eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
35.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: سیره محمدی صلی الله علیه و آله یحیی بن معاذ همواره می‌گفت: ای دانشمندان که کاخهایتان قیصری و خانه هایتان کسرایی و مرکب هایتان قارونی و ظرفهایتان فرعونی و اخلاقتان نمرودی و خوراکهایتان جاهلی و روشتان سلطانی است. چه چیزتان محمدی است. سنائی دین فروشی کنی که تا سازی بارکی نقره خنک و زین زرکند گویی از بهر حرمت علمست این همه طمطراق خنک و سمند علم از این ترهات مستغنی است تو برو بر بروت خویش بخند کشکول شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
سؤال👇 سلام علیکم اگر خانمی بدون اجازه همسرش از پول همسرش برداره و جایی دیگه پس انداز کنه و موقعی که مرد پول نیاز داره خانمش همون پس انداز رو بهش برگردونه برای خانم گناهی نوشته میشه چون بدون اجازه پول برداشته ؟ آخه آقا خیلی ولخرج هستن و موقعی که دستش خالی هست خانمش از همین پولای خودش بهش میده پاسخ👇 سلام علیکم هرچند نیت خیر است اما نمی توان بدون اجازه شوهر چنین کاری را انجام داد مگر اینکه اجازه کلی جهت دخل و تصرف در اموال وی را داشته باشد.
سؤال👇 سلام برای گرفتن وضو آیا لازمه رژ لب و خط چشم ودرکل آرایش پاک شود بعد وضو بگیریم؟؟ مقلد آیت الله مکارم شیرازی چطوری ی نفر که این همه دروغ میگه حتی برای ی حرف ساده،وبرا دروغ هاش قسم جلاله دروغ هم میخوره وحاضر نمیشه حرف راست بزنه چکار کنیم تا دیگه دروغ نگه،،، اگه بچه ای رو ب اصرار پدرش در ماه سوم و چهارم سقط کنی آیا گناهش گردن پدره یامادر؟؟؟ (پدرش میگه من مسئولیت این بچه رو برعهده نمی‌گیرم وباید سقط بشه) پاسخ👇 سلام علیکم 1. هرچیزی که مانع باشد باید برطرف شود و آرایش نیز مانع محسوب می شود. 2. مضرات دروغ و گناه آن را برای وی بیان کنید. 3. هرکسی که در این عمل دست داشته باشد، گناهکار است.
سؤال👇 سلام وقت بخیر خواستم بپرسم تاتو یا خالکوبی از نظر فقهی چه حکمی دارد ؟؟ مرجع رهبری پاسخ👇 سلام علیکم اگر زیرپوست باشد، اشکالی ندارد.
سؤال👇 سلام علیکم حال اگر شخصی (به دلیل اینکه با خون حجامت میتواند نماز بخواند) تا چند روز کمرش رو طاهر نمیکند و به همین صورت نماز میخوانده حکم نمازهایش چیست ؟ پاسخ👇 سلام علیکم اگر غافل یا جاهل قاصر باشد؛ یعنی حتی احتمال باطل بودن نماز با لباس نجس را ندهد، نماز صحیح است و در غیر این صورت نماز باطل است. جاهل قاصر: کسی که یا اصلاً متوجه جهل خود نیست و یا اگر متوجه است راهی برای برطرف کردن جهل خود ندارد.
سؤال👇 سلام علیکم و وقت بخیر مگر هاشور و تتو و خالکوبی یجور ازاررساندن به بدن نیست؟ واگرهست دیه داره؟مبلغ دیه؟و اگربله ،دیه به کدام صندوقی واریز بشه؟(ازکسی شنیدم به فلان صندوق خیرات بایست دیه داده بشه ). سپاسگزار زحمات شما مرجع تقلید:ایت الله خامنه ایی پاسخ👇 سلام علیکم اگر چنین اعمالی واقعا برای بدن ضرر داشته باشد، آزار بر بدن حساب می شود و الا آزار نیست. به هر حال دیه ندارد.
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
امیرالشعرا شهاب‌الدین عَمعَق بُخاری (زادهٔ ۴۴۰ هجری قمری در بخارا، درگذشتهٔ ۵۴۲ یا ۵۴۳ قمری) مُکَنی به ابوالنجیب و ملقب به شهاب الدین و امیرالشعراء، از شاعران پارسی گوی سدهٔ پنجم و ششم قمری در ماوراءالنهر است. او به درگاه پادشاهان آل افراسیاب تعلق داشت و چند تن از امیران آن را مدح کرده‌است. اشعار وی آکنده از صنایع بدیعی است. او بخصوص در تشبیه چیره‌دست است. عمعق عمری دراز (بیشتر از صد سال) یافت. انوری ابیوردی عمعق را در شعر اهل خراسان خود به عنوان استاد سخن یاد می‌کند و مصرعی از شعر او : «خاک خون آلود ای باد به اصفاهان بر» را تضمین می‌کند. تخلص او را برخی «عمیق» و «عمیقی» گفته‌اند، ولی گویا تخلصش در اصل «عقعق» (که نام مرغی است هشیار) بوده و بعدها توسط رونویسان به صورت عمعق (که ظاهراً کلمه‌ای است بی‌معنی) درآمده. دیوان اشعار https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: عنان همت مخلوق اگر بدست قضاست چرا دل تو چراگاه چون و چند و چراست؟ گر اعتقاد درستست، اعتراض محال ور اعتراض ثوابست، اضطراب خطاست بلاست جستن بیشی و پیش دستی باز همیشه همت ما مبتلای این دو بلاست بجد و جهد نگردد زیادت و نقصان هر آنچه بر من و بر تو ز روزگار قضاست کمال جویی و دانی که مرد راست کمال ز راستی و درستی چنین کی آید راست؟ صفات خاص خداوند بنده را نسزد بهیچ حال خدایی و بندگی نه رواست طریق آز درازست و بار حرص گران بزیر هر نفسی صد هزارگونه بلاست اگر بدندان ذره کنی هزاران کوه هر آینه نشود غیر آنچه یزدان خواست قضا قضاست و شاهد درست، قاضی عدل ترا بدانچه قضا اقتضا نمود رضاست بهیچ حال من از زیر بند او نجهم بهر صفت که بر آرد مرا، رضا و سزاست جز آنکه طعنه و تعریض دوستان نشاط برین دلم بتر از صد هزار تیر جفاست بپریم همه کس سرزنش کنند همی گناه من چه درین؟ از خدای باید خواست نه اختیار منست این، چو اختیار کسیست که هر چه بر من و تو حکم کرد، حکم رواست نماز شام، شب عید، چون طلایه ماه بر آمد از فلک و نور شمع روز بکاست سپهر تیره بیاراست رخ بمروارید چنانکه گفتی دریای لؤلؤ لالاست مه وثاق من، از بهر دیدن مه نو دژم نمود سر زلف و از برم برخاست دو دیده چون دو گهر بر رخ فلک بر دوخت رخ سپهر بشمع رخان خود آراست بچشم نیک بدید آخر، آن مه خندان مهی که سایه مویست، یا سهیل و سهاست چون ماه دید، بعادت بگفت: آنک ماه بشرم گفتمش: ای ماه چهره، ماه کجاست؟ بنوک آن قلم سیمگون اشارت کرد بگفت: آنک، در زیر زهره زهراست نگاه کردم، نی ماه دیدم و نه فلک بدین چه گفتم و گویم همی خدای گواست نگار من ز سر کودکی و تنگدلی، چه گفت؟ گفت که: بینایی از خدای عطاست حقیقتست که پیری رسول عاقبتست همیشه از بر پیری نهایتست و فناست بشوخ چشمی نگذاشتی جوانی و عمر کنون که پیر شدی، در دلت همان سوداست ترا چه وقت تماشا و عشرتست و سفر؟ ترا نه پایه آسایش و نماز و دعاست ز خویشتن تو برنجی همی و ماز عنا نصیب ما همه از دولت تو رنج و عناست جهان بمان بجوانان و درد سر بگسل که کار عالم، تا هست، خار با خرماست چو پرده حرم حرمت از میان برخاست دهن ببستم، چونانکه عادت حکماست ز راه دین سخن تلخ او نمودم خوش از آنکه در سخن راست راستی پیداست غلام پیر شهی ام، که صد هزاران پیر ز فر بخت جوانش جوان دل و برناست شنیدم که: بده سال جور و ظلم ملوک به از دو روزه سرسام و فتنه و غوغاست کنون شد این مثل، ای پادشه، مرا معلوم بامتی که هلاکست و ملکتی که هباست بهفته ای که مثال و خطاب تو بگسست از آن طرف حداوش و او ز جندونساست بر اهل قبله بر،از کافران رسید آن ظلم کز آتش و تف خورشید روی بسته گیاست نجست هیچ کس، الا اسیر یا مجروح نماند هیچ زن، الا فضیحت و رسواست سواد ساحت فرغانه بهشت آیین چو کربلا همه آثار مشهد شهر است کز آب چشم اسیران و موج خون شهید نباتهاش تبر خون و خاکهاش حناست هزار مسجد و محراب خالیست و خراب هزار منبر اسلام بی دعا و ثناست   شمارهٔ ۳ - در مدح شمس الملک: خوشاباد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد » « شمارهٔ ۱ - در مدح شمس‌الملک نصر :نماز شام، چو پنهان شد آتش اندر آب https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه امر به معروف و نهی از منکر .......: @zandahlm1357
613.9K
🎙 📌یکی از چهار امر به معروف و نهی از منکر، نداشتن (خطر و ضرر جانی، مالی و آبرویی) است. 👈هر خطر و ضرر کوچکی، رافع تکلیف نیست! 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«استاد محمد شجاعی» 🦋امر به معروف و نهی از منکر؛ عشق و مهرورزی است دوست داشتن انسانهاست به بلندای ابدیّت💞 🍀 🌺🍀
✍ سوال ایا سرمایه و خسارت فوت ناشی از حوادث رانندگی مانند ترکه متوفی طبق قانون ارث بین وارث تقسیم می‌شوند یا ترتیب دیگری برای تقسیم آنها وجود دارد؟ ✅پاسخ ترکه متوفی عبارت است از اموال و حقوق مالی شخص که حین فوت دارا بوده و همچنین تعهداتی که به نفع او در زمان حیاتش شده است بنابراین خسارت فوت ناشی از رانندگی جزو دارایی و ترکه متوفی خواهد بود. چنان که دیه نیز در حکم ترکه میت و اموال او است لذا تقسیم آن باید به موجب قواعد ارث صورت گیرد. 🔻اما در مورد سرمایه بیمه عمر هرگاه قرارداد به طور مطلق تنظیم شده باشد با توجه به اطلاق ماده ۲۴ قانون بیمه، چون این حق به ورثه قانون تعلق خواهد گرفت، رعایت قواعد ارث الزامی است 🔻اما اگر در قرارداد بیمه ترتیب خاصی پیش‌بینی شده باشد باید وفق قرارداد عمل شود. Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍براى اعتراض به قبوض مربوط به تخلفات رانندگی بايد به كجا مراجعه كرد؟ اگر فردی بخواهد نسبت به قبوض جرایم رانندگی خود اعتراض کند باید مراحل قانونی را طی کند. بر اساس ماده ۵ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، رسیدگی به اعتراضات قبوض جرایم رانندگی در دو مرحله انجام می‌شود. بر اساس ماده ۵ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، در مرحله اول رسیدگی به صورت غیر حضوری و در واحد‌های پلیس + ۱۰ انجام می‌شود و سپس در مرحله بعدی و در صورت درخواست مجدد اعتراض متقاضیان می‌توانند به واحد‌های رسیدگی به تخلف در سراسر کشور مراجعه کند. برای اطلاع از قبض جریمه رانندگی به همراه داشتن مدارکی از جمله کارت و شناسنامه خودرو و حضور مالک و نماینده قانونی برای اعتراض به قبوض جرایم رانندگی الزامی است. همچنین برای اعتراض باید متقاضی حتماً ساکن منطقه‌ای باشد که در آنجا به واحد رسیدگی به تخلفات مراجعه کرده‌ است و یا پلاک خودرو متعلق به آن استان باشد.Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍آیا منجر به فوت قتل عمد محسوب می شود. ✅بر خلاف تصور عمومی این نوع تصادف قتل عمدی نیست زیرا طبق ماده 714 ق.تعزیرات هرگاه 🔹بی احتیاطی 🔹یا بی مبالاتی 🔹 یا عدم رعایت نظامات دولتی 🔹یا عدم مهارت راننده (اعم از وسائط نقلیه زمینی یا آبی یا هوایی) 🔹یا متصدی وسیله موتوری منتهی به شود مرتکب به 6 ماه تا 3 سال حبس و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیا دم محکوم میشود. 🔻و طبق ماده 718 همان قانون نیز نداشتن گواهینامه صرفا موجب مجازات به بیش از حداکثر مجازات مذکور محکوم خواهد شد و همچنین دادگاه میتواند علاوه بر موارد فوق برای یک تا پنج سال از حق رانندگی یا تصدی وسایل موتوری محروم نماید. 📌اما اگر این شخص با امکان رساندن شخص مصدوم وی را به مراکز درمانی برساند یا به مراکز درمانی مثل اوژانس و فوریت های پزشکی اطلاع و استمداد نماید دادگاه میتواند به وی دهد ولی اکثر مواقع این افراد از صحنه حادثه میکنند که این مورد طبق قانون خودداری از کمک به مصدومین و ماده 719 تعزیرات جرم و موجب مجازات موضوع ماده 714 می باشد. Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓❓❓اینجانب کارمند میباشم و از من خواسته شده که جهت ضمانت کار خواهرم در یک شرکت خصوصی مبلغ 10 میلیون سفته و 10 میلیون چک به عنوان ضمانت پرداخت کنم. در ضمن حواسته شده چک بدون تاریخ و در وجه شرکت و بدون ذکر عبارت بابت ضمانت و ... باشد. و هیچگونه رسیدی هم بابت چک و ضمانت پرداخت نمی شود. شرکت مذکور از شرکت های بزرگ در زمینه پخش مواد غذایی است که در چند استان نمایندگی دارد. چگونه میتوانم ضمانت کنم که به مشکل نخورم؟ 📞پاســـــــخ: در صورت دادن چک و سفته بدون قید عبارت جهت ضمانت قابلیت وصول توسط هر شخصی که نزد اوست را دارد و اعتراض شما مسموع نخواهد بود.لذا بهتر است در ظهر چک یا سفته یا در قرارداد جداگانه عبارت جهت ضمانت یا حسن انجام کار قید شود. Mr_Vakiil2
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و نود و هفتم مانده بودم که من سال گذشته اینهمه خدا را به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم دادم، پس چرا حاجتم روا نشد و دیگر امشب جای این بهانه‌گیری‌ها نبود که دلم شکسته و چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و به عقلم فرصت نمی‌داد تا به کینه شب قدر سال گذشته، از قلبم انتقام بگیرد که با تمام وجود به میدان عشقبازی وارد شده و خدا را نه به نیت حاجتی از حوائج دنیا که تنها به قصد آمرزش گناهانم به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم می‌دادم و با صدای بلند گریه می‌کردم و این طوفان اشک و ناله با من چه می‌کرد که انگار نقش همه آلودگی‌ها را از صفحه جانم می‌شست و می‌بُرد. حالا دل مردم همه دریایی شده و وقتش رسیده بود تا قرآن‌ها را به سر بگیریم. قرآنی را که با خودم از خانه آورده بودم، روی سرم گذاشته و با صورتی که از ردّ پای اشک پُر شده بود، دستانم را به سوی آسمان بلند کرده و گوشم به نوای آسید احمد بود: «حالا این قرآن‌ها رو روی سرتون بگیرید! یعنی خدایا، دیگه به من نگاه نکن! دیگه به آدم زیر قرآن نگاه نکن! یعنی خدایا به آبروی قرآن به من رحم کن! قرآن روی سرته، محبت علی (علیه‌السلام) تو دلته، با دو تا یادگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اومدی در خونه خدا! پس بسم الله... بِکَ یا اَلله...» و چه آشوب شیرینی به جانم افتاده و چه جانانه در و دیوار دلم را به هم می‌کوبید که خدا را به حق اولیایی که بهترین بندگانش بودند، عاشقانه قسم می‌دادم: «بِمُحَمَّدٍ... بِعَلیٍ... بِفاطِمَهَ... بِالحَسَنِ... بِالحُسَینِ...» همچون سال گذشته، چشم طمع به اجابت دعایی نداشته و دل به تحقق آرزویی نبسته و شبیه شیدایی مجید، از این مناجات عارفانه لذت می‌بردم که چه فلسفه‌اش را می‌فهمیدم چه نمی‌فهمیدم، این ریسمان نورانی از اوج آسمان به اعماق زمین افکنده شده و من دست به همین ریسمان، رسیدن به عرش الهی را باور می‌کردم و از میان این بندگان خوب خدا، امام علی (علیه‌السلام) چه دلی از من بُرده بود که من هم دیگر پدری نداشتم و به پای پدری پُر مِهر و محبتش، یتیمانه گریه می‌کردم. هر چند هنوز نمی‌توانستم دردهای دلم را با روح بزرگش در میان بگذارم که به حقیقت این پیوند پیچیده نرسیده و هنوز جرأت نمی‌کردم بی‌واسطه با او سخن بگویم. ساعت از سه صبح گذشته بود که مراسم پایان یافت و من چه حال خوشی یافته بودم که سبک و سرحال از جا بلند شدم و نمی‌خواستم کسی مرا ببیند که بی‌سر و صدا از حیاط مسجد خارج شدم، ولی خیالم پیش مجید بود و می‌دانستم اگر بفهمد من به مسجد آمده‌ام، چه حالی می‌شود که دلم نیامد بروم. می‌خواستم شیرینی این حضور شورانگیز را با مجید مهربانم هم تقسیم کنم که کنار نرده‌های حیاط مسجد، منتظر ایستادم تا بیاید. چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید که مجید و آسید احمد با هم از ساختمان مسجد خارج شدند و به سمت سالن وضوخانه رفتند که مجید با صدایی آهسته رو به آسید احمد کرد: «اگه اجازه میدید من دیگه برم خونه.» در تاریکی نیمه شب متوجه حضور من پشت نرده‌ها نشده بود و برای بازگشت به خانه بی‌قراری می‌کرد که آسید احمد با تعجب پرسید: «مگه سحری نمی‌خوری؟ الان مسجد سحری میده. تا بری خونه که دیگه به سحری خوردن نمی‌رسی باباجون!» و مجید دلش پیش من بود که با لبخندی لبریز حیا پاسخ داد: «آخه الهه تنهاس، میرم خونه سحری رو با هم می‌خوریم!» چشمان پیر آسید احمد به خنده‌ای شیرین غرق چین و چروک شد، دستی سرِ شانه مجید زد و با مهربانی پاسخ داد: «برو باباجون! برو که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودن هر چی ایمان آدم کامل‌تر باشه، بیشتر به همسرش اظهار محبت می‌کنه! برو پسرم!» و با این جملات دل مجید را گرم تر کرد و من همچنان پشت نرده‌ها پنهان شده بودم که حالا بیشتر از آسید احمد خجالت می‌کشیدم. مجید با عجله از حیاط خارج شد و من هم به دنبالش به راه افتادم. نزدیکش که رسیدم، آهسته صدایش کردم: «مجید!» شاید باورش نمی‌شد این صدای من باشد که ایستاد و به پشت سرش نگاهی کرد. چشمش که به من افتاد، نگاهش از تعجب به صورتم خیره ماند و پیش از آنکه چیزی بپرسد، خودم اعتراف کردم: «هر چی خواستم تو خونه بمونم، نتونستم! همش دلم اینجا بود!» از لحن معصومانه‌ام، صورتش به خنده‌ای شیرین گشوده شد و قدمی به سمتم آمد. نگاهش از شادی حضورم به درخشش افتاده و نمی‌دانست احساسش را چگونه بیان کند که آهسته زمزمه کرد: «قبول باشه الهه جان!» چشم از چشمم برنمی‌داشت و شاید گرهِ گریه را روی تار و پود مژگانم می‌دید که محو حال خوشم شده و پلکی هم نمی‌زد که خودم شهادت دادم: «مجید من امشب گریه نکردم که حاجت بگیرم، فقط گریه می‌کردم که خدا منو به خاطر امام علی (علیه‌السلام) ببخشه! فقط گریه می‌کردم چون از این گریه کردن لذت می‌بردم...» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا