#بهانه_جویی_شوهر
سلام استاد من 27سالمه دارای دوتا فرزند من 6سال ازدواج کردم من و همسرم شهرهامون خیلی دور .یک واسطه معرفی کرد مارا بهم دیگه عروسی کردیم حالا من خیلی زندگیه عالی دارم وهردوتامون یه ادم مذهبی . ولی مشکلی که هست من در خانواده ای بزرگ شدم که اصلا مقید نیستن حتی نماز هم نمیخونن وقتی اشنا میشدیم با شوهرم .اکثر چیزا را گفتم ولی ایشون نیومدن که تحقیق کنن با یک استخاره گرفتن که خوب بود اومدو حالا چون خانواده من. منو میشناختن اصلا اعتراض نکردن میدونستن من جز یک ادم مذهبی با کس دیگه ای ازدواج نمیکنم ولی حالا مشکل این که رفته رفته شوهرم ازخانوادم ازداداشام ازخواهرام چیزای فهمیدن که بصورت کلی .کارهای گناهشون فهمیده .شوهرم بهم میگه که چرا اینارا نگفتی .یا میگه من دوست داشتم پدرزنم یه ادم روحانی باشه .با این حرفها خیلی اذیت میشم مدتها گریه میکنم ولی اصلا گله نمیکنم چن بخدا گفته بودم که یه ادم باخدا باایمان باشه هرشهری باشه میرم .ولی الان نگران تربیت بچه ها هستم بعضی وقتا میخوام با خانوادم قطع رابطه کنم که خودمم گناهشون میبینم اذیت میشم ولی همسرم میگه باید صله رحم کنی .حالا من هم در تربیت بچه هم در مقابل حرفهای شوهرم نسبت به خانوادم چه برخوردی کنم
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
1_5658863697334894602.mp3
5.95M
#بهانه_جویی_شوهر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#تربیت_فرزند_شوهر
سلام استادعزیز،خسته نباشید.من و همسرم حدود۵ماه باهم ازدواج کردیم و همسرم یه دختر۹ساله داره.تااین سن بچه عادت داشته وسط پدر و مادرش بخوابه و همیشه درکنارروابط پدرومادر،بچه کنارشون خواب بوده،واینکه حتماپدرش،یا بایدموهاشونوازش میکرده یا پشت بچه رو ماساژمیداده تابخوابه.من تو این ۵ماه خیلی سعی کردم تا متوجه ش کنم نبایدزیریک پتو،کنارهمسرم و وسط مابخوابه.بالاخره قانع شد و الان من وسطشون میخوابم.ولی اینقدردیرمیخوابه،همیشه همسرم خوابش میبره وبعددوسه ساعت میخوابه.اونم با خوندن قصه و نوازش و کلی...مکافات.به هیچ وقت قانع نمیشه جدابخوابه.واینکه اصلا عادت نداره اگه تو اتاق هستیم دربزنه وبدون هیچ اطلاعی در
روبازمیکنه.من بایدچکارکنم؟
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
1_5652111656558264332.mp3
3.79M
#تربیت_فرزند_شوهر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#وابستگی_به_همسر
باسلام خدمت شمااستادبزرگوار
شوهربنده درروز خیلی درگیرکارن جوری که اصلا دیگه ازاواسط عقد تماس نمیگیرن وخیلی سخت پیام میدن من مثلادرهفته 4روزشوتحمل میکنم خودم پیام میدم زنگ میزنم ولی دیگه روز پنجم خسته میشم وباهاشون برخورد میکنم وایشونم میگن باشه جبران میکنم ولی بازم یادشون میره وحتی خیلی روتماساشون حساسم مثلا اگ بایه خانوم صحبت کنن اگه حتی اخرحرفشون یه چشم بگن خیلی ناراحت میشم دست خودمم نیست نمیتونم تحمل کنم تو نگاه کردنشون هم ب نامحرم همینطور اخه هردو مذهبی هستیم ومن دوست دارم ازین نظرهم همه چی حفظ بشه... استاد من حس میکنم زیادی بهشون وابستم چیکارکنم یکم بی تفاوت باشم نسبت به کاراشون و توجهشون مثلا اگه بادوستش وخانومشون رفتیم بیرون ویکم به من بی توجه باشه سریع اخمام میره توهم خودمم اذیت میشم ولی دست خودم نیست دوست دارم همه حواسش ب من باشه وهمیشه درکنارم باشه میشه کمکم کنین یکم منم بیخیال باشم ممنونم
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
1_5643265965253722125.mp3
4.48M
#وابستگی_به_همسر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد