eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه‌هاي آسمان را رفته بود راه‌هاي آسمان را رفته بود بايد ببينيد در هر زمان چه چيز مناسب است و آن را تهيه كنيد. اگر بتوانيد مستندسازي را ادامه دهيد، به نظر من كار مهم و خوبي است. البته در مستندسازي، نقش كلام همان كاري كه خود مرحوم شهيد آويني مي‌كرد خيلي مهم است. هم نوشتار و هم بيان آن نوشتار، بسيار بسيار مهم است. اگر نكته گويي‌هاي او نبود، خيلي از منظره‌ها اصلاً معني نداشت. من تا مدّت‌ها كه روايت فتح پخش مي‌شد، اصلاً شهيد آويني را نمي شناختم؛ ولي از مشتري‌هاي هميشگي روايت فتح بودم. يعني هر شب جمعه، حتماً مي‌نشستم و اين برنامه را نگاه مي‌كردم. روي من تأثير زيادي مي‌گذاشت و مي‌ديدم كه اين كلام چقدر اثر دارد. يك وقت همان جوانان آمدند پيش من (به نظرم مال جهاد بودند) من در همان جلسه گفتم: «اين صداي نجيبي كه اين‌ها را بيان مي‌كند، چيز خيلي جالبي است؛ اين را نگهداريد. » خودش هم قاعدتاً در آن جلسه بود. كسي هم به من نگفت كه «اين آقاست. » اما بعدها خودِ ايشان به من نوشت: «آن كسي كه اين‌ها را تهيه مي‌كند، من هستم. » كسي كه مي‌خواهد چنين برنامه‌هايي بسازد، بايد آن نجابت و معصوميت و استحكام و اطمينان به سخن را داشته باشد. گاهي حرفي را كسي مي‌زند و حرف بزرگي است؛ اما پيداست كه خودش اعتقادي به اين حرف ندارد. امّا اين صدا، آن صدايي است كه بزرگترين حرف‌ها را مي‌زد و خودش اعتقاد داشت. مثلاً مي‌گفت: «اين جوانان ما، به راه‌هاي آسمان آشناترند تا به راه‌هاي زمين. » اين را چنان مي‌گفت كه گويا راه‌هاي آسمان را خودش رفته، ديده و مي‌داند كه اين‌ها آشناتر هستند! ما خيال مي‌كنيم صداي جنگي بايد صداي كلفت و نخراشيده اي باشد. امّا ايشان آن طور صدايي نداشت. صدايي بود معصوم و نجيب و درعين حال استحكامي ويژه داشت؛ در قالب نوشتاري قوي و هنرمندانه. مصاحبه توسط تهيه كنندگان مجموعه ي «روايت فتح» ۱۱/۰۶/۱۳۷۲ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَٰتِلُوا۟ ٱلَّذِينَ يَلُونَكُم ✨مِّنَ ٱلْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا۟ فِيكُمْ غِلْظَةًۭ ۚ وَٱعْلَمُوٓا۟ ✨أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ (۱۲۳) ✨اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، ✨با كافرانى كه مجاور شما هستند ✨نبرد كنيد؛ ✨و آنان بايد در شما شدت و خشونت ✨(و قاطعیت) بيابند؛ ✨و بدانيد كه خداوند با پرهیزکاران است(۱۲۳) 📚سوره مبارکه التوبه ✍ آیه ۱۲۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️تلاوت ارسالی♻️ 📖مقطعی بی نظیر و بسیار زیبا از سوره:انسان 👤باصدای استاد:شحات محمد انور(جوانی های استاد)
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
زمزمه هاى بهار، بغض شكوفه هاى ابر جمادى رفت و رجب آمد. بادهاى سرد بهمن هم در سرزمين‌ها و شهرها پرسه مى زدند. مأمون به چيزى جز واگذارى خلافت فكر نمى كرد. امام همچنان نمى پذيرفت. تنها دغدغه او، همين بود. شورش زنگيان در مرداب هاى اطراف بصره آن قدر فكرش را مشغول نكرده بود كه خبرهاى رسيده از قيام زيد بن موسى (ع) برادر امام هشتمدر شهر بصره. بعضى كارگزاران خبر دادند: بابك خرم دين در آذربايجان شورش كرده و با امپراتور بيزانس، ميخائيل دوم هم دست شده است. اما اين‌ها همه براى او هيچ بودند. او فقط فكر مى كرد كه چگونه مى تواند اين نرد علوى را قانع كند. او را به نزد خود آورده بود، اما نمى دانست او را چگونه وادار به انجام خواست خود كند. اين بار تصميم گرفت كه وزيرش سهل را در جريان رخدادها نگذارد. آن روز، هنگامى كه امام در نزديكى خليفه نشست، مأمون لبخندى دروغين زد تا در وراى آن، كينه شعله ورش را پنهان سازد؛ كينه اى كه با وجود سرماى شديد، شعله ورتر مى شدند؛ سرمايى كه درختان انار را به شاخه هاى خشك چوبين تبديل مى كرد. مأمون سخن خود را با صحبت از آب و هوا شروع كرد. چقدر بهمن سرد است. تازه يك روزش رفته و بيست و نه روز ديگرش مانده است. امام لبخندى زد و گفت: « در اين ماه، بادهاى گوناگونى مى وزد. باران بسيار مى بارد. سبزه مى رويد. آب در زير زمين جريان مى يابد. در اين ماه، خوردن سير، گوشت پرندگان و ميوه‌ها مفيد است. بايد شيرينى كم خورد. تحرك بسيار و ورزش در اين ماه خوب است. » (۹۰) مأمون كه به سخنان گرم امام گوش سپرده بود، ناگاه به خود آمد. وانمود كرد كه لباسش را مرتب مى كند. دستش را جلوى دهانش گرفت و سرفه اى كرد؛ او تلاش مى كرد تا خود را از دايره تأثير مردى كه كنارش نشسته بود و نور شگفتى مى تاباند، خارج سازد؛ نورى كه مى خواست در دلى آهنين راه يابد. مأمون گفت اى اباالحسن! حالا كه خلافت را نمى پذيرى، بايد وليعهدى را بپذيرى. تو مى دانى كه من قصدى جز مصلحت مردم ندارم. » (! [pagebreak] ( صفحه ۲۵۷) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: برگ سبز صديق معظم سيد مكرم حاج سيد محمد معروف به امين الذاكرين نقل فرمود: يك نفر از تجار محترم خرمشهر بنام حكيم به مشهد مقدس براي زيارت مشرف شده بود و چون مريض بود من به همراهي حضرت حجة الاسلام حاج سيد علي اكبر خوئي شب ماه مبارك رمضان به عيادتش رفتيم. در آن مجلس ذكري از زيارت حضرت رضا (ع) شد. آن مريض گفت من حكايتي در خصوص مرحمت آن حضرت درباره زائرينش دارم و آن اينست: در يكي از مسافرتهاي خود كه به مشهد مقدس مشرف شده بودم شبي به مجلس ذكر مصيبت حضرت سيدالشهداء (ع) رفته بودم در آنجا شخصي را ديدم كه به زبان طائفه بختياري سخن مي‌گفت لكن به لباس عرب بود. من به او گفتم كه من شما را بشكل عرب مي‌بينم اما به زبان بختياري صحبت مي‌نمائي؟ گفت بلي چون من اصلا بختياري هستم لكن از زمان پدر خود تاكنون در بصره سكونت دارم لذا بصورت عربم و من چند سال است كه هر سال به مشهد مقدس مشرف مي‌شوم و هر سال يك ماه توقف مي‌كنم و آنگاه از خدمت حضرت رضا (ع) مرخص مي شوم و به محل سكونت خود بصره مي‌روم و سبب تشرف من هر سال اين است كه چون سفر اول مشرف شدم يازده ماه ماندم و توقف نمودم و در آن سفر شبي در عالم خواب ديدم آمده‌ام براي تشرف بحرم مطهر چون به نزديك در پيش روي امام (ع) رسيدم كه آنجا اذن دخول مي‌خوانند ديدم طرف دست چپ تختي است و خود حضرت رضا (ع) روي آن نشسته است و هر نفري كه مي‌آيد و مي‌خواهد وارد حرم شود آن حضرت برمي خيزد و مي‌ايستد و چند قدمي استقبال آن زائر مي‌نمايند تا او داخل حرم مي‌شود آنگاه مي‌نشيند و كسي از آن در خارج نمي شود پس من هم داخل شدم. چون نگاه كردم ديدم زائرين بعد از زيارت هنگام خروج از حرم از در پائين پاي مبارك بيرون مي‌روند لذا من هم از همان در خارج شدم. در آنجا ديدم تختي طرف دست چپ گذاشته شده و خود حضرت رضا (ع) روي آن تخت تشريف دارد و ميزي در برابر آن حضرت هست و روي آن ميز جعبه اي است و در آن جعبه برگهاي سبزي است. و نيز ديدم هر يك نفر از زائرين تا از حرم مطهر بيرون مي‌آيد امام (ع) از جاي خود برمي خيزد و يكي از آن برگهاي سبز را برمي دارد به آن زائر عطا مي‌نمايد و مي‌فرمايد (خذ هذا امان من النار و انا ابن رسول الله) يعني بگير اين را كه اين امان است از آتش منم پسر رسول خدا (ص) چون آن زائر مي‌رفت آن جناب چند قدم براي بدرقه او برمي داشت. در آن حال هيبت و عظمت و جلالت آن سرور مرا چنان گرفته بود كه جرأت نداشتم كه نزديك شوم. بالاخره بخود جرأت دادم و پيش رفتم و دست و پاي آن جناب را بوسيدم و عرض كردم آقا زوار بسيار است بر شما سخت و اذيت و دشوار است كه اين قدر از جاي خود حركت مي‌فرمائيد. فرمود آنها بر من واردند و بر من است كه ايشان را پذيرايي نمايم آنگاه برگ سبزي هم به من عطا نمود فرمود (خذ هذا امان من النار و انا ابن رسول الله) و من آن برگ را گرفتم ديدم كه بخط طلا آن عبارت نوشته شده بود. از خواب بيدار شدم و از اين جهت من براي زيارت آن حضرت هر سال مشرف مي‌شوم و يكماه مي‌مانم و مرخص مي‌شوم. [۷۶]. امام ثامن و ضامن حريمش چون حرم آمن زمين از عزم او ساكن سپهر از عزم او پويا نهال باغ عليين بهار مرغذار دين شميم روضه ياسين نسيم دوحه طاها ز رويش پرتوي انجم ز جودش قطره اي قلزم جنابش قبله هفتم رواقش كعبه دلها https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد ارجمند یک نفر بمن میگه وقتی اسم ظهور امام زمان می آید دلشوره میگیرم من نمیدونم چی بگم‌‌ بهش میشه راهنمایی بفرمایین ...؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 👌🏻خُب، شما باید از دستاوردهای ظهور و از جهانی که پس از ظهور ما قرار هست در آن زندگی بکنیم، آن نعمت ها و فوایدی که آن جهان پس از ظهور دارد باید برای این فرد از این مطالب بگویید تا اگر دلهره یا تشویشی نسبت به ظهور امام زمان دارد، این دلهره برطرف بشود. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق) ☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 اگر ان شاءالله امام زمان (عج) بزودی ظهور کردند، آیا بلافاصله با دشمنان میجنگند؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 👈🏻بله، ظهور امام زمان (عج) همراه با جنگ هست ولی بعد از ظهور این جنگ ها به مرور تمام می شود، و داریم که سفیانی 9 ماه پس از ظهور زنده می ماند و بعدش دیگر از بین می رود. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍لحظات زیبای ابراز ارادت ویژه سلیمانی به رهبر معظم انقلاب و بذل محبت بی‌دریغ رهبری 🌷حتما ببینید....
روایت 98 کتاب جهاد.mp3
4.8M
✨✨ 📚 🎧👆 ✨ جلسه ۱۲ ✨موضوع: ضمانت قطعی ، و از زبان امام سجاد علیه السلام . 🔊 : 📚 شرح روایات کتاب الجهاد اثر شیخ (ره) ✨ ✅ ارسال به دیگران فراموش نشود 🙏 ═══✼🍃🌹🍃✼══
.......: گذشت انوشیروان گویند در مجلس انوشیروان سفره گسترده شد، کاسه‌های غذا چیده می‌شد، یکی از کاسه هااز دست خادم افتاد و بر سفره ریخت. خادم دانست که انوشیروان او را خواهد کشت. وهمه ی غذاها را روی سفره ریخت و بهم زد. انوشیروان که غضب کرده بود، گفت: چرا چنین کردی؟ غلام گفت: می‌دانستم که کشته می‌شوم، گفتم: تو را نکوهش می‌کنند که به خاطر ریختن ظرفی کسی را کشته ای. بگذار جسارت کنم تا مردم شما را نکوهش نکنند. انوشیروان به فکر رفت و او را جزء مقربان خود قرار داد. مولوی راه فانی گشته راه دیگر است زانکه هشیاری گناه دیگر است آتشی در زن بهر دو تا بکی بر کره باشی از این هر دو چونی تا کره بانی بود همراز نیست همنشین آن لب و آواز نیست ای خبر هات از خبر ده بیخبر توبه ی تو از گناه تو بتر جستجویی از ورای جستجو من نمی دانم تو می‌دانی بگو حال و قالی از ورای حال و قال غرق گشته در جمال ذوالجلال غرقه یی نه که خلاصی باشدش یا بجز دریا کسی بشناسدش کشکول شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا