ای ذات ترا ظهور عالم
چون خلعت مصطفی و آدم
بر لوح وجود نقطه سهو
افتاده موخر و مقدم
در فاتحه حروف نامت
مکتوم خواص اسم اعظم
در داعیه دوام عمرت
از وحی آید فرشته ملهم
اعلام ملک ترا مسخر
اقیلم دول ترا مسلم
شکر نعم تو امر کلی
تعظیم در تو باب معظم
در مشکل ملک عقل دانا
با رای تو گفته انت اعلم
در بحث کلام منطق تو
با ناطقه گفته است ابکم
کلک همه دان راز دارت
کلک همه دان راز دارم
پیر خردت به رای انور
چون صبح به آفتاب همدم
نزدیک سحرگه کوس سلطان
افکند فغان به هشت طارم
بر گوشه قصر تو حمامی
خواند این غزل او بر این ترنم
کای خسته دلم بناوک غم
بر خسته دلان خویش ارحم
از طره تو به روی ها چین
وز ابروی تو به پشت ها خم
زان غمزه نشسته بر دل ریش
پیکان توام بجای مرهم
بالاتر از ابرویت مه نو
بینند بر آسمان ولی کم
صاحب نظران ازان دو نرگس
دور از تو به چشم های پر نم
خون شد دلم و اشکم از دویدن
زین روی دمش فتاد بردم
جان از غم و درد بی شمارت
ناگفته به کس ز صد یکی هم
از جور تو بنده محقر
شد بر در خواجه معظم
دستور ممالک آنکه خوانند
شاهان ز کریمیش مکرم
آن کز علم مفاخر او
شد کسوت افتخار معلم
انفاس شریف عطرسایش
با شامه داده قوت شم
از منظر خوب و وجه املح
با باصره ذوق کرده منظم
در روز نشاط او لب جام
از خنده نشد دمی فراهم
سایل به دلایل سخایش
نا کرده سوال گشته ملزم
زین غم که عدوست با زر و سیم
پرچین شد و زرد روی و درهم
ای با کرم تو خشک لب یم
وز فیض غمت غمام را غم
با ابر کف تو فیض امطار
چون رشحه ناودان و زمزم
با عین عطات یم تهی چشم
چون چشمه میم پهلوی یم
بر خصم تو نیز کرده دندان
دندانه سین سیف باسم
کرده قلمت چو تیغ در فتح
با کسر مخالف ترا ضم
در جان و دل عدوی ناقص
غمهای مضاعف است مدغم
از مدح تو بنده در ترقیست
بر بام فلک نهاده سلم
انفاس من از بلند قدری
عیسی است کز آسمان زند دم
از کلک دو شاخ میوه روح
ریزان سخنم چون نخل مریم
بردند کمال گوی دعوی
نظم تو و نثر هر دو با هم
این از شعرا ما تاخر
وان از فضلای ما تقدم
دیوان تو گر کسی بخواند
در پیش سخنوران عالم
زین گفته رود ظهیر از جای
چه جای ظهیر انوری هم
گوینده قصیده تو خامست
پخته سخنان ما مسلم
این خام ولی چو نقره خام
وان پخته ولی چو پخته شلغم
اشعار من و جواب یاران
هر چند مماثلند با هم
فرقی ز ثریست تا ثریا
وز لطف ستاره تا به شبنم
چون کوه خجند آمد این شعر
با آب بلند و نام محکم
هنگام دعاس دست بردار
ای خضر که عیسی تو در دم
تا تاجوران ملک بر تخت
در دست چپ آورند خاتم
باد از چپ و راست شاه و درویش
پیش تو نهاده دست بر هم
در دست نگین دولت تو
خاصیت نقش خاتم جم
باغ طربت به آب این شعر
چون روضه خلد سبز و خرم
از مهلت عمر دشمنان یاد
کردیم و کلامنا بهاتم
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه امر به معروف و نهی از منکر
.......:
@zandahlm1357
#غلط_رایج
🔴داریم که داستان و روایتی هست که از امیرمومنان یا رسول خدا نقل میکنند که آنحضرت روزی که رطب خورده بودند به کسی که رطب خورده بود نهی نکردند...
🔷️ خدمت شما سروران باید بگویم که این داستان هیچ اصل و سندی ندارد و در هیچ منبع حدیثی وجود ندارد و اگر کسی ادعا دارد چنین چیزی داریم، سندش را حتما برای ما بفرستد تا ما این پست را حذف کنیم!
《البته سند حدیثی و روایی》
🔶️ حال برخی از این روایت جعلی استفاده می کنند و میگویند: وقتی خودمان یک کار معروف را انجام نمی دهیم، چرا باید امر به معروف کنیم؟
یا اینکه اگرخودمان گناهی را مرتکب هستیم، نباید به دیگران نهی از منکر کنیم!
👈که باز هم باید خدمت شما عرض کنم که این مطلب غلط محض هست!
در فقه و در بحث امر به معروف و نهی از منکر نگفته اند که حتما باید آن کار معروف را انجام دهید تا بعد دیگران را نصیحت کنید یا فلان گناه را نکنید و بعد مردم را نهی کنید...
شرایط امر به معروف هم در کتب فقهی آمده و اصلا این شرط در آنها نیست!
✳️ #نظر مقام معظم #رهبری در این باره:
🌹در امر به معروف و نهی از منکر #شرط نیست که امر و نهی کننده به آنچه امر میکند #عمل نماید و از آنچه نهی میکند اجتناب ورزد❗
👈یعنی امر و نهی بر شخص گناهکار هم واجب است و او نمیتواند به عذر این که گناه میکند خود را از این وظیفهی بزرگ تبرئه سازد.
📌این که در منابع دینی از افرادی که خود عمل نمیکنند و دیگران را به عمل وامیدارند و یا خود گناه میکنند و دیگران را از گناه باز میدارند مذمت و نکوهش بسیار شده برای این است که چرا خود عمل به وظیفه نکردهاند نه برای این که چرا امر و نهی کردهاند!
✍ استاد علی تقوی
💢 آیا کسی که به جرم توهین و تهمت محکوم می شود، سوء سابقه برایش محسوب می شود؟👇
✅ خیر، این جرایم جزء جرایمی نیست که محکومیت به آن، موجب سوءسابقه محسوب شود و لذا برای این افراد گواهی عدم سوء پیشینه صادر می گردد.
👈 ماده 24 قانون مجازات اسلامی
#کیفری
Mr_Vakiil
امکان #ابطال_سند_رسمی_رهن
به استناد سند عادی انتقال مالکیت با تاریخ مقدم
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه قوه قضاییه، شصت و چهارمین جلسه نقد رأی دادگاههای تجدیدنظر استان تهران با موضوع «امکان ابطال سند رسمی رهن به استناد سند عادی انتقال مالکیت با تاریخ مقدم» با محوریت نقد آراء شعب 40 و 56 دادگاه تجدیدنظر استان تهران در محل دادگستری استان تهران برگزار گردید.
به اعتقاد شعبه 40 دادگاه تجدیدنظر، مالکیت ملک با سند عادی مقدم به دیگری منتقل شده و شخصی که ملک را منتقل نموده است دیگر مالکیتی بر ملک نداشته و به این دلیل عقد رهن اعتبار ندارد و سند رهنی از اساس باطل میباشد. در مقابل شعبه 56، با استناد به مواد 22، 46، 47 و 48 قانون ثبت اسناد و املاک معتقد است مالک کسی است که ملک در دفتر املاک به نام او ثبت شده باشد و دعوای ناشی از اسناد عادی در مورد املاک در محاکم پذیرفته نیست.
در این جلسه موافقان نظر شعبه 40 دادگاه تجدیدنظر، مفاد مواد 46،47 و 48 قانون ثبت اسناد و املاک را صرفاً ناظر بر اجباری بودن ثبت معاملات دانسته و بیان کردند شرایط اساسی صحت معاملات در قانون مدنی بیان شده و ثبت معاملات از ارکان صحت نیست و مفاد قانون ثبت که قانونی شکلی است نباید بر قانون مدنی که قانون ماهوی است حکومت داشته باشد. ایشان همچنین به حفظ حقوق شخصی که با سند عادی اقدام به انجام معامله نموده، اشاره داشته و اذعان داشتند که در وضعیت فعلی جامعه، اکثر معاملات با سند عادی انجام میشود و امکان تنظیم سند رسمی به دلایل عدیدهای تا مدتها پس از وقوع معامله ممکن نیست. قضات موافق نظر شعبه 40 برای تقویت استدلال خود به نظر شورای نگهبان ناظر بر خلاف شرع بودن اطلاق مواد 22 و 48 قانون ثبت اسناد و املاک در مورد بیاعتباری اسناد عادی استناد نمودند.
به نظر موافقان نظر شعبه 56 قانونگذار در سال 1310 با توجه به مطالعه و مشاهده وضعیت سایرکشورها و بنا به مصالحی اقدام به تصویب مواد مربوطه نموده که مصالح و وضعیت مربوطه در حال حاضر نیز وجود دارد؛ در صورتی که سند عادی مقدم را بر سند رسمی مقدم بدانیم، مصلحت اندیشی و هدف قانونگذار در انتظام بخشی به معاملات اموال غیرمنقول را نادیده گرفته ایم و به وضعیت قبل از تصویب قانون ثبت اسناد و املاک بازمیگردیم. موافقان در ادامه به اطلاق مواد 22 و 48 قانون ثبت استناد نموده و خاطرنشان کردند که پیروی از نظر شعبه 56 راه را بر روی تبانی راهن با اشخاص دیگر و ادعا علیه مرتهن میبندد. قضات دارای این نظر در تقویت استدلال خود به ماده 62 قانون احکام دائمی برنامههای توسعه کشور مصوب 1396 استناد نمودند.
🔖 روابط عمومی پژوهشگاه قوه قضاییه
Mr_Vakiil
❓❓دیه چطوری حساب میشه؟
چهار تا ضربه چاقو بزرگ یکی رو لب تا چانه و بقیه رو دست و کمر، دیه این مقدار آسیب چقدر هست؟
♻️♻️میزان دیه بر اساس نوع و میزان صدمه و صرفا بر اساس تشخیص پزشکی قانونی است؛ که دادگاه نیز عینا همان میزان را در رای اعلام میکند.
لذا بایستی دید پزشکی قانونی چقدر و چند درصد تعیین کرده است.
#دیه
Mr_Vakiil