eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
❓❓تصمیم به خرید خانه‌ای دارم که صاحب آن فوت کرده و ورثه طرف معامله من هستند. یکی از وراث خارج از کشور است و نمی‌تواند برای معامله حاضر شود. بدون حضور ایشان این معامله قانونی است یا خیر؟ ✅ برای تحقق معامله قانونی، همه وراث باید حاضر باشند، اما چنانچه یکی از وراث امکان حضور ندارد، می‌تواند از طریق دادن وکالت به دیگری سهم خود را بفروشد، در غیر این صورت معامله فقط نسبت به ورثه حاضر امکان‌پذیر است و معامله حاضرین نسبت به سهم خودشان از شش‌دانگ ملک معتبر است و فروش سهم ورثه غایب قانونی نیستMr_Vakiil2‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فسخ وکالت بلاعزل شخصی طبق وکالت نامه بلاعزلی اختیار فروش ملک خود را به دیگری اعطاء می کند، سوال اینجاست که آیا این شخص ( موکل ) می تواند، عملی را که مورد وکالت داده [ فروش ملک ] شخصا انجام دهد؟  باید بدانیم :   در مواردی که برای انجام اقدامی صرفا وکالت فروش به دیگری اعطاء شده،  بدون آنکه صلح نامه یا مبایعه نامه ای در این بین تنظیم شده باشد، موکل می تواند شخصا عملی را که به دیگری وکالت داده انجام داده حتی اگر وکالت بلاعزل باشد، در این صورت عقد وکالت منفسخ می گردد.( ماده 683 قانون مدنی Mr_Vakiil2‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸سلام برادر بنده طلا فروش هستن و یک هفته پیش یک مشتری به مغازه ایشون آمد و یک سرویس طلا که گفت برای خانمشون هست رو بفروشن ازشون رسید رو خواستم گفتن که این سرویس هدیه عروسیشون هست و بنده هم گفتم یک کپی از کارت ملیتون میگیرم و شما پشت کارت ملی رسید بدید که این طلا سرقتی نبوده و هدیه عروسی اینجانب است. دیروز مامور نیروی انتظامی به مغازه آمد و به جرم خرید مال مسروقه ایشون رو دستگیر کردن و ما هم کپی کارت ملی را به پلیس دادیم و استعلام گرفتن که کارت ملی هم اعلام مفقودی داشته و ما تنها چهره فروشنده و خانمشون رو از طریق دوربین مغازه داریم و به پلیس دادیم اما گفتن تا پیدا نشدن دزدی اصلی فعلا برادر شما متهم و بازداشت است . همچین حقی وجود داره که آزادش نکنند؟ برای درآوردن برادرمون میشه سند گذاشت؟ حتی یکی از همسایه هامون هم شاهد این ماجرا بودن 🔸  توجه داشته باشید مطابق قانون اصل بر برائت است و برادر شما زیر چتر حمایت این اصل قانونی است و مراجع انتظامی و قضایی میبایست دلیل و مدرک محکم برای متهم دانستن برادرتان ارائه کنند. ضابطان بیش از ۲۴ ساعت حق بازداست کردن فرد را ندارند و میبایست متهم را سریعا تحویل دادستان مربوطه دهند. علی ایحال فعلا پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی است و در بدترین حالت مسلما برای برادر شما قرار وثیقه از سوی مراجع قضایی صادر میگردد. پیشنهاد میشود فردا در اولین ساعات اداری به دادسرای مربوطه مراجعه و تقاضای تودیع وثیقه برای برادرتان از مقام قضایی داشته باشید. Mr_Vakiil2‌
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سیصد و هفدهم مجید کوله پشتی‌اش را کمی جابجا کرد و همچنانکه محو فضای فوق تصور این جاده رؤیایی شده بود، سرمستانه پاسخ داد: «اینا به خودشون زحمت نمیدن! اینا دارن کِیف دنیا رو می‌کنن! ببین دارن چه لذتی می‌برن که پای یه زائر رو مشت و مال میدن! اینا الان دارن با امام حسین (علیه‌السلام) حال می‌کنن! آسید احمد می‌گفت بعضی‌هاشون انقدر فقیرن که پول پذیرایی از زوار رو ندارن، برای همین یه سال پس انداز می‌کنن و اربعین که می‌رسه، همه پس اندازشون رو خرج پذیرایی از مردم می‌کنن! یعنی در طول سال فقط کار می‌کنن و پس‌انداز می‌کنن به عشق اربعین!» و مگر اربعین چه اعجازی دارد که به انتظار آمدن و اشتیاق برپایی‌اش، اینچنین خاصه خرجی می‌کنند و من که از فلسفه پوشیدن یک پیراهن سیاه سر در نمی‌آوردم، حالا در این اقیانوس عشق و عاشقی حقیقتاً سرگردان شده و در نهایت درماندگی تنها نگاهشان می‌کردم. نه می‌فهمیدم چرا اینهمه پَر و بال می‌زنند و نه می‌توانستم شیدایی‌شان را سرزنش کنم که وقتی دختری از اهل تسنن، رهسپار چهار روز پیاده‌روی برای رسیدن به کربلا می‌شود، از شیعیان انتظاری جز این نمی‌رود که برای معشوق‌شان اینچنین بر سر و سینه بزنند! مجید به نیم رخ صورتم نگاه کرد و شاید مشتاق بود تا ببیند در دلم چه می‌گذرد که با لحنی لبریز حیاء سؤال کرد: «الهه! تو اینجا چی کار می‌کنی؟» به سمتش صورت چرخاندم که به عمق چشمان مات و متحیرم، خیره شد و باز سؤال کرد: «الهه جان! تو این جاده اینهمه زن و مرد شیعه دارن به عشق امام حسین (علیه‌السلام) میرن! ولی تو چی کار کردی که طلبیده شدی؟ تو چی کار کردی که باعث شدی من بعد از 29 سال که از خدا عمر گرفتم، بیام کربلا؟» در میان همهمه جمعیت و صدای پُر شور مداحی‌های عراقی که از بلندگو‌های موکب‌ها پخش می‌شد، صدایش را به سختی می‌شنیدم و به دقت نگاهش می‌کردم تا بفهمم چه می‌گوید که لبخندی زد و در برابر سکوت بی‌ریایم، صادقانه اعتراف کرد: «من کجا و کربلا کجا؟!!! اگه تو نبودی من کِی لیاقت داشتم بیام اینجا و این مسیر رو پیاده برم؟» در برابر نجابت مؤمنانه‌اش زبانم بند آمده و او همچنان می‌گفت: «الهه! اگه از من بپرسی، این جواب گریه‌های شب قدر امامزاده‌اس! من و تو پارسال تو امامزاده اونهمه خدا رو صدا زدیم تا مامان رو شفا بده! خُب حکمت خدا چیز دیگه‌ای بود و مامان رفت، اون دختره وهابی جاشو گرفت و هر کدوم از ما رو یه جوری عذاب داد! عبدالله رو همون اول از خونه بیرون کرد، من و تو رو چند ماه بعد در به در کرد و اونهمه بلا سرمون اومد! بعد هم نوبت محمد شد تا اموالش رو از دست بده و آواره غربت بشه! آینده ابراهیم هم نابود شد و زن و بچه‌اش اونهمه اذیت شدن! همه سرمایه بابا حرومِ ریختن خون یه مشت زن و بچه بی‌گناه شد و آخر سر به خود بابا هم رحم نکردن!» از حجم مصیبت‌هایی که در طول یک سال و نیم بر سر خودم و خانواده‌ام آوار شده و مجید همه را در چند جمله پیش چشمانم به خط کرده بود، جانم به لب رسید و او دلش جای دیگری بود که با نگاه بی‌قرارش به انتهای جاده، جایی که به کربلا می‌رسید، پَر کشید و با چه لحن عاشقانه‌ای زمزمه کرد: «شاید قرار بود همه این بدبختی‌ها اتفاق بیفته و اون همه گریه و زاری شب‌های امامزاده نمی‌تونست این سرنوشت رو عوض کنه! ولی... ولی در عوضِ اون گریه‌ها، خدا به ما این سفر رو هدیه داد! شاید این زیارت اربعین تو سرنوشت ما نبود و اون شب تو امامزاده، به خاطر دل شکسته تو، قسمت شد که من و تو هم کربلایی بشیم!» سپس به سمتم صورت چرخاند و با لبخندی لبریز یقین ادامه داد: «الهه! من احساس می‌کنم اون شب تو امامزاده، خدا برای من و تو اینجوری تقدیر کرد که بعد از همه اون مصیبت‌ها به خونه آسید احمد برسیم و حالا تو این راه باشیم! شاید این چیزی بود که تو سرنوشت ما نبود و اون شب به ما عنایت شد!» که صدای اذان ظهر از بلندگوهای موکب‌ها بلند شد و مجید در سکوتی عارفانه فرو رفت. هرچند حرف‌هایی که از مجید می‌شنیدم برایم تازه بودند، اما نمی‌توانستم انکارشان کنم که حقیقتاً من کجا و کربلا کجا و شاید معجزه‌ای که برای شفای مادرم از شب‌های قدر امامزاده انتظار می‌کشیدم، بنا بود با یک سال و چند ماه تأخیر در مسیر رسیدن به کربلا محقق شود که حالا من در میان اینهمه شیعه عاشق به سمت حرم امام حسین (علیه‌السلام) قدم می‌زدم، ولی باز هم برایم سخت بود که من در این مدت، کم مصیبت نکشیده و هنوز هم دلم می‌خواست که مادرم زنده می‌ماند و هرگز پای نوریه به خانه ما باز نمی‌شد! با ما همراه باشید🌹 کانال رمان های عاشقانه مذهبی https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5980839610056443857.mp3
6.86M
قرآن کریم شرط اساسی برای انسان بودن را دو مؤلفه بیان کرده است؛ ۱. ایمان ۲. عمل صالح ⚡️ " عمل صالح " همان اکسیری‌است که "فاطمه بنت حزام" را به " ام‌البنین" و مادر حسنین و زینب کبری علیهم‌السلام مبدل ساخت! - مقصود از عمل صالح، تنها نماز و روزه و.... است که عمری شنیده‌ایم یا باید برای عبور از این دروازه مجوز دیگری گرفت؟! ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-16 - ترانه : گلعذار.mp3
462.8K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس من و همصحبتی اهل ریا دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس از در خویش خدا را به بهشتم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۷. علامت حضرت مهدی (عجّل اللَّه فرجه الشریف) آن است که با کارگزاران خود شدید است. معجم احادیث الامام المهدی ۱۸. مهدی از ما است، خداوند امرش را یک شبه اصلاح خواهد فرمود. مکیال المکارم https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام تسليت به آيةالله فاضل لنكراني به مناسبت درگذشت والده ايشان بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم آيةاللَّه آقاي فاضل لنكراني دامت بركاته با سلام و تحيات، رحلت والده ي مكرمه را تسليت گفته، رحمت واسعه براي آن مرحومه و صبر و اجر و مزيد توفيقات را براي حضرتعالي از خداوند متعال مسألت دارم. سيد علي خامنه اي ۱۸/۸/۶۸ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرچم «يا فاطمةالزهراء پرچم «يا فاطمةالزهراء» من خبر را كه شنيدم، لذت بردم؛ وقتي هم كه عكس‌هاي صعود خانم‌ها را ديدم كه در ارتفاع ظاهراً هشت هزار و هشتصد و خرده يي ايستاده بودند و پرچم «يا فاطمةالزهراء» را دست شان گرفته بودند، واقعاً بيشتر احساس افتخار كردم. حقاً عظمت اين كار خيلي زياد است. مطمئناً بسياري از مستمعان و بينندگان اين برنامه‌ها نمي توانند حس كنند كه چقدر اراده و نشاط جسمي و روحي لازم است تا يك انسان را در آن هواي نامساعد، در آن فشار شديد، با آن همه موانع و بدون هيچ تماشاچي، به آن جا برساند. در ميدان فوتبال يا واليبال يا بسكتبال يا ورزش‌هايي كه جلوي چشم مردم انجام مي‌گيرد، اين همه تماشاچي ايستاده اند، كف مي‌زنند، تشويق مي‌كنند، نگاه مي‌كنند؛ اما در غربت كوهستان، آن هم در آن نقطه ي دور از دسترس، آن هم بين اين دره‌ها و برج‌هاي يخ و آن هواي نامساعد، زن شجاع و بااراده يي حركت مي‌كند و قصدش اين است كه اين قدرت و نيروي پنهان در جسم و وجود و روح خودش را استخراج كند و به معرض بروز و ظهور برساند؛ خيلي عظمت دارد؛ خيلي كار بزرگي است. من تجليل از شماها را وظيفه ي خودم مي‌دانم و حقاً و انصافاً بايد عظمت اين كار به مردم نشان داده بشود. (بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار فاتحان قله ي اورست ۳۰/۸/۱۳۸۴) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 عکسنوشت سوره حجرات بخشی از(آیه ۱۳) إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ بی گمان گرامی‌ترین شما در نزد خدا متقی‌ترین شما است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاریان برتر جهان اسلام🎁🎈 ✨فرازی بی نظیر وبسیار زیبا از استاد عبدالباسط عبدالصمد
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: زمين، زورق سيم گون سپهر پاسى از شب گذشته بود و مهتاب، زمين را رنگ زده بود. امام از پنجره كاخ به باغ سيم گون مى نگريست؛ به درختان بالا بلند و جويبار آوازخوان. دو چهره رو به روى هم بودند: امام و ماه. موجى از عواطف در چشمان امام ديده مى شد. همان واژگانى از لبانش شنيده مى شد كه در حال نيايش و يا تفكر بسيار بر زبان مى راند: « اى گنج بينوايان! اى نجات دهنده كشتى شكسته! تو كسى هستى كه سياهى شب و روشنايى روز و مهتاب و پرتو خورشيد و صداى برگ درختان و طنين آب در مقابلت فروتنى كرده اند. يا الله. يا الله. يا الله! » امام چهره برگرداند. او با خليفه قرار ملاقات داشت. خليفه زمان ملاقات را آن شب معين كرده بود؛ چه شبى! چه شب پر دغدغه اى. به زودى حضرت با كسى ديدار مى كرد كه تكيه بر پوسته قرآن زده بود و نمى توانست در ژرفاى آن غوطه ور شود. در اين جهان گسترده، مفاهيم بى كران چنان در قالب هاى كوچك جا مى گيرند كه آفريده هاى بزرگ در چشم كوچك آدمى ؛ تا چشم، تنها پنجره اى باشد بر گلستان انديشه؛ آفريده اى كه پروردگار رازش را در آن نهفته است. افرادى مانند اباقره، در حقيقت قربانيان اين نگرش كوته بينانه به قرآن بودند. قربانيان دسيسه اى كه در سايه سار درخت نفرين شده خاندان اموى رشد كرد؛ درختى كه در دل دوزخ روييد. ‌هنگامى كه مرد گندم گون ظاهر شد ، پير و جوان، همه برخاستند. چشم ها، دل‌ها و تمام توجه‌ها معطوف او شد. مأمون احساس كرد كه نيرويى ناپيدا مى خواهد بر او چيره شود. آن شخصيت والا در نقطه اى از كمال مطلق جا گرفته بود. احساس كمال در چشمانش مى درخشيد. اباقره به سان روباهى، آماده بود تا با يك پرسش، امام را شكست دهد. با اين كه امام نزديك خليفه نشسته بود، اما به نظر مى رسيد كه دو جبهه وجود دارد و مأمون فرمانده جبهه ضد امام است. از اين رو، عموى حضرتمحمد بن جعفر (ع) اندكى نگران بود. اباقره لباسش را مرتب كرد تا آغاز براى درگيرى، نخستين پرسش را مطرح سازد. بگو، خدا با چه زبانى با حضرت موسى (س) سخن گفت؟ خدا بهتر مى داند كه چه زبانى بوده است؛ سريانى يا عبرى؟ اباقره زبانش را بيرون آورد و گفت: « منظورم اين زبان گوشتى است! » خدا به دور است از آن چه مى گويى! پناه بر خدا از اين كه پروردگار همانند آفريده هايش باشد و يا مانند مردم سخن بگويد. او وجودى والا، بى نظير از نظر وجود، گوينده و انجام دهنده است. چگونه؟ سخن آفريننده با آفريده شده، غير از سخن گفتن آفريده‌ها با يكديگر است. او با يارى سقف دهان و زبان حرف نمى زند؛ اما مى گويد: « بشنو! » پس با اراده اش با موسى سخن گفت و به او فرمان داد؛ بى آن كه واژه اى را بر زبان آورد. درباره كتاب‌ها چه مى گويى؟ تورات، انجيل، زبور، فرقان و هر كتابى كه فرو فرستاد، سخنان خداست كه همانند نور و هدايت براى راهنمايى مردم فرستاد. همه پديد آمدند...... https://eitaa.com/zandahlm1357