eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ثبت چهار آیین مذهبی شهرستان داورزن در فهرست آثار ملی ناملموس کشور رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داورزن: 🔹چهار اثر فرهنگی مرتبط با آیین عزاداری ماه محرم شهرستان داورزن در غرب خراسان، با تایید شورای ثبت میراث ناملموس کشور، در فهرست آثار ملی ثبت شد. 🔹این آثار، شامل مراسم نخل گردانی روستاهای مزینان و چشام و آیین سنگ زنی و آیین عزاداری حسن، حسین (ع) شهرستان داورزن است. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه خانگی - طفلان حضرت زینب(س) - 678.mp3
10.45M
🔸من عَلَم حجب و حیا زینبم... من حرم آل عبا زینبم... 🔹 حاج محمود کریمی
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و هشتادم و شنیدن همین جمله کافی بود تا فاتحه زندگی‌ام را بخوانم که می‌دانستم از دست دادن نوریه برای پدر به معنای از دست دادن همه چیز است و می‌توانستم تصور کنم بعد از رفتن نوریه، چه بلایی به سر من و زندگی‌ام می‌آورد که باز دستم در میان دستان مجید به تب و تاب افتاد و او همانطور که چتر چشمان مهربانش را از روی نگاه پریشانم جمع نمی‌کرد، به رویم لبخند زد تا همچنان دلم به حضورش گرم باشد. صدای پدر دیگر از ناله گذشته و به پای نوریه و پدرش التماس می‌کرد تا معشوقه جوانش را از دست ندهد و پدر نوریه که انگار منتظر چنین فرصتی بود، با حالتی بزرگوارانه پاسخ بی‌تابی‌های پدر پیرم را داد: «عبدالرحمن! خوب گوش کن ببین چی میگم! من امشب نوریه رو با خودم می‌برم! ولی اگه می‌خوای دوباره نوریه به این خونه برگرده، سه تا راه برات می‌ذارم!» نگاه من و مجید به چشمان یکدیگر ثابت مانده بود که نمی‌دانستیم پدر نوریه چه شرطی برای بازگشت نوریه پیش پای پدرم می‌گذارد و انتظارمان چندان طولانی نشد که با لحنی قاطعانه شروع به شمارش کرد: «یا اینکه این داماد رافضی‌ات توبه کنه و وهابی شه! یا اینکه طلاق دخترت رو ازش بگیری تا دیگه عضوی از خونواده تو نباشه! یا اینکه برای همیشه دخترت رو از این خونه بیرون می‌کنی و حتی اسمش هم از تو شناسنامه‌ات خط می‌زنی! والسلام!!!» من هنوز در شوک کلمات شمرده و شوم پدر نوریه مانده بودم که احساس کردم دستم از میان دستان مجید رها شد و دیدم با گام‌هایی بلند به سمت در می‌رود که با بدن سنگینم از جا پریدم و هنوز به در نرسیده، خودم را سپر رفتنش کردم که باز گونه‌هایش از عصبانیت گل انداخته و در برابر نگاه ملتمسانه‌ام، فریادش در گلو شکست: «برو کنار الهه! می‌خوام برم ببینم این کیه که داره واسه من و زندگی‌ام تصمیم می‌گیره!!!» به پیراهنش چنگ انداختم و با بغضی که گلویم را پُر کرده بود، التماسش کردم: «مجید! تو رو خدا...» مچ دستم را گرفت و از پیراهنش جدا کرد و پرخاشگرانه جواب داد: «دیگه انقدر بی‌غیرت نیستم که ببنیم کسی برای ناموسم تعیین تکلیف می‌کنه و هیچی نگم!!!» و دستش به سمت دستگیره بلند شد که خودم را مقابل پایش به زمین انداختم و به پای غیرتش زار زدم: «مجید! جون الهه نرو... تو رو به ارواح پدر و مادرت نرو... مجید! من می‌ترسم، تو رو خدا نرو... به خدا دارم از ترس می‌میرم، تو رو خدا همینجا بمون...» از شدت گریه نفسم بند آمده و دیگر به حال خودم نبودم که کارم از کمر درد و سرگیجه گذشته و حالا فقط می‌خواستم همسر و زندگی‌ام را حفظ کنم و شاید باران عشق الهه‌اش، آتش افتاده به جانش را خاموش کرد که اینبار او برابر صورتم به زمین افتاد و بی‌صبرانه تمنا می‌کرد: «الهه، قربونت بشم! باشه، من جایی نمیرم، همینجا پیشت می‌مونم! آروم باش عزیز دلم، نترس عزیزم!» و هر چه ما به حال هم رحم می‌کردیم، در عوض کسی در این خانه آنچنان زخم خورده بود که انگار جز به ریختن خون مجید راضی نمی‌شد که به ضرب لگد سنگینش در را باز کرد و در چوبی خانه با همان سرعت به سر مجید خورد و دیدم که پیشانی‌اش شکست و خون گرم و تازه روی صورتش خط انداخت که جیغم در گلو خفه شد. همانطور که روی زمین نشسته بودم، خودم را وحشتزده عقب می‌کشیدم و از پشت پرده تیره و تار چشمانم می‌دیدم که پدر چطور به جان مجید افتاده که با یک دست، یقه پیراهنش را گرفته بود و با دست دیگر در سر و صورتش می‌کوبید و مجید فقط با چشمان نگران و نگاه بی‌قرارش به دنبال من بود که چه حالی دارم و در جواب خشونت‌های پدر، تنها یک جمله می‌گفت: «بابا الهه حالش خوب نیس...» و من دیگر صدای مجیدم را نمی‌شنیدم که فریادهای پدر گوشم را کر کرده بود. با ما همراه باشید🌹
شب اول محرم 1400(1).mp3
24.32M
سخنرانی 🎤 دوم ۱۴۴۳ از قیام حسین علیه‌السلام، تا ظهور تمدن نوین اسلامی در قیام مهدی موعود علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب صوتی "خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" ....................
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 تاکنون مثل ایشان را ندیده‌ام... 🔘 کوفی عنان ، دبیر کل سازمان ملل پیشین : 💠 دوران درباره شخصیت‌های تاثیرگذار مطالعه می‌کردم و همواره این پرسش برایم مطرح بود که اگر زمانی روبروی یک شخصیت قرار گیرم ، چه عکس العملی خواهم داشت؟ کسانی که مرا به آوردند ، شخصیت‌های برجسته دنیا بودند و من و آنها بودم و هر کدام مثل «» برایم امتیازی داشتند.من به شدت وی بودم ، طوری که وقتی صحبت می‌کرد ، بدون مکث حرف‌هایی صریح میزد. «» و «» نیز همین گونه بودند. در ملاقات با احساس کردم کسی را مثل او ندیده‌ام.شخصیت ایشان چنان مرا گرفت ، که از خود پرسیدم: چرا شخصیتی مثل من دبیرکل سازمان ملل باشد ، ولی از معنویت،چیزی نداشته باشد؟ با دیدن آقای خامنه‌ای ، همه آن شخصیت‌هایی که مرا به خود جلب کرده بودند ، فراموش کردم و شخصیت معنوی ایشان قرار گرفتم . من شخصیت های معنوی بسیاری در دنیا دیده بودم ، ولی هیچ کدام از مسائل اطلاع نداشتند. با دیدن آقای خامنه ای اوج قداست آنان از ذهنم شد. من تعجب می کنم ایران با وجود چنین شخصیتی چرا در بعضی جاها می‌لنگد؟ بعید می‌دانم به سازمان ملل هم که بروم شخصیت ایشان از ذهنم پاک شود . 📚 سیرت آفتاب ، ص ۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👇عصاره قرآن در این دو کلمست.... ✅لا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ ﻣﺘﺮﺱ ﻭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻣﺒﺎﺵ ، 📚سوره عنکبوت (33) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: پيش گويى امام (ع) و اجدادش افزون بر آن چه كه گذشت ياد اين نكته لازم است كه امام رضا (ع) شهادتش را به وسيله زهر خود بارها پيش گويى كرده بود. به علاوه، اجداد پاكش نيز سال‌ها پيش از وى رويداد شهادت امام رضا (ع) را خبر داده بودند. مى توان روايات وارد شده در اين زمينه را به سه طبقه تقسيم كرد: ۱ آن دسته از رواياتى كه از زبان پيغمبر (ص) يا ائمه (ع) نقل شده و حاكى از به شهادت رساندن امام رضا در طوس است. در اين باره پنج حديث وارد شده. ۲ آن از دسته از رواياتى كه از خود امام رضا (ع) شده كه شهادتش به دست مأمون و دفنش را در طوس كنار قبر هارون پيش گويى نموده است. اين قبيل روايات بسيار است و گاهى حتى امام اين پيشگويى را نزد مأمون نيز مى كرده است. ۳ آن دسته از روايات كه به تشريح چگونگى سم خورانى پرداخته اند يعنى آن كه اين كار به وسيله انگور بوده يا انار يا به وسيله ديگر. رواياتى كه در اين مضمون وارد شده نيز بسيارند كه برخى از آن‌ها نيز از خود امام (ع) نقل گرديده اند. بنا به تحقيق يكى از نويسندگان اين روايات به يكى از افراد زير منتهى مى شوند: ۱ ابوالصّلت عبدالسلام هروى. ۲ هرثمة بن اعين. ۳ على بن حسين كاتب. ۴ ريّان بن شبيب. ۵ محمد بن جهم. ۶ عبدالله بن بشير. (۲۷) (زندگى سياسى هشتمين امامتاليف جعفر مرتضى حسينى ترجمه سيد خليل خليليان دفتر نشر فرهنگ اسلامى پاييز https://eitaa.com/zandahlm1357
هر که گم گشت به درگاه تو راه آورده هر که غم داشت به سوی تو پناه آورده به خدا مأمن عشق تو صفایی دارد سبز آن دل که به خود مهر رضایی دارد اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا