هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قدرت #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان عجیب نوجوان اهل سنت که بخاطر بیماری سرطان توسط دکترها جواب میشود اما بعد از توسل به #امام_زمان (عج) شفا پیدا میکند
و مدتی بعد از شفا یافتن توسط وهابیها به #شهادت میرسد...
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#لالایی_خدا ۲۳٢ #سوره_آل_عمران آیات ١٩٠ - ١٨٩ #محسن_عباسی_ولدی #قصّه (توحید مفضل) منبع قصّه این
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و پنجم حتی پس از آن ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و هشتاد و ششم
سخنان بعد از نماز مغرب امام جماعت، معطوف به ظهور فتنه داعش در عراق بود که همین ده روز پیش، اعضای این لشگر شیطانی هزار و هفتصد نفر از دانشجویان یک دانشکده نظامی را به جرم همکاری با دولت عراق، به طور دسته جمعی اعدام کرده بودند. شیخ محمد به طور قاطع از حکم جهاد آیت الله سیستانی برای مبارزه با داعش حمایت میکرد و خبر داد که علمای اهل سنت عراق از جمله رئیس مجمع علمای اهل تسنن عراق هم قاطعانه از این حکم جهاد پشتیبانی کرده و از مردم خواستهاند که برای دفاع از هویت ملی خود، قیام کنند و چه تجلی با شکوهی بود که ماشین جنگی داعش به طمع تفرقه بین مسلمانان عراق و متلاشی کردن این کشور به حرکت در آمده و حالا شیعه و سُنی، دست در دست هم، برای در هم شکستن این فتنه پیچیده تکفیری به پا خاسته بودند. درست مثل من و مجید که نوریه به اتهام تکفیر، کمر به جدایی ما بسته بود و معجزه عشق کاری کرد که من و مجید بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک شده و کمتر از گذشته به تفاوتهای مذهبیمان فکر کنیم.
از مسجد که بیرون آمدم، مجید را دیدم که به انتظارم مقابل در ایستاده و مثل همیشه به رویم میخندد. کنارش که رسیدم، اشارهای به موبایل در دستش کرد و خبر داد: «عبدالله زنگ زده بود. گفت اومده درِ خونه، منتظره برگردیم!» با هم حرکت کردیم و من همزمان سؤالم را پرسیدم: «کاری داشت؟» شانه بالا انداخت و جواب داد: «نمیدونم، حرفی که نزد.» ولی دلش جای دیگری بود که در دنیای خودش غرق شد تا من صدایش زدم: «مجید!» با همان حس و حالی که نگاهش را با خودش بُرده بود، به سمتم صورت چرخاند تا سؤال کنم: «به چی فکر میکنی؟» و دل بیریای او، صادقانه پاسخ داد: «به تو!» و در برابر نگاه متعجبم، با لبخندی لبریز متانت شروع کرد: «الهه جان! داشتم فکر میکردم این یک ماهی که اومدیم تو این خونه، شرایط زندگی تو خیلی عوض شده! خُب شاید قبلاً تو اینهمه مراسم دعا و جشن و عزاداری شرکت نمیکردی، ولی خُب حالا به هر مناسبتی تو این خونه یه مجلسی هست و تو هم خواه ناخواه در جریان خیلی چیزها قرار میگیری!» نمیدانستم چه میخواهد بگوید و خبر نداشتم حالا او هوایی شده تا بساط تبلیغ تشیع به پا کند که نگاهم کرد و حرف دلش را زد: «حالا نظرت چیه؟» نگاهم را از چشمان مشتاق و منتظرش برداشتم که نمیخواستم بفهمد دیگر آنچنان مخالفتی با عشقبازیهای شیعیانهاش ندارم و او مثل اینکه به لرزیدن پای اعتقادم شک کرده باشد، سؤال کرد: «مثلاً تا حالا نشده احساس کنی که دلت میخواد با امام حسین (علیهالسلام) درد دل کنی؟» و نمیدانم چرا نگاه دلم را به سوی امام حسین (علیهالسلام) کشید و شاید چون همیشه محرم دردهای دلش در کربلا بود، احساس میکرد اگر حسی دل مرا بُرده باشد، عشق امام حسین (علیهالسلام) است و من هنوز هم نمیتوانستم با کسی که هرگز او را ندیده و قرنها پیش از این دنیا رفته و حتی مزارش کیلومترها با من فاصله دارد، ارتباطی قلبی برقرار کنم که با صدایی سرد و بیروح، به سؤال سراپا عشق و احساسش دست رد زدم: «نه!»
با ما همراه باشید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamosigiiranSazo Avaz(Delkash va Aragh) - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
1.37M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت
همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری
ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا
متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری
همه دیدهها به سویت نگران حسن رویت
منت آن کمینه مرغم که اسیر دام داری
بجز این گنه ندانم که محب و مهربانم
به چه جرم دیگر از من سر انتقام داری
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در دلم نشستی و سر مقام داری
نظری به لشکری کن که هزار خون بریزی
به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری
#سعدی
🎶🎶🎶🎶🎶🎶
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم
هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
#حافظ
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
♦️قابل توجه۰♦️
لازم شد در مورد خطبه نماز جمعه این هفته ۱۹ آذر ماه توسط امام جمعه آزادشهر مطرح شد... توضیحاتی از تاریخ اسلام داده شود👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #پاسخ_توهین
🎥پاسخی از منظر فقه عامّه به جسارت #مولوی_گرگیج عالم اهل سنت به #اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام
👈 #آیه_تطهیر در شأن آنان نازل شده...
🔊 #آیت_الله_یثربی
💥ببینید و انتشار دهید
پاسخ به توهین گرگیج.rar
18.47M
#پاسخ_علمی
🔻 پاسخ مستدل به توهین #مولوی_گرگیج عالم اهل سنت و امام جمعه #آزادشهر در تریبون نماز جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰ به #اهلبیت علیهمالسّلام
👈مطالعه کنید و انتشار دهید
🗯فایل به صورت زیپ و ۹ عکس نوشته است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #پاسخ_توهین
🎬 پاسخ به سخنان تاسف آور #مولوی_گرگیج در توهین به #اهلبیت علیهمالسّلام
🔊 حجتالاسلام #حمید_ناصحیان
💥ببینید و انتشار دهید
.......:
ایام فاطمیه ۱۴۰۰ اول (دهه اول): این دهه از روز چهارشنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۰ شروع و در تاریخ شنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۰ به پایان میرسد.
ایام فاطمیه ۱۴۰۰ دوم (دهه دوم): این دهه از روز سه شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۰ شروع و در تاریخ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ به پایان میرسد.
نکته: در تقویم شمسی سال ۱۴۰۰ شهادت حضرت فاطمه (س) در روز پنجشنبه ۱۶ دی به ثبت رسیده و این روز تعطیل است. روایت دیگر برابر با ۱۳ جمادی الاول برابر با ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۰ است که تعطیل نیست.
توجه: توجه داشته باشید مراسم روضه دهه اول فاطمیه از شامگاه سه شنبه ۲۳ آذر شروع میشود و تا شامگاه جمعه ۳ دی ماه ادامه مییابد. همچنین مراسم روضه دهه دوم فاطمیه از شامگاه دوشنبه ۱۳ دی شروع میشود و تا شامگاه چهارشنبه ۲۲ دی ماه ادامه مییابد.
برای تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س) روایتهای مختلفی از ۴۰ روز تا هشت ماه پس از رحلت پیامبر (ص) ذکر شده است. اما میان علمای شیعه دو تاریخ ۷۵ روز بعد رحلت پیامبر و ۹۵ روز بعد رحلت ایشان معتبر است. با توجه به تاریخ رحلت پیامبر در ۲۸ صفر از تاریخ ۱۳ تا ۱۵ جمادی الأوّل، را «فاطمیه اوّل» میخوانند و بنا به روایت ۹۵ روز، از تاریخ ۳ تا ۵ جمادی الثانی را «فاطمیه دوم» میخوانند. بنابراین ایام فاطمیه بدون احتساب دههها جمعا ۶ روز است.
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: حج را هرچه بتوانيد، به معني و روح و حقيقت آن نزديك كنيد و بدانيد كه هر كس حج را از هويت سيا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
آيا ميتوان گفت اسلام در دنيا به خوب و بد اين گونه اعمال كاري ندارد و وظيفه يي مقرر نمي كند؛ ولي در آخرت جزاي آن داده ميشود؟ آيا جهاد اسلامي كه درصدها آيه ي قرآن و حديث مسلّم، در زمره ي برترين فرايض ديني قرار گرفته و ترك آن مايه ي ذلت و شقاوت دنيا و آخرت شناخته شده، براي به دست آوردن چه چيز و دفاع از كدامين ارزش است؟ آيا حيات طيبه يي كه براي تحصيل آن بايد جهاد كرد، زندگي در زير سايه ي شوم ولايت غيرخداست؟ بر خاك مذلت نشستن و حاكميت جباران و ارزشهاي غيرالهي را تماشا كردن و تن به ذلت دادن است؟ و اگر چنين نيست و جهاد براي تحصيل حاكميتِ اللَّه و خروج از ولايت طاغوت به ولايتِ اللَّه است، پس چگونه ميتوان نقش و ارزش سياست را در دين و در هدفهاي تعيين شده ي ديني، دست كم يا ناديده گرفت؟ بديهي است كه نغمه ي شوم جدايي دين از سياست، ساخته ي دشمنان پليدي است كه از اسلامِ زنده و در صحنه، سيلي خورده و با اين ترفند خواسته اند صحنه ي زندگي را از حضور دين فارغ كرده و خود زمام امور دنياي مردم را به دست گيرند و بي دغدغه بر سرنوشت انسانها تسلط يابند. اما تلخ و تأسف انگيز آن است كه كساني به نام دين و در كسوت علماي دين، همين سخن را تكرار كنند و در ترويج آن، سعي و تلاش كنند. اين همصداييِ برخي ملبسين به لباس دين با دشمنان پليد و خطرناك، اگرچه در مواردي ناشي از غفلت آنان از اهميت سياست و نقش آن در سرنوشت انسانها و در مواردي ناشي
از تنبلي و ترس و تن دادن به زندگي آسان است، اما در مواردي هم ناشي از همدستي خطرناك اين دين فروشان و نوادگان «بلعم باعورا» با ارباب قدرت و مكنت است، كه مسلمانان بايد اين را بزرگترين خطر، و چنين آخوندهايي را پليدتر از اربابان سياسيشان بدانند و از شر آنان به خدا و به همت و آگاهي خود پناه برند. اين وعاظالسلاطين (لعنهم اللَّه)، به اين هم اكتفا نمي كنند كه نغمه ي شوم جدايي دين از سياست را به زبان دين بيان كنند؛ بلكه براي تحكيم قدرت شياطين، به مدح و ثنا و تأييد جنايتكاران هم ميپردازند. آيا اين، دخالت در سياست و حرام نيست؟ آيا تضعيف اسلام و مسلمين، ايجاد تفرقه، مقابله با انقلاب اسلامي و تبرّي از اولياي خدا و تهمت و بهتان به آنها و افكار آيات خدا - ولو سياسي هم باشد اشكالي ندارد؛ ولي حمايت از مظلومان و برائت از مشركان و همنوايي با محرومان و ستمديدگان و اعتراض به تسلط امريكا و اسرائيل بر كشورهاي اسلامي و مخالفت با غارتگري كمپانيهاي خارجي و محكوم كردن
خيانت رؤسا و سلاطين مسلمانْ نام و حمايت از مبارزات مسلمانان واقعي و امثال آن جرم است؟!......
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
از ته دل قدر شهيد بابايى را مى دانستم
از ته دل قدر شهيد بابايي را ميدانستم تحول در پايگاه
شهيد بابايي اوايل انقلاب در نيروي هوايي ستوان يك بود. در فاصله ي سه سال، درجه ي سرهنگي گرفت و فرمانده ي آن پايگاه در اصفهان شد؛ يعني از ستوان يكي به سرهنگ تمامي ارتقاء يافت. آن زمان هم سرهنگي درجه ي بالايي بود؛ يعني بالاتر از سرهنگ، نداشتيم... فقط دو درجه ي سرتيپي در ارتش بود: فلّاحي، كه پيش از انقلاب به درجه ي سرتيپي رسيده بود و ظهيرنژاد كه به دليلي،
در اوايل جنگ به او درجه ي سرتيپي اعطا شد. ساير افسران، سرهنگ بودند؛ اما شهيد بابايي با نصب درجه ي سرهنگي به پايگاه اصفهان رفت. ميدانيد كه پايگاه اصفهان هم از پايگاههاي بسيار بزرگ و مفصّل است. سال شصت بود. آن پايگاه واقعاً مركزي بود كه در زمان بني صدر، امام را هم قبول نداشتند و قبلش هم، آن جا مركز جنجالي و پرمسأله اي محسوب ميشد. اوّلِ انقلاب، همين آقاي محمّديِ دفتر خودمان - آقاي «محمّدي گلپايگاني» - به عنوان نماينده ي مسؤول عقيدتي - سياسي، در آن جا فعّاليت ميكردند. ايشان مرتّب مسائل آن جا را گزارش ميكردند. عدّه اي ضدّ انقلاب و عدّه اي هم نفوذيهاي گروههاي به ظاهر انقلابي، در پايگاه نفوذ كرده بودند و واقعاً به كلّي يأس آور بود. فرمانده ي آن جا، زماني كه در وزارت دفاع بودم، ميگفت: «اصلاً نمي توانم پايگاه را اداره كنم! » همين طور، همه چيز را رها كرده بود. در چنين شرايطي،
شهيد بابايي به اين پايگاه رفت - اين كه «يك لاقبا» ميگويند، واقعاً با يك لاقبا به آن جا رفت - و همه چيز را راه انداخت. او حقيقتاً پايگاه را متحوّل كرد. از ته دل قدر شهيد بابايي را ميدانستم
يك بار من به آن پايگاه رفتم و ايشان، سميلاتورهاي آموزشي را به من نشان داد. شهيد بابايي، خودش هم خلبان بود؛ خلبان «اف ۱۴». يعني رتبه ي خلباني اش رتبه ي بالايي بود. ايشانْ خيلي به من محبّت داشت. من هم واقعاً از ته دل، قدر شهيد بابايي را خيلي ميدانستم. ميل به پيشرفت
يك بار كه به اصفهان رفتم - من، دو - سه بار به پايگاه اصفهان رفتهام - نزد من آمد و گفت: «اگر شما اجازه بدهيد، ما بچههاي سپاه را
اين جا بياوريم و به آنان آموزش خلباني بدهيم»... با بچههاي سپاه، خيلي خودماني و رفيق بود. ميگفت: «فقط براي انقلاب و رضاي خدا، بچههاي سپاه را آموزش دهيم. » گفتم: «حالا دست نگهداريد. الآن اين كار مصلحت نيست؛ تا ببينيم بعداً چه ميشود. » در غير اين صورت، وضعيت نيروي هوايي، حسابي به هم ميخورد. به هرحال، ايشان آرام آرام همان پايگاهي را كه آن همه مسأله داشت، به كلّي متحوّل كرد.
بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار خانواده ي شهيد بابايي ۷/۱۱/۱۳۸۰
https://eitaa.com/zandahlm1357