eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴⚘دعائی جهت 🌴⚘ ⚘ حضرت رسول ص؛ ↯↯↯ ⬅️ بنده ای نیست که دستهایش را پس ازنماز بگشاید و واین دعا را بگوید مگر آنکه بر خداوند حق است که دستانش را خالی برنگرداند ⚘🌸اللَّهُمُ إِلَهِی وَ إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ اسماعیل و إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ یوسف و إِلَهَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَسْتَجِیبَ لی دَعْوَتِی فَإِنِّی مُضْطَرٌّ وَ تَعْصِمَنِی فِی دِینِی فَإِنِّی مُبْتَلًی وَ تَنَالَنِی بِرَحْمَتِکَ فَإِنِّی مُذْنِبٌ وَ تَنْفِیَ عَنِّی الْفَقْرَ فَإِنِّی مِسْکِین 🌸🍃 📚 دعوات راوندی ص 50 https://eitaa.com/zandahlm1357 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 امام کاظم (علیه السلام) : ✍ خدا را در روز جمعه هزار نسیم رحمت است که هر بنده را آنچه خواهد از آن رحمت ها عطا فرماید. 👌 پس هر که بعد از عصر روز جمعه 100مرتبه سوره بخواند ☘ حق تعالی آن هزار رحمت را مضاعف گرداند و به او عطا فرماید. 📚 مفاتیح شیخ عباس قمی https://eitaa.com/zandahlm1357
🌷 امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) : ☘ مَن قَرَأَ مِأةَ آیةٍ مِنَ‌القُرآنِ مِن أَی القُرآنِ شاءَ ثُمَّ قالَ «یا اللهُ» سَبْعَ مرّاتٍ فَلَو دَعا عَلی صَخرَةٍ لَقَلَعَها إن‌شاءالله.   ✍ هر کس صد آیه از هر جای قرآن بخواند سپس هفت مرتبه بگوید «یا الله» (و حاجت خود را بخواهد) ‌(اثر اجابت) آن چنان است که اگر دعا بر صخرة سخت بخواند به یاری خدا آن را از جای برمی‌کند. 📖 وسائل ج ۴ ص۱۱۱۴ https://eitaa.com/zandahlm1357
🌷 امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : 🍂 هر کس بعد از نماز صبح و مغرب قبل از آنکه حرکت یا تکلم کند هفت مرتبه بگوید بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ☘ خداوند ۷۰ نوع از انواع بلاها را از او دفع می کندکه کمترین آن بلاها : جذام و ریح و پیسی و جنون و خفگی است و اگر از بدبختان باشد از آنها محو می‌شود و در زمره خوشبختی و سعادت مندی نوشته میشود 📚 الکافی ج ۲ ص۵۳۱ https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 و_ دوم سرم را به شیشه خنک پنجره هواپیما تکیه داده و از زیر شیشه گرم اشک، به ابرهایی که حالا زیر پایم بودند، نگاه می‌کردم. مجید سرش را پایین انداخته و اوج ناراحتی‌اش را با فشردن انگشتانش در هم نشان می‌داد. مادر همانطور که سرش را به صندلی هواپیما تکیه داده و رنگی به صورت نداشت، به خواب رفته بود. اشکم را با دستمال کاغذی در دستم که دیگر همه جایش خیس شده بود، پاک کردم و دوباره سرم را به شیشه گذاشتم که مجید آهسته صدایم کرد: «الهه جان!» به سمتش صورت چرخاندم و سؤالی را که در دل داشت، من به زبان آوردم: «مجید! جواب بابا رو چی بدیم؟» نگاهش به چشمان اشکبارم ثابت ماند و در جوابم آه بلندی کشید که اوج نگرانی و ناراحتی‌اش را از لرزش نفس‌هایش احساس کردم. از دیروز که جواب معاینات مادر را شنیده بودیم، اشک چشم من خشک نشده و لب‌های مجید دیگر به خنده باز نشده بود. مادر هم که دیگر رمقی برایش نمانده بود که بخواهد چیزی بگوید، هر چند با پنهان کاری من و مجید، به طور کامل از تشخیص پزشکش مطلع نشده بود. بیچاره عمه فاطمه و آقا مرتضی و ریحانه با چه حالی ما را بدرقه کردند و چقدر شرمنده بودند و اظهار افسوس و ناراحتی می‌کردند. دیشب هم پیش مادر با عبدالله حرف زده و نتوانسته بودم نتایج معاینات مادر را برایش توضیح دهم. حالا همه در بندر منتظر خبرهایی خوش بودند، در حالی که همراه من، جز یک دل خون و پاسخی پُر از ناامیدی، چیز دیگری نبود. ای کاش مادر کنارم ننشسته بود و می‌توانستم همینجا در فضای بسته هواپیما، همه عقده‌های دلم را فریاد بکشم و به حال مادرم زار بزنم. بسته تغذیه من و مجید، دست نخورده مقابلمان مانده بود که هیچ کدام حتی توان نفس کشیدن هم نداشتیم چه رسد به خوردن. مادر هم که بر اثر دارو هایی که مصرف می‌کرد به خواب رفته و بسته تغذیه‌اش روی میز، انتظار بازگشت به کابین پذیرایی را می‌کشید که اگر هم بیدار بود از شدت حالت تهوع، اشتهایی به خوردن نداشت. مجید سرش را روی صندلی تکیه داد و زیر گوشم زمزمه کرد: «الهه جان! خدا بزرگه! غصه نخور» که ردّ اشکِ روی صورتم، دلش را به درد آورد و زبانش را به بند کشید. بغضم را فرو خوردم و گفتم: «مجید من نمی‌تونم طاقت بیارم، مجید دلم برا مامانم خیلی می‌سوزه، هیچ کاری هم نمی‌تونم براش بکنم...» از سوزی که در انتهای صدایم پیدا بود، اشک در چشمانش نشست و با صدایی آهسته دلداری‌ام داد: «الهه جان تو فقط می‌تونی برای مامان دعا کنی!» از شدت گریه بی‌صدایم، چانه‌ام لرزید و با صدایی لرزانتر گفتم: «مجید! من خیلی دعا کردم، هر شب موقع سحر، موقع افطار خیلی دعا کردم!» که صورت مهربانش به لبخند کمرنگی گشوده شد و با لحنی لبریز آرامش پاسخ اینهمه بی‌تابی‌ام را داد: «مطمئن باش خدا این دعاها رو بی‌جواب نمی‌ذاره!» ولی این دلداری‌ها، دوای زخم دل من نمی‌شد که صورتم را از مجید برگرداندم، دوباره سر به شیشه گذاشتم و سیلاب اشکم جاری شد. لحظات سختی بود و سخت‌تر لحظه‌ای بود که عبدالله با رویی خندان به استقبال‌مان آمد و باز من نمی‌توانستم مقابل چشمان مادر، جراحت قلبم را نشانش دهم. خدا رو شکر که صبوری مردانه مجید یاری‌اش می‌داد تا پیش مادر اوضاع را خوب نشان داده و با صحبت‌هایی امیدوارکننده، دل مادر را خوش کند تا وقتی که به خانه رسیدیم، مادر برای استراحت به اتاقش رفت و من و مجید برای اعتراف، زیر آفتاب داغ اواخر تیرماه روی تخت کنار حیاط نشستیم. حالا عبدالله از چشمان غمبارمان به شک افتاده و گوشش برای شنیدن خبری ناگوار بی‌قراری می‌کرد که سرانجام مجید به زبان آمد: «دکتر گفت خیلی دیر اقدام کردیم، می‌گفت این شیمی درمانی‌ها هم خیلی فایده نداره، گفت خیلی اذیتش نکنید...» و در برابر نگاه عبدالله که از ترس و غم به لرزه افتاده بود، تنها توانست یک جمله دیگر ادا کند: «گفت سرطانش خیلی گسترده شده...» و شاید هم هق هق گریه‌های من اجازه نداد حرفش را ادامه دهد. با دست جلوی دهانم را گرفته بودم تا صدای گریه‌هایم به گوش مادر نرسد و اوج غم و اندوهم را میان گریه فریاد می‌زدم. رنگ از صورت عبدالله پرید و لب‌های خشک از روزه داری‌اش، سفید شد. https://eitaa.com/zandahlm1357
کارگاه انصاف_26.mp3
12.47M
۲۶ ▪️بی‌خیالی و بی‌تفاوتی دربرابر ظلم‌هایی که به انسان‌های دیگر در گوشه گوشه‌ی دنیا می‌شود، آژیر خطریست که نشان می‌دهد؛ 💥فاصله این فرد تا بسیار زیاد است. 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5767188188493777453.mp3
5.01M
▪️وحیِ خداوند به حضرت مسیح ، درمورد حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها. ▪️ویژگی‌های متمایز کننده‌ و خاصِ حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها . ویژه وفات حضرت خدیجه کبری سلام‌الله علیها 💫 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- ناشناس.mp3
3.65M
🎵 تلاوت جزء 10 قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی (تند خوانی)
حرف های من و خدا_۱٠.pdf
275.9K
`🔖 حرف‌های من‌ و خدا یا مُبَدِّل 🌟
سحر دهم_ یا مبدل.mp3
8.48M
🌟نگاهی متفاوت و لطیف به یک اسم از أسماء جوشن کبیر .... سحر دهم ؛ اسم شریف
اسرار روزه _4.mp3
8.23M
۴ ▫️بعضی وقتها، که حس می‌کنی، نَفْس بر تو غالب شده، و هواهایِ نفس، فرصت و قدرتِ جولان می‌یابند ؛ می‌توانی با روزه، این هواها را خاموش نموده، و نفس را تضعیف و در کنترل خویش درآوری! ※ روزه چگونه، چنین آثاری را در نفس ایجاد می‌کند؟ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❈﷽❈ رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ💎 ❣ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ، ﻣﺮﺍ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭم ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ .💎 📚سوره ابراهیم آیه 41 🌤اللـهُمــّ عَجّـلــْ لـِوَلیـّڪـَ الفـَرجــْ 🌤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
پاسخ امام رضا (ع) به سؤالات، در مورد امامت خود بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ ابو جرير قمي مي گويد: به امام هشتم حضرت رضا (ع) عرض كردم: (قربانت گردم دانسته ايد كه من با پدرت پيوند تنگاتنگ داشتم، سپس با شما اين پيوند را دارم، سوگند به رسول خدا (ص) و به حق يكايك امامان و به حق شما، آنچه به من خبر دهي، به كسي نمي گويم (و رعايت نقيه را مي كنم) آيا پدرتان زنده است يا از دنيا رفته است؟ امام رضا: پدرم وفات كرده است. ابو جرير: شيعيان روايت مي كنند كه سنت چهار پيامبر در زندگي پدرتان وجود دارد. (312) امام رضا: سوگند به خداوندي كه هيچ كس جز او شايسته پرستش نيست پدرم وفات كرد. ابو جرير: مرگ يا وفات غيبت امام رضا: وفات مرگ ابو جرير: گويا تو از من تقيه مي كني؟ (و حقيقت مطلب را به من نمي گوئي) امام رضا: عجبا! (چنين نيست كه تصور مي كني). ابو جرير: آيا امام كاظم (ع) (مقام امامت را) به شما وصي كرد؟ امام رضا: آري. ابو جرير: آيا احدي را در اين مقام با تو شريك قرار داده؟ امام رضا: نه. ابو جرير: هيچكدام از برادرانت امام شما مي باشد؟ امام رضا: نه. ابو جرير: پس امام تو هستي؟ امام رضا: آري. (313) اصول کافی📚 https://eitaa.com/zandahlm1357