eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
34.9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💑 محبت زبانی را دست کم نگیرید! 🔸ساده ترین راه ابراز محبت، استفاده از واژه های محبت آمیز است. 🔸البته محبت زبانی نمی تواند تمام نیازهای انسان به محبت را تامین کند، اما محبت های دیگر هم جای محبت زبانی را نمی گیرد. 🔸وقتی محبتی که در دل وجود دارد، به زبان می آید؛ رابطه میان فرزند و والدین را محکم تر از پیش می کند. ✅ https://eitaa.com/zandahlm1357
💑 گاهی شما برای رفتن به دیدن خانواده همسرتان پیش قدم شـوید 🔸خانم ها در مقایسه با مردها نسبت به دیدار با خانواده و پدر و مادر خود بیشتر، حساس بوده و تعصب دارند. خوب است مرد خانه گاهی پیش از درخواست همسرش پیشنهاد بدهد که برویم منزل پدر و مادرت و نسبت به خانواده وی ابراز دلتنگی کرده و یا به آنها خدمت‌رسانی کند. 🔸این پیش قدمی شما در برقراری رابطه با خانواده همسرتان، شما را محبوب می‌کند و نیز اگر گاهی بخاطر مشغله نتوانستید به آنها سر بزنید و یا زمان ملاقات شما با آنها کوتاه شد همسرتان گلایه نکرده و زمینه ایجاد مشاجره، در این مسئله از بین می‌رود. 🔸زن دوست دارد بداند که آیا همسـرش واقعا ارتباط با خانواده او را دوست دارد یا نه. این کار می‌تواند عامـل برطرف شـدن برخـی دلخوری‌های دیگر نیز شود. ✅ https://eitaa.com/zandahlm1357
در ادامه....👇👇👇👇
📖📖📖 📚 آغاز دعوی علی محمد باب ؛ 📙 ‌علي‌محمد شيرازی در جوانی به کربلا رفت و مدتی به شاگردی کاظم رشتی پرداخت . پس از مرگ کاظم رشتی ، در مورد جانشینی او اختلافات بین شاگردانش اوج گرفت . باب نيز با کمترین بضاعت علمی، مدعي این جایگاه شد. البته داعيه او بسیار فراتر از جانشینی کاظم رشتی بود. ادعای وي بابيت و نيابت خاصه عج بود؛ گرچه بهائیان میکوشند او را برتر از آن چيزي معرفی كنند كه وي خود را معرفی کرده است. فاضل مازندرانی در داستانی بدون سند، مينويسد: «تا باب به محضر رشتی ورود فرمودند با اينكه حضرت باب، جواني بود 24 ساله و رشتي مردی پنجاه ساله؛ اين تاجري محقر و آن عالمی موقر، درس را احتراماً له موقوف كرد و توجه تلاميذ را به صحبت حضرت باب معطوف فرمود و در حين صحبت، چنان احترامات فائقه و تكريمات لائقه از مورود، نسبت به وارد ظاهر ميشد كه همگي در شگفت و حيرت افتادند و مسائلي از آثار ظهور موعود در ميان آوردند كه پس از اين مقدمات و بروز داعيه ايشان، همگی شاگردان، آن مسائل را راجع به باب دانسته و غرض كاظم رشتي از اين مسائل و اذكار، آن بود كه به آنان بفهماند حضرت باب، قائم موعود و مهدي منتظر است.» 🔺🔺 🔴 وی در حضور ملاحسین بشرویه‌ای در شب شصت و پنجم نوروز، مطابق با شب ششم خرداد از سال نهنگ و پنجم جمادی هزار و دويست و شصت هجری در اثر نخست خود به نام تفسير سوره‌ يوسف مدعی بابيت امام دوازدهم عج ، حضرت حجت بن الحسن المهدي ع شد. وی در آن کتاب چنین آورده است: «الله قد قَدَّرَ أنْ يخرجَ ذلك الكتاب في تفسير أحسنِ القصص من عند محمّد بن الحسن بي عليّ بن محمّد بن عليّ بن موسي بن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين بن عليّ بن أبي طالبٍ علي عَبْدِهِ ليكونَ الحجّة الله من عند الذّكر علي العالمين بليغاً؛ همانا خدا مقدّر كرده است كه اين كتاب، از نزد محمّد، پسر حسن، پسر علي، پسر محمد، پسر علي، پسر موسي، پسر جعفر، پسر محمد، پسر علي، پسر حسين، پسر علي، پسر ابي‌طالب بر بنده‌اش برون آيد تا از سوي ذكر ( علي‌ محمّد) حجت بالغه‌ خدا بر جهانيان باشد.» بدین ترتیب علی محمد باب ، خود را فرزند امام حسن عسکری ع پسر امام علی النقی ع ، پسر امام محمد التقی ع ، پسر امام علی بن موسی الرضا ع و دیگر ائمه اطهار ع تا حضرت امیرالمؤمنین ع معرفی کرد . ادامه دارد ان شاءالله https://eitaa.com/zandahlm1357
مقایسه نکن! گفت: فرانسه اینجور، هلند اونجور، آمریکا که دیگه نگو... داشت تعریف می کرد... گفتم مقایسه نکن! ایران رو با مثل هلند و فرانسه و آمریکا مقایسه نکن! به دو دلیل. یک:‌تو علم روان شناسی به ما یاد دادند که بدترین خطای استراتژیک در مسیر رسیدن به اهداف مقایسه خودت با دیگران هست. چرا؟ چون ممکنه اعتماد به نفست رو ازت بگیره. تو فقط مجازی خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی. اگر پیشرفت داشتی خوشحال شی و انرژی بگیری برای ادامه. اگر پس رفت داشتی، عزم جدی کنی که فردا اصلاح کنی خودت رو. حالا اونی که مدام می گه فلانی از من باهوش تره، پول دار تره، زیباتره... همیشه در حسرت داشته های دیگران غوطه وره و اصلا حس و انرژی و انگیزه ای برای تلاش و حرکت و بهتر شدن پیدا نمی کنه. دو: حداقل دویست سال تاریخ ایران رو بخون تا بفهمی الان در اوجیم. کشوری که یه زمانی امیرکبیرش به دستور شاهش کشته می شد. کشوری که یه زمانی حتی شاهش توسط استعمارگران خارجی انتخاب و گماشته می شد. کشوری که حتی سیم کشی برقی کاخ شاهش توسط خارجی ها انجام می شد. کشوری که روسای چند کشور می آمدند در داخل خاکش جلسه می گذاشتند و برای خودشان ایران را قسمت می کردند و می رفتند بدون خبر کردن حتی شاهش! کشوری که حتی استخراج نفتش توسط کارشناسان خارجی انجام می شد. کشوری که ۸۰ درصد مردمش سواد و تحصیلات نداشتند. کشوری که حتی پیچ لامپش رو خارجی می اومد می بست. کشوری که حتی صید میگوی جنوبش توسط خارجی های کارشناس! انجام می شد. این کشور امروز مستقل و پیشرفته داره مسیر رو ادامه میده و در حوزه های متعدد داره با کشورهای پیشرو رقابت می کنه! در این فرایند رشد چهل و چند ساله خودش رو با این مسیر دویست ساله خودش بسنج! نه با کشورهایی که تو همین دویست سال تمام تلاششون بردن نفت و ثروت و دانشمند و نیروی انسانی کشورهایی مثل ما بود تا امروز این باشند. تازه این وسط موردی نمونده که ما رو تحریم نکنند و هرچند وقت یکبار یه دانشمند ما رو بکشن که سرعت پیشرفتمان را کم کنند... جای مقایسه نیست با این کشورها! ما چهل ساله شروع کردیم به تحول. اونا دویست ساله. ما داریم با استقلال به همه این پیشرفت ها می رسیم. اونا با اسیر و اجیر کردن نیرو و منابع مادی و انسانی خارجی. یک روز در این کانال پیام گذاشتم که آموزش و پرورش فرانسه سه بار تحول و انقلاب اساسی را تجربه کرده که فاصله زمانی هر کدوم حدود ۴۰ سال بوده! فکر کن... همین امروز که در سایت آمار پیشرفت علمی کشورهای جهان، رتبه علمی ایران ۲۱ شده برو ببین چهل سال پیش چند بوده! بیست سال پیش چند بوده! تازه! جذابیت رشد و پیشرفت ایران اینه که این رتبه رو فقط و فقط با تک تک ایرانی ها داره. اما رتبه های علمی عموم کشورها بیشتر بر اساس تلاش نخبه های خارجی است. در یکی از سایت های خارجی شان می خواندم که ۷۰ درصد کارآفرینان آمریکایی خارجی هستند. یا ۷۰ درصد دانشجویان انگلستان، بین المللی هستند... غالب تیم فوتبال فرانسه و هلند خارجی اند، همه کشتیگیران ما ایرانی! مقایسه نکن! چون هم عقلی هم تاریخی جایی برای مقایسه نیست. فقط به قله چشم بدوز و به رسالتی که داری فکر کن. صبور و تلاشگر باش و مدام به خودت بگو: درس اول: مقایسه نکن! 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سایت، رتبه بندی جهانی کشورها بر اساس مقالات منتشر شده در نشریات علمی معتبر را از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۰ نمایش می‌دهد. ایران در سال ۱۹۹۶ رتبه ۵۴ ام جهان بوده است. و در فاصله ۲۴ سال به رتبه ۱۶ ام جهان رسیده است. هلند در این طبقه بندی رتبه ۱۵ ام را دارد. ما با ۷۴۴۴۰ مقاله و هلند با ۷۵۳۹۹ مقاله. https://www.scimagojr.com/countryrank.php 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تفاوت فرودگاه امام خمینی و فرودگاه بین المللی . راستی ۱۲ هزار تومان چند برابر صفر تومان بود؟😱 فقط مانده در بابت نفس کشیدن هم پول بدهیم!🤒
🔰 زینب کبریٰ مظهر ایستادگی در برابر حکّام مستبد است 🔻رهبر انقلاب: زینب کبری دربرابر حکّام مغرور و متکبّر، مظهر ایستادگی و اقتدار روحی است. وقتی که آن حرفهای مُهمل و چرند را یزید بر زبان آورد و آن کارها را کرد، حضرت بیاناتی را بیان کردند که به زبان امروز ما این‌جوری میشود که هر غلطی میتوانی بکن، هرکاری میتوانی انجام بده، والله که نخواهی توانست یاد ما را از آفاق ذهن مردم دور کنی، این را به چه کسی میگوید؟ به یزید متکبّر مغرورِ مستبدّ خونخوار؛ این، قدرت روحی یک زن را نشان میدهد. ۱۴۰۰/۹/۲۱ فرمانده صلوات @zandahlm1357
🔰 وزارت بهداشت مسئله تعرفه خدمات پرستاری را جدّاً دنبال کند 🔻رهبر انقلاب: یکی از مطالبات پرستاران تعرفه‌گذاریِ خدمات پرستاری است که این یک مطالبه‌ی اصلی است؛ بنده سال گذشته هم همین مسئله را گفتم، متأسّفانه آن کسانی که باید [کاری] بکنند نکردند! من اصرار دارم وزارت بهداشت همین مسئله‌ی تعرفه را به‌طور جدّی در این دولت دنبال کند. این یک خواست مهمّ پرستاران است. ۱۴۰۰/۹/۲۱ فرمانده صلوات @zandahlm1357
🔰 اگر حقایق جامعه را روایت نکنید دشمن آنرا ۱۸۰ درجه خلاف واقع روایت میکند/ حادثه‌ تسخیر لانه‌ی جاسوسی را روایت نکردیم، دشمن آنرا دروغ روایت کرده است! 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: شما روایت کنید حقایق جامعه‌ی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. اگرشما روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثه‌ی دفاع مقدس را روایت نکنید دشمن روایت میکند، هرجور دلش میخواهد. توجیه میکند، دروغ میگوید، ۱۸۰ درجه با این خلاف واقع، جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی را روایت نکنید که متأسفانه نکردید، دشمن روایت میکند و کرده. دشمن روایت کرده، روایتهای دروغ. این کاری است که ما باید انجام بدهیم، این وظیفه‌ی جوانهای ما است. ۱۴۰۰/۹/۲۱ فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و هفتم ولی شاید او بهتر از من، حرارت به پا خاسته در جانم را حس کرده بود که سنگینی نگاهش را بر نیمرخ صورتم احساس کردم و صدایش را شنیدم: «پس چرا اونشب که داشتی قضیه تخلیه خونه رو برای آسید احمد و مامان خدیجه تعریف می‌کردی، نگفتی به خاطر اینکه تو رو به جان جواد‌الائمه (علیه‌السلام) قسم داده بودن کوتاه اومدی، ولی بعد اونهمه اتفاق بد برامون افتاد؟ اگه دلت پیش امام جواد (علیه‌السلام) نبود، چرا شکایت نکردی که به خاطرش ثواب کردی و کباب شدی؟» و چه هنرمندانه به هدف زد و من چه ناشیانه از تیررس سؤالش گریختم که با دستپاچگی پاسخ دادم: «خُب من نمی‌خواستم منت بذارم...» که خندید و با زیرکی عارفانه‌ای زیرِ پایم را خالی کرد: «سرِ کی منت بذاری؟ مگه امام جواد (علیه‌السلام) اونجا نشسته بود؟» به سمتش برگشتم و در برابر آیینه چشمان عاشقش ماندم چه جوابی بدهم که خودش پاسخ داد: «پس حضور امام جواد (علیه‌السلام) رو حس کردی! پس احساس کردی داره نگات می‌کنه!» و به جای من، نگاه او در ساحل احساسی زیباتَر شد و دل یک دختر سُنی را شاهد عشق پاک تشیع گرفت: «می‌بینی الهه؟ حتی اگه تو باهاش درد دل نکنی و حضورش رو قبول نداشته باشی، اون حضور داره! اون کسی که اون روز دل تو رو نَرم کرد تا برای حبیبه خانم یه کاری کنی، امام جواد (علیه‌السلام) بود! اون کسی هم که اون شب یه جوری نگات کرد تا روت نشه چیزی جلوی آسید احمد بگی، خود آقا بود!» پس چرا خدا در برابر اینهمه پاکبازی‌ام، چنین سیلی محکمی به صورتم زد که به یاد حوریه بغضی مادرانه گلویم را گرفت و گلایه کردم: «پس چرا اونجوری شد؟ چرا امام جواد (علیه‌السلام) یه کاری نکرد حوریه زنده بمونه؟» و حالا داغ حوریه، در آتش زیر خاکستر مصیبت مادرم هم دمیده بود که زیر لب ناله زدم: «مثل مامانم، اون روزم بهم گفتی دعا کن، مامان خوب میشه، ولی نشد!» و بی‌اختیار کاسه چشمانم از اشک پُر شد و میان گریه زمزمه کردم: «پس چرا جواب منو نمیدن؟ پس چرا من هر وقت بهشون التماس می‌کنم، عزیزم از دستم میره؟» و دیگر نتوانستم ادامه دهم که سرم را پایین انداختم تا رهگذران متوجه گریه‌های بی‌صدایم نشوند. مجید هم خجالت می‌‌کشید در برابر چشم مردم، دستم را بگیرد تا به گرمای محبتش آرامش بگیرم و تنها می‌توانست با لحن دلنشینش دلداری‌ام دهد: «الهه جان! قربونت برم! گریه نکن عزیز دلم!» نگاهش نمی‌کردم، ولی از لرزش صدایش پیدا بود، دل او هم هنوز می‌سوزد: «الهه جان! منم نمی‌دونم چرا بعضی وقت‌ها هر چی دعا می‌کنی، جواب نمی‌گیری، ولی بلاخره هیچ کار خدا بی‌حکمت نیس!» من هم می‌دانستم همه امور عالم بر اراده حکیمانه پروردگارم جاری می‌شود، ولی وقتی زخم دلم سر باز می‌کرد و داغ قلبم تازه می‌شد، جز به بارش اشک‌هایم قرار نمی‌گرفتم که تا نزدیک خانه گوشم به دلداری‌های صبورانه مجید بود و بی‌صدا گریه می‌کردم. سرِ کوچه که رسیدیم، اشک‌هایم را پاک کردم تا عبدالله متوجه حالم نشود که مجید به انتهای کوچه خیره شد و حیرت‌زده خبر داد: «اینکه ماشین محمده!» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا