فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧برگزیده سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای.
👤دکتر الهی قمشه ای
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
قصر فرعون فرعون پیش از آنکه ادعای خدایی کند امر کرده بود که بالای درب قصرش کلمه «بسم الله الرحمن ال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غذای ضمانت شده؟
امیر مؤمنان (علیه السلام): برای کسی که بر غذای خود نام خدا ببرد، «ضَمِنْتُ لِمَنْ يُسَمِّي عَلَى طَعَامِهِ» ضمانت میکنم که از آن غذا، به هیچ درد و رنجی گرفتار نمی شود. ابن کَواء - که این را شنید - پرسید: ای امیر مؤمنان! من دیروز
غذایی خوردم و نام خدا را نیز به هنگام خوردن آن بردم؛ اما آن مرا آزار داد! فرمود: ای نادان! شاید که چند گونه غذا خورده ای، و بر برخی گونهها نام خدا برده و بر برخی دیگر نام خدا نبرده ای. [۱]
----------
[۱]: . الکافی، ج۶، ص۲۹۵.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#خانواده_آسمانی ۱ ※ مکتبهای خودشناسی، مردودند اگر؛ نتوانند این ↓ سه مرحله را اثبات کنند: ۱ـ من ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۲.mp3
11.91M
#خانواده_آسمانی ۲
ما آفریده نشدیم تا انسان خوبی باشیم❗️
☜ این بزرگترین اشتباهِ به ظاهر صحیحی است که انسانها بدان مبتلا شدند و تا انتهای مسیر را اشتباه رفتند!
◆ پس اگر خوب زیستن، و خوب ماندن، هدف ما نیست، ما اینجا چه کارِ مهمتر دیگری داریم؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
💑 به نظر همــسرتان احتــرام بگذاریـد!
🔸وقتی ازدواج می کنیــد تنها کسی که به درد شما میخوره همسرتونه، پس اگر میگه با فلان دوستت رفت و آمد نکن من خوشم نمیاد حتی اگر دلیل محکم و درستی هم نداشت به نظرش احترام بزارید.
✅ https://eitaa.com/zandahlm1357
💑 از همسرتان تعریف کنید و نتایجش را ببینید
🔸اظهار خوبیهای همسرتان در حضور دیگران، فعالکننده پاسخ و واکنشی بسیار مهم و اساسی در اوست؛ گویی در حضور همگان، اعلام میکنید که این مرد خوشبخت، همسر شماست.
🔸هنگامیکه همسرتان احساس کند به او افتخار میکنید، غرق در شادی و شعف میشود و برای شما ارزش بیشتری قائل خواهد شد.
🔸تعریف کردن از همسر، مثل مهمانی دادن است؛ به طور حتم پاسخی به همان ترتیب خواهد داشت.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔چرا ازدواج؟! چرا طلاق؟!
💘همه آدما ممکنه تو زندگی آیندهشون نسبت به گذشته تغییرات اخلاقی و رفتاری منفی داشته باشن و این روی پیشونیشون نوشته نشده، ولی تجربه گفتگو با خیلی از جوونهایی که بخاطر مشکلات شخصیتی و اخلاقی و رفتاری همسر، ازش جدا شدن، نشون میده خیلی از این مسائل ریشه تو گذشته و قبل ازدواجشون داشته و یه تغییر یکدفعهای نبوده. این یعنی با تحقیق و مشاوره و وقت کافی گذاشتن برای جلسات آشنایی و سنجش تو موقعیتهای مختلف احساسی و رفتاری، خیلیاش قابل کشف و فهم بودن.
💘شناخت پیش از ازدواج، مساله کماهمیتی نیست. حتی بیشتر از شغل و درآمد و خونه و پرستیژاجتماعی و جهیزیه و زیبایی باید بهش توجه کرد. نبودن و کمرنگ بودن همه موارد بالا قابل مدیریته ولی اخلاق و شخصیت، کمش هم فاجعه و بحران آفرینه...
✅ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسوه_حسنه
🔸 به مناسبت ایام ولادت پیامبر رحمت حضرت محمدمصطفی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، برخی از ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) در خانه و خانواده را در بیان دکتر مریمحاجعبدالباقی میشنویم.
🌸قسمت اول: محبت به #کودکان
#پیامبر
#سبک_زندگی
🌱 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسوه_حسنه
🔸 به مناسبت ایام ولادت پیامبر رحمت حضرت محمدمصطفی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، برخی از ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) در خانه و خانواده را در بیان دکتر مریمحاجعبدالباقی میشنویم.
🌸قسمت دوم: همسر دوستی
#پیامبر
#سبک_زندگی
🌱https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#آموزشی #دفاع_شخصی ♦️چند تکنیک خفن برای زمین گیر کردن مهاجم دفاع شخصی خیابانی 👇 https://eitaa.com/z
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزشی
#دفاع_شخصی
♦️ساده ترین راه دفاع در مقابل حمله
با دقت به تکنیک نگاه کنید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
📖📖📖
#تاریخی
#بابیت
#بهائیت
#فرقه_شناسی
📚 کاظم رشتی و بدعت گذاری در دین
📝 پس از مرگ احمد احسائی ، شخصی بنام کاظم رشتی (1212-1259ق) فرزند قاسم بن حبيب از مدينه، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي رهبري شيخيه را برعهده گرفت.
او در حدود شانزده سالگي براي تلمذ نزد شيخ احمد احسائي آمد و تا پايان عمر استاد، غير از اوقاتي كه به دستور او به بعضي شهرها مسافرت میکرد در خدمت وي بود.1
سخن صريحی از شيخ احمد براي جانشيني کاظم موجود نيست؛ اما چون وي از احترام و مقبوليت بسياري در ميان شاگردان و رهروان شيخيه برخوردار بود، به عنوان جانشين شيخ احمد و مرجع و مقتداي پيروان مكتب شيخيه شناخته شد؛ هرچند همزمان، افراد متعددي از شاگردان شيخ براي خود حوزه درس مستقل از يکديگر داشتند.
ميرزا عبدالرسول احقاقي از مشايخ شيخيه تبريز در اين باره مینويسد:
«بعد از شيخ احسائي، ... عموم تلامذه آن بزرگوار، در عرض واحد، داراي رسائل و رأي و مريدانی بودند. مرحوم شيخ علینقی (فرزند شيخ) در كرمانشاه، مرحوم كاظم رشتي و مرحوم ميرزا حسن گوهر در كربلا و مرحوم ملا محمد حجت الاسلام در تبريز و مرحوم ملا عبدالرحيم در قلعه شيشه (قرهباغ) و امثال ايشان در انحاي بلاد كه هر كدام را حوزه و تابعی بود و در شهر و حومه خويش، پيشوا بودند. آري، در مركز، يعني كربلاي معلي، كاظم رشتي، حوزه اش بزرگتر و احترامش نزد همدوشان خود بيشتر بوده است.»2
کاظم از سادات حسيني بوده؛ اگر چه بعضي او را اساساً سيد نميدانند. 3
و شجره اش را کذب و حتی برخی معاصرین او را اهل سن پترزبورگ روسیه میدانند.
زماني که شيخ در يزد به سر ميبرد، نزد وي شتافت و تلمذ نزد او را آغازکرد.
او تألیفاتی نیز داشته که شهرت و مقبولیتی جز در میان هم فرقه ای هایش کسب ننموده است.
محمدعلي مدرسي، صاحب ريحانةالأدب با کنايه لطيفي به منظور هجو کاظم درباره اين تأليفات به نقل از كتاب «أحسن الوديعه» آقا سيد مهدي موسوي اصفهاني مينويسد:
کاظم رشتي داراي تأليفات بسياري است كه احدي چيزي از آنها نفهميده است و گويا كه با زبان هندي حرف ميزند !!! ...
برخي از محققان تاريخ شيخيه كاظم رشتي را منشأ اكثر آراي نادرست شيخيّه، میدانند ومعتقدند که احسائي بدانها اعتقاد نداشته است. براي پی بردن به نوع دانش وي، قدری ازنوشتههاي او را مرور میکنيم:
افندي عبدالباقي عمري فاروقي موصلي، قصيدهاي در مدح سلطان عثماني دارد كه در آن به حديث شريف «انا مدينة العلم و علي بابها» از حضرت رسول ص در فضايل اميرمؤمنان، علي ع اشاره ميكند. مطلع شعر چنين است:
هذا رواق مدينۀ العلم الذي من بابها قد ضل من لابد خل
كاظم رشتی اين بيت را شرح كرد و گفت: «اين مدينه ای عظيم در آسمان است و ائمه ع در آن ساكن هستند.»
سپس در توصيف آن ميگويد كه اين مدينه، 21 محله و 360 كوچه دارد. سپس براي هر يك از آنها نامی عجيب و صاحبی با اسم عجيب ذكر ميكند.
وي در جاي ديگر مينويسد:
«کوچهاي است که صاحبش به نام شلحلحون... در کوچه است که دارنده آن سگي به نام کلحلحون است... در کوچه 42، زني است که دف ميزند و نامش ضغض است و در کوچه 49، زني است که ني ميزند و نامش شطيحال است و در کوچه 71، زني است که ميمونها با او زنا ميکنند و نامش شطيثال است !!! و... .» 8
🔺 بابیت و بهائیت از دل چنین عقاید سخیفی برآمدند.
📝 پی نوشت ؛
1 . فهرست، ص146.
2 . عبدالرسول احقاقي، حقايق شيعيان، ص12.
3 . محمد بن محمد مهدی خالصی، خرافات و کفریات ارشاد العوام، ص46.
6. همان، ص154.
7. محمد علی مدرسی، ريحانةالأدب، ج2، ص308.
8. قبلي، ص103.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
❌استاد هاروارد و وزیر کابینه کلینتون واقعیت مشکلات اقتصادی آمریکا را توضیح می دهد. 👆 ❌واقعیت در #آم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حرفهای یکی از سران بانک مرکزی آمریکا در تلویزیون آمریکاییها را شوکه کرد.
🔸بالاخره بانک مرکزی آمریکا در تلویزیون ملی رُک و پوست کنده به نحوه اداره آمریکا طی ۵۰ سال گذشته که همیشه در لفافه انجام میشد اعتراف کرد.
نیل کشکاری رئیس فدرال رزرو مینیاپولیس به مردم آمریکا اطمینان داد در صورت بی پول شدن بانکها، جای نگرانی نیست چون بانک مرکزی آماده است هر مقدار لازم باشد برای آنها تولید کند.🤦♂
🔸بعد از این به بهانه بحران کرونا موتور چاپ دلار آمریکا تخت گاز پول بدون پشتوانه به دنیا پمپاژ خواهد کرد.
* پی نوشت: جریان جدیدی در آمریکا به مردم توصیه جدی می کنند که تا آنجا که می توانید طلا یا رمزارز بخرید، چرا؟ چون دولت بیش از ۴ تریلیون دلار خلق کرده و به زودی اثر آن در اقتصاد خود را نشان می دهد.
آغاز این اتفاق بالارفتن نرخ تورم در آمریکا تا ۵ درصد بود که ورود به بحرانی مشابه بحران سنگین ۲۰۰۸ را محتمل تر کرده است.
❌در آمریکا سود بانکی یک درصد بود و تورم در نقطه ۳ درصد حرکت می کرد. با وجود ثبات سود بانکی، دو برابر شدن نرخ تورم در مدت زمان کوتاه نشان از نوسان شدیدی دارد که اکثر جامعه آمریکایی را بحران زده خواهد کرد.
❌ ۴۰ درصد آمریکایی ها پس انداز صفر و ۶۹ درصد پس انداز کمتر از ۱۰۰۰ دلار دارند(پست بعد در کانال خارج بدون فیلتر ببین)، پس وقتی تورم دو برابر می شود و هیچ محل سود ثابت (مثل سود بانکی و افزایش حقوق سالیانه و ...) ندارید، عملا باید منتظر بحران ۴۰ تا ۶۰ میلیونی باشید.
🆔
هیچ چیز نباید جایِ خوب درس خواندن را
در زندگی دانشآموزان بگیرد.
#علم #دانش_آموزان #درس #حدیث_ولایت #مقام_معظم_رهبری
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
حدیث ولایت.mp3
1.28M
شرح داستان زندگی پیامبر اعظم صلواتالله علیه و آله توسط رهبر انقلاب
#حدیث_ولایت #مقام_معظم_رهبری #پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_و_آله #داستان_زندگی_پیامبر
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن تشیّعی که ارتباط به MI6 انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سیآیای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند.
#حدیث_ولایت #اهل_تسنن #شیعه #مقام_معظم_رهبری #هفته_وحدت #وحدت
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علمآموزی و درس رحمت و کرامت و درس وحدتی را که ایشان به ما داد و درسهای زندگی ماست، باید در برنامهی زندگی خودمان قرار بدهیم.
#حدیث_ولایت #مقام_معظم_رهبری #پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_و_آله #سیره_پیامبر
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال مهم استاد رحیم پور ازغدی از مقام معظم رهبری و جواب زیبای رهبری...
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و سی و هشتم عصر جمعه 26 اردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و سی و نهم
از لحن گرم و مهربانم، نگاهش محو صورتم شد و با صدایی آهسته زمزمه کرد: «مواظب خودت باش الهه جان! من زود بر میگردم!» و از کنارم گذشت و هنوز به درِ خانه نرسیده بود که صدایش کردم: «مجید! خیلی خوشحالم که قبول کردی اینجا رو خالی کنیم! دل یه خونواده رو شاد کردیم! ممنونم!» دستش به دستگیره در ماند و صورتش به سمت من چرخید. نگاه غرق محبتش را به چشمان مشتاقم هدیه کرد و با مهربانی بینظیرش پاسخ قدردانیام را داد: «من که کاری نکردم الهه جان! این خونه زندگی مال خودته! تو قبول کردی که این زحمت رو به خودت بدی تا دل اونا رو شاد کنی!» و دیگر منتظر جواب من نشد که در را باز کرد و رفت. هنوز صورت مهربان و چشمان زیبایش مقابل نگاهم مانده و پرنده عشقش در دلم پَر پَر میزد که پشت سرش آیتالکرسی خواندم تا این معامله هم ختم به خیر شود.
بسته گوشت و لوبیا سبز خُرد شده را از فریزر درآوردم تا یخشان باز شود، برنج را هم در کاسهای خیس کردم و تا فرصتی که داشتم، کمی روی تختم دراز کشیدم تا کمر درد کمتر آزارم بدهد. شاید هم به خاطر اضطراب اجاره خانه بود که از لحظه رفتن مجید، باز تپش قلب گرفته و نفسم به شماره افتاده بود. دستم را روی بدنم گذاشته و به بازی لطیف حوریه در بدنم دل خوش کرده بودم. خودش را زیر انگشتانم میکشید و گاهی لگدی کوچک میزد و من به رؤیای صورت زیبا و ظریفش، با هر فشاری که میآورد، به فدایش میرفتم که کسی به در خانه زد و نمیدانم به چه ضربی زد که قلبم از جا کَنده شد. طوری وحشت کردم و از روی تخت پریدم که درد شدیدی در دل و کمرم پیچید و نالهام بلند شد و کسی که پشت در بود، همچنان میکوبید. از در زدنهایِ محکم و بیوقفهاش، بدنم به لرزه افتاده و به قدری هول کرده بودم که نمیتوانستم چادرم را سر کنم. به هر زحمتی بود، چادر را به سرم کشیدم و با دستهایی لرزان در را باز کردم که دیدم پسر همسایه پشت در ایستاده و با صدای بلند نفس نفس میزند. رنگ از صورت سبزهاش پریده و لبهایش به سفیدی میزد و طوری ترسیده بود که زبانش به لکنت افتاده و نمیتوانست حرفی بزند. از حالت وحشت زدهاش، بیشتر هول کردم و مضطرب پرسیدم: «چی شده علی؟» به سختی لب از لب باز کرد و میان نفسهای بُریده اش خبر داد: «آقا مجید ... آقا مجید...» برای یک لحظه احساس کردم قلبم از وحشت به قفسه سینهام کوبیده شد که دستم را به چهارچوب در گرفتم تا تعادلم را حفظ کنم و تنها توانستم بپرسم: «مجید چی؟» انگار از ترس شوکه شده و نمیتوانست به درستی صحبت کند که با صدای لرزانش تکرار کرد: «آقا مجید رو کُشتن...» و پیش از آنکه بفهمم چه میگوید، قالب تهی کردم که تمام در و دیوار خانه بر سرم خراب شد. احساس کردم تمام بدنم روی کمرم خُرد شد که کمرم از درد شکست و نالهام در گلو خفه شد. چشمانم سیاهی میرفت و دیگر جایی را نمیدیدم. تنها درد وحشتناکی را احساس میکردم که خودش را به دل و کمرم میکوبید و دیگر نتوانستم سرِ پا بایستم که با پهلو به زمین خوردم. تمام تن و بدنم از ترس به لرزه افتاده و مثل اینکه کسی جنینم را از جا کنده باشد، از شدت درد وحشتناکی جیغ میکشیدم و میشنیدم که علی همچنان با گریه خبر میداد: «خودم دیدم، همین سرِ خیابون با چاقو زدنش! خودم دیدم افتاد رو زمین، پولش رو زدن و فرار کردن! همه لباسش خونی شده بود...» دیگر گوشم چیزی نمیشنید، چشمانم جایی را نمیدید و تنها از دردی که طاقتم را بریده بود، ضجه میزدم. حالا پسرک از حال من وحشت کرده و نمیدانست چه کند که بیشتر به گریه افتاده و فقط صدایم میکرد: «الهه خانم! مامانم خونه نیس، من میترسم! چی کار کنم...» و من با مرگ فاصلهای نداشتم که احساس میکردم جانم به لبم رسیده و از دردی که در تمام بدنم رعشه میکشید، بیاختیار جیغ میزدم و شاید همین فریادهایم بود که مردم را از کوچه به داخل ساختمان کشاند و من دیگر به حال خودم نبودم که چادرم دور بدنم پیچیده و در تنگنایی از درد و درماندگی دست و پا میزدم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹