«نه به این حرف ها نیست. میدونم چه طور درمانش کنم و چه دوایی دارد .» آن روز شهیدی پیدا کردیم که قمقمه اش پر بود از آبی زلال و گوارا. با اینکه بیش از ده سال از شهادت او گذشته بود، قمقمه هم چنان آبی شفاف و خوش طعم داشت. ده سال پیش در فکه زیر خروارها خاک و حالا کجا. بچه ها هرکدام جرعه ای از آب به نیت تبرّک و تَیمّن خوردند و صلوات فرستادند. 🌹 آن سرباز رفت به مرخصی و چند روز بعد شادمان برگشت. از چهره اش فهمیدم که باید حال مادرش خوب شده باشد. گفتم: «الحمدالله مثل اینکه حال مادرت خوب شده و دوا و درمان مؤثر واقع شده ...». جا خورد نگاهی انداخت و گفت: «آقا سید ، نه دوا و درمان مؤثر نبوده، راه اصلی اش را پیدا کردم». تعجب کردم ، نکند اتفاقی افتاده باشد؟ گفتم:«پس چی؟» گفت:«چند جرعه از آب قمقمه آن شهید که چند روز پیش پیدا کردیم، بردم تهران و دادم مادرم خورد به امید خدا خیلی زود حالش خوب شد. اصلاً نیتم این بود که برای شفای او جرعه ای از آب فکه ببرم.... 📚 کتاب تفحص صفحه 156
های ناب از کتاب های در زمان وقتتان را صرف تربیت فرزند کنید .#کودک https://eitaa.com/zandahlm1357