4_6050977521216784719.mp3
4.54M
#شرح_خطابه_غدیر شماره 30
موضوع: شرح "معاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقيمُ الَّذى أَمَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ"
4_5771868040694073021.mp3
4.61M
#شرح_خطابه_غدیر شماره 32
موضوع: شرح "مَعاشِرَالنّاسِ إنَّکُم اکثَرُ مِن أن تُصافِقونی بِکَفٍ واحِدَهٍ وَ قَد أمَرَنیَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ أن آخُذَ مِن ألسِنَتُکُمُ الإقرار بِما عَقَدتُ لِعَلّیٍ مِن إمرَةِ المؤمنین"
4_5769252208042313495.mp3
5.81M
#شرح_خطابه_غدیر شماره 31
موضوع: شرح "ألا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِىَّ"
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #فقط_به_عشق_علی
🎥 |خیانت بزرگ ما در حق غدیر|
💢همهی ما در حق #غدیر خیانت کردیم! و باید برای جبرانش، به اندازهی تمام وُسعمان تلاش کنیم !
⭕️رسالت ما، امروز در قبال #واقعه_غدیر چیست؟
🔊 به کلام:
#استاد_شجاعی
#استاد_رائفی_پور
#استاد_پناهیان
آیا میشود که خداوند، مخلوقی به عظمت انسان را،
به قصد تشبّه به خودش
و رسیدن به کمال مطلق،
بیافریند؛
اما پیش از خلقتش،
برایش امام و الگو و راهبری بینقص، کنار نگذارد؟!
امامی که بندبند وجودش،
ترجمهی کتاب سعادت دنیا و آخرت انسان باشد...
و سراپای جان پاکش، آیینهی تمام نمای پروردگار...،
تا در او بنگریم...
بی کم و کاست، خدا را ببینیم
و مانندش شویم...
حال؛
کدام عقل سلیمی میپذیرد که زمین،
از حجت خدا، خالی بماند؟!
_____________
تذکر ⬇️ ‼️
پیشنهادهای مطرح شده در کلیپ،
کلی و مربوط به شرایط عادی هستند.
امسال، پرچم حضرت امیرالمومنین، علی علیهالسلام را،
با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی و در نظر گرفتن سلامت جامعه، بالا میبریم؛ اما بالاتر از همیشه؛
که جهان، بیش از هر زمان دیگری،
محتاج آخرین فرزند اوست!
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم
ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد
صفحه
شاعران ایران زمین
.......:
@zandahlm1357
animation.gif
4.9K
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستانسرای ایرانی نیمهٔ نخست سدهٔ پنجم هجری است. وی معاصر طغرل سلجوقی بود. وی با علوم دینی و حکمی آشنا و بر مذهب "اعتزال" بود. پیش کشیده شدن حدیث ویس و رامین بین او و عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان، موجب شد که فخرالدین آن داستان را به نظم درآورد. این داستان از زبان پهلوی به فارسی درآمده و تأثیر زبان پهلوی بر شاعر در این منظومه باعث شده که صورت اصل و کهنهٔ بسیاری از لغات را در کتاب خویش حفظ کند و علاوه بر آن سادگی و بیپیرایگی نثر پهلوی شعر وی را بسیار روان و ساده و بیتکلف سازد. از این شاعر به جز "ویس و رامین" و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست. وفات وی پس ازسال ۴۴۶ هجری قمری و گویا در اواخر عهد طغرل اتفاق افتاده است.
آثار وی در گنجور:
ویس و رامین
https://eitaa.com/zandahlm1357
چو آگاهی به رامین شد ز موبد
که او را چون فرو برد اختر بد
یکی هفته سران لشکر وی
به سوک اندر نشسته همبر وی
نهانی شکر دادار جهان کرد
که او فرجام موبد را چنان کرد
نه جنگی بود مرگش را بهانه
نه خونی ریخته شد در میانه
سر آمد روز چونان پادشاهی
نبوده هیچ رامین را گناهی
هزاران سجده برد او پیش دادار
همی گفت ای خداوند نکو کار
تو دانی گونه گون درها گشادن
که چونین کارها دانی نهادن
برانی هر کرا خواهی ز گیهان
بر آری هر کرا خواهی به کیوان
بذیرفتم ز تو تا زنده باشم
که خشنودیت را جویند باشم
میان بندگانت داد جویم
همیشه راست باشم راست گویم
بُوم در پادشاهی داد فرمای
به درویشان کام بخشای
توم یاری ده اندر پادشایی
که یاری دادنم را خود تو شایی
توی پشتی توم یاری به هر کار
مرا از چشم و دست بد نگه دار
خداوندم توی من بندهء بند
مرا شاهی تو دادی ای خداوند
خداوندم توی من بندهء تو
که من خود بندام دارندهء تو
کنون کردی چو سالار جهانم
بدار اندر پناه سایبانم
چو لاله کرد لختی پیش دادار
وزین معنی سخنها گفت بسیار
همان گه بار را فرمود بستن
سواران سپه را بر نشستن
بر آمد بانگ کوس و نالهء نای
روان شد همچو جیحون لشکر از جای
روارو در سپاه افتاد چونان
که از باد صبا در ابر نیسان
چو راه حشر گشت آن ره ز غلغل
ز کوه دیلمان تا شهر آمل
جهان افروز رامین با دل افروز
همی آمد همه ره شاد و فیروز
به شادی روز رام و روز شنبد
فرود آمد به لشکرگاه موبد
بزرگان پیش او رفتند یکسر
به دیهیمش بر افشاندند گوهر
مرو را پاک شاهنشاه خواندند
ز فر و داد و خیره بماندند
چو ابری بود دستش نوبهاری
همی بارید در شاهواری
یکی هفته به آمل بود خرم
دمادم زد همی رطل دمادم
پس آنگه داد طبرستان به رهام
جوانمرد نکوبخت نکونام
به ایران در نژاد او کیانی
بزرگی در نژادش باستانی
همیدون داد شهر ری به بهروز
که بودش دوستدار و نیک آموز
بدان گاهی که او با ویس بگریخت
به دام شاه موبد در نیاویخت
به ری بهروز کردش میزبانی
به خانه داشتش چندی نهانی
به نیکی لاجرم نیکی جزا بود
کجا او خود به نیکی سزا بود
بکن نیکی و در دریاش انداز
که روزی گشته لولو یابیش باز
وز آن پس داد گرگان را به آذین
کهبا او یکدل بود و دیرین
به درگاهش سپهبد بود ویرو
چو سرهنگ سرایش بود شیرو
دو پیل مست و دو شیر دلاور
به گوهر ویس بانو را برادر
چو هر شهری به شاهی دادگر داد
نگهبانی به هر مرزی فرستاد
به راه افتاد با لشکر سوی مرو
کجا دیدار او بد داروی مرو
خراسان سر بسر آذین ببستند
پری رویان بر آذینها نشستند
همه راهی ورا چون بوستان شد
همه دستی برو گوهر فشان شد
زبانها بود بر وی آفرین خوان
چو دلها در وفای وی گروگان
چو در مرو گزین شد شاه رامین
بهشتی دید در وی بسته آذین
به خوبی همچو نوروز درختان
ز خوشی همچو روز نیک بختان
هزار آوا به دستان رود سازان
شکوفه جامهای دلنوازان
فرازش ابر دود مشک و عنبر
و زو بارنده سیم و زر و گوهر
سه مه آذینها بسته بماندند
وزیشان روز و شب گوهر فشاندند
بدین رامش نه خود مرو گزین بود
کجا یکسر خراسان همچنین بود
ز موبد سالیان سختی کشیدند
پس از مرگش به آسانی رسیدند
چو از بیدار او آزاد گشتند
به داد شاه رامین شاه گشتند
تو گفتی یکسر از دوزخ بر ستند
به زیر سایهء طوبی نشستند
بدان را بد بود روزی سرانجام
بماند نامشان جاوید بد نام
مکن بد در جهان و بد میندیش
کجا گر بد کنی بد آیدت پیش
چه نیکو گفت خسرو کهبدان را
ز دوزخ آفرید ایزد بدان را
از آن گوهر که شان آورد ز آغاز
به پایان هم بدان گوهر برد باز
چو رامین دادجوی و دادگر شد
جهان از خفتگان آسوده تر شد
سپهداران او هر جا که رفتند
به فر او همه گیتی گرفتند
چو رنج دشمنانش بود بی بر
جهان او را شد از چین تا به بربر
به هر شهری شد از وی شهریاری
به هر مرزی شد از وی مرزداری
همه ویرانها آباد کردند
هزاران شهر و ده بنیاد کردند
بداندیشان همه بر دار بودند
و یا در چاه و زندان خوار بودند
به هر راهی رباطی کرد و خانی
نشانده بر کنارش راهبانی
جهان آسوده گشت از دزد و طرار
ز کرد و لور و از ره گیر و عیار
ز بس کاو داد سیم و زر سبیلی
نماند اندر جهان نام بخیلی
ز بس کاو داد زر و سیم و گوهر
همه گشتند درویشان توانگر
ز دلها گشت بیدادی فراموش
توانگر شد هر آن کاو بود بی توش
نه جستی گرگ بر میشی فزونی
نه کردی میش گرگی را زبونی
به هر هفته سپه را بار دادی
به نیکی پندشان بسیار دادی
به دوار گه نشاندی داوران را
بکندی بیخ و بن بد گوهران را
به داورگاه او بر شاه و چاکر
یکی بودی و درویش و توانگر
چه پیش او شدی شاهی جهانگیر
به گاه داد جستن چه زنی پیر
ور آمد پیش او مرد خدایی
ستوده بود همچون پادشایی
به نزدش مرد پر فرهنگ و دانا
گرامی بود همچون چشم بینا
در ایران هر کسی دانش بیاموخت
بدان راز خود نزدش بر افروخت
صد و ده سال رامین
در جهان بود
از آن هشتاد و سه شاه زمان بود
میان ملک و جاه و حشمت و مال
بماند آن نامور هشتاد و سه سال
زمین از داد او آباد گشته
زمان از فر او دلشاد گشته
به فرش گشته سه چیز از جهان کم
یکی رنج و دوم درد وسوم غم
گهی جان را خورش دادی ز دانش
گهی تن را جوان کردی به رامش
گهی کردی تماشا در خراسان
گهی نخچیر کردی در کهستان
گهی بودی به طبرستان آباد
گهی رفتی به خوزستان و بغداد
هزاران چشمه و کاریز بگشاد
بریشان شهر و ده بسیار بنهاد
یکی زان شهرها اهواز ماندست
کش او آگهاه شهر رام خواندست
کنونش گر چه هم اهواز خوانند
به دفتر رام شهرش نام دانند
شهی خوش زندگی بودست خوش نام
که خود در لطف ایشان خوش بود رام
نه چون اوبد به شاهی سر فرازی
نه چون او بد به رامش رود سازی
نگر تا چنگ چون نیکو نهادست
نکوتر زان نهادی که گشادست
نشانست این که چنگ بافرین کرد
که او را نام چنگ رامین کرد
چو بر رامین مقررگشت شاهی
ز دادش گشت پرمه تا به ماهی
جهان در دست ویس سیمتن کرد
مرو را پادشاه خویشتن کرد
دو فرزند آمدش زان ماه پیکر
چو مالک خوب و چون بابک دلاور
دو خسرو نامشان خورشید و جمشید
جهان در فر هر دو بسته اومید
زمین خاوران دادش به خورشید
زمین باختر دادش به جمشید
یکی را سغد و خوارزم و چغان داد
یکی را شام و مصر و قیروان داد
جهان در دست ویس دلستان بود
و ڵیکن خاصش آذربایگان بود
همیدون کشور ارّان و ارمن
سراسر بد به دست آن سمن تن
به شاهی سالیان با هم بماندند
به نیکی کام دل یکسر براندند
مهار عمر خود چندان کشیدند
که فرزنان فرزندان بدیدند
وفات کردن ویس »
« کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
https://eitaa.com/zandahlm1357
سر سال و خجسته روز نوروز
جهان پیروز گشت از بخت پیروز
پسر را خواند خورشید مهان را
همیدون خسرو فرماندهان را
پسر را پیش خود بر گاه بنشاند
پس اورا خسرو و شاه جهان خواند
به پیروزی نهادش تاج بر سر
بدو گفت ای خجسته شاه کشور
هماین بادت این تاج کیانی
همان این تخت و گاه خسروانی
جهانداری مرا دادست یزدان
من این داده ترا دادم تو به دان
ترا من در هنرها آزمودم
همیشه ز آزموده شاد بودم
ترا دادم کلاه شهریاری
که رای شهریاری نیک داری
مرا سال ای پسر بر صد بیفزود
جهان بر من گذشت و بودنی بود
کنون هشتاد و سه سالست تا من
نشاط دوستم تیمار دشمن
کنون شاهی ترا زیبد که رانی
که هم نو دولتی و هم جوانی
مرا دیدی درین شاهی فراوان
بر آن آیین که من راندم تومی ران
هر آنچ ایزد زمن پرسد به محشر
من از تو نیز پرسم پیش داور
بهست از کام نیکو نام نیکو
تو آن کن کت بود فرجام نیکو
چو داد اورنگ زرین را به خورشید
برید از تخت و تاج و شاهی اومید
فرود آمد ز تخت خسروانی
به دخمه شد به تخت آنجهانی
در آتشگه مجاور گشت و بنشست
دل پاکیزه با یزدان بپیوست
خدای آن روز دادش پادشایی
که خرسندی گزید و پارسایی
اگر چه پیش ازان او مهتری بود
همیشهآز را چون کهتری بود
جهان فرمان او بودی و او باز
ز بهر کام دل فرمانبر آز
چو ز آز این جهان دل را بپرداخت
تن از آز و دل از انده بری ساخت
دلی کز شغل و آز این جهان رست
چنان دان کز بلای جاودان رست
چو شاهنشه سه سال از غم بر آسود
به گیتی هیچ کس را روی ننمود
گهی در دخمهء دلبر نشستی
شبانروزی به درد دل گرستی
گهی در پیش یزدان لابه کردی
گناه کرده را تیمار خوردی
بدان پیتی و فرتوتی که او بود
سه سال از گریه و زاری نیاسود
به پیش دادگر پوزش همی کرد
و بر کرده پشیمانی همی خورد
چو از دادار آموزش همی خواست
تو گفتی دود حسرت زو همی خاست
به سه سال آن تن نازک چنان شد
کجا همرنگ ریشهء زعفران شد
شبی از دادگر پوزش همی جست
همه شب رخ به خون دل همی شست
چو اندر تن توانایی نماندش
گه شبگیر یزدان پیش خواندش
به یزدان داد جان پاک شسته
ز دست دشمن بسیار خسته
بیامد پور او خورشید شاهان
ابا او مهتران و نیکخواهان
تنش را هم به پیش ویس بردند
دو خاک نامور را جفت کردند
روان هر دوان در هم رسیدند
به مینو جان یکدیگر بدیدند
به مینو از روان دو وفادار
عروسی بود و دامادی دگر بار
بشد ویس و بشد رامینش از پس
چنین خواهد شدن زایدر همه کس
جهان بر ما کمین دارد شب و روز
تو پنداری که ما آهو و او یوز
همی گردیم تازان در چراگاه
ز حال آنکه از ما شد نه آگاه
همی گوییم داناییم و گربز
بود دانا چنین حیران و عاجز
ندانیم از کجا بود آمدن مان
ویا زیدر کجا باشد شدن مان
دو آرامست ما را دو جهانی
یکی فانی و دیگر جاودانی
بدین آرام فانی بسته اومید
نیندیشیم از آن آرام جاوید
همی بینیم کایدر بر گذاریم
و لیکن دیده را باور نداریم
چه نادانیم و چه آشفته راییم
که از فانی به باقی نه گراییم
سرایی را که در وی یک زمانیم
درو جویای ساز جاودانیم
چرا خوانیم گیتی را نمونه
چو ما داریم طبع وا شگونه
جهان بندست و ما در بند خرسند
نجوییم آشنایی با خداوند
خداوندی که ما را دو جهان داد
یکی فانی و دیگر جاودان داد
خنک آن کس که اورا یار گیرد
ز فرمان بردنش مقدار گیرد
خنک آن کش بود فرجام نیکو
خنک آن کش بود هم نام نیکو
چو ما از رفتگان گیریم اخبار
ز ما فردا خبر گیرند ناچار
خبر گردیم و ما بوده خبر جوی
سمر گردیم و خود بوده سمر گوی
به گیتی حال ما گویند چونین
که ما گفتیم حال ویس و رامین
بگفتم داستانی چون بهاری
درو هر بیت زیبا چون نگاری
الا ای خوش حریف خوب منظر
به حسن پاک و طبع پاک گوهر
فرو خوان این نگارین داستان را
کزو شادی فزاید دوستان را
ادیبان را چنین خوش داستانی
بسی خوشتر ز خرم بوستانی
چنان خواهم که شعر من تو خوانی
که خود مغدار شعر من تو دانی
چو این نامه بخوانی ای سخن دان
گناه من بخواه از پاک یزدان
بگو یارب بیامرز این جوان را
که گفتست این نگارین داستان را
توی کز بندگان پوزش پذیری
روانش را به گفتارش نگیری
درود کردگار ما و غفرانش
ابر پیغمبر و یاران و خویشانش
در انجام کتاب گوید »
« وفات کردن ویس
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه امر به معروف و نهی از منکر
.......:
@zandahlm1357
#پاسخ_به_شبهات
#شبهه ٢٤
❎ آقا ما باید بریم خودسازی کنیم!
♨️ چیکار به کار دیگران داریم؟
♨️ ما بریم اول خودمونو بسازیم
♨️ اول خودمونو به خدا نزدیک کنیم
♨️ خودمون به یه مراتب و درجاتی برسیم،
حالا بعداً میایم تو کار دیگران دخالت کنیم!!
#جواب_شبهه 👇
📌بنده عرض میکنم:
مگر میشه با ترک واجب، خودسازی کرد؟
خیلی عجیبه ها!
🤔 بریم خودسازی کنیم بدون انجام دو تا از واجباتی که جزء فروع دین است؟!
✅ در حدیث قدسی ذات اقدس الله می فرمایند:
«ما تقرِّب إلیِّ عبدٍ بمثل أداء افترضتُ علیه»
«هیچ بنده ای به من نزدیک نمی شود آن گونه ای که با انجام واجبات می تونه به من نزدیک بشه»
👌خودمونیش این میشه ترجمه اش که:
🍀هیچ وسیله ای، هیچ عملی نمیتونه ما رو به خدا نزدیک کنه؛ اونقدری که واجبات میتونه ما رو به خدا نزدیک کنه.
⏪ شما میخوای خودسازی کنی به خدا نزدیک بشی؟
خودتو تهذیب نفس کنی فلان ...👇
🍃 با انجام واجب
اونم کدوم واجبات؟
«مهمترین و شریف ترین واجبات»
🌺 امام باقر علیه السلام فرمودند که:
«أسمی الفرائض و اشرفها»
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
⭕️ این واجب رو ترک کنی، بتونی خودسازی کنی؟!
بتونی به مقامات عالیه برسی؟! حاشا و کلا...!
✍ برگرفته از سلسله مباحث استاد علی تقوی با موضوع انسان مصلح
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
#استفتائات
🔹آقا حالا فهمیدیم خب امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگانی است،
علاوه بر مسئولین نظام، مردم باید انجام بدن؛
حالا اگر مسئولین قضایی یا انتظامی به وظایف خودشون عمل نکنند!
اونطور که باید و شاید، به مجازات مثلاً خاطیان نپردازند...!
مردم میتونن خودشون مثلا خودسرانه اقدام کنند، بریزن، بگیرن، بِبَندَن،
دخالت در وظیفه ماموران بکنن یا خیر؟
🔸حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در
اجوبه الإستفتائاتشون، سوال۱۰۶۳ فرمودند:
دخالت اشخاص در اموری که از وظایف نیروهای امنیتی و قضایی محسوب میشود، جایز نیست،
ولی مبادرت مردم به امر به معروف و نهی از منکر با رعایت حدود و شرایطش اشکال نداره.
🔸باز شبیه به این سوال از حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی، فرمودند:
"اگر اقدام مردم موجب هرج و مرج و اختلال نظام و درگیری نباشد و تبعات منفی بیشتری نباشد
مانعی ندارد"، خب جلوی معصیت دیگران رو بگیرن وَلُو بصورت عملی.
🔸حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی فرمودند:
از نظر شرعی، وظیفه تمام مومنین امر به معروف و نهی از منکر است،
اگه مواردی باشه که قانوناً نباید دخالت کنند،(قانون هم نه قانون هر کشور یا، قانونی که مجلس شورای اسلامی تصویب کرده، به تایید شورای نگهبان و قانون اساسی، فقها وحقوقدانان رسیده و این قانون اساسی جمهوری اسلامی شده) ،
اگر قانون میگه نباید دخالت کنن یا موجب هرج و مرج میشه، نباید برخلاف قانون وارد میدان امر به معروف و نهی از منکر شوند، لکن (ببینید حضرت آیت الله فاضل چه راهکاری میدن) ،
لکن کوتاهی مأمورین در انجام وظیفه شان را به مسئولان بالاترشان گزارش کنید،
(ببین خودش میشه امر به معروف دوباره) ، یا از مأمورین مطالبه کنید که چرا وظیفه تان را کوتاهی میکنید و انجام نمیدهید؟
🔸حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی فرمودند:
برخی مراتب امر به معروف توسط مردم اگه انجام بشه، موجب برهم خوردن نظم عمومی و فساد دیگه میشه، اینا رو نباید مردم دخالت کنند.
🔸و حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی فرمودند:
این دو فریضه بر همه واجب است، چه نیروی انتظامی برخورد با مفاسد به نحو جدی داشته باشد،
چه نداشته باشد، مردم باید امر به معروف و نهی از منکر کنند البته با رعایت شرایط و ضوابط شرعی.
⏪ فالجمله همشون بر یک نظر هستند
پس هیچ چیزی عزیزان مجوز نمیشه که اگر یه ماموری، مسئولی، جایی کوتاهی کرد؛
🍂بگیم ما خودمون پس میریم فلانی رو میکُشیم! پس ما خودمون میریم دستگیر میکنیم!
خودمون میریم ...،
🍃نخیر، باید #مطالبه_از_مسئولین کرد
🍃به مافوقشون #گزارش داد و در واقع اونها رو هم #امر_کرد به امر به معروف و نهی از منکر.
📚 استفتائات فریضتین (شرح استفتائات کاربردی مراجع معظم تقلید با موضوع امر به معروف) /استاد علی تقوی
#پرسش_و_پاسخ
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
https://eitaa.com/zandahlm1357
#در_محضر_بزرگان
⭕️من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم مينویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم. جشنهايي که برای عقد و عروسیها گرفته ميشود، و فسادهایی در آن انجام ميشود. حالا عده ای هستند اهلش هستند، آنها ضررش را ميبينند و ما فعلاً با آنها کاری نداریم؛
🔵👈 ولي یک عدهای ظاهر الصلاح هم مينشينند و ميگویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد ميشود و صاحب مجلس ناراحت می شود». عزیز من! بد ميشود؟ برای کی بد ميشود؟
🔴👈 تو که اینجا نشستی، خدا راضی نیست. امام زمان علیه السلام راضی نیست. ائمه علیهم السلام راضی نیستند. قرآن از تو شکایت ميکند. اينها همه از بودن تو اینجا ناراضیاند. آن وقت تو ميگويي اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش ميآید؟
🔴👈 خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اينها را تحمل ميكنی تا فاميل راضی باشد؟ برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟ آن وقت تو مؤمن هم هستی؟ اسم خودت را مؤمن ميگذاری؟
🎙🌸 🎤برگرفته از سخنراني آيت الله ناصری
#مومن_واقعی_باشیم
#بی_تفاوت_نباشیم
#ما_بهم_ربط_داریم
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
#استاد_علی_تقوی
📌 نهضت سوادآموزی امر به معروف
#احیای_واجب_فراموش_شده
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
https://eitaa.com/zandahlm1357
اگر جراحی منجر به فوت بیمار شود، آیا پزشک مسوولیتی دارد؟
https://eitaa.com/zandahlm1357
⚡️مسووليت انتظامي يا كيفري جراح درصورتي است كه اولا درانجام عمل جراحي تقصير يا قصوري از ناحيه وي صورت گرفته بأشد و ثانيا بين تقصير يا قصور وي و مرگ بيمار رابطه عليت و سببيت برقرارباشد. به اين معني كه اگركوتاهي و تخلف پزشك جراح نبود، بيمار فوت نمي شد. نكته حائز اهميت در اين رابطه اينكه گاهي علل و عوامل متعددي درفوت بيمار تأثير گذارند و تنها يك علت را نمي توان مقصردانست. مثلا كوتاهي كادر اتاق عمل، عفوني بودن محيط اتاق عمل، استرليزه نبودن وسایل جراحي و تزريق دوز نامناسب داروي بيهوشي و مسايلي از اين قبيل كه دراين صورت تمامی عواملي كه درمرگ بيمار مقصر بوده اند، ضامن بوده و پرداخت ديه متوفي به ميزان تقصيرعوامل دخيل دراين امر، بين آنها تقسيم خواهد شد.
⁉️آیا صاحبخانه میتواند به بهانه خسارت دیدنِ ملک، بخشی از ودیعه مستاجر را نگه دارد؟
⁉️با سلام و احترام. مستأجر بوده ام و الان تخلیه کرده ام. مالک مبلغی از پول رهن بنده را ابتدا به دلیل عدم تسویه قبوض برق و گاز نگه داشته است. اکنون بعد از تسویه قبوض ادعای خسارت به منزل می کند و حاضر نیست مبلغ مزبور را به بنده بپردازد. در ضمن بنده نیز اظهارنامه ای به ایشان ارسال کرده ام و وصول نیز شده است. با این وجود حاضر به پرداخت پول بنده نیست. دو سوال داشتم: 1- چنانچه به اظهارنامه پاسخ ندهد باید چه اقدامی کنم؟ البته شایان ذکر است که در اظهارنامه قید کرده ام که ده روز از ابلاغ اظهارنامه فرصت اقدام دارد. 2- ادعای خسارت و اثبات آن از چه طریقی انجام می گیرد؟ موفق باشید
✅متعاقب انقضای مهلت مقرر در اظهارنامه، می توانید نسبت به مطالبه مبلغ باقی مانده از ودیعه به علاوه خسارت تاخیر در پرداخت آن علیه موجر اقدام به طرح دعوا نمایید؛ چه اینکه موجر این اجازه را ندارد تا راساً اقدام به نگه داشتن مبلغ ودیعه به بهانه های مختلف نماید.(مگر اینکه توافقات با مستاجر طور دیگری باشد.)
🔹درصورتی که موجر ادعای وارد شدن خسارت به موردِ اجاره را داشته باشد، می بایست ابتدا مبلغ ودیعه را به صندوق دادگستری بسپارد و متعاقب آن با تامین دلیل نمودن، در مورد خسارات وارده به ملک اقدام به طرح دعوای مطالبه خسارت علیه مستاجر بنماید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨در معامله (ملک) این نکات حقوقی رعایت کنید:
۱-شماره چک در قرارداد حتما ذکر گردد
۲- چک در وجه حامل نباشد و به نام شخص فروشنده صادر گردد و از صدور چک در وجه حامل اکیدا خودداری گردد
۳- از چک صادر شده قبل از تقدیم آن به فروشنده عکس بگیرید
۴- اگر روی مقررات داوری اشراف ندارید، کاملا در مبایعه نامه دقت کنید که به هیچ وجه شرط داوری ذکر نشده باشد چون حق رجوع شما به دادگاه را از شما سلب میکند
۵- اگر خریدار هستید و فروشنده ملک فروخته شده را تحویل شما ندهد علی الاصول حق فسخ ندارید و فقط میتوانید تقاضای تحویل مبیع را بکنید که آن هم متاسفانه مستلزم زمان و هزینه برای شماست مگر اینکه در قرارداد شرطی برای فسخ به صراحت ذکر شده باشد که در عموم قراردادهای فروش ملک شرط فسخ نیست
🔴در نتیجه: به این دل خوش نباشید که بطور عادی اگر طرف ملک رو تحویل شما نداد و یا سند را به نام شما منتقل نکرد، شما میتوانید فسخ کنید
همینطور اگر خریدار مبلغ ثمن را کامل نداد به خودی خود و بدون شرط فسخ فروشنده حق فسخزد
خیر اینگونه نیست، پس اگر فرد متخصص همراهتون نیست حداقل روی تمامی واژه های قرارداد حساسیت و اشراف علمی داشته باشید
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_صد_و_شصت_و_دوم_رمان_ نسل سوخته: فروشی نیست
بعد از نماز، آقای مرتضوی صدام کرد ... بقیه رفتن نهار ... من با ایشون و چند نفر دیگه ... توی نمازخونه دور هم حلقه زدیم ...
شروع کرد به حرف زدن ... علی الخصوص روی پیشنهاداتم... مواردی رو اضافه یا تایید می کرد ... بیشتر مشخص بود نگران هجمه ای بود که یه عده روی من وارد کردن ... و خیلی سخت بهم حمله کردن ... من نصف سن اونها رو داشتم ... و می ترسید که توی همین شروع کار ببرم ...
غرق صحبت بودیم که آقای علیمرادی هم به جمع اضافه شد ... تا نشست آقای مرتضوی با خنده خطاب قرارش داد...
- این نیروتون چند؟ ... بدینش به ما ...
علمیرادی خندید ...
- فروشی نیست حاج آقا ... حالا امانت بخواید یه چند ساعتی ... دیگه اوجش چند روز ...
- ولی گفته باشم ها ... مال گرفته شده پس داده نمی شود...
و علمیرادی با صدای بلند خندید ...
- فکر کردی کسی که هوای امام رضا رو نفس بکشه ... حاضره بیاد دود و سرب برج میلاد شما بره توی ریه اش؟ ...
مرتضوی چند لحظه ای لبخند زد ... و جمعش کرد ...
- این رفیق ما که دست بردار نیست ... خودت چی؟ ... نمی خوای بیای تهران، پیش ما زندگی کنی؟ ...
پیشنهاد و حرف هایی که زد خیلی خوب بود ... اما برای من مقدور نبود ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ...
- شرمنده حاج آقا ... ولی مرد خونه منم ... برادرم، مشهد دانشجوئه ... خواهرم هم امسال داره دیپلم می گیره و کنکوری میشه ... نه می تونم تنها بیام و اونها رو بزارم ... نه می تونم با اونها بیام ...
بقیه اش هم قابل گفتن نبود ... معلوم بود توی ذهنش، کلی سوال داشت ... اما فهمیده تر از این بود که چیزی بگه ... و حریم نگفتن های من رو نگهداشت ...
من نمی تونستم خانواده رو ببرم تهران ... از پس خرج و مخارج بر نمی اومدم ... سعید، خیلی فرق کرده بود اما هنوز نسبت به وضعش احساس مسئولیت می کردم ... و الهام توی بدترین شرایط، جا به جا می شد ...
خودم هم اگه تنها می رفتم ... شیرازه زندگی از هم می پاشید ... مادرم دیگه اون شخصیت آرام و صبور نبود ... خستگی و شکستگی رو می شد توش دید ... و دیگه توان و قدرت کنترل موقعیت و بچه ها رو نداشت ... و دائم توی محیط، ناراحتی و دعوا پیش می اومد ... مثل همین چند روزی که نبودم ... الهام دائم زنگ می زد که ...
- زودتر برگرد ... بیشتر نمونی ...
.
.ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹