خورشیدی
مشخصات: اسم علمی گیاه خورشیدی Clivia miniata ، از خانواده Amaryllidaceae میباشد. این گونه بومی آفریقای جنوبی است. برگهای آن خطی یا نوار مانند به رنگ سبز تیره براق و به طول نیم متر می باشد ارتفاع این گیاه به حدود 50 سانتی متر می رسد. ساقه گل دهنده در انتها در حدود 10 تا 20 عدد گل به رنگ نارنجی متمایل به قرمز از اوایل تا اواسط بهار می دهد . از اوایل پاییز باید به گیاه آب كمتری داد تا این طول ساقه گل دهنده به 15 سانتی متر برسد. سپس به میزان مناسب آب داده و آن را در حرارت 20 تا 25 درجه سانتی گراد نگاه می داریم. بهتر است در مورد این گیاه برای آبیاری از آب مقطر استفاده شود. پس از گل دادن باید خاك گلدان را عوض كرد و این عمل در اردیبهشت و خرداد ماه صورت می گیرید ولی می توان در بعضی سالها فقط قسمت سطحی خاك گلدان را تعویض نمود. اما باید مواظب بودكه به ریشه های متورم و گوشتی آن آسیبی نرسد. اگر گل ها را نچینید میتوانید. از گیاهان بذر گیری نمائید. معمولا حدود 10 ماه طول می كشد كه بذر های برسند.
فصل پنجم : در آداب عبادت كردن در خانه
درحديث صحيح از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه جناب امير المؤ منين (عليه السلام ) حجره درخانه مقرر فرموده بودند كه درآنجا بغير از فرشى و شمشيرى و مصحفى ديگر چيزى نبود در آن حجره نماز ميكردند.
درحديث موثق ديگر فرمود كه حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) حجره درخانه خود قرار داده بودند كه نه بسيار كوچك و نه بسيار بزرگ از براى نماز گاه خود و چون شب ميشد طفلى را با خود بآن حجره ميبردند و در آنجا نماز ميكردند.
درحديث موثق ديگر منقول است كه آنحضرت نوشتند بمسمع كه دوست مى دارم از براى تو كه در خانه خود نماز گاهى قراردهى و دوجامه كهنه گنده بپوشى و بآن موضع بروى و از خدا سؤ ال كنى كه ترا از آتش جهنم آزادكند وترا داخل بهشت كند و دعاى نامشروع مكن و نفرين بر كسى مكن .
درحديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) منقول است كه منور گردانيد خانه هاى خود را بتلاوت قرآن وخانه هاى خود را مثل گور مكنيد چنانچه يهود و نصارى كردند كه نماز را در معبدهاى خود ميكردند و خانه هاى خودرا معطل مى گذاشتند بدرستى كه خانه كه درآن تلاوت قرآن بسيار شود خير آن خانه بسيار ميشود و اهلش برفاهيت ونعمت ميباشند و آن خانه روشنى ميدهد اهل زمين را.
درحديث حسن از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه خانه كه مسلمانى در آن قرآن خواند اهل آسمان آن خانه را بيكديگر مينمايند چنانچه كواكب آسمان را اهل زمين بيك ديگر مينمايند.
ازحضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه خانه كه درآن قرآن خوانده ميشود و يادخدا در آنخانه كرده ميشود بركت آنخانه بسيار ميشود و ملائكه حاضر ميباشند و شياطين دور ميشوند و روشنى ميدهد اهل آسمانرا چنانچه ستاره ها اهل زمين را روشنى ميدهند و خانه كه در آن قرآن خواند نشود و ياد خدا در آن نكنند بركت آن خانه كم ميباشد و ملائكه دورى ميكنند و شياطين در آنخانه حاضر ميباشند.
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#تفریح
سلام علیکم استاد وقت عالی بخیر خیلی ممنون از زحمات بی دریغتون
استاد 2 تا موضوع میخواستم بپرسم خیلی ممنون میشم به دوتاش جواب بدید🙏
اول اینکه همسر من خیلی اهل بیرون رفتن نیستم و الان در تلاشم که به جاهای نزدیک و مورد علاقشون بریم ولی مشکلاتی پیشومده نشده.. مثلا من امروز خیلی دلم گرفته بود گفتم اگه میشه بریم بیرون جزوه پیاده میکردن برا دانشگاهشون گفتن نمیشه و خودمم الان دنیای درس دارم ولی اصلا حوصله شو ندارم .. نیاز به یه تفریح دارم.. یه چیزی که حالمو بهتر کنه.. همین امشب طرح خواسته هم کردم براشون و توضیحودادم که واقعا تفریح لازمم ...ممنون میشم راهکار بدید استاد
سوال دومم اینکه من جهیزیه در حد معمول اوردم در حد توانایی.. با اینکه اصولا رف مردم برام چندان مهم نیست ولی یه وقتایی به این فکر میکنم که دراینده جاری دلر شم کسی نخواد مقایسه کنه... و از طرفی هم خودم دوست داشتم واسه همسرم جهازی بیارم که یه سری اقلام دیگه هم داشته باشه ولی بنا به دلایلی نشد... البته بگم همسرم اصلا اهل تجملات نیستن.. بیشتر جنبه دلی داره... ممنون میشم راهکار بدید.... متشکرم التماس دعا
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
1_5751549040042967043.mp3
6.55M
#تفریح
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#حسادت_دیگران
سلام آقای پوراحمد،طاعاتتون قبول،ازتون یه سوالی داشتم اینکه بنده چجوری از حسادت کسی که مجبوریم باهاش درارتباط باشیم دوری کنیم(اقوام)
هم اینکه حسادت میکنن و هرچقدرررر خوبی میکنیم بازم حسادت میکنن 😔😔و اینکه دورویی میکنن
استاد واقعا خسته شدم ، هرچقدر فکر میکنم میبینم که نه واقعا من بدی نمیکنم بهشون
اما چرا بعضیا انقدر دورو هستن وحس حسادت شدید دارن به آدم
دوس دارم صمیمی واقعی باشیم باهم تا صمیمی الکی
ممنون میشم اگه راهنمایی کنید بنده رو
اجرتون با امام رضا🙏
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و بیست و پنجم سپس سرش را به س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و بیست و ششم
چشمانم مات صفحه تلویزیون سقفی داروخانه مانده و گوشم به اخباری بود که از جولان بیش از پیش تروریستهای تکفیری در عراق خبر میداد. انفجار خودروی بمبگذاری شده، عملیاتهای انتحاری و کشتار جمعی مسلمان بیگناه در عراق، اخبار جدیدی نبود و پس از اشغال این کشور توسط آمریکا، مصیبت هر روزه عراقیها شده بود، ولی ظاهراً شیاطین آمریکایی و تکفیری قصد کرده بودند عراق را هم به خاک مصیبت سوریه بنشانند که این روزها تروریستهای داعش جان تازهای گرفته و هوای حکومت بر عراق به سرشان زده بود. با این همه، دل خودم لبریز درد بود و نمی توانستم به تماشای نگونبختی مسلمان دیگری بنشینم که تکیهام را به صندلی پلاستیکی داروخانه داده و خسته از صف طولانی داروخانه که مدتی میشد مجید را معطل کرده بود، چشمانم را بستم و باز هم صدای گوینده اخبار مثل پُتک در سرم میکوبید. بلاخره آوار غم و غصه و هجوم اینهمه فشار عصبی کار خودش را کرده و ضعف جسمانی هم به کمکش آمده بود تا کارم به جایی برسد که امروز دکتر پس از معاینه هشدار داد که اگر مراقب نباشم، کودکم پیش از موعد مقرر به دنیا میآید و همه کمردردهای شدیدم نشانی از همین زایمان بیموقع بود که میتوانست سلامتی دخترم را به خطر بیندازد. باید کاملاً استراحت میکردم و اجازه نمیدادم هیچ استرسی بر من غلبه کند و مگر میتوانستم که انگار از روزی که مادرم به بستر سرطان افتاد، خانه آرامش من هم خراب شد. باز کمردردم شدت گرفته و شاید از بوی مواد آرایشی داروخانه حالت تهوع گرفته بودم که به سختی از جایم بلند شدم، با قدمهای سنگین و بی رمقم از میان جمعیت گذشتم و از در شیشهای داروخانه بیرون رفتم بلکه هوای اواسط اردیبهشت ماه، نفسم را بالا بیاورد. هر چند هوای این ماه بهاری هم حسابی داغ و پُر حرارت شده و انگار میخواست آماده آتشبازی تابستان بندر شود که اینچنین با تیغ آفتاب به جان شهر افتاده بود. حاشیه پیاده رو، تکیه به شیشه داروخانه ایستاده بودم که بلاخره مجید با پاکت داروهایم آمد و بیمعطلی تاکسی گرفت تا زودتر مرا به خانه برساند. او هم ناراحت بود ولی به روی خودش نمیآورد که چقدر دلواپس حال من و دخترمان شده و سعی میکرد با شیرین زبانی همیشگیاش آرامم کند. از تاکسی که پیاده شدیم، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم که در خلوت کوچه دلم ترکید و با لحنی لبریز بغض زمزمه کردم: «من خیلی حوریه رو اذیت کردم! خیلی عذابش دادم مجید! بچهام خیلی صدمه خورد!» و تنها خدا میداند چقدر پشیمان بودم و دلم میلرزید که مبادا دخترم دچار مشکلی شود که اشکم جاری شد و در برابر سکوت غمگینش پرسیدم: «مجید! یعنی بچهام چیزیش شده؟» همانطور که همپای قدمهای کوتاهم میآمد، به سمتم صورت چرخاند و پاسخ دلشورهام را به شیرینی داد: «الهه جان! چیزی نشده که انقدر غصه میخوری؟ دکتر فقط گفت باید بیشتر مراقب باشی، همین! از امروز دیگه به هیچی فکر نمیکنی، غصه هیچی رو نمیخوری، فقط استراحت میکنی تا حالت بهتر شه!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 50 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با ن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس 51.mp3
7.85M
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 51
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 1⃣5⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani - afzalodine tabatabaee & majid vasefi.mp3
776.5K
تصنیف : #سفیر
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
طبیبان را ز بالینم برانید
مرا از دست اینان وا رهانید
به گوشم جای این آیات افسوس
سرود زندگانی را بخوانید
دل من چون پرستوی بهاری است
ازین صحرا به آن صحرا فراری است
شکیب او همه در پی شکیبی است
قرار او همه در بی قراری است
دل عاشق گریبان پاره خوشتر
به کوی دلیران آواره خوشتر
غم دل با همه بیچارگی ها
از این غم ها که دارد چاره خوشتر
دلم یک لحظه در یک جا نماندست
مرا دنبال خود هر سو کشاندست
به هر لبخند شیرین دل سپردست
برای هر نگاهی نغمه خواندست
هنوزم چشم دل دنبال فرداست
هنوزم سینه لبریز تمناست
هنوز این جان بر لب مانده ام را
در این بی آرزویی آرزوهاست
اگر هستی زند هر لحظه تیرم
وگر از عرش برخیزد صفیرم
دل از این عمر شیرین برنگیرم
به این زودی نمی خواهم بمیرم
#مشیری
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*پایان ماجرا *تخلف معاویه از تمام پنج ماده قرارداد *نخستین فجایع تاریخ اسلام بدست معاویه رخ داد *توط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part39_صلح امام حسن.mp3
5.49M
#پایان
*آخرین گفتار (جمع بندی)
*مقایسه میان شرایط امام حسن و امام حسین علیه السلام
*امام حسن و امام حسین(ع) دو نقشه در دو موقعیت
*تفاوت شکل جهاد امام حسن و امام حسین(ع)
*تفاوت حسنین (ع) در دوستان و دشمنان
۱- خیانت یاران امام حسن (ع) در مقایسه با اخلاص خاص یاران سیدالشهداء
۲- تفاوت زیاد معاویه دشمن روبرو امام حسن(ع) و یزید دشمن روبرو امام حسین(ع)
*استفاده و بهره برداری سیدالشهداء از اشتباهات معاویه و یزید
*صلح امام حسن(ع) مفتضح کننده معاویه و بنی امیه
*امام حسن و امام حسین علیه السلام دو نقشه با یک هدف
..........پایان............
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
تفسير آيات بني اسرائيل تفسير آيات بني اسرائيل بنده سال ۵۰ در مشهد براي دانشجوها درس تفسير ميگفتم و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
سرتان ميشكند!
سرتان ميشكند! در دوران مبارزات طولاني در آن سالهاي اختناق- كه شماها در دنياي مخصوص آخوندي و طلبگي ماها نبوديد- يكي از كارهايي كه معمول بود، اين بود كه روحانيون مبارز را به بي سوادي رمي كنند؛ در صورتي كه اينها از خيلي از آنها با سوادتر بودند! ما در مشهد مسجدي به نام مسجد كرامت داشتيم كه اجتماع عظيمي از جوانان و نوجوانان در آن جا گرد ميآمدند. من يك وقت در آن جا در خلال صحبت، به يكي از اين حرفهايي كه درباره ي ما گفته
شده بود، اشاره ميكردم، اين شعر- كه ظاهراً متعلق به ميرزا حبيب است- به زبانم آمد:
زين علم كه رسمي است پي بحث و جدل نيز افزون ز تو چندين ورق باطله داريم
بعد گفتم اگر نوشتههاي علمي و نوشتههاي فقه و اصوليام را به سر هر كدامتان بزنم، سرتان ميشكند؛ اين قدر زياد است!
ديدار با جمعي از هنرمندان ۴/۹/۱۳۷۰
https://eitaa.com/zandahlm1357
#آیه_نگار
وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
💌 و شکر خدا به جای آرید اگر شما خالص خدا را میپرستید.
📖 بقره آیه ۱۷۲