eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊🔊🔊 📻 4⃣ فصل چهارم (۴) ; اعتصاب غذا برای برگشت به اراک و اعزام به بیمارستان مجروحین در اندیمشک و ... 📖 روایتی زیبا و عمیق از زندگی حقیقی مهناز امین بانوی حماسه ساز اراکی در دوران انقلاب و دفاع مقدس https://eitaa.com/zandahlm1357
. « مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللهِ فَقَدْ هُدِیَ الی صِراطِِ مُستَقیم . . » آنها که به او چنگ زدند و با او آمدند ، به صراط رسیدند..! آل عمران 101 🌿
🌸🍃🌸🍃 هر موقع یکنفر بدون هیچ گناه و عمل زشتی مورد اذیت و آزار قرار بگیرد و اصلا از علت کار مطلع نباشد از این ضرب المثل استفاده میکنند. در روزگاری دور آهنگری در بلخ می زیست که مثل همه ی آهنگران داستان های ایرانی تنش می خارید و هِی بینی در کار حاکم وقت می کرد! حاکم محلی، که از دست او به تنگ آمده بود نامه ای به مرکز می نویسد و شرح حال می گوید و درخواست حکم حکومتی برای کشیدن گوشش می خواهد و طبق معمول داستان را یک کلاغ چهل کلاغ می کند! پادشاه که نه وقت بررسی داشت و نه حال بررسی، نخوانده و ندانسته یک خط فرمان می نویسد مبنی بر اینکه به محض دریافت حکم گردن آهنگر را بزنید تا درس عبرتی برای همه باشد و بدانند جریمه ی تمرّد و سرکشی چیست! حکم صادره را به پای کبوتری بسته روانه می کنند؛ کبوتر نامه بر بجای اینکه به بلخ پرواز بکند بطرف شوشتر حرکت می کند! خلاصه اینکه حاکم شوشتر نامه را می خواند و اطرافش را خوب نگاه می کند و می بیند در شهرشان آهنگری نیست و از طرفی حکم حاکم است و کبوتر نامه بر هم که وظیفه شناس است و کار درست! نتیجه می گیرد شاید در مرکز به مس، آهن می گویند و برای همین تنها مسگر شهر را احضار و حکم حاکم را در مورد او اجرا می کنند! https://eitaa.com/zandahlm1357 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌷🍃🌹🍃🌷🍃🌹 🌷🍃🌹🍃🌷🍃 🍃🌷🍃 🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴 🌷💕🌸 3⃣ گروه اهل جهنم 💕🌸 💕🌸 1⃣ آنانکه گاهی نماز میخوانند، 💕🌸 مجازاتشان ویل است درجهنم 💕🌸💕🌸 فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الذین هم عن صلاتهم ساهون 🍃🍃 آیه (۵) ماعون 💕🌸 2⃣ آنانکه نماز را ضایع میکنند، 💕🌸 مجازاتشان غَی است درجهنم: 💕🌸💕🌸 فخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا 🍃🍃 آیه (٥٩) مریم 💕🌸 3⃣ آنانکه نماز نمیخوانند، 💕🌸 مجازاتشان، سقر است درجهنم: 💕🌸💕🌸 ما سلککم فی سقر،قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ 🍃🍃 آیه (٤٣) مدثر 💕🌸 نماز 3⃣ صفت باید داشته باشد💕🌸 💕🌸 1⃣ دائمی باشد: 💕🌸💕🌸 الذین هم علی صلاتهم دائمون 🍃🍃 آیه (۲۳) معارج 💕🌸 2⃣ درست و با رعایت ادب باشد 💕🌸💕🌸 الذین هم فی صلاتهم خاشعون 🍃🍃 آیه (۲) مومنون 💕🌸 3⃣ به وقت باشد 💕🌸💕🌸 علی صلاتهم یحافظون 🍃🍃 آیه (۳۴) معارج، 🍃🍃 آیه (۹۲) انعام، 🍃🍃 آیه (۹) مومنون https://eitaa.com/zandahlm1357 🌹 التماس دعا🌹
🌸نقش نماز در درمان بیماری ها ✍آیت الله بهجت(ره) : شخصی می گفت: من بیمار شده و به دکتر مراجعه کردم . دکتر گفت: شما باید ورزش کنید، اگر چه به زیاد نماز خواندن! من هم زیاد نماز خواندم و بیماری ام که سردرد بود خوب شد. نقش نماز در سلامتی جسم انکار ناپذیر می باشد. خم شدن مکرر سر به پایین در هنگام رکوع و سجود، سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن کمک می کند که خون بیشتری به مغز برسد. سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد می شود و عصبانیت را کاهش می دهد. مدت زمان ذکر رکوع باعث تقویت عضلات صورت و گردن و ساق پا و ران ها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمت‌های مختلف بدن کمک می کند. 📚منبع: توصیه های پزشکی عارفان، آیت الله بهجت،ص ۳۷ https://eitaa.com/zandahlm1357 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 امام صادق(علیه السلام) : ✍ به خوبی نماز بخوانید ، و براى آخرت خود كار كنيد ، و آنچه را كه به سود شماست انتخاب کنید. گاهى مَردى پيدا مى‌شود كه در امور دنيا ، باهوش و زيرك است و دیگران درباره او می‌گویند : [فلانى چقدر زيرك است!] 👌 ولی در حقیقت ، زرنگ و زيرك ، آن كسى است كه در كار آخرت زيرك باشد. 📚 امالی شیخ مفید مجلس 23 شهید مدافع حرم مسلم نصر🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس دوم: ضرورتِ یادگیریِ قرائتِ صحیحِ نماز (مقدمه دوم) ْ °•ْ °•ْ •✾•✾••┄┄┄┄┄┄┄┄┄ https://eitaa.com/zandahlm1357
33.8K
آیا نفرین کردن نسبت به کسی که ما را را واقعا اذیت کرده اثری داره؟
126.4K
غیبت رو چه جوری جبران کنیم؟ اگه به طرف بگیم بد میشه
44.9K
در شبهایی که دچار بی خوابی میشوم کدام یک از کارهای زیر بهتر است؟ 1- خواندن نماز شب 2- خواندن نماز های قضای پدر - من پسر بزرگتر نیستم 3- گوش کردن به سخنرانی مذهبی
210.3K
پدرم فوت شده، متاسفانه در زمان حیاتش اهل نماز وروزه نبود . الان اگر هزینه بدیم به کسانی که نماز وروزه استیجاری میگیرن براشون انجام بدن. تکلیف دیگه ازشون ساقط میشه؟ و مورد باز خواست و عذاب خدا قرار نمی گیرن؟ یعنی به مانند کسی هست که تکلیف به عمل خود کرده! خواستم با توجه به اینکه هزینه میشه مطمئن بشیم بابت انجام این عمل که از خیلیا شنیدیم میگن فایده ای نداره.
100.5K
من بعضی وقتا وقتی برنج درست می کنم وقتی پخت می بینم توش فضله موشه چی کار کنم باید بریزم دور؟ اگه به بچه ها وشوهرم که نمی دونند بدم بخورنند اشکال داره ونجسه؟
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
(17) زني در نكاح فرزندش! در زمان خلافت عمر، جواني به نزد او آمد و از مادرش شكايت كرد. و ناله سر مي داد كه: - خدايا! بين من و مادرم حكم كن. عمر از او پرسيد: - مگر مادرت چه كرده است؟ چرا درباره او شكايت مي كني؟ جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شكم خود پرورده و دو سال تمام نيز شير داده. اكنون كه بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخيص مي دهم، مرا طرد كرده و مي گويد: تو فرزند من نيستي! حال آنكه او مادر من و من فرزند او هستم. عمر دستور داد زن را بياورند. زن كه فهميد علت اظهارش چيست، به همراه چهار برادرش و نيز چهل شاهد در محكمه حاضر شد. عمر از جوان خواست تا ادعايش را مطرح نمايد. جوان گفته هاي خود را تكرار كرد و قسم ياد كرد كه اين زن مادر من است. عمر به زن گفت: - شما در جواب چه مي گوييد؟ زن پاسخ داد: خدا را شاهد مي گيرم و به پيغمبر سوگند ياد مي كنم كه اين پسر را نمي شناسم. او با چنين ادعاي مي خواهد مرا در بين قبيله و خويشاوندانم بي آبرو سازد. من زني از خاندان قريشم و تا بحال شوهر نكرده ام و هنوز باكره ام. در چنين حالتي چگونه ممكن است او فرزند من باشد؟ عمر پرسيد: آيا شاهد داري؟ زن پاسخ داد: اينها همه گواهان و شهود من هستند. آن چهل نفر شهادت دادند كه پسر دروغ مي گويد و نيز گواهي دادند كه اين زن شوهر نكرده و هنوز هم باكره است. عمر دستور داد كه پسر را زنداني كنند تا درباره شهود تحقيق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفتري مجازات گردد. مأموران در حالي كه پسر را به سوي زندان مي بردند، با حضرت علي عليه السلام برخورد نمودند، پسر فرياد زد: - يا علي! به دادم برس. زيرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بيان كرد. حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانيد. چون بازگردانده شد، عمر گفت: من دستور زندان داده بودم. براي چه او را آورديد؟ گفتند: علي عليه السلام دستور داد برگردانيد و ما از شما مكرر شنيده ايم كه با دستور علي بن ابي طالب عليه السلام مخالفت نكنيد. در اين وقت حضرت علي عليه السلام وارد شد و دستور داد مادر جوان را احضار كنند و او را آوردند. آن گاه حضرت به پسر فرمود: ادعاي خود را بيان كن. جوان دوباره تمام شرح حالش را بيان نمود. علي عليه السلام رو به عمر كرد و گفت: - آيا مايلي من درباره اين دو نفر قضاوت كنم؟ عمر گفت: سبحان الله! چگونه مايل نباشم و حال آنكه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده ام كه فرمود: - علي بن ابي طالب عليه السلام از همه شما داناتر است. حضرت به زن فرمود: درباره ادعاي خود شاهد داري؟ گفت: بلي! چهل شاهد دارم كه همگي حاضرند. در اين وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پيش گواهي دادند. علي عليه السلام فرمود: طبق رضاي خداوند حكم مي كنم. همان حكمي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به من آموخته است. سپس به زن فرمود: آيا در كارهاي خود سرپرست و صاحب اختيار داري؟ زن پاسخ داد: بلي! اين چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختيار دارند. آن گاه حضرت به برادران زن فرمود: - آيا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختيار مي دهيد؟ گفتند: بلي! شما درباره ما صاحب اختيار هستيد. حضرت فرمود: به شهادت خداي بزرگ و شهادت تمامي مردم كه در اين وقت در مجلس حاضرند. اين زن را به عقد ازدواج اين پسر درآوردم و به مهريه چهارصد درهم وجه نقد كه خود آن را مي پردازم. (البته عقد صورت ظاهري داشت). سپس به قنبر فرمود: سريعا چهارصد درهم حاضر كن. قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ريخت. فرمود: اين پولها را بگير و در دامن زنت بريز و دست او را بگير و ببر و ديگر نزد ما برنگرد مگر آنكه آثار عروسي در تو باشد، يعني غسل كرده برگردي. پسر از جاي خود حركت كرد و پولها را در دامن زن ريخت و گفت: - برخيز! برويم. در اين هنگام زن فرياد زد: (ألنار! النار!) (آتش! آتش!) اي پسر عموي پيغمبر آيا مي خواهي مرا همسر پسرم قرار بدهي؟! به خدا قسم! اين جوان فرزند من است. برادرانم مرا به شخصي شوهر دادند كه پدرش غلام آزاد شده اي بود اين پسر را من از او آورده ام. وقتي بچه بزرگ شد به من گفتند: - فرزند بودن او را انكار كن و من هم طبق دستور برادرانم چنين عملي را انجام دادم ولي اكنون اعتراف مي كنم كه او فرزند من است. دلم از مهر و علاقه او لبريز است. مادر دست پسر را گرفت و از محكمه بيرون رفتند. عمر گفت: (واعمراه، لو لا علي لهلك عمر) - (اگر علي نبود من هلاك شده بودم.) (18) .......: جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
"بسم رب بقية اللّه " گفتند می رود دانشگاه دیگر عوض می شود, گفتند از سرش می افتد… بماند که خیلی چیزها هم از سرم افتاد… حرمتش را تازه در دانشگاه فهمیدم… وقتی استادی به احترام بامن صحبت می کرد, وقتی آقایان کلاس برای صحبت هاو رفتارشان درمقابل من حد و مرز قائل می شدند, وقتی وجودم سرشار از آرامش و امنیّت است, من از آنهایی ام که خیلی چیزهاهرگز از سرم نمی افتد… مثلا همین چادر ❤️🌹 💟بگذار به چادرت پیله کنند، به پروانه شدنت می ارزد✌️ 💟برای چادر سر کردن کافیست عاشق باشی, https://eitaa.com/zandahlm1357