#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ونيرو واراده ي افراد بشر را در اختيار بگيرد؛ حال چه سنگ و چوب، و چه قدرتهاي شيطانيِ سلطه گ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حج را هرچه بتوانيد، به معني و روح و حقيقت آن نزديك كنيد و بدانيد كه هر كس حج را از هويت سياسي آن جدا كند، يا جاهل است و يا مغرض؛ و خداوند نخواهد گذشت از آنان كه براي رسيدن به هدفهاي ناپاك و حقير خود، آماده اند كه بزرگترين حربه ي امت اسلامي در برابر جهان كفر و استكبار را از او بگيرند و حج زندگي ساز و شورآفرين را، به عبادتي فردي و سطحي همراه با سياحت و تجارت بدل كنند. ۲) از بزرگترين مظاهر شرك در عصر حاضر، تفكيك دنيا از آخرت، و زندگي مادّي از عبادت، و دين از سياست است. گويي خداي دنيا - معاذاللَّه - جباران و زورگويان و چپاولگران و ابرقدرتها و جنايتكارانند، و استضعاف و
استعباد و استثمار خلايق و علو و استكبار نسبت به بندگان خدا حق مسلّم آنهاست، و همگان بايد پيشاني اطاعت بر آستان تفرعن آنها ساييده و در برابر زورگويي و غارتگري و ميل و اراده ي بي مهار آنان تسليم باشند و اعتراض نكنند؛ چرا كه وعاظالسلاطين و نوادگان «بلعم باعورا»، فرياد برخواهند آورد كه دخالت در سياست كرديد، و اسلام را چه به سياست؟! اين، همان شركي است كه امروز مسلمانان بايد با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهير كنند. آنچه جاي تأسف است، اين كه سالها غفلت مسلمين و مهجور ماندن قرآن سبب شد كه دستهاي تحريف بتوانند به نام دين، هر سخن باطلي را در اذهان جاي داده و بديهيترين اصل دين خدا را منكر شوند و شرك را جامه ي توحيد پوشانده و مضمون آيات قرآن را بي دغدغه انكار كنند، و در حالي كه قرآن اقامه ي قسط را هدف از ارسال رسل ميداند؛ «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم النّاس بالقسط» (۱۱)، و در حالي كه با خطاب «كونوا قوّامين بالقسط شهداء للَّه» (۱۲)، همه ي مؤمنين را موظف
به تلاش براي اقامه ي قسط ميكند، و در حالي كه آيات كريمه ي قرآن، اعتماد به ستمگران را ممنوع ميسازد و به پيروان خود ميفرمايد: «و لاتركنوا الي الّذين ظلموا فتمسّكم النّار» (۱۳)، و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافي با ايمان ميشمرد و ميگويد: «الم تر الي الّذين يزعمون انّهم امنوا بما انزل اليك و ما انزل من قبلك يريدون ان يتحاكموا الي الطّاغوت و قد امروا ان يكفروا به» (۱۴)، و كفر به طاغوت را در كنار ايمان به خدا قرار
مي دهد؛ «فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللَّه فقداستمسك بالعروة الوثقي» (۱۵)، و در حالي كه نخستين شعار اسلام، توحيد، يعني نفي همه ي قدرتهاي مادّي و سياسي و همه ي بتهاي بي جان و باجان بود، و در حالي كه اولين اقدام پيامبر (ص) پس از هجرت، تشكيل حكومت و اداره ي سياسي جامعه بود، و يا دلايل و شواهد فراوان ديگري كه بر پيوند دين و سياست حكم ميكند، باز كساني پيدا ميشوند كه بگويند دين از سياست جداست، و كساني هم پيدا شدند كه اين سخن ضداسلامي را از آنها بپذيرند. سياستمداراني كه دايماً دم از جدايي دين و سياست ميزنند و كساني از مدعيان دينداري كه به كمك آنان شتافته و همين سخن را تكرار ميكنند، آيا هرگز در آيات قرآن و تاريخ اسلام و احكام شريعت انديشيده اند؟ آيا فكر كرده اند كه اگر دين جدا از سياست است، پس چرا قرآن همه ي امور سياسي را، يعني حكومت را، قانون را، صف بنديهاي زندگي را، جنگ و صلح را، تعيين دوست و دشمن را و ديگر مظاهر سياست را، همه و همه را به خدا و دين خدا و اولياي خدا مرتبط ميكند؟ آيا در آيه ي «يا ايّهاالّذين امنوا لاتتّخذوا عدوّي و عدوّكم اولياء» (۱۶) و آيه ي «و لاتطيعوا امرالمسرفين الّذين يفسدون في الارض و لايصلحون» (۱۷)، يا آيات معرفي حزب اللَّه و حزب الشيطان، يا آيات ولايت اللَّه، يا آيات حكم به غير ما انزل اللَّه، انديشيده و در آن تأمل كرده اند؟ آيا اعمال و رفتار سياسي و اجتماعي انسانها كه بيشترين بخش زندگي آنهاست، بدون جزاست؟ پس «و وجدوا ما عملوا حاضرا» (۱۸) و «وفيّت كلّ نفس ما عملت» (۱۹) چيست و با كدامين ميزان سنجيده
مي شود؟....
https://eitaa.com/zandahlm1357
فكر ميكردم آزادي اسرا سي سال طول ميكشد بعد از آغاز جنگ تحميلي هم دهها بار - حالا اگر ريزهايش را بخواهيم حساب
كنيم، بيش از اين حرفها شايد بشود گفت؛ هزارها بار، اما حالا آن رقمهاي درشت را آدم بخواهد حساب كند - ما نصرت الهي را ديديم؛ كمك الهي را ديديم. يكي اش همين آمدن اسرا بود.
ما حدود پنجاه هزار اسير پيش عراق داشتيم؛ پنجاه هزار. او هم يك خرده كمتر از اين، در همين حدودها، اسير دست ما داشت. منتها فرقش اين بود كه اسيرهائي كه او پيش ما داشت، همه نظامي بودند، اسيرهائي كه ما پيش او داشتيم، خيلي شان غيرنظامي بودند. توي همين بيابانها مردم را جمع كرده بودند، برده بودند. من وقتي كه جنگ تمام شد، به نظرم رسيد كه پس گرفتن اين اسيرها از صدام، احتمالاً سي سال طول ميكشد؛ سي سال! چون تبادل اسرا را در جنگهاي معروف ديده بوديم ديگر. در جنگ بين الملل، جنگ ژاپن، بعد از گذشت بيست سي سال، هنوز يك طرف مدعي بود كه ما چند تا اسير پيش شما داريم؛ او ميگفت نداريم؛ چك چونه، بنشين برخيز؛ تا بالاخره به يك نتيجه اي ميرسيدند. بايد صد تا كنفرانس گذاشته بشود، نشست و برخاست بشود، تا ثابت كنيم كه بله، فلان تعداد اسير هنوز باقي اند؛ آن هم قطره چكاني. صدام اينجوري بود ديگر؛ آدم بدقلق، بداخلاق، خبيث، موذي، هر وقت احساس قدرت كند، حتماً قدرت نمائي اي از خودش نشان بدهد؛ اينجور آدمي بود؛ صدام طبيعتش خيلي طبيعت پستِ دني اي بود. آدمهاي پست و دني هرجا احساس قدرت بكنند، آنچنان منتفخ ميشوند كه با آنها اصلاً نميشود هيچ مبادله كرد؛ هيچ. آن وقتي كه احساس ضعف ميكنند، در مقابل يك قويتري قرار ميگيرند، از مورچه خاكسارتر ميشوند! ديديد ديگر؛ صدام به
آمريكائيها التماس ميكرد. قبل از اينكه آمريكائيها به عراق حمله كنند - اين دفعه ي اخير - التماس ميكرد كه بيائيد با ما بسازيد، همه مان عليه جمهوري اسلامي متحد بشويم. منتها شانسش نيامد ديگر كه آمريكائيها از او قبول كنند.
من ميگفتم سي سال طول ميكشد كه اسرا آزاد بشوند. خداي متعال صحنه اي درست كرد و اين احمق قضيه ي حمله اش به كويت پيش آمد، احساس كرد كه اگر بخواهد با كويت بجنگد - البته جنگش با كويت به قصد تصرف كامل كويت بود - احتياج دارد به اينكه از ايران خاطرش جمع باشد؛ اين هم با بودن اسرا امكان پذير نيست. اول نامه نوشت به رئيس جمهور وقت و به نحوي به بنده، چون از اين طرف جواب درستي نگرفت، بنا كرد اسرا را خودش آزاد كردن، كه ديگر آنهائي كه يادشان است، يادشان هست. يكهو خبر شديم كه اسرا از مرز دارند ميآيند؛ همين طور پشت سر هم گروه گروه آمدند، تا تمام شد. اين كار خدا بود، اين نصرت الهي بود. و ديگر همين طور از اين قضايا تا امروز.
ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي امر ۵/۵/۱۳۸۸
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هرروزیک_آیه
#اثباتمثبت_اندیشی 🌸🍃
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ في کِتابٍ مُبينٍ
و هیچ جنبنده در زمین نیست جز آنکه #روزیش_برخداست و خدا قرارگاه (منزل دائمی) و آرامشگاه (جای موقت) او را می داند، و همه احوال خلق در دفتر علم ازلی خدا ثبت است.
نام و شماره سوره:📚 سوره یونس – 11
شماره آیه: 6جزء: 12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ - فصلت 30
کسانی که میگویند: پروردگار ما تنها خدا است، و سپس (بر این گفتهی خود که اقرار به وحدانیّت است میایستند، و آن را با انجام قوانین شریعت عملاً نشان میدهند، و بر این راستای خداپرستی تا زندهاند) پابرجا و ماندگار میمانند (در هنگام آخرین لحظات زندگی) فرشتگان به پیش ایشان میآیند (و بدانان مژده میدهند) که نترسید و غمگین نباشید و شما را بشارت باد به بهشتی که (توسّط پیغمبران) به شما (مؤمنان) وعده داده میشد.
💛 تلاوت زیبا و آرامش بخش آیات 30 تا 36 سوره مبارکه فصلت با صدای ادریس هاشمی همراه با زیرنویس فارسی🎈🤍💚
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
دعاى مستجاب - آل برمك، مخصوصاً يحيى بن خالد بر مكى براى حفظ حكومت و مقام خويش هارون عباسى را وادار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
دعبل بن على خزاعى شاعر اهل بيت (ع)
ابوعلى يا ابوجعفر دعبل خزاعى، از خاندانى معروف به تقوا و ديندارى و فضيلت و شجاعت است. پدرش على بن رزين، و عمويش عبدالله بن رزين، و پسرعمويش ابوجعفر محمد و برادرانش ابوالحسن على و رزين، همه شاعر بودند و سخنور.
گفته اند كه اصلش از كوفه است و بعضى هم او را قريشى دانسته اند. بيشتر در بغداد مى زيست و از ترس معتصم كه به هجوش پرداخته بود، مدتى از شهر بيرون رفت. به روزگار مطلب بن عبدالله بن مالك به مصر آمد و از طرف او به ولايت « اسوان » منصوب شد. ولى بعداً چون دريافت كه شاعر هجوش كرده است، او را از آن مقام بركنار كرد.
علامه امينى
، زندگى وى را چهار مرحله دانسته است:
۱ فداكارى او در مهر خاندان عصمت.
۲ نبوغ او در شعر و ادب و تاريخ و تأليفهايش.
۳ روايت حديث و راويان حديث از سوى او و كسانى كه دعبل از جانب آنان به نقل حديث پرداخته است.
۴ رفتارش با خلفا و پس از آن، شوخ طبعىها و نوادر كارهايش و
« خزاعه »، قبيله شاعر، بطنى است از قبيله « اَزد » كه به دوستى آل محمّد (ص) چنان شهره بودند كه معاويه مى گفت: قبيله خزاعه در دوستى على بن ابى طالب (ع) به حدّى رسيده اند كه اگر براى زنانشان ميسّر مى شد، با ما به نبرد برمى خاستند.
دعبل از شيعيان سرشناس كوفه، متكلم، اديب، خردمند و آشنا به علم ايّام و طبقات شاعران بود. گويند ار اهل قَريسا است. ديوان شعرش سيصد برگ بوده است كه به وسيله اديب معروف ابوبكر صولى گردآورى شده است.
بنا به نقل ابن نديم، در كتاب الفهرست، وى به سال ۱۴۸ هجرى بزاد. در زمان هارون الرشيد به بغداد رفت و تا مرگ او در آن جا سكنى گزيد. بعد از مسافرت امام رضا (ع) به خراسان، دعبل نيز به خراسان آمد و تا شهادت امام در خدمت ايشان ماند و قصيده تائيه را انشا كرد. امام پيراهنى همراه با انگشترى عقيق و درهمهاى مسكوك به نام خود، به او
بخشيد. دعبل پادشاهان را مدح نمى كرد. چون سبب را از او پرسيدند، گفت: آن كگه پادشاهان را ستايش كند، طمع در جوايز آنان دارد و مرا چنين طمعى نيست.
همه پادشاهان و قدرتمندان از تيغ زبانش مى ترسيدند و دشمنان آل على (ع) از قدرت كوبنده بيانش مدام بر خود ارزان بودند. زبانى صريح و بى باك و ايمانى نيرومند و پاك داشت. هرگز او را نمى ديديد كه در راه الله از سرزنش ملامتگران بر خود هراسى به دل راه دهد. او بى محابا مى سرود:
نكوهش جانشين پيامبر (ص)، بدگويى از شخص پيامبر است. فرزندان پيامبران را سرزنش مى كنى، در حالى كه خود تبهكارى ناپاك هستى؟!
به مأمون مى گفت:
من از تيره اى هستم كه شمشيرهايشان برادرت را كشت و تو را بر تخت مراد نشاند!
احمد بن مدبر گويد:
دعبل را ديدم و به او گفتم: تو در اين شعر كه خطاب به مأمون سروده اى، بسى بى باكى از خود نشان داده اى! گفت:
اى ابواسحاق! من چهل سال است كه چوبه دار خويش را بر دوش مى كشم و كسى را نمى بينم كه مرا بر آن دار كشد!
در روزگارى كه از طرف مأمون مورد پيگرد بود، و نزد ابودُلَف عجلى مى زيست، ابراهيم بن مهدى، عموى مأمون را چنين هجو كرد:
از كجا؟ چگونه؟ چرا؟. هرگز نمى تواند فاسق
و نابكارى خلافت را از تبهكارى ديگر به ارث برد!
و آن هنگام كه امام رضا (ع) را در طوس و در كنار قبر هارون الرشيد به خاك سپردند، اين شعر را سرود:
در توس دو قبر است: آرامگاه بهترين مردم، و قبر بدترين ايشان! نه آن ناپاك از همسايگى پاك بهره اى مى برد، و نه انسان پاك را از همجوارى پليد آسيب و زيانى است!
همين فريادگر شب ديجور تاريخ بود كه همه رنج و اندوه و ستمى را كه بر آل پيامبر (ص) رفته بود، به نيروى تمام قرياد كشيد و از روزگار خواست تا پس از اين همه ستم و حق كشى و مظلوميت، ديگر لب به خنده نگشايد:
روزگار اگر بخواهد نيش به خنده بگشايد، خدا نيشش را باز نكند! كه آل محمد (ص) همگى قربانى ستمهاى تاريخ شدند و از ميان رفتند. يكايك از خانه هايشان آواره شدند و گويى به جرمى نابخشودنى دست يازيده اند.
دعبل شاعرى خوش طبع بود، با شعرى روان و برخوردار از بافتى منطقى و مستدل. الفاظى ساده و گويا به كار مى برد. معانى بلند، آشكارا در اشعارش موج مى زد. نسبت به اهل بيت، چه در مدح و چه در رثاء، با عاطفه اى صادقانه سخن مى گفت. در تعبير و تفكر شعرى از تمدّن و فرهنگ بنى عباس متأثر نبود، بلكه به شيوه شاعران پيشين و به سبك بدويان شعر مى
سرود.
به گفته علامه امينى:.....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......:
شفاي مرحوم كلباسي
مرحوم كلباسي (ره) در كتابش راه طاعت و بندگي فرمود:
در ماه ذي الحجه ۱۳۷۹ در اصفهان از پله افتادم و استخوان وَرِك شكست و لذا مدتي در بيمارستان آقاي رحيم زاده بودم و دكترها مرا از بهبودي مايوس نمودند.
عازم مشهد شدم چون به تهران رسيد به مناسبت دوستي
كه با حاج عبدالله مقدم در تهران داشتم به بيمارستان بازرگانان رفتم و مدتي تحت پذيرائي و معالجه بودم كه دكتر معالجم دكتر مسعود بود تا پس از يك هفته دكتر اظهار داشت كه معالجه شما منحصر به يكي از اين دو راه است. يا صد هزار ريال براي حلقه اي از طلا بدهيد و يا شصت هزار ريال بدهيد براي ورود استخواني از آمريكا تا بهبودي حاصل شود.
چون جناب زبدة العلماء و الفضلاء آقاي شيخ محمد تقي فلسفي زيد افضاله خبردار شدند با حقير پيغام دادند كه هر طور ميل شما باشد يكي از اين دو عمل انجام داده شود و اگر از لحاظ پول در زحمت باشيد دوستاني در تهران حاضرند كه وجه را پرداخت كنند.
من در پاسخ پس از تشكر و امتنان گفتم قدرت بر تحمل چنين عمل را ندارم باز صبح فردا دكتر مسعود اظهار داشت كه من كاملاً ميدانم كه شما از علماء فعّاليد حيف است كه تا آخر عمر در كنار خانه افتاده باشيد و خوب است به يكي از دو معالجه تن در دهيد پس من در فكر بودم تا اينكه شب پس از خوردن شام چون خود را قادر بر تحمل يكي از اين دو عمل نديدم متوجه حضرت رضا (ع) شدم و بسيار گريه كردم و عرض كردم:
اي آقا در جناب تو خصيصه ايست كه در آباء عظام و فرزندان گرامت نيست و آن اين است كه آن قدر كرامات و خوارق عادات كه از قبر مباركت ظاهر شده از هيچ يك از آنان آشكار نگشته چه شود كه امشب نظري به اين غريب دور از
وطن بفرمائيد.
آنانكه خاك را بنظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشه چشمي بما كنند
پس از گريه و التجاء به حضرت رضا (ع) به خواب رفتم و آن بزرگوار را در عالم رويا زيارت كردم و ديدم جماعتي در عقب آن حضرت بودند كه من ايشان را نشناختم و آن حضرت به من فرمود:
كلباسي تو خوب شدي تا اين را فرمود از شدت فرح از خواب بيدار شدم و ملتفت شدم كه درد پاي من قدري ساكت شده و ميتوانم برخيزم ولي بر نخاستم تا صبح شد و آقاي دكتر مسعود آمد و گفت بنا بر چه شده؟ گفتم از عمل منصرف شدهام و حال ميتوانم راه بروم.
گفت نمي تواني، من فوراً از تخت پائين آمدم و روي تخت نشستم دكتر تعجب كرد و گفت عكس برداشتند و پس از عكس برداري از جراحي منصرف شد و من همان وقت به جانب مشهد مقدّس حركت نمودم و چون به مشهد رسيدم دوستان مرا به بيمارستان آمريكائيها بردند و هزار ريال دادند تا پس از چهار روز عكس برداري گفتند شما آثار شكستگي نداريد و اگر بوده بهبودي يافته و پول را هم بر گردانيدند و همان روز به منزل آمدم و فرداي آن روز حضرت حجة الاسلام آقاي چهل ستوني كه از تهران به زيارت مشرف شده بودند به عيادت من آمدند و فرمودند شما چرا بزودي از تهران حركت كرديد، گفتم به جهت اين خواب و بعد از اين خواب حال تحمل در من نماند و حركت كردم.
ايشان اصرار كردند كه به بيمارستان حضرت رضا (ع) بروم لذا به آن بيمارستان رفتم نزد دكتر بولوند كه
اول دكتر در شكسته بندي است و او گفت شكستگي استخوان اصلاح شده است فقط بايستي مدتي استراحت نمائيد خواه در منزل و خواه در بيمارستان و من به واسطه اشتغالات علمي منزل را اختيار كردم. [۴۶].
اي شهنشاه خراسان شه معبود صفات
آسمان بهر تو برپا و زمين يافت ثبات
منشيان در دربار تو اي خسرو دين
قد سيانند نويسند برات حسنات
شرط توحيد توئي كس نرود سوي بهشت
تا نباشد بكفش روز جزا از تو برات
ساعتي خدمت قبر تو ايا سبط رسول
بهتر از زندگي خضر وهم از آب حيات
خوشتر از سلطنت و زندگي جاويد است
دادن جان بسر كوي تو هنگام ممات
گرد و خاك حرمت توشه قبر است مرا
كه تن پر گنهم را كشد اعلا درجات
خاك كوي تو شوم تا كه بيابند مرا
در كف مقدم زوار تو روز عرصات
غرقه بحر گناهيم و نداريم اميد
غير لطف تو كه ما را دهي از لجه نجات
كي پسندي كه با اهل جهنم گويند
اي بهشتي ز چه گشتي تو ز اهل دركات
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 وقتی میبینم به تیپ و ظاهر جوانان به حدی گیر میدن که انگار ادم کشته دلم میسوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
در متن صلوات، اللهم.....وعجل فرجهم
-ضمیر "هم" جمع آمده است. در صورتی که فرج آقا است و باید فرد میامد و عجل فرجه و میدانیم عرب مثل ما من باب احترام فرد را جمع نمی بندد. علت جمع آمدن چیست؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
👌🏻به این خاطر هست که دولت
امام زمان (عج) وقتی تشکیل بشود در حقیقت ارزش های ائمه گذشته دوباره زنده می شود، اهداف و آرمان های آن ها زنده می شود و هم چنین آن ها دوباره رجعت می کنند و به آن بحث هم اشاره دارد.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
40.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 فیلم #کارگاه_شرایط_علائم_ظهور 3
💠 جلسه 3⃣ 19 اذر( قسمت دوم)
🔰بررسی علامات حتمی ظهور
🎤 با تدریس استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
پوکههای طلایی.pdf
1.35M
📥 دریافت کتاب «پوکه های طلایی»
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
قرآن جاوید بزرگی گفته: همه ی کتابها در خواننده ایجاد سستی میکند مگر قرآن که به خاطر نکات تازه آن ت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ال در الحمد
زرکشی در شرح این شعر در کتاب تلخیص المفتاح که آن را «مجلی الافراح» نامیده و کتابی پر حجم است که بیش از کتاب مطول بوده و من در سال ۹۹۲ در بیت المقدس مطالعه کرده ام، مینویسد: ال در الحمد برای استغراق یا جنس است، زمخشری آن را ال جنس دانسته، گفته اند این رأی حکایت از معتزله بودن وی میکند البته ممکن است نظر او را چنین توجیه کرد که آنچه در خواندن حمد از بنده خواسته اند، انشاء حمد است نه اخبار از آن، به همین علت استغراق صحیح نیست چرا که بنده نمی تواند همه ی مراتب حمد را انشاء کند، به خلاف جنس که در آن چنین احتمالی نخواهد بود.
کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃