eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.7هزار عکس
35.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
شب بیست‌وسوم_ یا جامع.mp3
9.2M
🌟 پرسه‌ای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر .... سحر بیست و سوم ؛ اسم شریف
اسرار روزه _17.mp3
10.12M
۱۷ 💢 آنکس که به دنبال رشد انسانی، و قرب به خداوند است، تسلّط بر بدن، اولین قدم، در این مسیر است. ☜ تسلط بر فکر، وهم، خیال و ... بدون تسلط بر بدن ممکن نیست! 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨🌹 ✨✨🌹 ✨🌹 ✨اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَي اللَّهِ ✨ فَلْيَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ✨جز او خدایی نیست و ✨اهل ایمان باید تنها بر اللَّه اعتماد کنند 📚سوره مبارکه تغابن ✍آیه ۱۳ ✨🌹 ✨✨🌹 ✨✨✨🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
مادر امام رضا (ع) بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ هشام بن احمر مي گويد: امام كاظم (ع) به من فرمود: آيا مي داني كه از اهل مغرب، كسي به مدينه آمده باشد؟ گفتم: نه. فرمود: چرا، مردي آمده، بيا باهم نزد او برويم، پس سوار بر مركب شد و من نيز سوار شدم و رفتيم نزد آن مرد مغربي، در آنجا ديدم يك نفر از اهالي مدينه، بردگاني دارد و آنها را مي فروشد، من به او گفتم: (بردگانت را به ما نشان بده). او هفت كنيز را آورد و نشان داد، امام كاظم (ع) درباره همه آنها فرمود: (آنها را نمي خواهم) سپس فرمود: (باز بياور) برده فروش: من جز يك دختر برده بيمار، برده ديگري ندارم. امام كاظم: چرا او را به ما نشان نمي دهي؟ برده فروش: از نشان دادن او امتنا نمود و امام كاظم (ع) منصرف گرديد و با هم به باز گشتيم. هشام بن احمر مي گويد: فرداي آن روز، امام كاظم (ع) مرا نزد برده فروش فرستاد و فرمود: (به او بگو: بهاي آن دختر چقدر است، هر چه گفت، بگو از آن من باشد). من نزد برده فروش رفتم و تقاضاي خريد آن دختر را كردم، گفت: (قيمت آن فلان مقدار است) گفتم قبول است، او از آن من باشد. برده فروش: آن دختر را به تو فروختم، ولي بگو بدانم ديروز آن شخص كه با تو بود چه كسي بود؟ گفتم: مردي از بني هاشم بود. گفت: از كدام بني هاشم؟ گفتم: بيش از اين نمي دانم. برده فروش گفت: ولي من او را مي شناسم. گفتم: چطور؟ گفت: اين دختر، داستاني دارد و آن اينكه: او را از دورترين نقطه مغرب خريدم، بانوئي از اهل كتاب با من ملاقات كرد و گفت: (اين دختر همراه تو چكار مي كند؟) گفتم: او را براي خود خريده ام. بانوي اهل كتاب گفت: (سزاوار نيست كه او همراه فردي مانند تو باشد، او داراي پسري شود كه مانند او در مشرق و مغرب، به دنيا نيامده است.) هشام مي گويد: من آن دختر را نزد امام كاظم (ع) بردم و او همسر امام كاظم گرديد و طولي نكشيد كه از او حضرت رضا (ع) متولد شد (297) (نام مادر امام رضا (ع) نجمه بود و به او ام البنين مي گفتند) اصول کافی📚 https://eitaa.com/zandahlm1357
از هرچه هست دور و برم خسته‌ام فقط صحن و سرای شاه خراسانم آرزوست... ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلیِّ بنِ موسَی الرِّضٰا https://eitaa.com/zandahlm1357