سوال
سلام خسته نباشید
من ڪم خونی دارم خواستم بگم ڪه آیا ڪم خونی باید علتش معلوم بشه ڪه درمان بشه؟یا نه دارو داره بعد هم بعضی موقع در زمان خوردن غذا حالت تهوع دارم .ممنون میشم راهنماییم ڪنید
نبی وظیفه:
پاسخ
#کمخونی
برای درمان کمخونی
ابتدا از ظروف تفلون برای پختن غذا
هرگز استفاده نکنید و ظروف مسی
و چدنی را جایگزین کنید
صبحانه سه شیره انگور،توت و خرما
بخوره
مواد زیر باهم مخلوط،شب در یخچال بماند وصبح ناشتامصرف کنید
عسل ۱ق غ
گـلاب ۱ق غ
عرق بیدمشک۳ق غ
سیب سرخ رنده باپوست۱عدد
تغذیه رفع کمخونی
① جگر، قلوه، گوشت قرمز
② ماهی، زرده تخم مرغ
③سبزیهای با برگ سبز تیره مانند جعفری و اسفناج
④حبوبات مانند عدس و لوبیا
⑤برگه زرد آلو و دانه های روغنی
رعایت پرهیزات عمومی،نخوردن چای سیاه
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام خانم ۳۵ ساله هستن ۱۲ سال هست تنبلی روده دارن دکترزیادرفتن داروگیاهی زیاد استفاده کرده شکمشون دیر به دیرکارمیکنه زیرشکمش درد میگیره بامقعدش لطفا راهنمایی کنید ممنون
نبی وظیفه:
پاسخ
از خوردن غذاهای خشک پرهیز کنید
غذاهای آبکی مثل انواع سوپ بخورید
توی غذا حتما از روغن زیتون استفاده کنید
مصرف مداوم شیاف هم تنبلی روده
رو شدیدتر میکنه
شربت سرکه سیب:
مواد لازم:
2 قاشق غذاخوری سرکه سیب
2 قاشق غذاخوری عسل
یک لیوان آب تصفیه شده
دستورالعمل:
عناصر ذکر شده را با هم ترکیب نمایید و سه بار در روز به مدت یک هفته بنوشید. توصیه می شود این مخلوط را بلافاصله بعد از بیدار شدن و قبل از صبحانه استفاده کنید
دو قاشق چایخوری نمک دریایی تازه و یک لیتر آب تصفیه شده گرم (آب لوله کشی استفاده نکنید چون فلزات سنگین و سموم دارد که هدف سم زدایی شما را شکست خواهند داد)، کمی آب لیمو به آن اضافه کنید.
هر 5 دقیقه بنوشید. در این صورت، حدود 30 دقیقه بعد به دستشویی خواهید رفت. این روش را برای 1 هفته یا 1 ماه انجام دهید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
کوههای رنگی آلاداغلار،زنجان
.
تا حالا این کوههای رنگی رو از نزدیک دیدید؟😍
مسیر ماهنشان به میانه یا آزادراه زنجان-تبریز به لطف کوههای رنگی آنقدر جذاب و خوشایند است که هر رهگذری را مجذوب خواهد کرد. در دل این کوه ها گاه چشمتان به روستایی می افتد که با زیبایی تمام در دامنه کوه آرام گرفته است. قرمز، قهوه ای، نارنجی، سبز، زرد و سفید رنگ هایی هستند که با تنالیته های مختلف بر سینه کش این کوه ها به چشم می خورند. ماهنشان از آن دست شهرهایی است که وقتی در طبیعت زیبایش قدم می گذارید گویی به سرزمینی ناشناخته و رویایی وارد شده اید. با باریدن باران های بهاری این کوه ها آنقدر زیبا و خواستنی می شوند که نمی توانید بی تفاوت از کنار این همه زیبایی عبور کنید.
یک رسم دیرینه در میان مردم این منطقه از ماهنشان حاکم بوده که در آن با استفاده از این خاک های رنگی خانه های خود را در هنگام آغاز سال نو می آراستند. اما چه چیزی سبب ایجاد این ویژگی خارق العاده شده است؟ مواد معدنی! منطقه ماهنشان یکی از غنی ترین مناطق ایران از لحاظ مواد معدنی است و کارخانه ها و معادن بسیاری در این منطقه مشغول به کارند
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه داخلی ایران، بزرگترین دریاچه آب شور در خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ آب شور دنیا است.
به خاطر شوری بیش از حد دریاچه هیچ نوع ماهی در این دریاچه زندگی نمیکند. با اینحال دریاچه ارومیه یکی از زیستگاههای مهم سختپوست آرتمیا شناخته میشود. این سخت پوست یکی از منابع اصلی تغذیه پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو بهشمار میآید.
هر چند امسال حال ما چندان خوب نبوده، اما خدا رو شکر حال دریاچه زیبای ارومیه، این نگین طبیعت ایران خوبه!
امسال تراز آب دریاچه بالاتر از ده سال اخیره و این بسیار جای خوشحالی داره.
این لوکیشن پل میانگذر دریاچه ارومیه است که شهرهای ارومیه و تبریز را به هم وصل میکند.
آرامش دریاچه زیبای ارومیه تقدیم به شما عزیزان...
https://eitaa.com/zandahlm1357
آذربایجان غربی، طبیعت زیبای سردشت
شهرستان سردشت یکی از شهرستانهای مرزی و کردنشین استان آذربایجان غربی است که در جنوب غربی این استان و امتداد جنوبی ارومیه قرار دارد و با شمال کشور عراق و اقلیم کردستان عراق همسایه است.
مرکز این شهرستان، شهر سردشت بوده و مردم این شهرستان کردزبان میباشند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 یک دقیقه از زیبایی های بوکان
بوکان بزرگترین شهر جنوبی استان آذربایجان غربی است. بوکان دارای طبیعت و باغهای بسیاری است. از باغهای معروف آن میتوان به باغ امیرآباد، باغ قاضی و باغهای کوسه اشاره کرد.
رودخانه زیبای سیمینه رود از وسط شهر بوکان عبور میکند و چشماندازی زیبا از خود به نمایش می گذارد و به دریاچه ارومیه میریزد. این رودخانه بسیاری از زمینهای کشاورزی را از این طریق آبیاری میکند.
کوه طرقه یکی دیگر از جاذبههای طبیعی شهر بوکان است. این کوه از سنگهای آهکی تشکیل شده و بلندترین کوه آذربایجان غربی است که هر ساله کوهنوردان بسیاری به آن صعود میکنند.
سد بوکان یکی از مناطق تفریحی این شهر است که در سال ۱۳۴۶ ه.ش برای تامین آب کشاورزی ساخته شد.
غار قلاچی از دیگر جاذبههای طبیعی و تاریخی شهر است. غار قلاچی با دهانه ۸ متری در کوه قلاچی واقع شده و در ۱۲ کیلومتری بوکان قرار دارد و از جمله غارهای طبیعی محسوب میشود.
صنایع دستی شهر بوکان بیشتر قالیبافی و فرش است که فرش بوکان از شهرت جهانی برخوردار است. از مهمترین غذاهای محلی بوکان میتوان به گیلاخه، آش دوغ، شورمزه و هلیماو اشاره کرد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
روستای صخره ای کندوان
روستای تاریخی و زیبای کندوان در ٢٢ کیلومتری اُسکو و در ۶٢ کیلومتری تبریز قرار دارد.
کندوان یکی از سه روستای صخرهای جهان است که این ویژگی موجب جذابیت بینظیر آن شده است. معماری روستای کندوان و جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثنا در دنیا به حساب میآید چرا که دیگر کسی در کاپادوکیای ترکیه و داکوتای آمریکا زندگی نمیکند.
کندوان روستایی است بنا شده در صخره و تنها سازه این دهکده را سنگها تشکیل میدهند. خانهها هرمی شکل هستند و برای دامها نیز حفرههایی در سنگها بنا شده است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
1_952096.mp3
988.5K
#استاد_رفیعی
#امام_کاظم
✅علم امام کاظم علیه السلام
💠 امام کاظم سلام الله علیه
https://eitaa.com/zandahlm1357
CQACAgQAAxkDAAEMbV9fMEIORsL3sO_k_yeJu7KWWSGdkQACEgkAAoYQgFEnXTSfDiVT2BoE.mp3
3.06M
🌸 #میلاد_امام_موسی_کاظم(ع)
💐جشن امیر همه دلها
💐موسی بن جعفر آقامونه
🎤 #محمد_فصولی
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🌺
یکی ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺩﻩ ﺑﻪ اسم مش مراد به ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ، ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﻩ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﺶ مراد ﯾﮏ ﺷﯿﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!
ﻣﺶ مراد با ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ! ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺳﮓ ﻗﺪﯾﻤﯽ شعبون كد خدا ﺍﺳﺖ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ .
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ...
🦋مشکل کوچک یا بزرگ نداریم
🦅بلکه انسان بزرگ یا کوچک داریم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨﷽✨
#داستان_زیبا
✍پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟
https://eitaa.com/zandahlm1357
_________________
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
16 - شرافت علما
و نيز نقل فرمود كه جد من مرحوم آخوند ملا عبداللّه بهبهانى شاگرد شيخ اعظم يعنى شيخ مرتضى انصارى - اعلى اللّه مقامه - بود و در اثر حوادث روزگار به قرض زيادى مبتلا مى شود تا اينكه مبلغ پانصد تومان (البته در يكصد سال قبل خيلى زياد بود) مقروض مى گردد و عادتا اداى اين مبلغ محال مى نمود، پس خدمت شيخ استاد حال خود را خبر مى دهد،شيخ پس از لحظه اى فكر، مى فرمايد سفرى به تبريز برو ان شاء اللّه فرج مى شود
ايشان حركت مى كند و وارد تبريزمى شود و در منزل مرحوم امام جمعه - كه در آن زمان اشهر علماى تبريز بود - مى رود. مرحوم امام چندان اعتنايى به ايشان نمى كند و شب را در قسمت بيرونى منزل امام مى ماند.
پس از اذان صبح درب خانه را مى كوبند، خادم در را باز كرده مى بيند رئيس التجار تبريز است و مى گويد به آقاى امام كارى دارم ، خادم امام را خبر مى دهد،ايشان مى آيند و مى گويند سبب آمدن شما در اين هنگام چيست ؟ مى گويد آيا شب گذشته كسى از اهل علم بر شما وارد شده ؟ امام مى گويد بلى يك نفر اهل علم از نجف اشرف آمده و هنوز با او صحبت نكرده ام بدانم كيست و براى چه آمده است .
رئيس التجار مى گويد از شما خواهش مى كنم ميهمان خود را به من واگذار كنيد. امام مى گويد مانعى ندارد، آن شيخ در اين حجره است پس رئيس التجار مى آيد و با كمال احترام جناب شيخ را به منزل مى برد و در آن روز قريب پنجاه نفر از تجار را براى صرف نهار دعوت مى كند و پس از صرف نهار مى گويد آقايان ! شب گذشته كه در خانه خوابيده بودم در خواب ديدم بيرون شهر هستم ، ناگاه جمال مبارك حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را ديدم كه سوار هستند و رو به شهر مى آيند، دويدم و ركاب مبارك را بوسيدم و عرض كردم يا مولاى ! چه شده كه تبريز ما را به قدوم مبارك مزين فرموده ايد؟ حضرت فرمودند قرض زيادى داشتم آمدم تا در شهر شما قرضم ادا شود.
از خواب بيدار شدم در فكر فرو رفتم پس خوابم را چنين تعبير كردم كه لابد يك نفر كه مقرب درگاه آن حضرت است قرض زيادى دارد و به شهر ما آمده بعد فكر كردم و دانستم كه مقرب آن درگاه در درجه اول سادات و علما هستند،بعد فكر كردم كجا بروم و او را پيدا كنم ، گفتم اگراهل علم است ناچار نزد آقايان علما وارد مى شود پس از اداى فريضه صبح ، از خانه بيرون آمدم به قصد اينكه خانه هاى علما را تحقيق كنم و بعد مسافر خانه ها و كاروانسراها را و از حسن اتفاق ، اول به منزل آقاى امام جمعه رفتم و اين جناب شيخ را آنجا يافتم و معلوم شد كه ايشان از علماى نجف هستند و از جوار آن حضرت به شهر ما آمده اند تا قرض ايشان ادا شود و بيش از پانصدتومان بدهكارند و من خودم يكصد تومان مى دهم ، پس ساير تجار هم هريك مبلغى پرداختند و تمام دين ايشان ادا گرديد و با بقيه وجه ، خانه اى در نجف اشرف مى خرد.
مرحوم صدر مى فرمود: آن منزل فعلا موجود و به ارث به من منتقل شده است .
.......:
.......:
📚داستانهای شگفت، آیت الله شهید دستغیب
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/zandahlm1357
17 - كرامت علما
جناب آقاى حاج آقا معين شيرازى ساكن تهران نقل فرمودند كه روزى به اتفاق يكى از بنى اعمام در خيابان تهران ايستاده منتظر تاكسى بوديم تا سوار شويم و به محل موعودى كه فاصله زيادى داشت برويم .
قريب نيم ساعت ايستاديم هرچه تاكسى مى آمد يا پر از مسافر بود يا نگه نمى داشت و خسته شديم ، ناگاه يك تاكسى آمد و خودش توقف كرد و به ما گفت : آقايان بفرماييد سوار شويد و هرجا مى خواهيد بفرماييد تا شما را برسانم ، ما سوار شديم و مقصدمان را گفتيم ، در اثناى راه من به ابن عمم گفتم شكر خداى را كه در تهران يك راننده مسلمانى پيدا شد كه به حال ما رقت كرد و ما را سوار نمود!
راننده شنيد و گفت : آقايان ! تصادفا من مسلمان نيستم و ارمنى هستم ، گفتيم پس چطور ملاحظه ما را نمودى ؟ گفت اگر چه مسلمان نيستم اما به كسانى كه عالم مسلمانها هستند و لباس اهل علم در بر دارند عقيده مندم و احترامشان را لازم مى دانم به واسطه امرى كه ديدم .
پرسيدم چه ديدى ؟ گفت : سالى كه مرحوم آقاى حاج ميرزا صادق مجتهد تبريزى را به عنوان تبعيد از تبريز به كردستان (سنندج ) حركت دادند من راننده اتومبيل ايشان بودم ، در اثناى راه نزديك به درخت و چشمه آبى شديم ، آقاى تبريزى فرمودند اينجا نگه دار تا نماز ظهر و عصر را بخوانم ، سرهنگى كه ماءمور ايشان بود به من گفت اعتنا نكن و برو! من هم اعتنايى نكرده رفتم تا محاذى آب رسيديم ، ناگهان ماشين خاموش شد هرچه كردم روشن نگرديد، پياده شدم تا سبب خرابى آن را بدانم ، هيچ نفهميدم . مرحوم آقا فرمود حالا كه ماشين متوقف است بگذاريد نماز بخوانم ، سرهنگ ساكت شد. آقا مشغول نماز گرديد من هم سرگرم باز كردن آلات ماشين شدم بالاخره هنگامى كه آقا از نماز فارغ شد و حركت كرد، فورا ماشين روشن گرديد. از آن روزمن دانستم كه اهل اين لباس ، نزد خداى عالم ، محترم وآبرومندند.
در موضوع و شرافت علماء و لزوم اكرام و احترام آنها روايات و داستانهايى است كه ذكر آنها از وضع اين رساله بيرون است ، به كتاب كلمه طيبه مرحوم نورى مراجعه شود.
.......:
.......:
📚داستانهای شگفت، آیت الله شهید دستغیب
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/zandahlm1357