#نکته
#ادیان
#یهودیت
📚 در قرآن بارها و بارها به ماجراهای موسی ع و فرعون و دیگر انبیای بنی اسرائیل اشاره شده در حالی که قرآن کتابی موجز و مختصر هستش و حتی در مورد پیامبر اسلام ص و صحابه ایشان هم خیلی کم صحبت کرده . نام حضرت ص فقط 4 بار ذکر شده بطور مستقیم .
واقعیت اینه که یهودیت و یهودیان خیلی اثرات داشته اند در مسیر حیات بشر و تاریخ جهان و وقایع آن و خیلی مسایل دیگه .
یهودیت کنونی در واقع دین الهی نیست بلکه نوعی مکتب نژادی و قومی است. یهودیت رو در دسته بندی ادیان بسته معرفی میکنند. یعنی وارد شدن و گرویدن به یهودیت بسیار سخت و دارای شروط دشواریست و شرط اول گرویدن به یهودیت ، داشتن نسب و خون یهودی است. در یهودیت کسی یهودی محسوب میشه که مادرش یهودی باشه و نه پدرش.
ضمنا خروج از یهودیت هم سخت و دارای عواقب و مجازات های هولناک هستش. بنابراین یهودیت یک دین بسته به حساب میاد.
اما مثلا مسیحیت دینی است که هرکسی میتونه براحتی واردش بشه یا ازش خارج بشه. بدون مجازات و گناه . مسیحیت از این نظر یک دین باز بحساب میاد.
اسلام یک دین نسبتا بسته بحساب میاد. همه افراد با هر گذشته و نسب و قومیتی میتوانند مسلمان بشوند و شرط گرویدن به اسلام فقط گفتن شهادتین است . اما در مورد خروج از آن سختگیری شده و حکم ارتداد برای مرتدان مجازات سختی در پی دارد.
🌺 یهودیت در طی قرون شکل گرفته و حتی قوانین و اعتقادات و اصول و فروعش و پیروانش دچار دگرگونی هایی شده اند.
ابتدا شریعت موسی ع را دین عبرانیان و دین بنی اسرائیل میخواندند. پس از استحاله قومیتی و حل شدن اسباط دیگر در سبط یهودا ، و غالب شدن و قدرت گرفتن این سبط ، دین ایشان به نام یهودیت خوانده شد. به عبارتی دین سبط یهودا ، یهودیت نام گرفت.
میدونیم که اسرائیل لقب یعقوب ع بود به معنی بنده خدا . یعقوب نبی ع 12 فرزند پسر از 4 زن داشت مثل یهودا و شمعون و لاوی و روبن و زبولون و نفتالی و جاد و اشیر و یوسف ع و بنیامین و غیره. فرزندان و نوادگان هر پسر یک سبط بنی اسرائیل رو تشکیل دادند. اسباط بنی اسرائیل اغلب بنام پسران یعقوب ع نامگذاری کردند. اما مثلا فرزندان یوسف ع بنام پسر او افرائیم خوانده میشد.
بعدها در دوره اقامت در مصر که زاد و ولد بسیاری انجام دادند ، تعدادشان تا 600 هزار نفر در تورات ذکر شده.
https://eitaa.com/zandahlm1357
👇👇👇👇👇
#نکته
#ادیان
#یهودیت
🌺 یهودیت در ادوار مختلف و در سالهای بسیار دستخوش تحولات شده. ادواری مختلف برای تاریخ یهودیت نام برده شده که مهمترین این تقسیم بندی تاریخی 7 دوره است :
📚 1 دوره شیوخ : از ابراهیم ع تا زمان فوت یوسف ع که بنی اسرائیل در مصر دچار ستم قبطی ها و استضعاف شد.
🌸 2 : دوره سکوت : شامل زمان پس از یوسف ع تا ظهور موسی ع که اطلاعات چندانی از این دوره در دست نیست.
📖 3 دوره خروج : شامل خروج از مصر و سرگردانی در بیابان است تا هنگام یوشع ع که بنی اسرائیل به کنعان وارد شد.
📖 4 دوره نفوذ به کنعان : از ورود به فلسطین و نبرد با کنعانیان و تصرف شهرهای آنان . در این دوره حکومت لاویان بوده و پیامبر شاخصی نداشتند.
📚 5 دوره سلطنت و حکومت : در این دوره بنی اسرائیل قدرت یافت و حکومت انبیائی چون داوود ع و سلیمان ع رو به خود دید که اوج اقتدار بی مانند بنی ع محسوب میشه . اما بعد از سلیمان ع باز دچار تفرقه و ضعف شدند و بعد اسباط متفرق و در سرزمین های جداگانه ساکن شدند . این دوره تا زمان حمله آشوریان و تبعید ادامه داشته.
📚 6 دوره اسارت یا تبعید بابلی : شامل سال هایی است که بنی اسرائیل به بابل تبعید شد و بعضا پراکنده و در اقوام دیگر حل شدند . البته مورخان معنقدند که این اتفاق اسارت و تبعید نبوده بلکه به صورت مهمانی بوده و بنی اسرائیل در ناز و نعمت بسر میبرده اند در بابل .
📚 7 دوره بازگشت : شامل دوره آزاد شدن به کمک کوروش هخامنشی و بازگشتن به کنعان .
این 7 دوره تاریخی یهود هستش . البته پس از اینها هم میشه تقسیم بندی های تاریخی انجام داد .
بعدا به تدریج جزئی تر در مورد تاریخ انبیا و یهود صحبت میکنیم ان شاءالله
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*پیمان برادری با رسول خدا(ص) * ده سند افتخار امیرالمومنین (ع) * ماجرای ازدواج امیرالمومنین و حضرت زه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part04_علی از زبان علی.mp3
5.26M
*جهاد در رکاب رسول خدا
*شان نزول ایه " مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ..."
*جنگ بدر نخستین نبرد با مشرکان
*خاطراتی از جنگ احد
*ندای آسمانی "لا فَتى اِلاّ عَلِىّ و لا سَيفَ اِلاّ ذُو الفَقار"
تاریخ تحلیلی _ تطبیقی سقیفه 2_Default_1617977647.mp3
16.03M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جای پیتزا فقط نونش رو گذاشتن😂
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چه زندگیه خودمو بکشم راحت شم😡😡
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بچه مادرش دست فروشی میکرده مامورای شهرداری میخوان بساط مادر و جمع کنن
بعد ببینید بچهِ این زن چطوری از مادرش دفاع میکنه، که آخر سر پیروز هم میشه👌
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش بچه به خوندن باباش عالیه 😍😄
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باشگاه طوطی ها😍😂😂
🔰🔰🔰🔰🔰
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی (علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت نود دو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت نود و چهارم
یکی دوبار دست مجید کتاب دعای کوچکی دیده بودم که شاید همان کتاب مفاتیحالجنان شیعیان بود و حالا به جستجویش تمام طبقات کمد دیواری را به هم ریخته و دست آخر در کِشوی میز پاتختی پیدایش کردم. لب تخت نشستم و کتاب را میان دستانم ورق میزدم و نمیدانستم باید از کجا شروع کنم و چه مناجاتی را بخوانم. کتابی قطور و در قطع کوچک که تمام صفحاتش از خطوط ریز دعا پوشیده شده بود.
نگاه حیران و مضطرّم سراسیمه بین صفحات به دنبال دعایی میگشت که برای شفای بیمار نافع باشد که به ناگاه کسی پشت دستم زد و دلم را لرزاند. اگر عبدالله مرا در این وضعیت میدید چه فکری میکرد؟ من بارها پیش عبدالله از تلاشهایم برای هدایت مجید به مذهب اهل تسنن، با افتخار سخن گفته و حالا نه تنها نظر او را ذرهای جلب نکرده بودم که کتاب مفاتیحالجنان را در دست گرفته و به امید شفای بیماری مادرم، چشم به ادعیه بزرگان اهل تشیع دوختهام! اگر پدر و ابراهیم و بقیه خانواده میفهمیدند چقدر سرزنشم میکردند که در عرض سه چهار ماه زندگی مشترک با یک مرد شیعه، از مذهب خودم دست کشیده و دلبسته اعتقادات شیعیان شدهام!
ولی خدا بهتر از هر کسی آگاه بود که من به عقاید شیعه معتقد نشده بودم و تنها به کورسوی نور امیدی به دعایی از جنس توسلهای عاشقانه شیعیان دل بسته بودم! من که به حقانیت مذهبم ذرهای شک نکرده و هنوز در هوای دست کشیدن مجید از مذهبش به روزهایی چشم داشتم که او هم مثل من با دستان بسته نماز بخواند، سر به فرش سجده کند، همه خلفای اسلام را به یک چشم بنگرد و به هر آنچه من باور دارم اعتقاد پیدا کند! ولی چه میتوانستم بکنم وقتی خیالی وسوسهام میکرد که باید این راه را هم تجربه کنم که شاید زنجیر پوسیده زندگی مادرم به این حلقه بسته باشد! کلافه از این همه احساس نیازی که در دل داشتم و راه پر از شک و ابهامی که پیش رویم بود، کتاب را بستم و بیآنکه دعایی خوانده باشم، کتاب را در کشو گذاشته و خسته از اتاق بیرون رفتم.
بیحال از ضعف و تشنگی روزهداری در این روز گرم تابستان که خنکای کولر گازی اتاق هم حریف آتش باریاش نمیشد، روی کاناپه کنار هال دراز کشیدم که زنگ موبایلم به صدا در آمد. عبدالله بود و خواست تا آماده باشم که بعد از نماز ظهر به دنبالم بیاید و با هم به دیدار مادر برویم. این روزها دیدن مادر برای من تکلیف سختی بود که نه چشمانم توان ادایش را داشت و نه دلم تاب دوریاش را میآورد. سخت بود شاهد عذاب کشیدن مادرم باشم، هر چند ندیدن صورت مهربانش سختتر بود و تلختر! نمازم را خوانده بودم که عبدالله رسید و با هم عازم بیمارستان شدیم.
آفتاب گیر شیشه را پایین داد تا تیغ تیز آفتاب بعد از ظهر کمتر چشمانش را بسوزاند و مثل اینکه برای گفتن حرفهایش تمرین کرده باشد، خیلی حساب شده آغاز کرد: «الهه! من بهتر از هر کسی حال تو رو میفهمم! اگه تو دختری منم پسرم! اون مادر منم هست! تازه اگه تو برای خودت یه خونه زندگی جدا داری، من همه زندگیام مامانه! پس اگه حال من بدتر از تو نباشه، بهتر نیس!» سپس همانطور که حواسش به ردیف اتومبیلهای مقابلش بود، نیم نگاهی به چشمان غمزدهام کرد و با لحنی نرمتر ادامه داد: «اینا رو گفتم که فکر نکنی من آدم بیخیالی هستم! به خدا منم خیلی عذاب میکشم! منم دارم از غصه مامان دیوونه میشم! ولی... ولی تو باید به خودت آرامش بدی! باید به خدا توکل کنی و راضی به رضای اون باشی!» از آهنگ جملاتش پیدا بود که چقدر از بهبودی مادر ناامید شده که اینچنین مرا به صبر و آرامش دعوت میکند.
چشمانم به خط کشی حاشیه خیابان خیره مانده و دستم به مدد دلم که تاب شنیدن چنین حرفهایی را ندشت، گوشه چادر بندریام را لوله میکرد و عبدالله که انگار خبر از قلب بیقرار من نداشت، همچنان میگفت: «خدا راضی نیس که تو انقدر در برابر تقدیرش بی تابی کنی! بخدا خود مامانم راضی نیس تو با خودت اینجوری کنی! هر چی خدا بخواد همون میشه!» سپس آهی کشید و با لحنی لبریز غصه ادامه داد: «دیشب وقتی صدای جیغت رو شنیدم، جیگرم آتیش گرفت! آخه چرا با خودت اینجوری میکنی؟» در برابر سکوت مظلومانهام، سری جنباند و با لحنی دلسوزانه سرزنشم کرد: «به فکر خودت نیستی، به فکر مجید باش! مجید این مدت خیلی داغون شده!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_انصاف ۳۶ 💥 یکی از نمونه بیانصافیهای خطرناک؛ ۱- سکوت انسان، در زمانی است که ظلم را در حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه انصاف_37.mp3
10.56M
#کارگاه_انصاف ۳۷
📌بدترین بیانصافیها،
- عادت کردن به محبت اطرافیان و نزدیکان ماست، که همیشگی بودن آن، مانع میشود که به چشممان بیاید و از آنها تشکر کنیم!
- کمی فکرکنیم؛ آیا ما به این بیانصافی بزرگ مبتلا نیستیم؟
#استاد_شجاعی 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایستادی به جنگ رو در رو
خنجر از پشت میزند دشمن (آشنا)
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
https://eitaa.com/zandahlm1357
- ناشناس.mp3
4.01M
🎵 تلاوت جزء 25 قرآن کریم با صدای معتز آقایی