eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت نود و پنجم با چهار انگشت ردّ اشکم را از روی گونه‌ام پاک کردم و زیر لب پاسخ دادم: «دست خودم نیس عبدالله!» و آهنگ صدایم به قدری غمگین بود که چشمان عبدالله را هم خیس کرد و صدایش را در بغض نشاند: «می‌دونم الهه جان! ولی باید صبور باشی!» و خودش هم خوب می‌دانست که صبر در برابر چنین مصیبتی به زبان ساده بیان می‌شود که در عمل احساس تلخی بود که داشت گوشت و پوست مرا آب می‌کرد و وقتی تلخ‌تر شد که در بیمارستان حتی از دیدن نگاه مادر هم محروم شدیم. به گفته پرستاران تا ساعتی پیش به هوش بوده و بخاطر درد شدیدی که در سرتاسر بدنش منتشر شده، ناگزیر به استفاده از مسکّن‌های قدرتمندی شده بودند که مادر را به خوابی عمیق فرو برده بود. دقایقی به نظاره صورت زرد و استخوانی‌اش بالای سرش ایستادم و با چشمانی که دیگر اشکی برای ریختن نداشت، به بدنش که زیر ملحفه سفید رنگ چیزی از آن نمانده بود، با حسرت نگاه می‌کردم که پرستار کنارم ایستاد و زیر گوشم زمزمه کرد: «امشب شب قدره! براش دعا کن! خدا بزرگه!» سرم را به سمت صورت ظریف و سبزه‌اش چرخاندم و بی‌آنکه چیزی بگویم، فقط نگاهش کردم. حتماً نمی‌دانست که من از اهل تسنن هستم که با لبخندی امید بخش ادامه داد: «امشب دست به دامن حضرت علی (علیه‌السلام) شو! ان شاء‌الله که خدا مادرتو شفای خیر بده!» برای لحظاتی به چشمانش خیره ماندم و در جواب خیرخواهی‌اش به تشکری کوتاه بسنده کردم که او از من همان چیزی را می‌خواست که مجید چند شب پیش طلب کرده و امروز هم از صبح دلم بهانه‌اش را می‌گرفت. در مذهب اهل تسنن هم به عبادت در شب‌های قدر و اعتکاف در مساجد تأکید فراوان شده و این شب‌ها برای ما هم بسیار محترم بود، با این تفاوت که شب قدر برای ما تنها شب نزول قرآن و شب عبادت بود، ولی برای شیعیان، این شب‌ها بوی ماتم شهادت امام علی (علیه‌اسلام) و توسل به اهل بیت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) را هم می‌داد و بنا بر همین رسم بود که پرستار هم از من می‌خواست امشب به بهانه توسل به امام علی (علیه‌السلام) شفای مادرم را از درگاه خدا هدیه بگیرم! عبدالله رفته بود با پزشک مادر صحبت کند که پس از چند دقیقه برگشت. با چشمانی که می‌خواست خون گریه کند و باز مردانه مقاومت می‌کرد، به مادر نگاهی غریبانه کرد و از من پرسید: «بریم الهه جان؟» وقتی پای تختش می‌ایستام، دل کندن از صورت مهربان و معصومش سخت بود و هر بار باید با دلی خون، پاره تنم را در این گوشه بیمارستان رها می‌کردم و می‌رفتم. شانه به شانه عبدالله راهروی طولانی بیمارستان را طی می‌کردم و جرأت نداشتم از صحبت‌های پزشک معالج مادر چیزی بپرسم و خود عبدالله هم تمایلی برای بازگو کردن این قصه مصیبت بار نداشت. به انتهای راهرو نرسیده بودیم که محمد و عطیه و بعد هم ابراهیم و لعیا از در بزرگ شیشه‌ای عبور کرده و وارد سالن بیمارستان شدند. حالا آنچه عبدالله از من پنهان کرده بود باید برای آنها بازگو می‌کرد، ولی باز هم ملاحظه کرد و ابراهیم و محمد را به گوشه‌ای کشاند تا صدایشان را نشنوم. لعیا دستم را گرفت و پیش از آنکه دلداری‌ام دهد، خودم را در آغوش خواهرانه‌اش رها کردم و هر آنچه در دلم مانده بود، بین دستانش زار زدم. عطیه با چشمانی که از گریه سرخ شده بود، فقط نگاهم می‌کرد و مثل اینکه نداند در پاسخ این همه درد و رنجم چه بگوید، بی‌صدا گریه می‌کرد و برای من که خواهری نداشتم و تنها همدم غم‌هایم مجید و عبدالله بودند، غمخواری‌های زنانه لعیا و عطیه، موهبت خوبی بود که بار سنگین دلم را قدری سبک کرد. در همه خیابان‌ها پرچم سیاه شهادت امام علی (علیه‌السلام) بر پا شده و شهر درست مثل دل من، رنگ عزا به خود گرفته بود. به خانه که رسیدیم، پیش از آنکه به طبقه بالا بروم، عبدالله به چشمان خسته‌ام نگاهی کرد و با محبتی برادرانه گفت: «الهه جان! امشب من خودم افطاری درست می‌کنم. نمی‌خواد زحمت بکشی!» و من هم به قدری خسته و ناتوان بودم که با تکان سر پیشنهادش را پذیرفتم و با قدم‌هایی سنگین به طبقه بالا رفتم. چادرم را از سرم باز کردم و بی‌حوصله روی مبل نشستم که یادم افتاد امروز هنوز جزءِ قرآنم را نخوانده‌ام. بهانه خوبی بود تا شیطان را لعنت کرده، وضو بگیرم و برای قرائت قرآن رو به قبله بنشینم. عهد کرده بودم ختم قرآن ماه رمضان امسال را به نیت مادر بخوانم که نتوانسته بود بخاطر بیماری سختش، در این ماه رمضان قرآن را ختم کند و با هر آیه‌ای که می‌خواندم از خدا می‌خواستم تا ماه رمضان سال بعد بتواند بار دیگر پای رحل قرآن نشسته و دوباره صدای قرائتش در فضای خانه بپیچد. https://eitaa.com/zandahlm1357
کارگاه انصاف_38.mp3
11.57M
۳۸ 💢 محال است کسی روح عذرپذیری نداشته، و نتواند از اشتباهات دیگران بگذرد، اما بتواند به کمال انصاف دست پیدا کند. - چشمان زیبابین که قابلیت دیدن زیبایی‌های دیگران را دارد، - و روح شکر، که توان تشکر از زیباییهای دیگران را دارد؛ دو پیش‌زمینه‌ی لازم برای کسب کمال انصاف است. 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - تصنیف : ساقی - علیرضا افتخاری.mp3
2.09M
‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ساقیا چه غمگین چه تنها نشسته ام ساغری ز چشمت به من ده که خسته ام نشکنی دلم را که در خود شکسته ام ساغری از آن می که حال آورد به من ده و آنچه با کرامت کمال آورد به من ده آنچه آهوان را به شیری کشد بیاور و آنچه بر زبونی زبان آورد به من ده همان به که به یک سو نهی پیمانه را به من از نگه خود دهی میخانه را همان به که به جز عشق و دیوانگی کنی از همه چیزی تهی دیوانه را چشمت ساقی بهار مستی من با تو باقی بهار هستی من آری مستم که نقش خودپرستی بر آب افتد زمی پرستی من خوشا تو که با من خسته هم زبانی کنی خوشا تو که با دل من شکسته خوانی کنی کیم من که دست و پا پیش چشم تو گم کنم کی تو که با من گمشده شبانی کنی 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- ناشناس.mp3
3.98M
🎵 تلاوت جزء 26 قرآن کریم با صدای معتز آقایی
حرف های من و خدا_۲۶.pdf
292K
🔖 حرف‌های من‌ و خدا یا هادی 🌟
سحر بیست‌وششم _ یا هادی.mp3
8.06M
🌟 پرسه‌ای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر .... سحر بیست و ششم ؛ اسم شریف
اسرار روزه _20.mp3
8.67M
۲۰ 💢 قانون دنیا، قانون جنگل نیست! همه چیز، در اندازه و قَدَر مشخص، تعریف شده است! - حتی اگر مال حلالِ فراوان داری ؛ نمی‌توانی در استفاده از آن، افسارگسیخته عمل کنی! ⚡️ساختار نفس تو، با دریافت میزان مشخصی از امکانات دنیا، سازگار است، بیشتر از آن، فقط عقب افتادنهای تو را رقم می‌زند. 🎤
❣ " خداوند می بیند " اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَرَی(علق:۱۴) آیا نمی داند که خداوند می بیند □ چه پرسش و خطاب جذاب و شیرینی است، گویی نازنینی از پشت شما را در آغوش می گیرد و می پرسد اگر مرا شناختی؟ آری خداوند می فرماید مرا نمی بینی که پیش روی تو ایستاده ام و از پنجره هر ذره ای تو را مشاهده می کنم؟ این شرم حضور است که می تواند نگهبان ما از هر بدی باشد. این احساس حضور است که فضیلت حیا و آزرم را می آفریند، که هان هشیار باشید: اینجا کسی ست پنهان، خود را مگیر تنها بس تیز گوش دارد، مگشا به بد زبان را دیوان شمس برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ - انفال 22 بیگمان بدترین انسانها در پیشگاه یزدان، افراد کر و لالی هستند که نمی‌فهمند. وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ - انفال 23 اگر خداوند (در آنان آمادگی پذیرش حق می‌دید، و زمینه‌ی قبول خیر و) نیکی در ایشان سراغ می‌داشت، (حرف حق را به هر صورت بود) به گوششان می‌رسانید، ولی اگر به گوش آنان می‌رسانید، سرپیچی می‌کردند؛ چرا که ایشان (آگاهانه از پذیرش حق) روگردانند. 🧡 تلاوتی زیبا برای آرامش دلها، آیات 22 تا 25 سوره مبارکه انفال با صدای هزاع البلوشی🎈💚
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
امام رضا (ع) وصي و جانشين امام كاظم (ع) بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ امام كاظم (ع) در بغداد بود، جمعي از جمله هشام بن حكم و علي بن يقطين، نيز در آن وقت در بغداد بودند. علي بن يقطين گفت: من به حضور امام كاظم (ع) رفتم (گويا آن حضرت در زندان بود و علي بن يقطين كه در ظاهر تقيه مي كرد و از اطرافيان هارون الرشيد به شمار مي آمد، مي توانست به حضور امام برسد) ناگاه ديدم پسرش علي بن موسي الرضا (ع) به حضور پدرش آمد. امام كاظم (ع) به من فرمود: (از علي بن يقطين! همين علي (ع) آقاي فرزندان من است، آگاه باش كه من كنيه ام (ابوالحسن) را به او بخشيدم) هشام بن حكم، كف دست خود را به پيشاني زد و گفت: (واي بر تو چه گفتي؟) ابن يقطين: سوگند به خدا همانگونه كه گفتم، از امام كاظم (ع) شنيدم. هشام: (بنابراين، امام كاظم (ع) با اين سخن به تو خبر داده كه امام بعد از خودش، فرزندش علي بن موسي الرضا (ع) است) (293) در روايت ديگر آمده: مخزومي كه مادرش از فرزندان جعفر طيار است گفت: در محضر امام كاظم (ع) بودم (ظاهرا اين قضيه در مدينه بوده است) آن حضرت براي ما پيام فرستاد و ما را به حضورش طلبيد و ما به محضرش رفتيم، فرمود: (آيا مي دانيد براي چه شما را به اينجا حاضر كرده ام؟) گفتيم: (نه، نمي دانيم) امام كاظم: (گواه باشيد، همانا اين پسرم (اشاره به حضرت رضا) وصي من و قيم من، بعد از من است، هر كس از من طلبي دارد از اين پسر بگيرد و به هر كس وعده داده ام، بايد از اين بخواهد تا وفا كند و هر كسي ناگزير است كه با من ملاقات كند، جز به وسيله نامه او با من ملاقات ننمايد) (294) اصول کافی📚 https://eitaa.com/zandahlm1357
جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را ای سرو روان بنما آن قامت بالا را خرم کن و روشن کن این مفرش خاکی را خورشید دگر بنما این گنبد خضرا را 🔺مولانا ☀️السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَمْسَ الشُّمُوس أَلْمَدْفُون بِأَرْضِ طُوس •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 آیا لقب حسین زمان دادن یا علی زمان دادن به امام خمینی و امام خامنه‌ای کار درستیه؟ یکی می‌گفت این القاب فقط مخصوص امام زمان هستش. چون فقط امام زمان هم شأن امام علی و امام حسین علیهم السلام هستند و امام خامنه‌ای حفظه الله مسلم زمان هستند. خلاصه میخواستم بدونم نظر شما در این باره چیه. آیا این القاب برای امام خمینی و خامنه‌ای جایز هست؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 💢اینکه می گوییم حسین زمان یا علی زمان هیچ وقت منظورمان این نیست که ولی فقیه در جایگاه ائمه✨ هست و هم شأن آنهاست یا مثل آنها معصوم است یا هر چیز دیگری، به هیچ عنوان منظور چنین چیزی نیست❗️ 👈🏻نباید بد برداشت بشود. منظور این است که امام جامعه هست، همانطور که یک زمانی امام علی (ع)✨ در جامعه بود مردم را به سمت خوبی فرمان می داد و از بدی دور می کرد، رهبر هم فعلا دارد همین کار را می کند به نیابت از امام عصر (عج)، همان نیابت عام✅. از این منظر به آن نگاه می شود. نه اینکه بگوییم نعوذ بالله جایگاه آن جایگاه هست. مسلم زمان هم می توانید بگویید، چون مسلم مردم را دعوت می کرد به سمت امام حسین (ع)✨، رهبر هم به سمت امام ‌زمان (عج) دعوت می کند. 🔸باز هم می گویم هر چیزی را هر جا نباید گفت. مثلا یک گروهی از استانها رفته بودند محضر رهبر و شعری را خوانده بودند (نمی دانم محتوایش چه بود حضور ذهن ندارم..) حضرت آقا فرمودند بعضی از فقرات این شعر 🎼 فقط مخصوص امام زمان است، نه هیچ کس دیگر. یعنی رهبر اینجا اعتراض کردن. یا نظامی ها که سلام می دادند ″الله اکبر، جانم فدای رهبر″ که رهبر گفت نگویید، و الان می گویند پاینده رهبر. 👈🏻به همین خاطر بعضی از این جملات حالا می گویم شاید منظور درست باشد به خودی خود اشکال ندارد، ولی ممکن است یک عده بد برداشت کنند❌، بیا و درستش کن. مسلم زمانه بگوییم بهتر است‌. ولی برفرض باز هم می گویم علی زمان و حسین زمان هم بگوییم منظور این نیست که در جایگاه آن افراد هست رهبری، نه! بلکه بحث همان نیابت عام امام زمان✨ پیش می آید که بارها توضیح دادیم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357