eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.7هزار عکس
35.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمضان خودسازی 1.MP3
11.6M
💠 سلسله جلسات 1 ❇️ بررسی دستورالعمل های اخلاقی و سیر و سلوکی علمای بزرگ اخلاق جهت خودسازی و اصلاح نفس و ترک گناهان 🎬 جلسه 1️⃣ ( بررسی توصیه های اخلاقی به فرزندانشان جهت رشد معنوی) 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت https://eitaa.com/zandahlm1357
شبهه 1 _ نام پدر امام زمان.MP3
6.31M
با سلام در پست زیر ، 32 شبهه مهم وهابی ها علیه امام عصر را می خواهیم قرار دهیم که استاد عبادی به صورت مختصر و مفید ، پاسخ دادند. ان شالله هم گوش دهید و یاد بگیرید و هم برای دیگران بفرستید تا در مقابل شبهات ، مسلط باشند.
هر روز با امام رضا .......: @zandahlm1357
من درست یادمه که شش سالم بود که مادرم به سرطان سینه مبتلا شد اما خیلی امیدوار بود که باز هم سلامتی شو بدست بیاره ولی… ولی وقتی آزمایش هاشو به دکتر نشون داد دکتر معالجِ مادرم جواب منفی داد ؛ اون گفته بود چون خیلی دیر فهمیدی ما کاری از دستمون بر نمیاد … ولی از اونجایی که مامانم خیلی امیدوار بود به دکتر معالج خودش اکتفا نکرد و جواب آزمایش ها شو به دکترهای دیگه هم نشون داد و همه دکتر ها همون حرفو زدن کاملا یادمه که اون روزا تو خونه مون همش صدای گریه می اومد و حتی یادمه یه روز دیدم بابام نتونست خودشو نگه داره و برای اینکه جلوی من و مامانم گریه نکنه با عجله بیرون رفت…. روزای خیلی سختی بود هر روز نا امیدتر میشدیم ولی یه روز بابام تصمیم گرفت ما رو ببره مشهد به من و مامانم گفت بیایین از این شهر لعنتی بزنیم بیرون و همه دکتر ها و آدماشو تنها بذاریم ؛ ما هم قبول کردیم و به مدت دو هفته تو مشهد بودیم وقتی وارد حرم شدیم بابام نتونست خودشو نگه داره و کلی گریه کرد و مامانم هم تو ویلچر بود و نگاه های مردم اذیتش میکرد. کاملا احساس میکردم که مامانم خیلی از این وضع ناراحته هر روز صبح میرفتیم حرم و ساعت هشت شب هم برمی گشتیم ما فقط تو حرم بودیم جای دیگه نمیرفتیم بعد دو هفته تصمیم گرفتیم برگردیم تهران که یهو حال مامانم بد شد و به خاله ام و مامان بزرگم زنگ زدم و بابام هم خیلی ترسیده بود منم گریه می کردم که دختر خاله ام منو نذاشت تو خونه بمونم و به خونه خودشون برد بعد دو ساعت بابام زنگ زد و با صدای بغض و حالت گریه به خاله ام گفت : دکترا میگن که یه معجزه ای شده و حال همسرتون بعد چند ماه شیمی درمانی کاملا خوب میشه . یادمه که خاله ام گوشی از دستش افتاد و در همون لحظه سجده کرد همه داشتند از خوشحالی گریه میکردن واقعا معجزه بود. الان هم که هفت ساله از این موضوع میگذره و ما هر سال تو اون روز که دکترا گفتن مادرم حالش خوب میشه به بیمارستان کودکان سر طانی میریم و بابام هم نذری که تو اون روزای پر از رنج و درد کرده بود رو ادا می کنه ما هرسال تو اون دو هفته ای که بخاطر بیماری مامانم رفته بودیم محضر آقا امام رضا ، میریم مشهد و دو هفته رو تو این شهر مقدس سپری می کنیم …. https://eitaa.com/zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357