eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: 👇👇👇 🌷🏅🌷🏅🌷🏅🌷🏅🌷🏅🌷🏅🌷 از کشورهای خارجی ژنرال ها به ایران امدند توی هویزه گفتند برای این ها خاطره بگو. آمدم وبخشی از داستان این شهدا را تعریف کردم. یک ژنرال پیر کمونیست کشور کره شمالی ایستاد فکر کردم خسته شدند گفتم تمام کنم؟! گفت ادامه بده. ۴۵ دقیقه خاطره می گفتم و این ژنرال خبردار ایستاده بود و گوش می کرد! زمانی که صحبت های من تمام شد این ژنرال احترام نظامی گذاشت و یک جمله ای گفت که بدنم لرزید! گفت: اگر یکی از این بچه هایی که امروز قصه هایش را برای ما تعریف کردی در کشور ما بود از خدایان کشور ما به حساب می آمد!... 😢💔 راوی: سردار محمد احمدی https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
: 、ヽ、ヽحتما بخونید.خیلی قشنگه. ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽヽ、ヽ、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ``、ヽ、ヽ、ヽ.`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、ヽ ╱◥████◣ │田│▓ ∩ │◥███◣ ╱◥◣ ◥████◣田∩田│ │╱◥█◣║∩∩∩ ║◥███◣ ││∩│ ▓ ║∩田│║▓田▓∩║ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、``、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه... خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟؟؟؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران! گردش یک روز دیرین.. پس چه شد؟! دیگر کجا رفت؟! خاطرات خوب و شیرین باز باران، بی ترانه، بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، درسکوت ظالمانه، خسته از مکر زمانه، غافل از حتی رفاقت، حاله ای ازعشق ونفرت، اشکهایی طبق عادت، قطره هایی بی طراوت، روی دوش آدمیت، میخورد بربام خانه... ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽヽ、ヽ、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ``、ヽ、ヽ、ヽ.`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、ヽ ╱◥████◣ │田│▓ ∩ │◥███◣ ╱◥◣ ◥████◣田∩田│ │╱◥█◣║∩∩∩ ║◥███◣ ││∩│ ▓ ║∩田│║▓田▓∩║ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه. https://eitaa.com/zandahlm1357
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ---------------------------------------- 🔶و ارباب توکل باید (در همه حال خوش و ناخوش) تنها بر خدا توکل کنند. ---------------------------------------- 🔸And upon Allah let those who would rely [indeed] rely." -------------------------------------- 📙 بخشی از آیه۱۲سوره ابراهیم 📌نکته ها 🔖توكّل يعنى گرفتن. وكيل بايد شرط داشته باشد: ، ، و و كسى جز اين شروط را به نحو ندارد، پس بر او كنيم. امام رضا عليه السلام فرمود: توكّل آن است كه با به خدا، از نترسى.  ---------------------------------------------------- 📬پیام 1📤- كسى مى‌تواند صبر كند كه تكيه‌گاهى داشته باشد. لَنَصْبِرَنَ‌ ... عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ‌ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا سن بلوغ دختران ۹ سال قمری است ؟
آیا در صورت خواندن و شنیدن همزمان آیه سجده، انجام یک سجده کافی است؟
.......: 🔵 یه سوالی رو زیاد میپرسن بهتره که یه مقدار مختصری در موردش توضیح بدیم. 🔶 میپرسن اگه یه فامیل یا همسایه ای داشته باشیم که میدونیم خمس مالش رو نمیده آیا میتونیم از غذاش بخوریم یا خیر؟ برای توضیح باید عرض کنیم که اولا ما با سه دسته از افراد مواجه هستیم ✅ یا یقین داریم که خمسن میدن 🔴 یا یقین داریم که خمس نمیدن 🔵 یا نمیدونیم خمس میدن یا نه! در مورد گروه اول که صحبتی نداریم و تکلیف مشخصه. در مورد گروه سوم هم اسلام از کنکاش توی زندگی مردم نهی کرده و خوردن غذا توی خونه اون افراد هیچ اشکالی نداره. در مورد گروه دوم یا مطمئنیم همین غذایی که الان جلوی ماست، خمس بهش تعلق گرفته یا مطمئن نیستیم. 🔵 چون حداکثر به یک پنجم اموالش خمس تعلق میگیره( ضمن اینکه به خیلی از اموال هم خمس تعلق نمیگیره) پس احتمال اینکه خمس تعلق نگرفته باشه به اون غذا خیلی بالاست. نکته بعدی اینکه بعضی ها میگن ما میخوایم احتیاط کنیم و از اون غذا نخوریم! اول اینکه گفتیم تقریبا احتمالش صفر هست که خمس به اون غذا تعلق گرفته باشه بعدش هم اینکه اگه مطمئن باشید که خمس تعلق گرفته میتونید غذا رو بخورید و بعدش به میزان یک پنجمش خمسش رو بدید. و در اخر این نکته رو عرض کنیم که گاهی وقتا شیطان میاد انسان رو وسوسه میکنه و به بهانه احتیاط، ثواب میلیاردی صله رحم رو از دست میده! در حالی که ثواب صله رحم انقدر زیاده که برای هر قدمش 40 هزار گناه انسان محو میشه و .... اینجور احتیاط ها عقلانی نیست.... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مستند کف خیابان با ما همراه باشید👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
63 ابوالفضل چرخیده و رفته قسمت بالای سر مقبره آیت الله بروجردی... اونجا ایستاده و از همون جا به الناز و اون طلبه بنده خدا نگاه میکرده... جوری که اونا متوجه نشن! ابوالفضل میگفت: «میدیدم که الناز با چه ناز و عشوه ای پلاستیک لقمه ها را گرفته بود جلوی اون بنده خدای از همه جا بی خبر! و میدیدم که اون بنده خدا هم تردید از رفتارش میریخت! من همش تو دلم به اون بنده خدا میگفتم قبول نکن! جان مادرت ازش قبول نکن! قبول نکن تا بخوره توی پوزش و روش کم بشه! اما حواسم نبود که اصلا اون بنده خدا از همه جا بی خبره و الناز را نمیشناسه! هیچ دلیلی نداشت که ازش قبول نکنه! چرا از مردم توقع علم غیب و کشف و شهود داشته باشیم؟ باید کف دستش بو میکرد که با دو سه تا لقمه داره توی دام الناز پرونده دار همه کاره میفته؟! الناز، جوری که مثلا کسی نشنوه... با تن صدای آروم و لطیف بهش گفت: «فکر کنین من نذر دارم... اما نه برای ثوابش... برای دل خودم... برای یه حس خواهرانه که نسبت به کسی پیدا کردم که دارم چند روز از دور نگاش میکنم و اون اصلا خبر نداره... دو سه تا لقمه ساده است... شما به رسم ادب، نمیدونم به رسم رد نکردن دست یه خواهر، چه میدونم حالا هر چی... فقط ازم قبول کنین تا برم دو رکعت نماز شکر بخونم و برم! بفرمایید!» واقعا شرایط سختیه... اون طلبه شروع کرد وسایل و کتاباش را برداشت و توی کیفش گذاشت... از حالاتش معلوم بود که میخواد بره... اما الناز دو وجبی اون طلبه زانو زد و نشست! منی که ازش حداقل دو سه متر فاصله داشتم، بوی عطر غلیظ تن و بدن زنونه و دو سه کیلو مواد آرایش دست و صورتش را میشنیدم! چه برسه به اون طلبه بیچاره که الناز در اون فاصله ازش نشسته بود! اون طلبه مثل هر کسی دیگه که در حرم و جاهای مذهبی و زیارتی ممکنه نذری تعارفش بکنند از الناز لقمه ها را گرفت! اما مشخص بود که لقمه ها را گرفته تا یه جوری از دست الناز راحت بشه و حضور یه زن با اون تیپ و قیافه در کنار خودش براش دردسرساز نشه و توی چشم نیاد! بعدش هم فورا مشغول جمع کردن وسایلش شد. همین طور که داشت وسایلشو جمع میکرد، الناز بهش گفت: «مچکرم داداشی که دستمو پس نزدید! راستی چند روز پیش خودکارتون را اینجا جا گذاشته بودین! از بس بعد از مباحثتون عجله داشتین، حتی فرصت نکردین درست دور و برتون را نگاه کنید و بعدا برید! اینم خودکارت!!» اون طلبه با تعجب گفت: «دست شما درد نکنه! آره ... خودکارمو جا گذاشتم اما این که خودکار من نیست!» الناز خنده ای کرد و گفت: «این یه خودکار دیگه است! جدید و نو... اونو برداشتم واسه خودم... ببخشید بدون اجازه شما واسه خودم برداشتم!» اون طلبه که کم کم داشت شاخ درمیاورد گفت: «خواهش میکنم... اشکال نداره... اما دیگه لطفا برید... دیگه هم اینجا نبینمتون! و الا مجبورم جور دیگه رفتار کنم!» بعدش هم زود وسایلشو برداشت و بلند شد که بره... الناز بهش گفت: «چشم! دیگه منو اینجا ... نه... باشه... هر چی شما بگید... اما میشه شماره تون را داشته باشم که اگر سوالی داشتم مزاحمتون بشم؟! البته قول میدم خیلی مزاحمتون نشم!» اون طلبه راه افتاد... الناز هم دنبالش راه افتاد... واقعا لحظات سختی داشت برای اون طلبه که عرق هم کرده بود سپری میشد... همینطور که انگار داشت از دست عزرائیل در میرفت گفت: «من گوشی ندارم! ینی خط همراه ندارم! برید... خدانگهدار....» اما الناز دست از سرش برنمیداشت... منم رفتم دنبالشون... طلبه بیچاره داشت آب میشد که داره یه زن با اون تیپ و قیافه مثل سگ افتاده دنبالش! الناز گفت: «اما برای شما خط و گوشی واجبه! شاید کسی باهاتون کار واجب و سوال شرعی داشت! حالا اینا به کنار... فقط یه سوال! اگر براتون بخرم، ازم قبول میکنید؟! میخوام همین جا نذر کنم... نذر کنم که اگر حاجتم براورده شد واسه شما یه گوشی و دو تا خط بگیرم تا راحت باشید!» اون طلبه که بو برده بود که این النازه یه چیزیش میشه، یه کم سرعت گرفت و دو سه متر از الناز فاصله گرفت... الناز هم که اصرار داشت که یه پل ارتباطی بتونه ازش داشته باشه، ولش نمیکرد... اومد که جا نمونه و سرعتشو زیاد کنه تا بهش برسه، از پشت سر کفشمو انداختم جلوی پاهاش... اونم تعادلش بهم خورد و محکم نقش زمین شد! ادامه دارد... دلنوشته های یک طلبه 💟 @Mohamadrezahadadpour https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز میخوایم رو این سوال که یکی از کاربرا فرستادن بحث کنیم👇
.......: اگه سوال شما هم همینه حتما باما همراه باشید بندگی کردن تو آغوش خدا 👈بندگی توآغوش خدا باعث نمیشه بعد ی مدت دینداری, به مشاوره مراجعه کنی و بگی من از بس سختی و رنج کشیدم افسرده شدم تو رو طلبکار از خدا بار نمیاره وقتی یک مادر برای فرزندش غذایی درست می‌کند، هرچقدر این فرزند از غذای مادر بیشتر خوشش بیاید و بیشتر بخورد مادر بیشتر خوشحال می‌شود. و خداوندی که همۀ مادرها را خلق کرده است قطعاً از همۀ آنها نسبت به بندگانش مهربان‌تر است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، در یکی از جنگ‌ها، مادری را دید که در میدان نبرد و در گرمای شدید آفتاب، فرزندش را در آغوش گرفته است و فارغ از همه‌جا، دارد به او شیر می‌دهد، در این حال یاران خود را خطاب قرار داد و فرمود آیا از مهربانی این مادر نسبت به فرزندش تعجب می‌کنید؟! قطعاً محبت خداوند به شما بندگان از محبت این مادر به طفل شیرخوارش بیشتر است. خودت رو غرق در لذت های معنوی کن ببین چقدر فرق میکنه زندگیت.. روز قیامت نگی کسی بهمون نگفت.... اونجا بهت میگن یه روزی یه نفر توی فضای مجازی توی یه کانال یه حرفایی بهت زد یادت میاد...؟! یکی میگفت من افسردگی گرفتم چیکار کنم؟ اول از همه باید بگیم که یکی از اولین و مهم ترین دلایل افسردگی راحتی هست گرفتاری و مشغلات فراوان برای آدم افسردگی نمیاره. اینو روانشناس ها هم میگن. تاآدم راحت میشه دچار بیماری افسردگی میشه که یه بیماری خیلی زشتی هم هست. لذت بردن و راحت طلبی بدون برنامه باعث «افسردگی انسان» میشه... مثلا نشاط و انرژی ای که از موسیقی به دست میاد باعث افسردگی انسان در طولانی مدت میشه. حالا میتونید متوجه بشید که چرا افسردگی در جامعه ی ما در حال گسترشه.. چون سبک زندگی غیر دینی داره ترویج میشه..
.......: مشکلات بخشی از زندگی هستند. آنها مثل طوفانند. درست مثل طوفان، راه گریزی از این مشکلات ندارید، حتی اگر خودتان را در سرپناهی مخفی کنید، طوفان هنوز همانجاست. به همین دلیل باید یاد بگیریم چطور برای آن آمادگی پیدا کرده و بیرونشان کنیم. سختی های زندگی مهمترین عنصر ما برای ساختن شخصیتمان هستند. نکته دیگر آن است که مؤمن واقعی چون تسلیم رضای الهی است هنگام گرفتاری هم شاد است چون آن را هدیه الهی می داند و مؤمنان واقعی آرامش روحی و روانی واقعی دارند. بنابراین ای دوست عزیز، در هر یک از عملکرد و رفتارهای خویش آزمایش الهی را ببین اصلا نیاز نیست جسمی رو ببینی ، کسی رو در تخیل خودت تصور کنی.... تا یه مشکلی پیش اومد بگو 👈 خدایا امتحانه!! با خدای خودت حرف بزن او با زبان امتحان داره با تو حرف میزنه...! خدا میفرماید تو نیاز نداری منو ببینی ، من باهات کار میکنم تو بفهم از صبح تا شب هر حادثه ای برات رخ میده 👈"امتحان" من با زبان حادثه ها دارم با تو حرف میزنم .. تا یه کسی بهت محبت کرد بگو خدایا توخواستی کسی به من محبت کنه یه کمی نگاه کن بعد علتش رو هم میفهمی . اولش متوجه نمیشی خواستی کسی به من محبت کنه ، چرا؟؟ نمیفهمم ، ولی امتحان گرفتی هاااا....!! اینجوری خدا انیس و مونس ت میشه ، بهش علاقه پیدا میکنی.... حالا که عیب و ضعف خودت رو دیدی برو در خونه خدا و با استغفار عذرخواهی کن... امتحانات الهی نتیجه ش این میشه که خودت رو بشناسی... خداوند مبتلاء میکند تا 👈بفهمی چه خبره و از خودت خبر داشته باشی
.......: امتحانات الهی جواب قسمت بعدی ازپرسش شما هرچقدر انسان پا به سن میزاره هوای نفسش قدرتمندتر میشه و مبارزه با اون "خیلی سخت تر" خواهد شد البته ثواب بیشتری هم میبره و خدا بهش کمک های زیادی خواهد کرد👌 یکی از بزرگترین مشکلاتی که اکثر انسان ها دارن اینه که ضعیف هستن...!! آدمِ ضعیف در مواجهه با هر مشکلی، خیلی زود شکسته میشه یکی از قوانینِ نانوشته دنیا اینه که: هر چقدر ضعیف تر باشی،بیشتر ضربه میخوری مثل کسی که سیستم بدنش ضعیف شده و تا کوچکترین بیماری میاد،این دچارش میشه! در روایات میفرماید مومن مثل پاره های آهن محکم هست. انسان هر چقدر تلاشش این باشه که فقط اطاعت از دستور بکنه، قدرتمند تر میشه... در یه روایتی میفرماید اگر بنده ی مومن رو بکشند و قطعه قطعه بکنن بعد دوباره زنده بشه و بکشند و قطعه قطعه بکنن و... قلبش هیییییچ تغییری نمیکنه. پایان بحث https://eitaa.com/zandahlm1357
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷 إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ----------------------------------------- 🔶مگر آنان که ایمان آرند و نیکوکار شوند که آنها را اجری بی منّت و ثوابی بی نهایت (در بهشت جاودانی) خواهد بود. ----------------------------------------- 🔺 Except for those who believe and do righteous deeds. For them is a reward uninterrupted. ----------------------------------------- 📘 آیه ۲۵ سوره‌انشقاق 📬 پیام ها 1📤- لازمه ، انجام هر است كه صالح و باشد، در هر كه باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (عبادت، يكى از مصاديق صالح است.) 2📤- ايمان از عمل نيست و ملزوم يكديگرند. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» 3📤- الهى، نمى‌شود و همراه با نيست. «لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: پدرم! مادرم! این طور نگاهم نکنید. میدانم سرتا پایم مایه آزار شماست. سرِ افراشته شما در میان مردم، با کارهای من، رو به زمین فرود آمده. این نقش شرمی که روی صورت شماست، از خجالت، آبم کرده. باشد، همه تقصیرها گردن من؛ اما یک بار هم که شده، از بالا به زندگی‌مان نگاه کنید و به این پرسش ها جواب دهید: پدر! چرا وقتی به خانه می آمدی، ابروانت در هم بود و سلام خشک، بیش از آن که بخواهد روحی در کالبد خسته خانه ما بدهد، بوی مرگ را به خانه می آورد؟ مادر! چرا وقتی پدر به خانه می آمد، آهنگ جواب سلامت، خبراز آتشی در زیر خاکستر میداد، به قدری که زمین خانه را داغ میکرد؟ داغی زمین، تاب‌آوردن در خانه را برایم دشوار می کرد. وقتی بهانه ای برای بالا بردن صدایتان پیدا می‌شد، زمینی داغ زیر پایم می‌لرزید. میشود بگویید چند روز از هفته، نه، چند روز از ماه را اصلا بگویید تا به حال چند روز، به جای این زلزله ها در خانه مان هلهله شادی بوده؟ هلهله هم پیش کش، خانه مان چند روز آرام بوده و به رنگ شادی روی رخش نشسته؟ من از این خانه، بیرون که میزدم، از داغی زمین خانه و زلزله های پی در پی، خبری نبود. دست نوازشی که دوست نماها بر سرم می کشیدند، آرامشی به من میداد که در خانه به دنبالش بودم. باقی قصه، گفتن ندارد. باشد، همه تقصیرها گردن من؛ اما از من که گذشت، به فکر خواهرم باشید. 📚تا ساحل آرامش جلد1 استاد عباسی ولدی https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 🌸🍃🌸🍃 👒چگونه با کودکان و نوجوانمان صمیمی شویم؟ 5) برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه والدین با مراقبت دوستان و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد می‌کنند. 6) اعتمادسازی والدین باید اعتماد نوجوان را نسبت به خودشان جلب کنند در غیر این صورت نوجوان برای حل مسایل خود به دیگران مراجعه می‌کند. ادامه دارد..
.......: 🌸🍃🌸🍃 👒چگونه با کودکان و نوجوانمان صمیمی شویم؟ 7) ارتباط کلامی، مقدمه ارتباط عاطفی نوجوانان به ارتباطات عاطفی سخت نیازمندند. ارتباط کلامی مقدمه ایجاد ارتباط عاطفی است به همین دلیل والدین باید با تنظیم ساعات کاری خود و بسترسازی مناسب در منزل این فرصت را خود ایجاد کنند. 8) تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت ارتباط با نوجوان اگر بر پایه محبت و عشق باشد، سبب تامین اعتماد به نفس در او می‌شود اما اگر با فشار و خشونت همراه شود موجب اختلالات و دشواری‌های عصبی می‌شود.🌻🌻 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: در آموزش های اخلاقی بهتر است بگذاریم نیکویی، راستگویی، خیر خواهی، خداجویی که صفات طبیعی و فطری کودک هستند به طور "طبیعی" شکوفا گردند. ولی اگر ما به طور "تصنعی" زودتر از حد موعد و فراتر از قابلیت و انتظار کودک آن ها را تحمیل کنیم مانع شکوفایی "طبیعی" این صفات "طبیعی" شده ایم اگر کودک دیرتر خدا را بشناسد بهتر است تا این که در ذهن خود صفاتی را تصور کند که لایق مقام و منزلت حق تعالی نباشد. اگر ما این گونه صفات را نشناسانیم به شناخت طبیعی و فطری او از خدا کمک بیشتری کرده ایم. عبدالعظیم کریمی https://eitaa.com/zandahlm1357
🔸مرد و زنی نزد حکیمی رفتند و از او خواستند برای بدرفتاری فرزندانشان توجیهی بیاورد. 🔸مرد گفت: “من همیشه سعی کرده‌ام در زندگی به خداوند معتقد باشم. همسرم هم همین طور، اما چهار فرزندم نسبت به رعایت مسایل اخلاقی بی‌اعتنا هستند و آبروی ما را در دهکده برده‌اند. چرا با وجودی که هم من و هم همسرم به خدا ایمان داریم، دچار این مشکل شده‌ایم؟” 🔺حکیم به آن‌ها گفت: “ساختمان خانه خود را برایم تشریح کنید.” مرد با تعجب جواب داد: 🔸“این چه ربطی به موضوع دارد؟ حیاط بزرگ است و دیوارهای کوتاهی دارد. یک ساختمان بزرگ وسط آن قرار گرفته که داخل آن اتاق‌های بزرگ با پنجره‌های بزرگ، اثاثیه درون ساختمان هم بسیار کامل است. در گوشه حیاط هم انبار بزرگی داریم، آن سوی حیاط هم آشپزخانه و حمام و توالت قرار گرفته است.” حکیم پرسید : 🔺“درون این خانه بزرگ چه قدر خدا دارید؟” زن با تعجب پرسید : 🔸”منظورتان چیست! مگر می‌توان درون خانه خدا داشت؟” حکیم گفت: 🔺“بله ! فقط اعتقاد داشتن کافی نیست! باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی و فکر و کارمان سهم خدا را هم در نظر بگیریم. 🔺برایم بگویید در هر اتاق چه قدر جا برای کارهای خدایی کنار گذاشته‌اید؟ 🔺 آیا تا به حال در آن منزل برای فقیران مراسمی برگزار کرده‌اید؟ 🔺 آیا از آن آشپزخانه برای پختن غذا برای در راه مانده‌ها و تهی‌دستان استفاده‌ای شده‌است؟ 🔺آیا پرده‌ای که به پنجره‌ها آویخته‌اید نقشی خدایی بر آن‌ها وجود دارد؟ 🔺بروید و ببینید چه قدر در زندگی خودتان خدا را پخش کرده‌اید و رد پای خدا را در کجاهای منزلتان می‌توانید پیدا کنید. 🔺اگر چهار فرزند شما به بی‌راهه کشانده شده‌اند، این نشان آن است که در آن منزل، حضور خدا را کم دارید. 🔺 اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگی‌تان پخش کنید، خواهید دید که نه تنها فرزندان‌تان بلکه بسیاری از جوانان و پیروان اطراف شما هم به راه راست کشانده خواهند شد.” https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 🌸🍃🌸🍃 روش حل مشکل نوجوانان ✅زمانیکه نوجوانتان دچار اشتباه می گردد، به او کمک کنید تا مشکل را شناسایی کرده و سپس با کمک هم برای حل این مشکل از روش «بارش مغزی» استفاده کنید. «بارش مغزی» نوعی روش حل مساله است که در آن انواع راه حلها در نظر گرفته شده و سپس بهترین راه حل انتخاب می گردد. این روش به فرزند شما کمک خواهد کرد تا تغییرات مثبت و اساسی در زندگی خود ایجاد کند. 📚منبع؛ دکتر عطاریان؛ روانشناس خانواده https://eitaa.com/zandahlm1357
مستند کف خیابان با ما همراه باشید👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
64 اینقدر محکم خورد زمین که توی اون هوای گرگ و میش اول صبح، هر کس صدای زمین خوردنش شنید، برگشت و نگاش کرد... خدا را شکر خیلی خلوت بود... هنوز داشت از درد به خودش میپیچید که مثل شکارچی که سایه خودش و تبرش روی روباه پیر جنگل افتاده، رفتم بالای سرش! تا اومد بلند بشه، میدونستم که ممکنه هر کاری بکنه... و حتی ممکنه مسلح باشه... به خاطر همین چیزا، با ته پاهام خوابوندم توی دماغ عملیش! گیج شد و جیغ زد و به خودش پیچید... یکی از خادمان ما را دید و با سرعت به طرف ما اومد... فکر کرده بود دعوا یا خفت گیری هست! تا به من نزدیک شد، کارتم را نشونش دادم و گفتم لطفا دخالت نکنید! اون هم عقب ایستاد! بهش گفتم لطفا دو تا خادمه بگید بیان اینجا! نشستم بالای سر الناز! گفتم: «نام الناز... 35 ساله... دارای پرونده فساد و اغفال... چهار روزه که قم هستی و با وجود اینکه شوهردار هستی، به اغفال مردم و طلبه های جوان مشغول بودی... به اسم خواهر و برادری باهاشون ارتباط میگرفتی... اینم که آخریش بود که محل سگ هم بهت نذاشت و الان هم که از چنگت پرید! از الان هر حرفی که بزنی، در دادگاه علیه خودت استفاده میشه! مخصوصا که اینبار جرمت سیاسی هست و سر و کارت با بچه های خودمونه!» الناز که داشت در خون و ناله خودش غلط میخورد با کمال پررویی گفت: «باشه! تسلیم! اما بذار ببینم این طلبه ای که آخرین شکارم بود چیکار میکنه با اون دو سه تا لقمه!» بدون هیچ تاملی و خیلی سریع گفتم: «داره میره... خیلی دور شده... اما باشه... پاشو... پاشو با هم بریم دنبالش!» اون دو تا خانم خادمه، الناز را گرفتند و بلند کردند... دستبند بهشون دادم و زدند به دستش... فورا راه افتادیم... یه تیکه از راه هم دویدیم... به صحن آیینه رسیدیم... دیدیم خبری از اون طلبه نیست... الناز گفت اگه راست میگین بریم بیرون... شاید بیرون باشه... بریم طرف مدرسه گلپایگانی... کلاساش اونجاست... من فقط میخوام ببینم چیکار میکنه... میخوام روی تو و امثال تو را کم کنم که فکر میکنید آخوندا پیغمبرند! میخوام بهت بفهمونم که تا کسی خودش نخواد، از الناز گردن کلفت تر هم نمیتونه اذیتش کنه! میخوام پوزتو به خاک بمالم که فکر نکنی الان که منو گرفتی، خیلی دمت گرمه و شیر شکار کردی! گفتم خفه شو! به اون خانمای خادمه گفتم بیاریدش بیرون حرم! حرم قداست داره! بیایید کنار اتاق نیروی انتظامی ... کنار پارک کنار حرم... رفتیم بیرون... خیلی تو فکر حرفهای الناز بودم... دوس داشتم یه جوری خوار و خفتش بدم... اما چجوری نمیدونم! یه لحظه رو کردم به طرف حضرت معصومه... خیلی آروم و توی دلم گفتم: «بی بی جان! حرف سنگینی زد این عفریته! یه جوری خوارش کن! اگر همین جا خوار شد، شده وگرنه خیلی بد میشه! میخوام خودت خوارش کنی! همین حالا! بقیش با من و حاجی! الان به دادمون برس بی بی جان!» با همین حال و هوا از حرم اومدیم بیرون... رفتیم به طرف ماشین نیرو انتظامی که با ماشین اونا الناز را ببرم اداره قم و از اونجا هم ببرمش تهران واسه بازجویی! فقط عنایت خودش بود... که یه لحظه چشمم خورد به اون طلبه... قشنگه که آدم ذات داشته باشه... پدر مادر دار باشه... مثل همون طلبه جوونی که عرق کرده بود وقتی الناز داشت پشت سرش میدوید و اذیتش میکرد... نمیدونم اون لحظه چطوری دل اون طلبه شکسته شده و توسل پیدا کرده بود که خدا انداخت توی دلم که دیگه الناز تمومه و باید کارش را یه سره کنیم... چهارتامون فقط وایسادیم و نگاه میکردیم... الناز که داشت میسوخت اما بوی سوختن و جزغاله شدنش نمیومد... وقتی که دید اون طلبه، دو سه تا گربه دور خودش جمع کرده و داره اون لقمه ها را تیکه تیکه میکنه و میریزه جلوی گربه های اطراف حرم!! ادامه دارد... دلنوشته های یک طلبه 💟 @Mohamadrezahadadpour https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا