فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
#استاد_علی_تقوی
📌اگه می ترسی #امر_به_معروف کنی، به سخن امیرالمومنین(ع) توجه کن...
#نهج_البلاغه_خطبه_156
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
#نکته
⭕️ از #توطئه_دشمنان علیه امر به معروف و
نهی از منکر، می توان به اهمیت این #فریضه
پی برد:
💢مستر همفر جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی می گوید:
اوضاع كشورهای اسلامی ما را نگران می كرد.
📌از #نقاط_قوت مسلمانان این است که #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر برايشان واجب است.👇
❌باید آيات جهاد و امر به معروف حذف شوند.
❌بايد پيام بی بندوباری را در جان های مسلمانان دميد.
❌هر كس كه كاری بخواهد بكند؛ نه امر به معروف
واجب است و نه نهی از منكر، نه آموزش احكام؛
و بايد به آنها گفت: "عیسی به دين خود، موسی به دين خود "❗️
و امر و نهی به عهده دولت است نه مردم.
" کسی را در گور ديگری نمی گذارند"❗️
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
27.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دوره_شیوه_ها
#استاد_علی_تقوی
◀️ مقدمه شیوه های #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
https://eitaa.com/zandahlm1357
♎️شرایط فسخ اجاره توسط مستاجر
آیا میدانید در موارد زیر مستأجر میتواند قرارداد اجاره را فسخ نماید؟؟
۱ – در صورتی که عین مستأجره با اوصافی که در اجارهنامه قید شده منطبق نباشد. (با رعایت ماده ۴۱۵ قانونی مدنی)
۲ – در مواردی که مطابق شرایط اجاره حق فسخ مستأجر تحقق یابد.
۳ – هرگاه مورد اجاره کلاً یا جزء در معرض خرابی واقع شود به نحوی که موجب نقض انتفاع گردد و قابل تعمیر نباشد.
#اجارهhttps://eitaa.com/zandahlm1357
Vakiil
🔺هشدار بانک مرکزی: چک ثبت نشده در صیاد نگیرید
سخنگوی اجرای قانون جدید چک:
🔹 گیرنده چک هرگز چک ثبت نشده در سامانه صیاد را دریافت نکند زیرا، آن چک قابلیت نقد شوندگی ندارد.
#قانون_جدید_چک
Vakiil https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت شصت و سوم
عبدالله بود که هراسان به در میکوبید و در مقابل حیرت ما، سراسیمه خبر داد: «الهه زود بیا پایین، مامان حالش خوب نیس!» نفهمیدم چطور مجید را کنار زدم و با پای برهنه از پلهها پایین دویدم. در اتاق را گشودم و مادر را دیدم که از دل درد روی شکمش مچاله شده و ناله میزند. مقابلش روی زمین نشسته بودم و وحشتزده صدایش میکردم که عبدالله گفت: «من میرم ماشینو روشن کنم، تو مامانو بیار!» مانده بودم تنهایی چطور مادر را از جا بلند کنم که دیدم مجید دست زیر بازوی مادر گرفت و با قدرت مردانهاش مادر را حرکت داد. چادرش را از روی چوب لباسی کشیدم و به دنبال مجید که مادر را با خود به حیاط میبُرد، دویدم. مثل اینکه از شدت درد و تب بیحال شده باشد، چشمانش نیمه باز بود و زیر لب ناله میکرد.
به سختی چادر را به سرش انداختم و همچنانکه در حیاط را باز میکردم، خودم هم چادر به سر کردم. عبدالله با دیدن مجید که سنگینی مادر را روی دوش گرفته بود، به کمکش آمد و مادر را عقب ماشین نشاندند و به سرعت به راه افتادیم. با دیدن حالت نیمه هوش مادر، اشک در چشمانم حلقه زده بود و تمام بدنم میلرزید. عبدالله ماشین را به سرعت میراند و از مادر میگفت که چطور به ناگاه حالش به هم خورده که مجید موبایل را از جیبش درآورد و با گفتن «یه خبر به بابا بدم.» با پدر تماس گرفت. دست داغ از تبِ مادر را در دستانم گرفته و به صورت مهربانش چشم دوخته بودم که کمی چشمانش را گشود و با دیدن چشمان اشکبارم، به سختی لب از لب باز کرد و گفت: «چیزی نیس مادر جون... حالم خوبه...» صدای ضعیف مادر، نگاه امیدوار مجید را به سمت ما چرخاند و زبان عبدالله را به گفتن «الحمدالله!» گشود. به چشمان بیرنگش خیره شدم و آهسته پرسیدم: «مامان خوبی؟» لبخندی بیرمق بر صورتش نشست و با تکان سر پاسخ مثبت داد.
نمیدانم چقدر در ترافیک سر شبِ خیابانها معطل شدیم تا بلآخره به بیمارستان رسیدیم. اورژانس شلوغ بود و تا آمدن دکتر، من بالای سر مادر بیتابی میکردم و عبدالله و مجید به هر سو میرفتند و با هر پرستاری بحث میکردند تا زودتر به وضع مادر رسیدگی شود. ساعتی گذشت تا سرانجام به قدرت سِرُم و آمپول هم که شده، درد مادر آرام گرفت و نغمه نالههایش خاموش شد. هر چند تشخیص دردش پیچیده بود و سرانجام دکتر را وادار کرد تا لیست بلندی از آزمایش و عکس بنویسد، ولی هر چه کردیم اصرارمان برای پیگیری آزمایشها مؤثر نیفتاد و مادر میخواست هر چه زودتر به خانه بازگردد. در راه برگشت، بیحال از دردی که کشیده بود، سرش را به صندلی تکیه داده و کلامی حرف نمیزد. شاید هم تأثیر داروهای مسکن چشمانش را اینچنین به خماری کشانده و بدنش را سُست کرده بود.
ساعت یازده شب بود که مادر خوابش برد. به صورتش که آرام به خواب رفته و دیگر اثری از درد و ناراحتی در خطوطش پیدا نبود، نگاهی کردم و آهسته از اتاق خارج شدم. عبدالله کلافه در میان کتابهایش دنبال چیزی میگشت و تا مرا دید، با نگرانی سؤال کرد: «خوابش برد؟» سرم را به نشانه تأیید تکان دادم که پدر همچنانکه به پشتی تکیه زده و تلویزیون تماشا می کرد، صدایم زد :«الهه! شام چی داریم؟» با این حرف پدر، تازه به فکر افتادم که عبدالله و پدر چیزی نخوردهاند. مجید هم از یکی دو ساعت پیش که از بیمارستان برگشته بودیم، در خانه تنها بود و دوست نداشتم بیش از این تنهایش بگذارم، ولی چارهای جز تدارک غذایی برای پدر نداشتم که با همه خستگی به آشپزخانه رفتم.
خوشبختانه در یخچال ماهی تازه بود و در عرض نیم ساعت ماهیها را سرخ کرده و سفره شام را انداختم. پدر خودش را جلو کشید و پای سفره نشست و بیمعطلی مشغول شد. از اینهمه بیخیالیاش ناراحت شدم و خواستم بروم که عبدالله صدایم کرد: «الهه جان! ای کاش آقا مجید هم بگی بیاد پایین با هم شام بخوریم.» همچنانکه در اتاق را باز میکردم، گفتم: «قبل از اینکه مامان حالش بد شه، برای خودمون شام گذاشته بودم.» و خواستم بروم که چیزی به خاطرم رسید و تأکید کردم: «اگه مامان دوباره حالش بد شد، خبرم کن!» و عبدالله با گفتن «باشه الهه جان!» خیالم را راحت کرد و رفتم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_انصاف ۸ ▪️انصاف یعنی؛ من بتوانم تشخیص بدهم، در این مرحله، و در این مقام، تکلیف من در این ار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه انصاف_9.mp3
10.82M
#کارگاه_انصاف ۹
▪️#عادل ترین انسانها، کسی است که؛
در زمانی که به او ظلم میشود؛
#انصاف را رعایت کند!
ـ رعایت انصاف، در زمانی که مورد ظلم قرار میگیریم؛ چگونه است؟
#استاد_شجاعی 🎤
🌿❤️فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ
صبوری کن که وعدۀ خدا حق است.
مبادا کسانی که وعدههای خدا را باور ندارند،
شستوشوی مغزیات بدهند! [روم، ۶۰]
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی زیبا و دلنشین از استاد #شحات_انور سوره ی مبارکه ی تحریم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
5d22ee29a1509.pdf
709K
📚 دانلود کتاب غریب پیروز
🔷 «غریب پیروز» دربردارنده پیام رهبر معظم انقلاب به کنگرهی جهانی امام رضا علیهالسلام است.
در این پیام اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خلافت اموی و عباسی تبیین شده و با بیانی شیوا، بسیاری از زوایای تاریك آن دوران را روشن میكند و به تحلیل مسائل و رویدادهایی چون ولایت عهدی آن حضرت(ع) و تأثیر متقابل آن بر جهان اسلام و دستگاه خلافت عباسیان می پردازد.
🔹برخی عناوین عبارتند از:
بزرگترین هنر امام علی بن موسی الرضا(ع) در نبرد پنهان سیاسی - تحلیل اوضاع و اهداف مأمون - دو ویژگی شیعیان - تدابیر امام رضا علیه السلام - اعلان امامت - تشكیل نظام اسلامی - درماندگی مأمون
گزیده ای از متن کتاب:
هنگامی كه امام را از مدینه به خراسان دعوت كردند، آن حضرت فضای مدینه را از كراهت و نارضایتی خود پر كرد؛ به طوری كه همه کس در پیرامون امام یقین كردند كه مأمون با نیت سوء، حضرت را از وطن خود دور می كند....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎤🎤🎤 💠 سلسله دروس #مباحث_تخصصی_مهدویت 21 🎬 جلسه 1️⃣2️⃣ 📋 موضوع : بررسی تخصصی #ابعاد_حکومت_امام_ز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکومت 11.MP3
5.19M
🎤🎤🎤
💠 سلسله دروس #مباحث_تخصصی_مهدویت 22
🎬 جلسه 2️⃣2️⃣
📋 موضوع : بررسی تخصصی #ابعاد_حکومت_امام_زمان (قسمت یاز دهم)
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی ( از اساتید مهدویت )
☪☪☪
#مهدوی
#مهدویت
📚 #دانشنامه_مهدویت
🔸 مدعیان دروغین ؛
📕 ابوطاهر محمدبن علي بن بلال در ابتداي کار، نزد امام حسن عسکري عليه السلام فردي مورد اعتماد بود و رواياتي چند از آن حضرت نقل کرده است؛ ولي رفته رفته به جهت پيروي از هواي نفس، راه انحراف در پيش گرفت و مورد مذمت خاندان وحي واقع شد. وي ادعا کرد که وکيل حضرت مهدي عليه السلام است! او نيابت نايب دوم حضرت مهدي عليه السلام را منکر گرديد و در اموالي که نزد وي جمع شده بود تا به حضرت مهدي برساند، خيانت کرد. [1] .
📙 جناب نايب دوم، راه ملاقات وي را با حضرت مهدي عليه السلام آسان نمود و امام عليه السلام به وي فرمود: اموال را به نايبشان رد کند؛ اما او در دشمني و انحراف خود باقي ماند! پايان کارش آن شد که توقيعي از ناحيه مقدسه حضرت مهدي عليه السلام، مبني بر لعن و نفرين و بيزاري از وي - در ضمن افرادي ديگر از جمله حلاج و شلمغاني - صادر گرديد. [2] .
📝 پی نوشت ها:
[1] ر.ک: کتاب الغيبة، ص 400.
[2] الاحتجاج، ح 2، ص 474.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357