eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
آشنا آشنا: برخورد شديد با قاضي متخلف يادم مي‌آيد كه در اوايل دوران رياست جمهوري، جمع آقايان شوراي عالي قضايي، پيش من تشريف آوردند. در آن جلسه، صحبت از قاضي يي شد كه در شهري تخلفي كرده بود. من نظر خودم را درباره ي او مطرح كردم و گفتم سليقه‌ام اين است، شما آن را ارزيابي كنيد و ببينيد كه آن را قبول داريد يا نه؟ گفتم: آن قاضي را در همان شهري كه اين تخلف را كرده، محاكمه كنيد. اگر شلاق يا زندان و يا هر چيز ديگر است، در همان جا حكم را بر او اجرا كنيد و بعد هم در همان شهر، او را دوباره بر مسند قضاوت بگذاريد. گفتند: اين كار، تشكيلات قضايي را تضعيف مي‌كند. گفتم: به نظر من تقويت است؛ زيرا آن دادستان و يا حاكم شرعي كه به خاطر تخلف، آن جا كتك را مي‌خورد، بعد كه پشت آن مسند قضا نشست، خواهد گفت ببينيد، مسأله ي قوّه ي قضاييه اين است؛ من حتّي فاسد شدم، با من اين كار را كردند. بنابراين، خودش ديگر اشتباه نخواهد كرد. اين، انتقام و نقمت الهي است. او ديگر جرأت نمي كند علي الظاهر تخلف نمايد؛ مگر آدمهاي واقعاً مريض كه تخلف مي‌كنند. با اعمال اين قاطعيت، ديگران هم خواهند گفت كه ببينيد، قوّه ي قضاييه اين است و چنين متخلفاني را خودش مجازات مي‌كند. البته، اگر بر اساس موازين قضا، مثلاً دست قاضي يي قطع شده باشد، اين ديگر مانع از قضاوت كردن است. من چنين مواردي را نمي گويم. آن جايي مورد نظرم است كه ايرادي ندارد، مثلاً لازم بوده باشد قاضيِ متخلف را تعزير بكنند و بعداً بگويد من قاضيم؛ اما قاضي تعزير شده. سينه اش را هم سپر مي‌گيرد و سرش را هم بالا نگه مي‌دارد و مي‌گويد قضاوت اسلامي يعني اين؛ من خودم تعزير شدم، شما ديگر چه مي‌گوييد؟!... نبايد رحم كرد. ترحم در اين جا، واقعاً به معناي جفاكاري بر اين امت اسلامي است. به نظر من، روي قضات فاسد بايد بيش از اندازه ي مردم معمولي فشار آورد. جرم اين افراد، به ملاك گناه در شب جمعه يا به ملاك گناه سادات يا به ملاك گناه شيعيان است كه فرمودند: هر كدام از شما كه گناه كنيد، گناهتان دو برابر ديگران است؛ چون «شَين» براي ماست. بايد از اين قاضي انتقام گرفت. البته، انتقام الهي مورد نظر است، نه انتقام شخصي. اگر چنين فردي تخلف كرد، اگر توصيه قبول نمود، اگر كاري كه از معيارها خارج است، انجام داد، در هر شرايطي كه هست، بايد به مجازات برسد. به نظر من، اگر اين كار نشود، دستگاه قضايي درست نخواهد شد. بيانات در ديدار با رئيس و مسؤولان قوّه ي قضاييه ۲۰/۶/۶۸https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋 لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْر (طلاق/۱) ⚡️تو چه می‌دانی شاید خدا بعد از این، وضعیت تازه‌ای ایجاد کند
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾ [خداى] رحمان عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ قرآن را ياد داد خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾ انسان را آفريد عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾ به او بيان آموخت 📺 تلاوت بسیار زیبا و دلنشین آیات 1 تا 45 سوره مبارکه الرحمن با صدای ترکی الرمیح
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
هدف سوم مامون مى خواست امام چنان به او نزديكى پيدا كند كه براحتى بتواند او را از زندگى اجتماعى محروم ساخته، مردم را از او دور بگرداند. تا آنان تحت تاثير نيروى شخصيت امام، علم، حكمت و درايتش قرار نگيرند. از اين مهمتر آنكه مامون مى خواست امام را از شيعيان و دوستانش نيز جدا سازد تا با قطع رابطه شان با او به پراكندگى افتند و ديگر نتوانند دستورهاى امام را دريافت نمايند. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: شفاي پا كربلائي رضا پسر حاج ملك تبريزي الاصل و كربلائي المسكن فرمود: من از كربلا به عزم زيارت حضرت علي ابن موسي الرضا (ع) براه افتادم (در روز هشتم ماه جمادي الاولي سنه ۱۳۳۴) تا رسيدم به ايوان كيف و آن اسم منزل اول بود. از تهران به جانب مشهد رضوي پس در آن منزل مبتلا به تب و لرز گرديدم و چون خوابيدم و بيدار شدم پاي چپ خود را خشك يافتم از اين جهت در همان ايوان كيف دو ماه توقف نمودم كه شايد بهبودي حاصل شود و نشد و هرچه از نقد و غيره داشتم تمام شد و از علاج نيز مأيوس شدم. پس با همان حالتي كه داشتم بر خواستم و دو عدد چوبي را كه براي زير بغل‌هاي خود فراهم كرده بودم و بدان وسيله حركت مي‌كردم زير بغل‌هاي خود گرفته و براه افتادم. گاهي بعضي از مسافرين كه مي‌ديدند من با آن حال به زيارت امام هشتم (ع) مي‌روم ترحم نموده مقداري از راه مرا سوار مي‌كردند تا پس از شش ماه روز هفتم جمادي الاولي قريب به غروب وارد مشهد مقدس شدم و شب را در بالا خيابان بسر بردم. روزش با همان چوبهاي زير بغل رو به آستان قدس رضوي نهادم و نزديك بست امام به حمام رفتم و عمله جات حمام مهرباني كرده و مواظبت از حالم نمودند تا غسل نموده و بيرون آمده روانه شدم تا به صحن عتيق رسيدم و در كفشداري چوب زير بغلم لرزيد و بزمين افتادم. پس با دل سوزان و چشم گريان ناليدم و عرض كردم اي امام رضا مرادم را بده آنگاه بزحمت برخواسته چوب‌ها را در كفشداري گذاردم و خود را بر زمين كشيدم تا بحرم مطهر مشرف گرديدم و طرف بالا سر شريف، گردن خود را با شال خود به ضريح مقدس بسته و ناليدم كه اي امام رضا مرادم را بده. پس بقدري ناله كردم كه بي حال شدم خوابم ربود در خواب فهميدم كسي سه مرتبه دست به پاي خشكيده من كشيد نگاه كردم سيد بزرگواري را ديدم كه نزد سر من ايستاده است و مي‌فرمايد برخيز كربلائي رضا پايت را شفا داديم. من اعتنائي نكردم مثل اينكه من سخن تو را نشنيدم. ديدم آن شخص رفت و برگشت و باز فرمود: برخيز كربلائي رضا كه پاي تو را شفا داديم، عرض كردم چرا مرا اذيت مي‌كني مرا بحال خود بگذار و پي كار خود برو. پس تشريف برد بار سوم آمد و فرمود: برخيز كربلائي رضا كه پاي تو را شفا داديم، در اين مرتبه عرض كردم تو را بحق خدا و بحق پيغمبر و بحق موسي بن جعفر كيستي. فرمود: منم امام رضا تا اين سخن را فرمود من دست را دراز كردم تا دامن آن حضرت را بگيرم بيدار شدم در حالتي كه قدرت بر تكلم نداشتم با خود گفتم صلوات بفرست تا زبانت باز شود. پس شروع كردم به صلوات فرستادن و ملتفت شدم كه پاي خشكيده‌ام شفا داده شده و از هنگام ورود بحرم تا آنوقت تقريبا نيم ساعت بيش نگذشته بود. چه شود ز راه وفا اگر نظري به جانب ما كني كه به كيمياي نظر مگر مس قلب تيره طلا كني يمن از عقيق تو آيتي چمن از روح تو روايتي شكر از لب تو حكايتي اگرش چو غنچه تو وا كني بنما از پسته تبسمي، بنما، ز غنچه تكلمي به تبسمي و تكلمي همه دردها تو دوا كني توشه سرير ولايتي تو مه منير هدايتي چو شود شها بعنايتي نگهي بسوي گدا كني https://eitaa.com/zandahlm1357