eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
83.2K
در قبال فرزندان بی نماز و بی اهمیت به دین که بزرگسال هستن بعنوان مادری که بی نمازی بچه ها برامون سخته چکار کنیم؟
322.5K
منظور از توریه چیست؟
82.5K
من برای بچه دار شدن دچارمشکل شدم ویه بارهم سقط داشتم مادرم اصرار دارن که دعا گرفته بشه وقتی میگم اینا درست نیست خیلی ناراحت میشن، دعا گرفتن اثر داره برای بارداری؟
208.7K
برای وسعت رزق و توسعه مالی چه کنیم؟
139.8K
سوالی که داشتم اینه که کنترل خودمان( اینکه خودمان تصمیم بگیریم در چه زمان و مکانی باشیم وقتی که خواب هستیم) امکان پذیر هست یانه؟ راهکار شما برای رسیدن به توانایی کنترل روح چیه؟
79.8K
چراداستان حضرت موسی وسحره وفرعون چندین مرتبه درقران آمده؟
47.6K
دبیر بازنشسته هستم. هر سال از شاگردانم حلالیت خواستم ولی می ترسم حقی به گردنم باشد. چکار کنم؟
🔵شرایط قرار گرفتن در زمره اهل معرفت چیست؟  مرحوم علامه طباطبائی (ره) می فرمایند: 🌿گوشه‌نشینی، ملازم با معرفت و یا موجب آن نیست . 🌿ولی کسی که می‌خواهد اهل معرفت شود باید معاشرتش را مخصوصا با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند و فرش هر مجلسی نباشد. 🌿 و کار شبانه روزی او در مجالس بیهوده صرف نشود و از معاشرتهای بی‌فایده و بی مغز تا می‌تواند اجتناب نماید . 🌿و طوری نشود که با همه و در هر مجلسی حاضر شود. 🌿 هم چنین برای کسی که می خواهد اهل معرفت شود لازم است در خوردن حتی حلال میانه‌رو باشد و افراط نکند و شِکمو و پرخور نباشد. 🌿 بلکه تا گرسنه نشده سر سفره حاضر نشود و تا اشتها دارد دست از غذا خوردن بردارد. 🌿 و از لحاظ خواب و سخن گفتن نیز باید حد اعتدال را مراعات نماید. ✍در محضر علامه طباطبایی ص365 ┈••••✾•📚📚📚•✾•••┈
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
(27) مشتي از خاك كربلا حرثمه مي گويد: چون از جنگ صفين همراه علي عليه السلام برگشتيم، آن حضرت وارد كربلا شد. در آن سرزمين نماز خواند. و آن گاه مشتي از خاك كربلا برداشت و آن را بوييد و سپس فرمود: - آه! اي خاك! حقا كه از تو مردماني برانگيخته شوند كه بدون حساب داخل بهشت گردند. وقتي حرثمه به نزد همسرش كه از شيعيان علي عليه السلام بود بازگشت ماجرايي كه در كربلا پيش آمده بود براي وي نقل كرد و با تعجب پرسيد: اين قضيه را علي عليه السلام از كجا و چگونه مي داند؟ حرثمه مي گويد: مدتي از ماجرا گذشت. آن روز كه عبيدالله بن زياد لشكر به جنگ امام حسين عليه السلام فرستاد، من هم در آن لشكر بودم. هنگامي كه به سرزمين كربلا رسيدم، ناگهان همان مكاني را كه علي عليه السلام در آنجا نماز خواند و از خاك آن برداشت و بوييد ديده و شناختم و سخنان علي عليه السلام به يادم افتاد. لذا از آمدنم پشيمان شده، اسب خود را سوار شدم و به محضر امام حسين عليه السلام رسيدم و بر آن حضرت سلام كردم و آنچه را كه در آن محل از پدرش علي عليه السلام شنيده بودم، برايش نقل كردم. امام حسين عليه السلام فرمود: - آيا به كمك ما آمده اي يا به جنگ ما؟ گفتم: اي فرزند رسول خدا! من به ياري شما آمده ام نه به جنگ شما. اما زن و بچه ام را گذارده ام و از جانب ابن زياد برايشان بيمناكم. حسين عليه السلام اين سخن را كه شنيد فرمود: - حال كه چنين است از اين سرزمين بگريز كه قتلگاه ما را نبيني و صداي ما را نشنوي. به خدا سوگند! هر كس امروز صداي مظلوميت ما را بشنود و به ياري ما نشتابد، داخل آتش جهنم خواهد شد. (28) (28) نماز در رزمگاه روز عاشورا هنگام نماز ظهر ابو ثمامه صيداوي به امام حسين عليه السلام عرض كرد: - يا ابا عبدالله! جانم فداي تو باد! لشكر به تو نزديك شده، به خدا شما كشته نخواهي شد تا من در حضورتان كشته شوم. دوست دارم نماز ظهر را با شما بخوانم و آن گاه با آفريدگار خويش ملاقات نمايم. حضرت سر به سوي آسمان بلند كرد و فرمود: - به ياد نماز افتادي. خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. آري! اكنون اول وقت نماز است. از اين مردم بخواهيد دست از جنگ بردارند تا ما نماز بگذاريم. حصين نمير چون سخن امام را شنيد، گفت: - نماز شما قبول درگاه الهي نيست! حبيب بن مظاهر در پاسخ خطاب به او اظهار داشت: اي خبيث! تو گمان مي كني نماز فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله قبول نمي شود و نماز تو قبول مي شود؟!... سپس زهير بن قين و سعيد بن عبدالله در جلو حضرت ايستادند و امام عليه السلام با نصف ياران خود نماز خواندند. سعيد بن عبدالله از هر جا كه تير به سوي امام حسين عليه السلام مي آمد خود را نشانه تير قرار مي داد و به اندازه اي تير بارانش كردند كه روي زمين افتاد و گفت: - خدايا! اين گروه را همانند قوم عاد و ثمود لعنت فرما! خدايا! سلام مرا به محضر پيامبرت برسان و آن حضرت را از درد اين همه زخمها كه بر من وارد شده آگاه نما. زيرا كه هدفم از اين كار تنها ياري فرزندان پيامبر تو مي باشد. سعيد پس از اين جريان به شهادت رسيد. رحمت و رضوان الهي بر او باد.(29) جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357