درد چشم نافع است .
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه مسواك كردن آب ريختن چشم را زايل ميكند، چشم را جلا ميدهد.
در حديث صحيح منقول است كه شخصى بحضرت صادق عليه السلام شكايت كرد از آزار چشم ، فرمود كه داروئى بساز از جدوار و كافور و اجزا را مساوى يكديگر بكن .
در روايت ديگر فرمود كه ضعف چشم و خيالات را برطرف مى كند.
در روايت ديگر فرمود كه هنه فرنك براى دفع سفيدى كه بر روى باصره بهم رسد نافع است .
در روايت معتبر از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه صبر سقوطرى و كافور رياحى رامساوى يكديگر بسايند، از حرير بيرون كنند، ماهى يكمرتبه در چشم بكشند دردهاى سرو چشم را مى كشد.
از حضرت امام حسين عليه السلام منقول است كه كه شخصى از اصحاب خود را فرمود، كه هليله زرد با هفت دانه فلفل بساى و بپز و در ديده بكش .
در روايت ديگر منقول است كه شخصى بخدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام شكايت كرد از سفيدى كه در چشم بهم رسيده بود، از درد دندان و درد مفاصل ، فرمود كه فلفل و دارفلفل از هر يك دو درهم و نشادر پاكيزه صاف يكدرهم و هر سه را خوب بساى و از حرير بيرون كن و در هر چشمى سه ميل بكش و ساعتى صبر كن كه سفيدى روى ديده را قطع مى كند، گوشت چشم را پاك ميكند، درد را ساكن ميكند، پس چشم را بآب سرد بشوى بعد از آن سرمه سنگ بكش .
در روايت ديگر وارد شده است ، كه حضرت اميرالمؤ منين بسلمان و ابوذر فرمود كه تا درد چشم داريد بر پهلوى چپ مخوابيد و خرما مخوريد.
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه ماهى خوردن براى درد چشم زيان دارد، دست بر چشم ماليدن بعد از دست شستن بعد از طعام خوردن امان ميدهد از درد چشم و در پنچشنبه و جمعه شارب و ناخن گرفتن از درد چشم امان ميبخشد.
در روايت ديگر منقول است كه شخصى شكايت كرد از درد گوش و گفت كه چرك و خون از گوشم بسيار مى آيد، فرمودند كه پنير بسيار كهنه شده را يك قدرى بگير و نرم بكوب و با شيرزن ممزوج كن ، بر روى آتش نرم گرم كن و چند قطره در گوشى كه درد ميكند بريز.
در روايت ديگر از براى درد گوش منقول است كه يك كف كنجد پوست نكنده و يك كف خردل هر يك را عليحده بكويند، با يكديگر مخلوط كرده روغن بگيرند و روغن را در شيشه بكنند، سرش را بانگشتر آهن مهر كنند و هر وقت كه خواهند دو قطره از آن در گوش بچكانند، پنبه در گوش بگذارند و سه روز چنين كنند تا شفا يابد.
در روايت ديگر وارد شده است كه سداب را روغن زيت بپزند و چند قطره در گوش بچكانند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول كه سداب براى درد گوش نافع است ، و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه براى درد گلو چيزى نافعتر از خوردن شير نيست .
بسند معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه حضرت عيسى بشهرى گذشتند، ديدند كه مردم آنشهر روى هاى ايشان زرد و چشمهاى ايشان كبود است ، از بسيارى مرض بآنحضرت شكايت كردند، حضرت فرمود كه شما گوشت راپيش از پختن نشسته مى پزيد و هيچ حيوانى از دنيا بدر نميرود مگر آنكه جنابتى با او هست ، بعد از آن گوشت را پيش از پختن شستند، بيمارى ايشان برطرف شد.
حضرت عيس عليه السلام بشهر ديگر گذشتند دندانهاى ايشان ريخته بود، و روهاى ايشان باد كرده بود، فرمود كه در وقت خواب دهانرا باز كنيد و برهم مگذاريد چنان كردند، آن علتها از ايشان زايل شد.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه براى درد دندان سعد را برآن بگذارند، و فرمود سركه كه از شراب بعمل آورده باشند بن دندان را محكم مى كند.
در حديث معتبر منقول است كه حمزة بن الطيار بخدمت حضرت آمد، آه مى كشيد حضرت پرسيدند كه چه مى شود ترا گفت دندانم درد مى كند، فرمود كه حجامت بكن ، حجامت كرد، ساكن شد، بعد آن حضرت فرمود كه دوائى به حجامت كردن و خوردن عسل نمى رسد.
در حديث معتبر ديگر فرمود كه براى درد دندان حنظل را بگيرد، پوستش را بكند، پس روغنش را بگيرد اگر دندانش را كرم خالى كرده باشد در ميان آن دندان چند قطره از آن روغن بريزد و پنبه را بآن آلوده كرده در ميان آن دندان بگذارد، بر پشت بخوابد تا سه شب چنين كند و اگر بن دندان درد كند در آن گوشى كه در جانب آن دندان واقع است در چند شب هر شب دو قطره يا سه قطره بچكاند، بازفرمود هر كه درد دهان داشته باشد يا خون از بن دندانش آيد يا درد كند يا دهانش جوشيده باشد يا رنگ بسرخى گشته باشد يك حنظل تازه كه رسيده باشد و زرد شده باشد بگيرد، و تمامش را بگل بگيرد، و سرش را سوراخ كند، و كاردى از آن سوراخ داخل كند و مغزش را بتراشد بهموارى كه سوراخ نشود پس سركه بسيار تندى كه از شراب بعمل آورده باشند در آن سوراخ بريزد و بر روى آتش بگذارد كه بسيار بجوشد، پس بردارد و هر وقت كه احتياج شود بقدر ناخنى بگيرد، بردندانها و دهان بمالد و بعد از آن بسركه مضمضه كند و اگر خواهد آنچه در ميان حنظل است در شيشه يا ظرف ديگر خالى كند و هر چند آبش برطرف شود سركه برويش بريزد و هر چند كهنه تر شود نفعش بيشتر
است .
در حديث معتبر منقول است كه از ابراهيم بن نظام كه گفت ، دزدان مرا در راه گرفتند و پالوده گرم در دهانم ريختند، بعد از آن دهانم را پر از برف كردند، پس دندانهايم تمام ريخت پس حضرت امام رضا را در خواب ديدم كه فرمود سعد در دهان بكن تا دندانهايت برويد بعد از چند گاه شنيدم كه حضرت رضا بمحل ما وارد شده است و بخراسان ميرود بخدمت آنحضرت رفتم و حال خود را عرض كردم همانرا فرمود، كه در خواب فرموده بود چنان كردم دندانهايم روئيد.
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#مردسالاری
#زن_سالاری
سلام علیکم
خداقوت
در جلسه اول مهارت زن بودن درمورد جایگاه سالاری مطالبی رو بیان کردید اما من خیلی متوجه نشدم و تفاوت آن با مردسالاری و زن سالاری یا شایسته سالاری رو متوجه نشدم اگر ممکنه مصداق و مثالهایی در این رابطه بیان فرمایید. به عنوان مثال در زندگی مشترک وقتی بر سر یک موضوع بسیار کوچک به هر حال هماهنگی وجود ندارد.مثلا یک شب زن درخواست دیدار با خانواده خودش را دارد و مرد درخواست دیدار با خانواده خود. ایجاد هماهنگی و تصمیم گیری در اینگونه موارد باید به چه شکل باشد به گونه ای که اختلاف و ناراحتی برای هیچکدام پیش نیاید?
سوال دوم اینکه من یه جاهایی واقعا دوست دارم حرف همسرم اجرایی بشه اما از ته دل ممکنه راضی نباشم وناراحت هم بشم و یکم سخت از موضع خودم پایین بیام.آیا به نظر شما باید همیشه زن از موضع خودش کوتاه بیاد یا مرد هم باید این موضوع رو در نظر بگیره و در مواردی ایشون به خاطر خانم از خواسته خود کوتاه بیاید
با تشکر از شما
🌸
i31.mp3
7.41M
#مرد_سالاری
#زن_سالاری
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#عدم_اعتمادبنفس
سلام استاد شبتون بخیر ممنونم ازتون ک برامون وقت میزارید
بنده تازه ازدواج کردم،مجرد ک بودم هیجا نمیرفتم یعنی فقط اجازه رفتن ب مدرسه رو داشتم
الان بعد از اینکه ازدواج کردم متوجه این شدم ک اصلا اعتماد ب نفس ندارم و تنبلم.دوس ندارم جایی برم و مدام توی خونه هستم.نمیدونم تو زندگیم چی میخوام در حالی تو مجردی رویاهای بزرگی داشتم، مدام دوس دارم تو خونه استراحت کنم و همش خسته ام.
استاد میشه راهنماییم کنید ک چجوری خودمو بشناسم و بدونم ک توزندگیم چی میخوام و اینکه چیکار کنم اعتماد بنفس داشته باشم؟احساس میکنم حسادت نسبت ب جاری هام داره توم روشن میشه دقیقا مثل اونا دارم میشم،هیچ دوستی ندارم خیلی تنهام،دوست دارم ک تو طول روز برم بیرون و بگردم ولی اصلا نمیتونم
ممنونم از پاسخ گوییتون
🌸 پاسخ استاد پور احمد
هدایت شده از حسین زاده....
1_957264568.mp3
4.17M
دوستواقعیخداست...:
#عدم_اعتمادبنفس
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🖋 #قسمت_هشتاد_و_سوم با صدایی که میان گریه گم شده بود، رو به عبدالله کردم: «عبدالله! دکتر گفت سرطانش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان های عاشقانه مذهبی ( علوی)
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 #قسمت_هشتاد_و_چهارم
برای اولین بار از چشمان خسته مجید میخواندم دیگر طاقتش تمام شده که بی آنکه کلامی با من حرف بزند، درِ بالکن را باز کرد و بیرون رفت. در پاشنه درِ بالکن ایستادم و دیدم صورتش را به دل آسمان شب و سایه تاریک دریا سپرده است. حضورم را حس کرد و شاید نمیخواست ناراحتیاش را ببینم که همانطور که پشتش به من بود، زمزمه کرد: «الهه جان! تو برو بخواب. من فعلاً خوابم نمیاد.» سرم را به چهارچوب تکیه دادم و با لحنی معصومانه پاسخ دادم: «منم خوابم نمیاد.» و چون اصرارم را برای ماندن دید، به سمتم چرخید، تکیهاش را به نرده آهنی بالکن داد و سرانجام سفره دلش را باز کرد: «الهه جان! من میخواستم یه کاری بکنم که تو کمتر غصه بخوری... گفتم شاید یه راه بهتری برای درمان مامان پیدا شه، ولی بدتر شد...»
در جواب غصههای مردانهاش، لبخند بیرمقی تقدیمش کردم، بلکه دلش قدری سبک شود که نگاه غمزده و لبریز از محبتش روی چشمانم جا خوش کرد و با صدایی آهسته ادامه داد: «الهه جان! دل منم یه صبری داره. یه وقتایی مثل امشب دیگه صبرم تموم میشه. الهه من هم غصه مامانو میخورم، هم غصه تو رو...» و ادامه حرف دلش را من زدم: «حتماً غصه رفتار بابا و ابراهیم هم میخوری!» سری تکان داد و با لبخند تلخی زمزمه کرد: «ناراحتی رفتار اونا پیش غصهای که برای تو و مامان میخورم، هیچه!» سپس دوباره به سمت دریا چرخید و زیر لب نجوا کرد: «اگه غصه مامان داره تو رو میکُشه، غصه تو هم داره منو میکُشه!» در برابر باران لطیف احساسش، باغ خزان زده قلبم قدری جان گرفت و لبخندی پُر طراوت بر صورت پژمردهام نشست که قدم به بالکن نهادم و کنارش ایستادم.
ردّ نگاهش را تا اعماق سیاهی دریا دنبال کردم و به همان نقطهای چشم دوختم که او خیره مانده بود، بلکه باقی حرفهای دلش را از آهنگ سکوتش بشنوم و تمام طول شبمان به همین خلوت غمگین و غریبانه و در عین حال زیبا و عاشقانه گذشت تا ساعتی مانده به اذان صبح که سحری پدر و عبدالله را گرم کردم و به طبقه پایین رفتم که دیدم عبدالله بیدار است و قرآن میخواند. به چشمان قرمز و پف کردهاش نگاه کردم و پرسیدم: «تو هم نخوابیدی؟» قرائت آیهاش را به آخر رساند و پاسخ داد: «خوابم نبرد.» سپس پوزخندی زد و گفت: «عوضش بابا خیلی خوب خوابیده!» از این همه بیخیالی پدر، دلم به درد آمد و قابلمه داغ غذا را با دستگیره به دستش دادم که آهی کشید و گفت: «امسال اولین ماه رمضانیه که مامان روزه نمیگیره و سحر هم بیدار نمیشه.» و شنیدن این حرف از زبان عبدالله کافی بود تا محبت خواهرانهام برانگیخته شده و ترحم به حال عبدالله هم به غم بیماری مادر اضافه شود و جگرم را بیشتر آتش بزند.
به طبقه بالا که برگشتم، مجید مشغول خواندن نماز بود. میز سحری را چیدم که نمازش تمام شد و به آشپزخانه آمد. سبد نان را روی میز گذاشتم و پرسیدم: «چه نمازی میخوندی؟» و او همچنانکه سرش پایین بود، جواب داد: «هر وقت قبل از اذان فرصتی باشه، نماز قضا میخونم.» سپس لبخندی زد و ادامه داد: «خدا رحمت کنه عزیز رو! همیشه بهم میگفت هر زمان وقت داشتی برای خودت نماز قضا بخون. بهش میگفتم عزیز من همه نمازام رو میخونم و نماز قضا ندارم. میگفت یه وقت نمازاتو اشتباه خوندی و خودت متوجه نشدی. میگفت اگه خودتم نماز قضا نداشتی به نیت پدر و مادرت بخون.» که با شنیدن نام پدر و مادرش، به یاد مصیبت مادر خودم افتادم و با بغضی که در گلویم نشسته بود، پرسیدم: «مجید! از دست دادن پدر و مادر خیلی سخته، مگه نه؟» حالا با همین خطری که بالای سر مادرم میچرخید، حال او را بهتر حس میکردم و او مثل اینکه منظورم را فهمیده باشد، بیآنکه چیزی بگوید، سرش را به نشانه تأیید پایین انداخت و همین سؤال دردناک من کافی بود تا هر دو به هوای زخم عمیقی که بر دلمان نشسته بود، گرچه یکی کهنه تر و دیگری نو تر، در خود فرو رفته و سحری را در سکوتی غمگین بخوریم تا وقتی که آوای روحبخش اذان صبح بلند شد و از آغاز روزهای دیگر از ماه مبارک رمضان خبر داد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_انصاف ۲۷ ▪️ظلم، گستاخی، بیادبی و .... آنجایی خطرناکتر میشود که؛ در حق کسانی از ما سر می
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه انصاف_28.mp3
10.64M
#کارگاه_انصاف ۲۸
▪️انسانها هرچه به الله شبیهتر میشوند؛
بیشتر از سوی کسانی که در حق آنها عمری نیکی کرده، مورد ظلم قرار میگیرند..
← و اما، کرامت و بزرگواری آنان در برخورد با نادانیها و جسارتهای دیگران، عاقبتی سنگین تر را برای افراد گستاخ، مترتب میکند.
#استاد_شجاعی 🎤
@shervamusiqiirani - تصنیفِ لقای دلدار - استاد شهرام ناظری.mp3
2.45M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
رفتي و رفتن تو آتش نهاد بر دل
از کاروان چه ماند جز آتشي به منزل
آتش به جانم افکند، شوق لقاي دلدار
از دست رفت صبرم، اي ناقه! پاي بردار
در راه عشقبازی راحت روا نباشد
اي ديده! اشک ميريز، اي سينه! باش افگار
ما عاشقان مستیم سر را ز پا ندانیم
این نکتهها بگیرید بر مردمان هشیار
در راه عشق اگر سر بر جای پا نهادیم
بر ما مگیر نکته ما را ز دست مگذار
در كار ما نشايد جز عاشقی و مستی
در كار ما بهايی كرد استخاره صد بار
#شیخ_بهایی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
- ناشناس.mp3
4M
🎵 تلاوت جزء 12 قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی (تند خوانی)
سحر دوازدهم _ یا قابل.mp3
9.7M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟 پرسهای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر دوازدهم ؛ اسم شریف #یا_قابل
¤ واحد #موسیقی منتظران منجی "عج"
حرف های من و خدا_۱۲.pdf
281.2K
`🔖 حرفهای من و خدا
یا قابل 🌟
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#اسرار_روزه ۵ ▫️امام صادق علیهالسلام میفرماید؛ روزه، "شهوات طبع" را میمیراند! شهوات طبع، فقط "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسرار روزه _6.mp3
11.35M
#اسرار_روزه ۶
⚜ لقمه و زبان، کلید ورود انسان به جهان غیبند!
اگر کنترل شوند، دریافت بسیاری از ادراکات غیبی و دیدن بسیاری از نادیدنیهای ماورائی را برای انسان میسّر میکنند.
※ روزه، کنترل دهان و زبان را برای انسان آسان میکند!
#استاد_شجاعی 🎤
✨✨✨✨
إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾
💠به یقین در آسمان ها و زمین برای مؤمنان نشانه هاییست؛
✨وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾
✨و در آفرینش شما و آنچه از جنبندگان منتشر و پراکنده می کند، برای اهل یقین نشانه هاییست
✨✨✨
✨ سوره جاثیه 🌹 آیات 3 و 4 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ۗ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ - توبه 67
مردان منافق و زنان منافق همه از یک گروه (و یک قماش) هستند. آنان همدیگر را به کار زشت فرا میخوانند و از کار خوب باز میدارند و (از بذل و بخشش در راه خیر) دست میکشند. خدا را فراموش کردهاند (و از پرستش او رویگردان شدهاند)، خدا هم ایشان را فراموش کرده است (و رحمت خود را از ایشان بریده و هدایت خویش را از آنان دریغ داشته است). واقعاً منافقان فرمانناپذیر (و سرکش و گناهکار) هستند.
💛 تلاوتی زیبا برای آرامش روح و جان، آیات 67 تا 72 سوره مبارکه توبه با صدای ماهر المعیقلی 🎈🤍💚