#نکته
🌷 شهید مصطفی چمران؛
🍀چنان زندگی کن که کسانی که تو را
می شناسند و خدا را نمی شناسند،
به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند.
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
«آیت الله مکارم شیرازی»
⚠️جابجایی معروف و منکر❗️
#استحاله_فرهنگی
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
«استاد پناهیان»
💫تجلّی #اخلاق_اجتماعی
در روابط تشکیلاتی
✅ #تشکیلاتی کار کنیم تا به درد #امام_زمان(عج) بخوریم!
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
#استاد_علی_تقوی
✅ چهار #شرط_وجوب
امر به معروف و نهی از منکر
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠
📲👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
💢تنظیم قرداد پیش فروش
✅ اگر شما قصد خرید آپارتمان به صورت پیش فروش را دارید؛ لازم است هنگام تنظیم قرارداد به نکات ذیل توجه نمایید:
🔹هنگام تنظیم قرارداد مدارک فروشنده از جمله سند مالکیت، قرارداد ساخت و مشارکت و نحوه تقسیم ملک بین مالک و سازنده، وکالتنامه ای که مالک به سازنده داده است را به دقت بررسی نمایید.
🔹مشخصات آپارتمان به طور دقیق ذکر شود از جمله مساحت، طبقه، واحد و شماره ثبت ملک اصلی.
لازم به ذکر است که اگر مساحت در هنگام تنظیم قرارداد دقیقاً مشخص نیست؛ سعی کنید که متراژ کمتری را در مبایعه نامه ذکر کنید تا چنانچه بعدا براساس صورتمجلس تفکیکی مساحت بیشتر از متراژ مشخص شده در قرارداد شد، فروشنده ما به التفاوت را از شما مطالبه کند.
🔹تمام ملحقات ملک از جمله اشتراک برق، آب، تلفن، گاز، انباری، پارکینگ و... و تمام مشخصات معماری از جمله نوع مصالح، سیستم گرمایشی و سرمایشی، قسمت های مشترک،... دقیقا ذکر شود.
(تمام توابع، ملحقات و مشاعات به طور دقیق تعیین و تکلیف گردد)
#معامله
#پیش_فروش
_Vakiil
آیا میدانید⁉️
🔺 هرگاه صاحبخانه، ملک خود را بفروشد، قرارداد او با مستاجر به قوت خود باقیست و لازم نیست مستاجر با صاحبخانه جدید قرارداد دوباره امضا کند...
🔺 در زمانیکه فروشنده مالکِ ملک بوده و اقدام به انجام تعهدی کرده یعنی قرارداد اجاره ای تنظیم نموده طرفین باید نسبت به آن پایبند باشند، بنابراین بعد از هر گونه نقل و انتقال بر روی ملکِ مورد اجاره، حقوق ایجاد شده برای مستاجر تا زمان انقضاء قرارداد اجاره پا برجا میباشد و نه تنها تنظیم قرارداد جدیدی لازم نیست، بلکه مالک جدید تا انقضای مدت قرارداد، نمی تواند مستاجر را بلند کند.
#اجاره
_Vakiil
🔰عواقب ضرب و جرح همسر در قانون🔰
ضرب و جرح همسر با عنایت به مواد قانون مجازات اسلامی و قانون مدنی، از جمله عواقب کیفری و حقوقی زیر را به دنبال دارد👇👇👇👇
✅حبس
مطابق ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی، هر کس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد که موجب نقصان یا شکستن و یا از کار افتادن عضوی از اعضاء بدن یا منتهی به مرضی دائمی یا از دست دادن یا نقص یکی از منافع، حواس یا زوال عقل مجنیعلیه گردد چنانچه قصاص امکان نداشته باشد و در صورتیکه اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد و در صورت درخواست مجنیعلیه مرتکب به پرداخت دیه نیز محکوم خواهد شد.
✅ایجاد حق طلاق برای زن
مطابق بند ۴ ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، ایراد ضرب و جرح توسط شوهر یکی از مصادیق عسر و حرج زن می باشد که با استناد به آن می تواند درخواست طلاق خود را از دادگاه نماید.
Mr_Vakiil
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و چهل و سوم حالا نه تنها از د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و چهل و چهارم
به یاد حوریه، انگشتانم را روی بدنم میکشیدم و دیگر پرواز پروانهوارش را زیر سرانگشتم احساس نمیکردم که همه وجودم از حسرت حضورش آتش میگرفت و تا مغز استخوانم از داغ دوریاش میسوخت. حالا حسابی سبک شده و دلم برای روزهایی که سنگینی امانت الهی را روی کمرم حس میکردم، پَر پَر میزد که همان سنگینیِ پُر درد و رنج، به دنیایی میارزید. هنوز یک روز از رفتن حوریهام نمیگذشت و هنوز نمیتوانستم باور کنم که دخترم از دستم رفته که من در یک قدمی مادر شدن، مرگ کودکم را در بدنم احساس کردم و نتوانستم برایش کاری کنم که عزیز دلم پیش چشمانم تلف شد. مادرم کنارم نبود تا در این لحظات سخت به سرانگشت کلمات مادرانهاش نوازشم کند، پدر و برادرانم مرا به جرم حمایت از شوهر و فرزندم، از خانه و خانواده طرد کرده و امروز کسی نبود که کنار تختم بنشیند تا لااقل اینهمه تنهایی را برایش زار بزنم. حالا جز خدا کسی برایم نمانده بود که حتی غمخوار غمها و مرد مهربان زندگیام هم روی تخت بیمارستان افتاده و هنوز از غنچه زندگیمان بیخبر بود که چه بی سر و صدا پَر پَر شد. دیشب تا سحر آنقدر در گوش عبدالله خواندم تا پیش از نماز صبح بلاخره متقاعدش کردم که به سراغ مجید برود. حالا از صبح در این اتاق تنگ و دلگیر، تنها روی این تخت زمخت افتاده و از حال مجیدم بیخبر بودم. اگر بگویم از لحظهای که پاره تنم از وجودم جدا شد، آسمان بیقرار چشمانم لحظهای دست از باریدن نکشید، دروغ نگفتهام که با هر دو چشمم گریه میکردم و باز آتش مصیبتهایم خاموش نمیشد. من به خاطر خدا به تخلیه زود هنگام خانه رضایت دادم و مجید به حرمت امام جواد (علیهالسلام) راضی شد که بدون گرفتن هیچ جریمهای قرار داد را فسخ کند که هر دو ایمان داشتیم پاسخ خیرخواهیمان را میگیریم و نمیدانستیم به چنین گرداب مصیبتی مبتلا میشویم. دلم نمیخواست ناسپاسی کنم، ولی نمیتوانستم باور کنم پاداش این خیرخواهی و فداکاری، از دست رفتن دخترم، زخم خوردن مجید، بر باد رفتن همه سرمایه زندگی و این حال زار خودم باشد که ما با خدا معامله کرده و همه دار و ندارمان را در این معامله باخته بودیم. هر چه بود، کابوس هولناک آن شبم تعبیر شد که مجیدم غرق به خون روی زمین افتاد و کودکم از بین رفت، هر چند شمشیر برادر نوریه به خون من و مجید رنگین نشد و پدر به ظاهر دستی در این ماجرا نداشت، اما در حقیقت فتنه نوریه وهابی بود که من و مجید را از خانه خودمان آواره کرد و به این خاک مصیبت نشاند. نگاهم زیر پردهای از اشک به چله نشسته و کسی را برای درد دل نداشتم که در این کنج تنهایی با خدای خودم زیر لب نجوا میکردم: «خدایا! من که به خاطر تو همه این کارها رو کردم، پس چرا دخترم رو ازم گرفتی؟ تو که میدونستی من و مجید چقدر حوریه رو دوست داریم، پس چرا حوریه رو از ما گرفتی؟ مگه ما چه گناهی کرده بودیم؟ خدایا! دلم برای بچهام تنگ شده... خدایا! من چجوری به مجید بگم؟ بهش چی بگم؟ بگم حوریه چی شد؟...» و دیگر نتوانستم ادامه دهم که باز شیشه بغضم شکست و سیلاب اشکم جاری شد. میترسیدم پرستاران و بیماران اتاقهای کناری از گریههای بیوقفهام خسته شوند که با گوشه ملحفه دهانم را میگرفتم تا صدای نالههایم از اتاق بیرون نرود و باز به یاد اینهمه زخمی که یکی پس از دیگری به قلبم خورده بود، مظلومانه گریه میکردم.
ساعت از یک بعدازظهر گذشته بود که در اتاقم باز شد و عبدالله آمد. حالا عبدالله از پیش مجید آمده و پیک احوال یارم بود که پیش از آنکه جواب سلامش را بدهم، با بیتابی سؤال کردم: «مجید چطوره؟»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 68 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا