eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 گاها در بعضی روایتها امامان مطرح میکردند که اگر به تعداد... یار داشتیم قیام میکردیم و در بعضی روایات از پیامبر گرفته تا امام حسن عسکری، اشاره به ظهور حضرت مهدی شده که قیام میفرمایند، این سوال مطرح میشه که ایا اگر مردم امادگی داشتند در زمان هر یک از امامان، ظهور اصلی رخ میداد؟! بعدش حکومت جهانی و رجعت و قیامت و...؟ یا این قیام طوری طراحی شده که باید ۱۲ امام فرستاده میشد و قیام فقط مختص امام ۱۲ باشه؟ اگر مختص امام ۱۲ هست چرا مبحث قیام از زبان ائمه به عنوان نداشتن یار مطرح میشد؟ و اگر مختص امام ۱۲ نیست، چرا ائمه برای مردم زمان خودشون قیام کننده رو حضرت مهدی معرفی کردن؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 ☝️🏻اگر ائمه قبلی مطرح می کردند ما قیام می کردیم، دلیلشان بر این نیست که آن حکومت جهانی را تشکیل می دادیم. یعنی حکومت تشکیل می دادیم مثل حکومت امیرالمومنین (ع) حکومت فقط در حد جامعه اسلام. نه حکومت جهانی. ↩️یعنی ما قیام می کردیم حکومت وقت را به دست بگیریم، نه اینکه آن حکومت جهانی را تشکیل بدهیم. حکومت امام زمان (عج) حکومتی جهانی است و از این لحاظ با حکومت حضرت علی (ع) و پیغمبر (ص) و امام حسن مجتبی (ع) (چون از بین معصومین این سه نفر حکومت داشتند) حکومتش فرق دارد. 👌🏻چون حکومت پیغمبر (ص) و امیر المومنین (ع) و امام حسن (ع) حکومت جهانی نبود آنها بر کل جهان حکومت نمی‌کردند، در جامعه مسلمین حکومت می‌کردند. تازه آن هم در زمان حضرت علی (ع) و امام‌ حسن (ع) که اصلا شام دست معاویه و امثال اینها بود.. حرف حضرت علی (ع) را گوش نمی دادند. ◀️ولی حکومت امام زمان (عج) جهانیست، اگر امام صادق (ع) مثلا می‌گفت یار داشتم قیام می کردم.. مثل حکومت حضرت علی (ع) منظورش بود، نه حکومت جهانی مثل حضرت مهدی (عج). ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
متن کلی دوره منجی در ادیان.pdf
2.61M
🔰 متن کامل دسته بندی شده و مصور دوره منتشر شد 🌀 این دوره سال 97 برگزار شد و به دلیل استقبال بالا ، فایل رایگان آن منتشر شده است. 👌 با خواندن این جزوه ، هم آشنایی کلی با ادیان مهمی همچون زرتشت، یهودی و مسیحی پیدا می کنید و هم مبحث منجی و موعود گرایی در آن ادیان را فرا خواهید گرفت ⬅️ این جزوه متن کامل پیاده شده صوت های تدریس در این موضوع می باشد. 👈👈 پرینت و نشر جزوه ، به هر شکلی حلال و آزاد می باشد 👉👉
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_403948572.mp3
11.23M
❗️❗️❗️این فایل اسیب دیده
🌸🍃🌸🍃 آنقدر قوی باشید که هیچ چیز "ذهنتان" را به هم نریزد ... در هر گفتگویی با دیگران کلامی از سلامتی، شادی، محبت و برکت بر زبان بیاورید ... به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید ... برای ناراحتی، "صبور " برای ترس، " قوی " و در برابر، خشم " متین " باشید .. بهترین باشید ... و با رفتار و عملتان به دنیا بگویید که بهترین هستید ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......: بنده شناس، خداست. تنها خداوند بندگانش را به خوبی می‌شناسد. به لعنت خدا نمی ارزد! وقتی کار ی کوچک ترین فایده و سودی ندارد؛ حتی ارزش نفرین را هم نداشته باشد. این مثل را به کار می‌برند و از این رو شایسته است که آن را انجام ندهیم. بی إذن خدا، برگ نیفتد ز درخت. هیچ برگی در نیفتد از درخت بی قضا و حکم آن سلطان بخت از دهان لقمه نشد سوی گلو تا نگوید لقمه را حق که اُدخُلُوا [۱] قرآن مجید می‌فرماید: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين؛ ---------- [۱]: . مثنوی معنوی، دفتر سوم. کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آن‌ها را نمی داند. او آنچه را درخشکی و دریاست می‌داند؛ هیچ برگی (از درختی) نمی افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه ای در تاریکی‌ها زمین و نه هیچ تر وخشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار{ در کتاب علم خدا} ثبت است» [۲] تنها قدرت بی انتها از آن خداست و او بر همه چیز دانا و آگاه است و همه چیز بر اساس نظم و برنامه ریزی است. ---------- [۲]: . انعام/۵۹. لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس پنجم: تلفظ صحیح حروف از مخارج آن‌ها ْ °•ْ °•ْ •✾•✾••┄┄┄┄┄┄┄┄┄
93.3K
در نماز وتر برای نام بردن ۴۰ نفر بهتر است از چه کسانی نام ببریم؟ و آیا هرشب همون افراد را نام ببریم ؟
44.9K
در شبهایی که دچار بی خوابی میشوم کدام یک از کارهای زیر بهتر است؟ 1- خواندن نماز شب 2- خواندن نماز های قضای پدر - من پسر بزرگتر نیستم 3- گوش کردن به سخنرانی مذهبی
129.4K
مگه خدا نمیگه بعد از نماز یا وقت اذان موقع استجابت دعاست؟ مگه نمیگه اگه دستای خالی بنده ام به سمت اسمان بلند کنه دست خالی برنمیگردونم؟ مگه نمیگه توکل و امیدتون به من باشه چون من ناامید نمیکنم؟ پس چرا من هروقت دعا میکنم یا امیدم بخداست و برای اون کار تلاش میکنم اما خدا ناامیدم میکنه؟ راستش من دیگه نمیتونم دعا کنم تا میخوام دعا کنم میگم ولش کن خدا که همیشه ناامیدم میکنه من چه دعا کنم چه نکنم خدا دعامو مستجاب نمیکنه پس بیخیال
144.9K
بنده یک نوزاد دارم که از همان ابتدای تولد خیلی بداخلاق بود و من خیلی اذیت شدم چرا خداوند برای بعضی ها فرزندانی میدهد که خیلی خوش اخلاق هستن و مادر اصلا اذیت نمیشود اما من اینقدر اذیت شدم آیا این حکمت خداوند است؟؟
75.6K
گاهی انسان به دلیل مشکلات و از روی عصبانیت آرزوی مرگ می‌کند برای جبران این گناه چه باید کرد؟
42.9K
می گویند دعای پدر برای فرزند بسیار خوب است. اگر پدر فوت کرده باشد ، چطور باید ازایشان طلب دعا کنیم؟
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
(20) بهترين اهل بهشت مردي به همسرش گفت: برو خدمت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام از او بپرس آيا من از شيعيان شما هستم يا نه؟ آن زن خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام رسيد و مطلب را پرسيد. حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: - به همسرت بگو اگر آنچه را كه دستور داده ايم بجا مي آوري و از آنچه كه نهي نموده ايم دوري مي جويي از شيعيان ما هستي وگر نه شيعه ما نيستي. زن به منزل برگشت و فرمايش حضرت زهرا عليهاالسلام را براي همسرش نقل كرد. مرد با شنيدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فرياد كشيد: - واي بر من! چگونه ممكن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟ بنابراين من هميشه در آتش جهنم خواهم سوخت، زيرا هركس از شيعيان ايشان نباشد هميشه در جهنم خواهد بود. زن بار ديگر محضر فاطمه عليهاالسلام رسيد و ناراحتي و سخنان همسرش را نزد آن حضرت بازگو نمود. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: - به همسرت بگو؛ آن طور كه فكر مي كني نيست. چه اينكه شيعيان ما بهترين هاي اهل بهشتند ولي هر كس ما را و دوستان ما را دوست بدارد دشمن دشمنان باشد و نيز دل و زبان او تسليم ما شود، ولي در عمل با اوامر و نواهي ما مخالفت كرده، مرتكب گناه شود، گرچه از شيعيان واقعي ما نيست اما در عين حال او نيز در بهشت خواهد بود، منتهي پس از پاك شدن گناه. آري! به اين طريق است كه به گرفتاريهاي (دنيوي) و يا به شكنجه مشكلات صحنه قيامت و يا سرانجام در طبقه اول دوزخ كيفر ديده، پس از پاك شدن از آلودگيهاي گناه به خاطر ما از جهنم نجات يافته، در بهشت و در جوار رحمت ما منزل مي گيرد.(21) جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
دختران ورزشکار ایرانی در حال نماز خواندن در المپیک. روز نامه های خارج نشر دادن اما در داخل کشور هیچ خبری نیست درود به غیرتشان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجاب به چه دردی میخوره این اقا پسر جواب میده ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
فوق العاده 😂😂😂😂 🙄🙄 در یڪی از دانشگاه ها پیرامون سخنرانی میڪردم ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد حاجاقااااااااااااااااا چرا شما حجاب را ساختید؟!!!! گفتم ؛ حجاب ، بافتهء ذهن ما نیست حجاب را ما نساختیم بلکه در کتاب خدا یافتیم گفت ؛ حجاب اصلا مهم نیست چون ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه کافیه گفتم ؛ آخه چرا یه حرفی میزنی ڪه خودت هم قبول نداری؟!!!! گفت : دارم گفتم : نداری گفت : دارم گفتم : ثابت میڪنم ڪه این حرفی ڪه گفتی خودت قبول نداری گفت : ثابت ڪن گفتم : ازدواج ڪردی گفت : نه گفتم : خدایا این خانم ازدواج نڪرده و اعتقاد داره ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما فریاد زد : خدا نڪنه گفتم : دلش پاڪه 🙄 گفت : غلط ڪردم حاجاقاااااااا😢😭😂😂😂😂 چـــــــون رفتـــــارت میشـــــــود ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و چهل و نهم که بلاخره مجید سرش را بالا آورد و همانطور که مستقیم به محمد نگاه می‌کرد، منتظر ماند تا ببیند چه می‌گوید که محمد هم خیره نگاهش کرد و مثل اینکه بخواهد به مجید هشداری داده باشد، ادامه داد: «ما از چند سال پیش تو انبار دو تا کارگر شیعه داشتیم. اینهمه سال با هم کار کرده بودیم و هیچ مشکلی هم با هم نداشتیم. ولی همون شبی که بابا این دختره رو گرفت، فردا هر دو شون رو اخراج کرد! چون می‌گفت به بابای نوریه قول داده با هیچ شیعه‌ای ارتباط نداشته باشه!» و شاید دلش نیامد به همین اندازه کفایت کند که با حالتی خیرخواهانه رو به مجید کرد: «آقا مجید! شما هم اینجا یه جورایی رو انبار باروت خوابیدی! یه روز اگه این دختره بفهمه شما شیعه‌ای، بابا روزگارتون رو سیاه می‌کنه! از من می‌شنوی، از این خونه برید!» لحن خوابیده در میان ترس و تردید محمد، بند دلم را پاره کرد و درد عجیبی در سرم پیچید که همه ما از اخلاق تلخ و تند پدر و خشونت‌های نامعقولش با خبر بودیم و حالا که عشق آتشین نوریه هم به جانش افتاده بود و می‌توانستم تصور کنم که برای خوش آمد معشوقه مغرورش، حاضر است دست به هر کاری بزند که مجید رنگ نگرانی را در نگاهم احساس کرد و با سپر صبر و آرامشی که روی اعتقاد عاشقانه و غیرتمندانه‌اش کشیده بود، لبخندی نشانم داد و در برابر دلواپسی محمد با متانتی مردانه پاسخ داد: «ان شاءالله که چیزی نمیشه!» و من با دلبستگی عمیقی که به خانه و خاطرات مادرم داشتم، رو به محمد گله کردم: «کجا بریم؟ تو که می‌دونی من چقدر این خونه رو دوست دارم!» و نخواستم بغض پیچیده در صدایم نمایان شود که ساکت سر به زیر انداختم و کسی هم نتوانست در برابرم چیزی بگوید که سکوت سرد مجلس را صدای نازک و پُر ناز ساجده شکست: «عمه! تلویزیون رو برام روشن می‌کنی کارتون ببینم؟» و شاید کسی جز دل پاک و معصوم او نمی‌توانست در این فضای سنگین از عقاید شیطانی نوریه و غمگین از تقلید جاهلانه پدر، چیزی بگوید که من هم در برابر نگاه شیرینش لبخندی زدم و به دنبال کنترل، دور اتاق چشم چرخاندم که مجید با مهربانی صدایش کرد: «ساجده جان! بیا اینجا، کنترل پیش منه!» ساجده با قدم‌های کوتاهش به سمت مجید دوید تا تلویزیون را برایش روشن کند که عبدالله بلاخره از لاک سکوتش بیرون آمد و با افسوسی که در صدایش موج می‌زد، زمزمه کرد: «همین مونده بود که بابا به خاطر یه زن آخرتش هم به باد بده!» و ابراهیم فکرش فقط پیش تجارتش بود که با نگاه عاقل اندر سفیهش عبدالله را نشانه رفت و با حالتی مدعیانه اعتراض کرد: «آخرتش به ما چه ربطی داره؟!!! سرمایه این دنیامون رو به باد نده، اون دنیا پیش کش!» که با بلند شدن صدای تلویزیون ساکت شد و همه نگاه‌ها به سمت صفحه تلویزیون چرخید که انگار هر کسی می‌خواست فکرش را به چیزی جز ماجرای پدر مشغول کند. مجید همانطور که ساجده روی پایش نشسته بود، دست کوچکش را گرفت و سؤال کرد: «مگه الان جایی کارتون داره؟» و ساجده با شیرین زبانی دخترانه‌اش جواب داد: «شبکه پویا الان کارتون داره عمو!» مجید به آرامی خندید و با گفتن «چَشم عمو جون!» کانال تلویزیون را تغییر داد و نمی‌دانست شماره شبکه پویا چند است که ناگزیر شده بود از اول همه کانال‌ها را امتحان کند. هر کسی بر مبنای تنظیم تلویزیون خانه خودش نظری می‌داد و هیچ کدام شبکه پویا نبود و من همانطور که نگاهش می‌کردم به خیال روزی که فرزند نازنین خودمان را در آغوش بگیرد، دلم ضعف می‌رفت که به برنامه‌ای رسید و با اینکه شبکه پویا نبود، دیگر کانال را عوض نکرد. مستندی در مورد پیاده روی شیعیان به سمت کربلا در مراسم اربعین که امشب هم درست دو شب به اربعین مانده بود. چشم مجید آنچنان محو قدم‌های زائران در جاده‌ خاکی و مسیر پُر گرد و غبار رسیدن به کربلا شده بود که فراموش کرد برای چه کاری کنترل به دست گرفته و من مات جوشش عشق شیعیانه‌اش در این جمع اهل سنت، مانده بودم و دیدم عبدالله هم خیره نگاهش می‌کند و کس دیگری هم به احترامش چیزی نمی‌گفت. ساجده مثل اینکه جذب پرچم های سبز و سرخ کنار جاده شده باشد، پلکی هم نمی‌زد و دست آخر، ابراهیم که وارث طعمی از تلخی‌های پدر بود، مشتی آجیل از کاسه مقابلش برداشت و زیر لب به تمسخر طعنه زد: «اینا دیگه چقدر بیکارن؟!!! این همه راه رو پیاده میرن که مثلاً چی بشه؟!!!» و مجید که کنایه ابراهیم را شنیده بود، بی‌آنکه به روی خودش بیاورد، کانال را تغییر داد و دیدم که انگشتش با چه حسرتی دکمه کنترل را فشار داد که دلش هنوز آنجا میان آن همه شیعه عاشق امام حسین (علیه‌السلام) مانده بود و باز دلم به حسرت نشست که هنوز تنور عشقش به تشیع چه گرم است و کار من برای هدایتش به مذهب اهل تسنن چه سخت! https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹