eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆آیه 46 انفال 🔻 ، شما را از درون ساخته و از بيرون، مى‌كند. «فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ» (در طول تاريخ، چه ضعف‌ها و شكست‌هايى كه به خاطر عمل نكردن به اين آيه، نصيب مسلمانان شده است!) 🔻 در و ، باشيم و اگر چيزى بر خلاف ميل ما بود، يا بر خلاف ميل ما عمل شد، باشيم و يكديگر را تحمّل كنيم. «وَ اصْبِرُوا» صفحه183 🔸استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞فتو کلیپ 🔴فرازی بسیار زیبا وپرنفس از سوره :مریم(س) 💠استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: راهنمايي امام جهت تشخيص راه درست در آن صبح آفتابى، مكهاين قبله گاه دل هااز نوه محمّد استقبال مى كرد. شترها بوى نزديكى وطن را حس مى كردند. پرسش ها، مانند حباب هايى كه بر آب‌ها برويند، برلب‌ها آشكار شدند. نه موسم حج بود و نه عمره. كاروان نيز نه از يمن مى آمد و نه از شام. رجاء بن ضحاك كه بايد كاروان را تا مرو همراهى مى كرد، با كسى حرف نمى زد. سربازانى كه تعدادشان از انگشتان دست فراتر نمى رفت، از دور مراقب بودند. به محض رسيدن، امام و بيش تر كاروانيان به سوى كعبه شتافتند. پسر نيز با پدر طواف مى كرد. پدر به مقام ابراهيم رسيد تا نماز بگذارد. پسيش محمد، به طرف حجر اسماعيل رفت تا مدتى بنشيند؛ جايى كه لبريز از خاطره هاى كهن بود. پسر غمگنانه به پدر مى نگريست. پدر چنان دور كعبه طواف مى كرد كه گويى كبوترى در جست و جوى آشيانه آسايش بود. آن كودك هفت ساله، تمام رنج هاى دويست ساله خاندان خود را درك مى كرد. او مى دانست كه پدرش هرگز باز نخواهد گشت. پدر با كعبه آخرين وداع را مى كرد. نشستن پسر در حجر اسماعيل، اندكى به درازا كشيد؛ چنان كه گويى در مجلس عزاى دائمى نشسته است و قصد ترك آن جا را ندارد. موفّقخادمآمد تا از او بخواهد كه برخيزد. آفتاب به ميانه آسمان رسيده بود و بر كوير آتش مى باريد. پسر به سان گنجشك شكسته بالى كه نمى خواهد آشيانه اش را ترك كند، نمى پذيرفت. موفّق چاره اى نداشت جز اين كه به نزد سرورش برود و به او اطلاع دهد. پدر آمد تا از او دلجويى كند و بخواهد كه برخيزد. پس بغض كرده و گفت: « چگونه برخيزم وقتى مى بينم كه شما با كعبه وداع مى كنيد كه ديگر بر نمى گرديد؟ » پدر براى دلجويى آمده بود، اما خود نيز بغض كرد و غم پنهان در دلش شكفت. منظره پدر و پسر، تبلور ابراهيم خليل و تنها پسرش در كوير بود. اكثر كاروانيان مى گريستند. برخى از مكيان نيز اجتماع كرده بودند. كوچ اجبارى امام به مرو، همه جا دهان به دهان مى گشت. هنگامى كه عده اى خواستند مانع از گريستن مردم شوند. امام فرمودند: « بگذاريد بگريند. من هرگز برنخواهم گشت. به زودى دور از نزديكانم در غربت جان خواهم سپرد. » چون امام خواست مسجدالحرام را ترك كند، مردى كه ابراهيم نام داشت، گام پيش نهاد و پرسيد: « اى فرزند پيامبر (ص)! راه‌ها مرا گيج كرده اند. راه (درست) كدام است؟ »..... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: گمشدگان مرحوم محدث نوري اعلي الله مقامه فرمود يكي از خدمتگزاران روضه شريفه رضويه گفت: يكي از شب هائي كه نوبت خدمت و شيفت من بود در رواقي كه معروف به دار الحفاظه است خوابيده بودم. ناگهان در خواب ديدم كه درب حرم مطهر باز شد و خود حضرت ابي الحسن الرضا (ع) از حرم بيرون تشريف آورد و بمن فرمود: برخيز و بگو مشعلي بالاي گلدسته ببرند و روشن كنند زيرا كه گروهي از اعراب بحرين به زيارت من مي‌آيند و آنها راه را گم كرده اند از طرف طرق (اسم محلي است در دو فرسنگي شهر مشهد) و اكنون آنان سرگردانند و برف هم مي‌بارد مبادا تلف شوند و نيز برو به ميرزا تقي شاه متولي بگو چند مشعل روشن كنند و با جمعي بروند و آن زائرين را ملاقات كرده بياورند. از خواب بيدار شدم و فورا رفتم سر كشيك را از خواب بيدار كرده و خوابم را به او گفتم پس او با حال تعجب برخواست و با يكديگر آمديم در حالتي كه برف مي‌باريد مشعل دار را خبر كرده و فورا رفت و مشعل روي گلدسته را روشن كرد آنگاه با جمعي از خدام به خانه متولي باشي رفتيم و خواب را نقل كرديم. متولي هم با جماعتي مشعل‌ها را روشن كرده با ما همراه شد و از شهر بيرون آمديم و بجانب طرق روانه شديم تا نزديك طرق به آن زائرين رسيده ديدم كه در آن هواي سرد ميان برف در بيابان سرگردانند. پس چون ايشان را ملاقات كرديم جوياي حالشان شديم گفتند كه در اين بيابان طوفان عظيمي شد و برف هم شروع به آمدن كرد ما راه را گم كرديم و هرچه تفحص نموديم راه را پيدا نكرديم و دست و پاي ما هم از شدّت سرما از حس و حركت افتاد لذا تن به مرگ داديم و از چهارپايان خود پياده و همه يكجا دور هم جمع گشته و فرشهاي خود را روي خود انداخته و شروع به گريه و زاري نموديم. در ميان ما مرد صالح و طالب علمي است چشمش كه بخواب رفت حضرت رضا (ع) را در خواب زيارت كرد آن حضرت به او فرمود: (قوموا فقد امرت ان يجعلوا المشعل فوق المنارة فاقصدوا نحوالمشعل تصادفوا المتولي) يعني برخيزيد و رو براه بگذاريد كه من فرمان داده‌ام كه در گلدسته مشعل روشن كنند و شما رو به روشنائي برويد كه متولي به استقبال شما مي‌آيد. اين بود كه ما بر خواستيم و راه افتاديم و روشنائي را ديده و به سمت روشنائي براه افتاديم تا اينجا كه شما به ما رسيده ايد پس متولي آنها را بشهر آورد و به خانه خود برد و پذيرائي نمود. بلي حضرت رضا (ع) ضامن غريبان و امام رئوف است و زائرين بلكه همه دوستانش را دوست دارد. [۶۸]. كعبه اگر قبله اهل صفاست قبله دل مرقد شاه رضاست كعبه اگر آمده از سنگ و گل ليك در اين كعبه ولي خداست گر شده آن كعبه مطاف و حرم وين حرم و مقصد اهل ولاست يك قدمي نه بر حريمش نگر بارگه طوس عجب باصفاست به بود اين روضه زخلد برين شك نبود بارگه كبرياست https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 افزایش معرفت امام، همان عبادت خداست. این جمله را میشود بیشتر درباره اش توضیح دهید؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 🔸افزایش معرفت به امام باعث این می‌شود که شما امام شناسی یتان قوی بشود، وقتی امام شناسی شما قوی شد قطعا بالاتر از امام را شما نگاه می کنید. می‌گویید وقتی امام این قدر جایگاه دارد خدا چه جایگاهی دارد، وقتی امام علم دارد این علم را از کجا آورده، مکتب که نرفته، مدرسه که نرفته، علم را چه کسی داد؟ خدا داد.. 👈🏻پس سوق پیدا می کنی به سمت علم خدا، پس علم خدا چه قدر است، قدرت و دیگر ویژگی های امام اینها را چه کسی به او داد، وقتی به این ویژگی امام شما واقف بشوید وقتی ببینید که امام ناظر بر اعمال ماست، پس با خودت می گویی وقتی امام ناظر است پس قطعا خدا هم ناظرتر و کامل تر نظارت دارد و خود به خود خداشناسیتان قوی می‌شود. 💠در دعای معرفت می گوییم خدایا امام را بشناسم که اگر او را نشناسم «ضَللَتُ عَنْ دِینِی» از دینم گمراه می شوم. پس ببینید چه قدر فرق می کند، چه قدر مهم است! امام شناسی شما را به سمت خداشناسی سوق می دهد امام را خوب بشناسید به این فکر می کنید بالاتر از امامی هم هست، که بالاتر از امام پیغمبر است، پیغمبر را خوب بشناسید می گویید بالاتر از پیغمبر هم هست و آن خدای متعال است. به همین خاطر شما هر چه قدر معرفتتان بیشتر شود نسبت به مخلوق، معرفتتان به خالق هم قطعا بیشتر می شود. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت 13 کتاب جهاد.mp3
9.17M
✨✨ 📚 🎧👆 ✨ جلسه: 4 ✨موضوع: رابطه و 📚 شرح روایات کتاب الجهاد اثر شیخ (ره) ✨ ✅ ارسال به دیگران فراموش نشود 🙏 ═══✼🍃🌹🍃✼══
مرگ شبلی هنگامی که شبلی در بستر احتضار بود، یکی از حاضران به او گفت: ای شیخ بگو لا اله الا اللّٰه. شبلی در پاسخ گفت: خانه ای که تو در آن سکونت می‌نمایی، نیازی به چراغ ندارد. ان بیتا انت ساکنه غیر محتاج الی السراج کشکول شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
تاریخ انقلاب 17.MP3
6.57M
🔰 سلسله جلسات و با موضوع 17 🌀 بررسی دولت ها و وقایع بعد انقلاب جهت روشنگری سیاسی 🎬 جلسه 7️⃣1️⃣ ✳️ ، ( جلسه 8) 🎤 از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ معاصر و انقلاب ⬅️⬅️ جهت و درست علیه جریان غیرانقلابی برای و روی کار آمدن ، حتما این فایلها را نشر دهید ، حتی با لینک خودتان ➡️➡️
🔵 داعشی به نام رضاخان ... 💠 جنایات وحشیانه افسران بر ضد مردم ،در تاریخ بشریت بی سابقه بوده به طوریکه ویلیام داگلاس آمریکایی در کتاب خودش نوشته:افسران رضاخان سر جوانان را قطع میکردند و بعد سینی آهنی گداخته شده ای را بر روی گردن بریده آنها میگذاشتند تا جنازه چند قدم بدود،سپس بر سر تعداد قدمهای آنها شرط بندی میکردند. 📚 منبع: کتاب سرزمین شگفت انگیز و مردمی مهربان و دوست داشتنی/نوشته ویلیام او. داگلاس(قاضی دیوان عالی آمریکا) /صفحه175
🔵 وطن پرستی به نام ... 💠 به حدی به خاک وطن علاقه مند بود که گلشائیان وزیر دارایی زمان رضاخان میگه: در زمان جنگ جهانی دوم و بعد از حمله به ایران، قسمت های از خاک کشور توسط متفقین اشغال شد، زمانیکه به رضاخان گزارش دادند که متفقین این مناطق از کشور رو اشغال کردن، درکمال تعجب ما رضاخان گفت: پس املاک ماچه میشود؟ این نقاط که تمام ماست!!؟ 📚 منبع: یادداشتهای شهریور 1320/نوشته عباسقلی گلشائیان (وزیر دارایی زمان رضاشاه ___وزیر دارایی، وزیر دادگستری، وزیر بازرگانی و پیشه و هنر زمان محمدرضاشاه)/ صفحه55
💠اعزام امام علی (ع) به یمن 👈یکی دیگر از سرایا اعزام امام علی (ع)✨ به "یمن" برای دعوت مردم آن سامان به اسلام بود. 📒بنا به نقل بیهقی، به نقل از براءبن عازب، رسول خدا (ص) خالد بن ولید را برای دعوت مردم یمن🏇 بدان سوی اعزام کرد. 🗣براء میگوید: ما شش ماه در آنجا اقامت کردیم، اما کسی اسلام را نپذیرفت. پس از آن رسول خدا (ص) علی بن ابی طالب (ع) را فرستاد. زمانی که امام به یمن رسید و نامه 💌 رسول خدا (ص) را برای قبیله همدان خواند، همگی مسلمان شدند. 👈سریه دیگر که واقدی و ابن سعد و دیگران آن را روایت کرده اند اعزام امام علی (ع) همراه سپاهی به یمن است. رسول خدا (ص)✨ عمامه ای بر سر آن حضرت بست و به او فرمان داد تا بدون توجه به چیزی به یمن بشتابد. ✅در نصایح رسول خدا (ص) به امام آمده است که ابتدا با دشمن نجنگ، بگذار تا آنها جنگ را شروع کنند⚔ حتی زمانی که یکی از شما نیز کشته شد باز صبوری به خرج داده و به آنان بگو: آیا موافقید و مایلید تا "لااله الا الله" بگویید⁉️ اگر پاسخ مثبت دادند؛ بگو: آیا نماز میگذارید؟ پس اگر پذیرفتند بگو: آیا صدقه ای از اموالتان که برای فقرای شماست می پردازید⁉️ پس اگر پذیرفتند چیز دیگری از ایشان مخواه. 🔹امام همراه سیصد نفر بدان سوی رفت. آن حضرت در برخورد با قبیله مذحج آنان را به اسلام فراخواندند، ❌اما نپذیرفتند. پس از یک حمله بیست تن از آنان کشته 👥 شدند. آنگاه امام تاملی کرد و بار دیگر آنان را به اسلام فراخواند. این بار پذیرفتند. امام غنایم را جمع آوری کرده خمس آن را جدا کردند و بقیه را به جنگجویان دادند. پس از آن ضمن نامه ای شرح واقعه را برای رسول خدا (ص) 📝 نوشتند و حضرت از او خواستند تا در سفر حج -حجه الوداع- به او ملحق شوند و امام نیز چنین کرد. 👌می دانیم که خمس در اصل تعلق به رسول خدا (ص)✨ داشته و اهل بیت آن حضرت در برابر عدم حق استفاده از صدقات و زکوات، از خمس استفاده می‌کردند. اختیار خمس در دست آن حضرت بوده و می توانستند به کسانی که نیازمند بوده و یا مصلحت در بخشش به آنان بوده، چیزی اعطا🎁 کنند. 👈آنچه که درباره دو سفر امام به یمن قابل توجه است این است که مردم یمن بویژه قبیله همدان و مذحج از همان زمان به آن حضرت علاقمند شدند و بعدها در کوفه، در شمار نزدیکترین یاران آن امام بودند. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج1، ص665-667"، رسول جعفریان. ۶۴