eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ آیا میدانید؟ ✅ در صورت عدم پرداخت اقساط بانکی، بانک ها هیچ تکلیفی ندارند که ابتدا به وام گیرنده و سپس به ضامن مراجعه کنند و در حقیقت در انتخاب کسی که میخواهند وام پرداخت شده را از وی بگیرند، آزاد هستند. ✅ به طور کلی، بانک ها می توانند هر مالی که از مدیون یا ضامنین شناسایی کنند، جهت وصول مطالبات خود از محل آن اموال اقدام کند. Vakiil2‌
📣 آیا می دانید اگر زن، خود درآمد مستقلی داشته باشد، باز هم مستحق نفقه است. ✅ حتی در صورتی كه زن درآمد مستقلی داشته باشد باز مرد را از پرداخت نفقه معاف نمی‌كند، چرا که پرداخت نفقه بر عهده مرد بوده و بايد آن را در حد استطاعت پرداخت کند. Mr_Vakiil2‌
✳️ اگر یک واحد از یک آپارتمان چندین واحدی، از تصرف در مشاعات راضی نباشد، آن تصرف غیرقانونی خواهد بود. ❓پرسش: در ساختمان 12 واحدی ساکن هستم. خودروی خود را در قسمت حیاط ساختمان بدون مزاحمت پارک میکنم. 11 واحد رضایت دارند فقط یک واحد مخالف است. تکلیف چیست؟ ✅پاسخ : در تصرفات مادی و غیرحقوقی در مشاعات ساختمان، استفاده و بهره مندی از مال مشاع برای هرگونه دخل و تصرف، نیازمند رضایت ۱۰۰ درصدی تمام صاحبان حق می باشد. به عبارتی دیگر، هیچ شریكی بدون اجازه شریك دیگر حق دخل و تصرف مادی در مال مشاع را ندارد. به عنوان مثال برای دخل و تصرف در قسمت مشاع، اگر ۹۰ درصد از صاحبان حق، رضایت دهند، رضایت ۱۰ درصد صاحبان دیگر هم الزامی است. در صورت عدم رضایت آن ۱۰ درصد، به هیچ عنوان امكان دخل و تصرف در قسمت مشاع وجود ندارد Mr_Vakiil2‌
✅ بهتر است بدانید که؛ نصب دوربین در قسمت های مشاعی و مشترک، تنها با مصوبه هیئت مدیره ساختمان مجاز است. بنابراین نصب دوربین توسط یکی از ساکنین در قسمتهای مشاع غیر قانونی است‌. Mr_Vakiil2‌
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سیصد و بیست و نهم از در موکب که بیرون آمدم، دیدم مجید غافل از اینکه تماشایش می‌کنم، کفش‌هایش را برداشته و با دقت داخلش را بررسی می‌کند تا ببیند دستمال کاغذی و باندها جا به‌ جا نشده باشند. از اینهمه مهربانی‌اش، دلم برایش پَر زد و شاید آنچنان بی‌پروا پرید که صدایش به گوش جان مجید رسید و به سمتم برگشت. چشمش که به چشمم افتاد، لبخندی زد و با گفتن «بفرمایید!» کفش‌ها را مقابل پایم جفت کرد و به سراغ آسید احمد رفت تا بیش از این شرمنده مهربانی‌اش نشوم. مامان خدیجه و زینب‌سادات هم آمدند و باز همه به همراه هم به راه افتادیم. حالا در تاریکی شب، جاده اربعین صفای دیگری پیدا کرده و نه تنها عطر کربلا که روشنایی حضور سید الشهدا (علیه‌السلام) را هم با تمام وجودم احساس می‌کردم. از دور دروازه‌ای فلزی با سقفی شیروانی مانند پیدا بود که مامان خدیجه می‌گفت از اینجا ورودی شهر کربلا آغاز می‌شود. هنوز فاصله زیادی تا دروازه مانده و جمعیت به حدی گسترده بود که از همینجا صف‌های به هم فشرده‌ای تشکیل شده و باز جمعیت زن و مرد از هم جدا شده بودند. دیگر مجید و آسید احمد را نمی‌دیدم و با مامان خدیجه و زینب‌سادات هم فاصله زیادی پیدا کرده بودم که مدام خودم را بین جمعیت می‌کشیدم تا حداقل مامان خدیجه را گم نکنم. روبروی‌مان سالن‌های جداگانه‌ای برای بازرسی خانم‌ها و آقایان تعبیه شده و به منظور جلوگیری از عملیات‌های تروریستی، ساک و کوله‌ها را تفتیش می‌کردند. وارد سالن بانوان شده و در میان ازدحام زنانی که همه چادر مشکی به سر داشتند، دیگر نمی‌توانستم مامان خدیجه و زینب‌سادات را پیدا کنم. چند باری هم صدایشان زدم، ولی در دل همهمه تعداد زیادی زن و کودک، جوابی نشنیدم. خانمی که مسئول بازرسی بود، وقتی دید کیف و ساکی ندارم، اجازه عبور داد و به سراغ نفر بعدی رفت. اختیار قدم‌هایم با خودم نبود و با فشار جمعیت از سالن خارج شدم و تا چند متر بعد از دروازه همچنان میان جمعیت انبوهی از زنان گرفتار شده و هر چه چشم می‌چرخاندم، مامان خدیجه و زینب‌سادات را نمی‌دیدم. بلاخره به هر زحمتی بود، خودم را از میان جمعیت به کناری کشیدم و دیگر از پیدا کردن مامان خدیجه و زینب‌سادات ناامید شده بودم که سراسیمه سرک می‌کشیدم تا مجید و آسید احمد را ببینم، ولی در تاریکی شب و زیر نور ضعیف چراغ‌های حاشیه خیابان، چیزی پیدا نبود که مثل بچه‌ای که گم شده باشد، بغض کردم. با لب‌هایی که از ترسی کودکانه به لرزه افتاده باشد، فقط آیت‌الکرسی می‌خواندم تا زودتر مجید یا یکی از اعضای خانواده آسید احمد را ببینم و با چشمان هراسانم بین جمعیت می‌گشتم و هیچ کدام را نمی‌دیدم. حالا پهنای جمعیت بیشتر شده و به کناره‌ها هم رسیده بودند که دیگر نمی‌توانستم سرِ جایم بایستم و سوار بر موج جمعیت، به هر سو کشیده می‌شدم. قدم‌هایم از فشار جمعیت بی‌اختیار رو به جلو می‌رفت و سرم مدام می‌چرخید تا مجیدم را ببینم. می‌دانستم الان سخت نگرانم شده و خانواده آسید احمد هم معطل پیدا کردنم، اذیت می‌شوند و این بیشتر ناراحتم می‌کرد. هر لحظه بیشتر از دروازه فاصله می‌گرفتم و در میان جمعیتی که هیچ کدام‌شان را نمی‌شناختم، بیشتر وحشت می‌کردم. حتی نمی‌دانستم باید کجا بروم، می‌ترسیدم دنبال جمعیت حرکت کنم و مجید همینجا به انتظارم بماند و بدتر همدیگر را گم کنیم که از اینهمه بلاتکلیفی در این شب تاریک و این آشفتگی جمعیت، به گریه افتادم. حالا پس از روزها که چشمه اشکم خشک شده و پلک‌هایم دل به باریدن نمی‌دادند، گریه‌ام گرفته و از خود بی‌خود شده بودم که با صدای بلند همسرم را صدا می‌زدم و از پشت پرده اشکم با پریشانی به دنبالش می‌گشتم. گاهی چند قدمی با ناامیدی و تردید به جلو می‌رفتم و باز می‌ترسیدم مجید هنوز همانجا منتظرم مانده باشد که سراسیمه بر می‌گشتم. من جایی را در این شهر بلد نبودم و کسی را در میان جمعیت نمی‌شناختم که فقط مظلومانه گریه می‌کردم و با تمام وجود از خدا می‌خواستم تا کمکم کند. با ما همراه باشید🌹 💍https://eitaa.com/zandahlm1357
4_6028605341514598915.mp3
11.29M
۱۳ ❓چرا بعضی وقت‌ها، با اینکه علم و اطلاعات لازم، برای تصمیم‌گیری درست را داریم، در انتخابمان اشتباه می‌کنیم و بعد، پشیمان می‌شویم؟! ❓چرا برخی محققان علوم تجربی، به جای اینکه طی پژوهش‌هایشان، با مشاهده‌ی خلقت بدیع خداوند، روز به روز به او نزدیک‌تر شوند، به مرتبه‌ی کفر و انکار او می‌رسند؟! 💢این دو پرسش، یک پاسخ مشترک دارند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-6 - آواز ابو عطا - استاد گلپایگانی.mp3
3.8M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ای همه هستی من از آن تو جان و دلم بسته پیمان تو عشق به سرحد جنونم كشد این دل دیوانه به خونم كشد ای كه به دام تو اسیرم اسیر لذت دیوانگی ازمن مگیر 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴۱. این دنیایی که از ما روی گردان است، روزی (زمان ظهور) به ما رو خواهد آورد. نهج البلاغه ۴۲. خداوندا! تو زمین خود را از حجّت خود بر خلق خود خالی نمی گذاری. اصول کافی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام به ملت شريف ايران، به مناسبت حلول سال نو پيام به ملت شريف ايران، به مناسبت حلول سال نو بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم يا مقلّب القلوب والابصار، يا مدبّراللّيل والنّهار، يا محوّل الحول والاحوال، حوّل حالنا الي احسن الحال نوروز فرصتي است تا انسان به اصلاح امور روحي خود بپردازد عيد سعيد نوروز و تحويل سال جديد هجري شمسي و نزديك شدن به ايام و ليالي مباركه ي ماه رمضان را، به همه ي شما برادران و خواهران و آحاد ملت ايران و ايرانياني كه در نقاط ديگر زندگي مي‌كنند و همچنين به همه ي مسلمين عالم، تبريك عرض مي‌كنم. تحويل هر سال جديد شمسي - كه با نوعي تحول در عالم طبيعت مصادف مي‌باشد - فرصتي است تا انسان به تحول دروني و اصلاح امور روحي و معنوي و فكري و مادّي خود بپردازد. اين دعاي شريفي كه به ما تعليم داده اند، تا در آغاز سال بخوانيم، درس همين تحول است. در اين دعا، از خداي متعال درخواست مي‌كنيم كه در حال و وضعيت روحي و نفساني ما، تحول و دگرگوني مباركي را ايجاد كند. ايجاد تحول كار خداست؛ اما ما موظفيم كه براي اين تحول در درون و در زندگي خود و در جهان، اقدام و تلاش كنيم و همت بگماريم. اگر انسانها خوب باشند، زندگي هم خوب و شيرين است همه ي بديها و زشتيها در عالم و در متن زندگي، به بديها و زشتيها در انسانها برمي گردد. اگر انسانها خوب باشند، زندگي خوب و شيرين است. اگر هواهاي نفساني و شيطان دروني بر اعمال انسان حاكم نباشد، امور زندگي با روشي كه مورد رضا و پسند رحمان است، تحقق پيدا خواهد كرد و جريان خواهد يافت. اين انسانها هستند كه متن زندگي و واقعيت جهان و عالم را، تلخ و شيطاني و زشت و همراه با رنج و درد و پريشاني مي‌سازند. هرجا انسانها خوب شدند، زندگي هم خوب خواهد شد. هرجا انسانها در خود تحولي عميق به وجود آوردند، در زندگي آنها هم تحولي عميق به وجود خواهد آمد. اگر مي‌بينيم كه در اين دنياي بزرگ، زشتي و بي عدالتي و تبعيض و فقر و تلخي و نشانه‌ها و خصوصيات شيطاني وجود دارد، بايد رد پاي عامل همه را، در وجود انسانها و شيطان دروني آنها بيابيم. ما مردم ايران، اين فرصت را پيدا كرديم و خداي متعال اين نعمت بزرگ را به ما داد كه زندگي خويش را تحول بدهيم و خودمان را از اسارت طاغوت و حاكميت شيطان، به حاكميت اللَّه و مديريت دين خدا متحول كنيم. خداي متعال، بنده يي از صالحان و برگزيدگان و بهترينها را در ميان ما مأمور كرد و برانگيخت، تا با قدرت الهي و با عزم و اراده ي رحماني، ما را به سمت وادي دين هدايت كند، نيروهاي ما را به كار بگيرد، ملت ما را بيدار نمايد، دشمن را به ما بشناساند و دلهايمان را با هم مهربان كند. ما به مدد الهي و به رهبري آن مرد صالح و بزرگ و برگزيده، اين راه را طي كرديم و بحمداللَّه توانستيم اسلام را در حد ميسور و معقول و در اين فاصله ي زماني، در جامعه ي خودمان حاكميت ببخشيم. اين، نعمت بزرگي است. اين راه تا سرمنزل نهايي هنوز امتداد دارد و ما ملت ايران وظيفه داريم كه اين راه را طي كنيم و اين، جز با اراده ي الهي و رحماني و با تحول دروني و دور ريختن رذايل اخلاقي از نفوس خودمان، امكان پذير نيست. با تحول سال، از كاستيها و بديهاي دروني خود استغفار كنيم چه قدر مناسب و بجاست كه با تحول سال و با ورود در آستانه ي ماه مبارك رمضان - كه ماه رحمت و مغفرت الهي است - ما هم از كاستيها و كجيها و زشتيها و بديها در درون و وجود خودمان روبرگردانيم؛ يعني استغفار كنيم. ....... مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هيچ وقت با مردم همدلى نداشتند هيچ وقت با مردم همدلي نداشتند يك وقت شايد به بعضي از آقايان اين قضيه را دوستانه گفته باشم كه در سالهاي اول انقلاب كه شور و هيجان و جوشش عجيبي وجود داشت، با يكي از اين شعراي سابق صحبت مي‌كردم. او حقاً آدم بي ارزشي بود و ثابت كرد كه از لحاظ ارزشهاي انساني و اجتماعي و معنوي و تاريخي، واقعاً بي ارزش است. افرادي همچون او، نه پس از پيروزي انقلاب، كه در دوران مبارزات مردم هم نشان دادند كه خيلي سبك و كم وزن هستند؛ هرچند طبع شعرشان بعضاً خوب بود. من به او گفتم: الان واقعاً انتظار مردم و انقلاب و كشور از شما، اين است. او به من گفت: ما فكر مي‌كنيم كه شاعر بايستي بر سلطه باشد، نه با سلطه! اين، معياري شده بود كه بايد بر سلطه بود، نه با سلطه. يعني اگر پيامبر (ص) يا اميرالمؤمنين (ع) هم در رأس كار بودند، آدم بايد به آنها بد بگويد؛ چون بايد بر سلطه بود، نه با سلطه! خود اين معيار، نشان دهنده ي بيماري و عدم سلامت شخص است. من به او گفتم: اشكالي ندارد، شما بر سلطه باش. امروز ملت ايران، مجموعه ي مستضعفي هستند كه با سلطه‌هاي ظالم جهاني دارند مي‌جنگند. سالها به ما زور گفتند، قرنها به ما ستم كردند. بعد از قرنها، اين ملت سري بلند كرده اند و با فداكاري و با خطر كردن، راهي را انتخاب كرده اند و دارند مي‌روند؛ اما نمي گذارند، اذيت مي‌كنند، روي مردم فشار وارد مي‌آورند، واقعاً نامردمي مي‌كنند و قوانين انساني را زير پا مي‌گذارند. به او گفتم: اين سلطه است؛ با اين سلطه بجنگ. البته معلوم بود كه آماده نيستند و نمي خواهند چنين كاري را بكنند؛ به خاطر اين كه هيچ وقت با مردم همدلي نداشتند. اين آقاياني كه در آن دوران اختناق، داعيه ي مبارزه ي فرهنگي داشتند، غالباً اهل مبارزه نبودند. ادعايشان يك دروغ و يك فريب بود، وسايل فريب هم آن روز در اين جا فراهم بود، بعد هم همين طور ادامه پيدا كرد. بيانات در ديدار با شعراي سازمان تبليغات اسلامي ۳۱/۱/۶۹ مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ 🌎وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ ✨عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾ ✨و خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها 🌎 و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن اوست ✨و علم قيامت پيش اوست و به سوى 🌎 او برگردانيده مى شويد (۸۵) 📚 سوره مبارکه الزخرف ✍آیهٔ ۸۵