#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
گربه هم برای رضای خدا موش نمی گیرد. هیچ کس بدون امید و رسیدن به سود و منفعت یا بدون اجرت کاری نمی ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
گل بی خار (عیب) خداست.
هر گُلی، علت و عیبی دارد
گُل بی علت و بی عیب، خداست [۳]
تنها خدا بی عیب ونقص است ازاین رو نباید از بندگان انتظار داشت که بی عیب باشند. به ویژه در محیط خانواده و کارهای گروهی.
----------
[۳]: . پروین اعتصامی.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #بصیرتی و #سیاسی با موضوع #تاریخ_انقلاب 5 🌀 بررسی دولت ها و وقایع بعد انقلاب جهت روش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تاریخ انقلاب
تاریخ انقلاب 6.MP3
7.91M
🔰 سلسله جلسات #بصیرتی و #سیاسی با موضوع #تاریخ_انقلاب 6
🌀 بررسی دولت ها و وقایع بعد انقلاب جهت روشنگری سیاسی
🎬 جلسه 6️⃣
✳️ #فصل_اول ، #دولت_میرحسین_موسوی ( جلسه 6)
🎤 #استاد_عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ معاصر و انقلاب
⬅️⬅️ جهت #روشنگری_انقلابی و درست علیه جریان غیرانقلابی برای #انتخابات1400 و روی کار آمدن #دولت_انقلابی ، حتما این فایلها را نشر دهید ، حتی با لینک خودتان ➡️➡️
@tenghelab
🔵 تاراج تخت جمشید در زمان رضا خان
#شما_یادتون_نمیاد_ولی...
💠 #رضاخان آنچنان ارزشی برای تاریخ و میراث فرهنگی ایران قائل بود که نصف تخت جمشید رو به آمریکاییها هدیه داد،بطوری که دکتر قلی مجد استاد دانشگاه پنسیلوانیا درکتابش نوشته: درسال١٩٣٥م(١٣١٤ه.ش)سفیرآمریکا درایران میگوید:تعداد زیادی کامیون نیاز بود تا آثار باستانی متعلق به #تخت_جمشید برای انتقال به آمریکا،به بوشهر فرستاده شود.
#آسوده_بخواب_کوروش
📚منبع: کتاب تاراج بزرگ، نوشته دکتر قلی مجد استاد دانشگاه پنسیلوانیا، ترجمه مصطفی امیری، صفحه40
🌐 #پهلوی_بدون_سانسور با ما همراه باشید👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔵 بزرگترین کشف علمی رضاخان
#شما_یادتون_نمیاد_ولی...
💠 درچنین روزی یعنی 17دی ماه 1314 #رضاخان_کبیر بزرگترین کشف علمی تاریخ رو انجام داد وآن هم این بود که وجود تشعشعات رادیو اکتیو موجود در #چادر و روسری عامل اصلی عقب ماندگی و عدم پیشرفت جامعه ایران است و به همین خاطر به تقلید از شاه کشور فوق پیشرفته افغانستان ورئیس جمهور کشور ترکیه #حجاب رو ممنوع اعلام کرد😂
🌐 #پهلوی_بدون_سانسور با ما همراه باشید👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📑 ادامه پیمان حدیبیه 👈قریش اصرار داشتند که آن سال به هیچ روی اجازه ورود به مکه را نخواهند داد. نوبت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💭واقدی می گوید: جنگ مانع میان مردم و سخن گفتن با آنها بود. زمانی که جنگ به صلح تبدیل شد، هر کسی کمترین شعوری داشت و درباره اسلام✨ چیزی می شنید مسلمان می شد.
🔰این نکته نیز که هر قبیله ای خواست می توانست با رسول خدا (ص) همپیمان شود، در عمل برای حل مشکل خارجی و در ضمن امتیازی👌 برای مسلمانان بود، زیرا به هر روی قبایلی بودند که از ترس قریش به آن حضرت نزدیک نمی شدند و اکنون آزاد بودند تا همپیمان حضرت شوند.
🌀نگرانی عمده در این صلحنامه مربوط به بازگرداندن مسلمانانی بود که به زحمت از دست خانواده مشرک❌ خویش به مدینه می گریختند. این مساله از نظر عاطفی برای مسلمانان امری بس مهم بود، اما رسول خدا (ص) فرمود که او اهل غدر نیست و وفادار به این اصل می ماند.
👈پس از معاهده حدیبیه، بازگرداندن مردان مشکل فقهی نداشت، اما درباره زنان مساله متفاوت بود. در متن معاهده به زنان اشاره ای🧕🏻 نشده بود، اما از آنجا که بلافاصله آیاتی نازل شده و میان مرد و زن که یکی از آن دو کافر باشند حکم به صلاق قطعی داد 📖، برای زنان مسلمان باقی مانده در مکه مشکلاتی بوجود آمد. بنابراین، خداوند به صراحت از رسول خود خواست که از زنان مهاجر مسلمان نباید به سوی کفار بازگردانده شوند.
اهمیت پیوندهای خانوادگی💞 تا آن اندازه بود که حکم به جدایی زنان مسلمان از شوهرانشان💍، تنها در صورتی می شد که در ایمانشان کاملا آزموده شوند. و بعد از آن نیز، همانطور که در آیه دوازدهم سوره ممتحنه آمده بر رعایت حرام و حلال دین بیعت کنند. بنابراین حکم زنان مسلمان از دائره معاهده🗞 بیرون رفت و به دنبال آن بود که عده بیشتری از زنان راهی مدینه شدند.
👈مشکل مردان مهاجر نیز به سرعت حل شد👳🏻♂. زیرا گروهی از آنان که توانستند از مکه بگریزند، به مدینه نیامدند، بلکه از ماجرای ابوبصیر که یکی از محافظان خود که برای بازگرداندن وی از مدینه به مکه آمده بود، به ⚔قتل رساند، به طور متشکل و با جمعیتی در حدود هفتاد نفر در راههای تجارتی قریش 👥 مستقر شده و به آنان آسیب می رساندند. قریش که وضع را چنین دید، از این امتیاز خود که آن را وسیله ای برای جلوگیری رشد اسلام در مکه قرار داده بود، به اجبار صرف نظر کرد.
🔹ادامه دارد...
✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ
سیـاسی اسلام، ج1، ص590-597"،
رسول جعفریان.
#تاریخ_سیاسی_اسلام ۴۹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: 👆👆👆👆 ادامه مباحث محوری کانال #یهودیت #صهیونیزم #تاریخی 🔯 ما در گذار اجمالی از تاریخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
ادامه مباحث کانال 👆👆👆
#یهودیت
#صهیونیزم
#تاریخی
🔯 در بررسی های تاریخی مون در مورد یهود و اقدامات توطئه آمیز و نیرنگ های این قوم در قرون وسطی قرار داشتیم .
از برهه های مهم تاریخ باید به جنگ های صلیبی اشاره کرد که زمینه پیوند خاندان های یهودی زرسالار رو با شهسواران صلیبی ( شوالیه ها ) فراهم کرد . شوالیه ها پس از تصرف بیت المقدس در 1118 میلادی به صورت دسته ای غارتگر و سازماندهی شده درآمدند و نام شهسواران معبد یا شوالیه های تمپلر رو بر خود گذاشتند . مقرشان در حوالی مسجد الاقصی بود . آنها ظاهرا گروه محافظ زوار مسیحی بودند ولی در نهان ثروت های چپاول شده شهر رو که شامل شمش های طلا و اموال غارت شده بود به اروپا منتقل میکردند . اینها با یهودیان ارتباط تنگاتنگ داشتند و استقرارشان در حوالی مسجد الاقصی اتفاقی نبوده بلکه کاملا آگاهانه این انتخاب رو انجام دادند . در واقع این کار به این علت بود که شوالیه های معبد میخواستند به مسجد نزدیک باشند و به کند و کاو در زیر مسجد بپردازند . طبق اعتقاد یهودیان ، سلیمان ع برای مبارزه و مقابله با کهانت و جادوگری زمان خود ، ابزار و آلات کهانت و جادوگری و جنگیری رو در زیر معبد سلیمان ع پنهان کرد .
یهود از طریق شوالیه های مسیحی به این ابزار دست پیدا کرد .
پس از مدتی مسیحیان با ارتداد و کفر بعضی از شوالیه ها مواجه شدند در حالی که شوالیه ها به اصطلاح سربازان مسیح ع بودند و به آیین مسیحیت اعتقاد داشتند اما بعد از مدتی به کفر و اعمال ضد دینی روی آورده بودند . این خبرها به پاپ و اسقف های مسیحی رسید و نهایتا واکنش نشان دادند و حکم اعدام برخی شوالیه ها رو صادر کردند . در 1304 میلادی ، فیلیپ دوم شاه فرانسه دستور دستگیری حلقه های شوالیه ها رو صادر کرد و رهبرشون ژاک دموله رو در ملأ عام اعدام کرد.
شوالیه ها جنگجویانی آزاد و دوره گرد بودند . شبیه سامورایی ها در ژاپن . در جنگ های صلیبی با چپاول اموال مسلمین فلسطین به ثروت های بزرگ دست پیدا کردند و بعد از اینکه حکم ارتداد و دستگیری و اعدامشون صادر شد ، بعضی ها به کشور اسکاتلند فرار کردند . در واقع مورد اتهام های عجیبی هم قرار گرفته بودند مثل احضار جن و ارتباط با شیاطین و امثال این . البته شوالیه ها دو گروه بودند ؛ شوالیه های هاسپیتالر و شوالیه های تمپلر .
هاسپیتالرها با ثروت فراوان خود جزیره مالت رو خریدند و در اونجا ساکن شدند. شوالیه های معبد هم به شمال اروپا و بخصوص اسکاتلند فرار کردند چون این مناطق تحت فرمان پاپ نبود . ورود اینها به اسکاتلند باعث شد چند قرن بعد اولین لژ فراماسونری جهان بطور رسمی در اسکاتلند افتتاح بشه . پیوند شوالیه ها و یهود و صنف معماران آزاد فصل تازه ای در توطئه جهانی بود
ادامه دارد .....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*شهادت مالک اشتر *توصیف امیرالمومنین(ع) از مالک *سقوط مصر و شهادت محمد بن ابی بکر *سرکوبی فتنه در بص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part32_علی از زبان علی.mp3
14.38M
*غارت و ناامنی اقدام جدید معاویه
*مقابله با غارت ضحاک بن قیس در اطراف عراق
*نبرد حجر بن عدی با ضحاک
*نامه عقیل به امیرالمومنین(ع) و پاسخ وی
*مقابله با غارت های نعمان بن بشیر ، ابن مسعده و یزید بن شجره
*مقابله با غارت بصر بن ارطات در حجاز و یمن
🔍شهر لندن به خاطر نمک به وجود آمد !
انگلیسیان باستان که نمک خام را توسط چهارپایان از چشیر (Cheshire) به انگلیس جنوبی میآوردند، در میانه راه به دلیل جزر و مد رودخانه تمز (Thames) باید منتظر فروکش کردن رودخانه میماندند. استراحت تجار در روستایی که معروف به وستمینستر (Westminster) بود باعث رشد این منطقه شد و وستمینستر با گذشت زمان تبدیل به لندن کنونی شد.
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و بیست و یکم ساعت از هفت گذش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و بیست و دوم
شام را که خوردیم، دیگر توان نشستن نداشتم که تخته کمرم از درد خشک شده و خجالت میکشیدم دراز بکشم. هر چند این سمت ساحل به نسبت خلوت بود، ولی باز هم از بیم نگاه نامحرم، دلم نمیخواست بخوابم و دلم نمیآمد به این زودی از میهمانی با شکوه دریا دل بکنم که رو به مجید کردم و با لحنی لبریز ناز، گله کردم: «این دخترت خیلی اذیت میکنه! یه لحظه آروم نمیگیره! یا لگد میزنه یا میگه خسته شدم بریم خونه!» و در برابر نگاه ناباورش، خندیدم و گفتم: «مستقیم که نمیگه بریم خونه! ولی انقدر کمرم درد میگیره که میفهمم باید برم خونه!» از لحن شرارت بارم خودم خندیدم و مجید را نگران کردم که با قاطعیت پیشنهاد داد: «خُب بلند شو بریم. تو همینجا وایسا، من میرم ماشین میگیرم.» و من دلم نمیخواست این شب زیبا به آخر برسد که دستپاچه پاسخ دادم: «نه! نمیخواد بری! حالا یخورده دیگه بشینیم، بعد میریم.» از دستی که به کمر و پهلویم گرفته بودم، متوجه حالم شد و باز با دلواپسی اصرار کرد: «خیلی وقته نشستی، کمرت خشک شده. ای کاش دیگه بریم خونه استراحت کنی.» نگاهش کردم و با لحنی کودکانه خواهش کردم: «نمیشه یه کم دیگه بشینیم؟» و دیگر نتوانست مقاومت کند که خندید و گفت: «چرا نمیشه الهه جان؟ تا هر وقت دوست داشته باشی، میشینیم.» و من که خیالم برای ماندن راحت شده بود، نگاهش کردم و به نیت شیطنتی دیگر، شروع کردم: «فکر کنم حوریه به تو رفته که انقدر اذیت میکنه!» چشمانش از تعجب به صورتم خیره ماند و فهمید میخواهم سر به سرش بگذارم که با خندهای که صورتش را پُر کرده بود، منتظر شد تا نقشهام را عملی کنم که برایش پشت چشم نازک کردم و گفتم: «مگه دروغ میگم؟ مگه تو منو کم اذیت میکنی؟» و نتوانستم شیطنتم را تمام کنم که حوریه خودش را در بدنم کشید و لگدی به سرِ دلم زد که خندیدم و با لحنی هیجانزده ادامه دادم: «بفرما! شاهد از غیب رسید! خودشم داره لگد میزنه که بگه به بابام رفتم!» از جمله آخرم با صدای بلند خندید و میان خنده شادش پرسید: «مگه من لگد میزنم که لگد زدن این فسقلی به من بره؟» و تا خواستم پاسخی سرِ هم کنم، خودش با حاضر جوابی پیش دستی کرد: «داره لگد میزنه که بگه من به بابام نرفتم، به مامانم رفتم!» و مسابقه داشت هیجانی میشد که مستقیم نگاهش کردم و گفتم: «شرط میبندم به تو میره! حالا میگی نه، نگاه کن!» که باز خندید و با صدایی که از شدت خنده، بریده بالا میآمد، جواب شرط بندیام را داد: «اون دفعه هم شرط بستی که بچه پسره، ولی دختر شد! حالا هم داری شرط میبندی که به من میره، ولی به خودت میره، مطمئنم!» و درست دست روی نقطهای گذاشت که کم آوردم و در برابر نگاه شکست خوردهام، چشمانش آیینه سیمای خودم شد و با مهربانی مژده داد: «من مطمئنم که حوریه به خودت میره! خوشگل و خواستنی! وقتی به دنیا اومد خودت میبینی!» و ترانه خنده شیرینش با امواج دریا در هم پیچید و در صحنه ساحل گم شد و دل من به جای دیگری رفت که ساکت شدم. برای اولین بار دغدغه اعتقاد فرزندم در ذهنم جان گرفت و نگران در خودم فرو رفتم که همه چیز، ظاهر حوریه نبود و میترسیدم قلبش به سمت قطب عقاید شیعه متمایل شود و سکوت سرد و سنگینم طول کشید که مجید به صورت گرفتهام خیره شد و دلواپس حالم، سؤال کرد: «چیزی شده الهه جان؟ حالت خوب نیس؟» و درد من چیز دیگری بود و حیا میکردم در برابر نگاه نجیبش به روی خودم بیاورم و دل مهربان او دست بردار نبود که باز پرسید: «میخوای بریم خونه؟» نمیتوانستم درد دلم را پیش محرم غمهایم رو نکنم و نمیخواستم نگاهم به چشمان مهربانش بیفتد که سرم را پایین انداختم و زیر لب زمزمه کردم: «مجید! برای تو مهمه که حوریه شیعه بشه؟ یعنی اگه دلش بخواد سُنی بشه، تو بهش ایراد میگیری؟» که بیمعطلی پاسخم را به صداقتی ساده داد: «مگه تا حالا به تو ایراد گرفتم الهه جان؟» همانطور که گوشه چادر بندری را با سرانگشتان عصبیام به بازی گرفته بودم، سرم را بالا آوردم و با لحنی لبریز تردید، بازخواستش کردم: «یعنی واقعاً دلت نمیخواد حوریه شیعه بشه؟»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 37 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 38
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 8️⃣3️⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی