🌹💖🌹💖🌹
شهید مصطفی چمران به روایت
همسرش« غاده»
قسمت4⃣2⃣
🍃🍃🍃🍃🍃
تا روزیکه ایشان زخمی شد . آن روز عسگری، یکی از بچه هایی که در محاصره سوسنگرد با مصطفی بود، آمد و گفت: اکبر شهید شد ، دکتر زخمی . من دیوانه شدم ، گفتم: کجا ؟ گفت: بیمارستان .
باورم نشد . فکر کردم دیگر تمام شد . وقتی رفتم بیمارستان ، دیدم آقای خامنه ای آن جا هستند و مصطفی را از اتاق عمل می آورند، می خندید .
خوشحال شدم . خودم را آماده کردم که منتقل می شویم تهران و تامدتی راحت می شویم .
شب به مصطفی گفتم: می رویم ؟ خندید و گفت: نمی روم . من اگر بروم تهران روحیه بچه ها ضعیف می شود. اگر نتوانم در خط بجنگم الااقل اینجا باشم ، در سختی هایشان شریک باشم . من خیلی عصبانی شدم . باورم نمی شد .
گفتم: هر کس زخمی می شود می رود که رسیدگی بیشتری بشود. اگر میخواهید مثل دیگران باشید ، لااقل در این مسئله مثل دیگران باشید . ولی مصطفی به شدت قبول نمی کرد . می گفت: هنوز کار از دستم می آید . نمی توانم بچه ها را ول کنم در تهران کاری ندارم .
🍃🍃🍃🍃🍃
حتی حاضر نبود کولر روشن کنم . اهواز خیلی گرم بود و پای مصطفی توی گچ . پوستش به خاطر گرما خورده شده بود و خون می آمد ، اما می گفت: چطور کولر روشن کنم وقتی بچهها در جبهه زیر گرما می جنگند؟
همان غذایی را میخورد که همه میخوردند. و در اهواز ما غذایی نداشتیم.
. یک روز به ناصر فرج اللهی "که آن وقت با ما بود و بعد شهید شد" گفتم: این طور نمیشود . مصطفی خیلی ضعیف شده ، خونریزی کرده ، درد دارد . باید خودم برایش غذا بپزم . و از او خواستم یک زود پز برایم بیاورد....
ادامه دارد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🔑 اغلب درگیریها، اختلافات، مشکلات و...
در سطح خانوادگی، اجتماعی،
و حتی بینالمللی، پیش نخواهند آمد؛ اگر...
@shervamosigiirani - جان عشاق.mp3
3.2M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
شبی که ماه مراد از افق طلوع کند
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
به بارگاه تو چون باد را نباشد بار
کی اتفاق مجال سلام ما افتد
چو جان فدای لبش شد خیال میبستم
که قطرهای ز زلالش به کام ما افتد
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار فراوان به دام ما افتد
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به نام ما افتد
ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد
#حافظ
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
نگارینا دل و جانم ته دیری
همه پیدا و پنهانم ته دیری
نمیدانم که این درد از که دیرم
همی دانم که درمانم ته دیری
#باباطاهر
🎶🎶🎶🎶🎶🎶
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود میدانست
و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود
کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
#حافظ
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹۵. وقتی فقر و نیازمندی شدت یابد و مردم یکدیگر را انکار کنند، در آن زمان صبح و شام منتظر ظهور باشید.
بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
پيام تسليت به آيةاللَّه العظمى گلپايگانى، به مناسبت ارتحال آيةاللَّه العظمى مرعشى نجفى پيام تسليت ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام به مناسبت ارتحال آيةاللَّه العظمى سيّد شهاب الدّين مرعشى نجفى
پيام به مناسبت ارتحال آيةاللَّه العظمي سيّد شهاب الدّين مرعشي نجفي بسمه تعالي انّاللَّه وانّااليه راجعون ارتحال عالم جليل القدر و فقيه اهل بيت (عليهم السّلام) آيةاللَّه العظمي سيّد شهاب الدّين مرعشي نجفي (رضوان اللَّه عليه) را به حضرت وليّ عصر (ارواحنافداه) و جهان تشيع، مخصوصاً مراجع عظام و علماي اعلام و حوزههاي علميه و بالاخص خانواده ي محترم ايشان تسليت ميگويم. آن بزرگوار، يكي از اساتين حوزه ي علميه و از اركان علمي و عملي آن محسوب ميشدند و عمر بابركت خود را به تعليم و تدريس و تربيت و تزكيه مصروف نمودند. فقدان اين عالم جليل، حقاً ضايعه يي بزرگ است. از خداوند متعال، علوّ درجات آن حضرت را مسألت نموده و ملت عزيز را به تجليل از مقام شامخ ايشان در سراسر كشور دعوت ميكنم. سيّد علي خامنه اي - ۰۸/۰۶/۱۳۶۹
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: آمريكا مرعوب شدن از توانائيها و اقتدارات امريكا يك چيز بسيار غلط است. دولت امريكا امروز د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آيةاللَّه مصباح يزدى
وجود شريف حضرت آقاي مصباح (دامت بركاته)، واقعاً از مفاخر زمان ما و از بركات خدا بر ملت و بر حوزهها و بر جوانهاي ماست.
من جناب آقاي مصباح را نزديك به چهل سال است ميشناسم و به ايشان ارادت قلبي دارم؛ ايشان فقيه، فيلسوف، متفكر و صاحب نظر در مسايل اساسي اسلام هستند. اگر خداي متعال به نسل كنوني ما اين توفيق را نداد كه از شخصيتهايي مثل مرحوم علامه ي طباطبايي، يا مرحوم شهيد مطهري استفاده كنند اما بحمداللَّه اين شخصيت عزيز و عظيم، خلأ آن عزيزان را در زمان ما پر ميكنند.
#کلمات قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله)
https://eitaa.com/zandahlm1357
➣
📜 #یڪـــآیــهقـــــرآن
بگو: ای بندگان من ڪه بر خویشتن
زیادهروی روا داشتهاید از #رحـمت
خدا نومید مشوید! در حـقیقت خدا
همه گــناهان را میآمـــــرزد ڪه او
خــود آمـــرزنده مهـــــربان اســــت.
📒سوره مبارڪه زمرآیه ۵۳
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرازی زیبا از شهیدحاجی حسنی در مسابقات
➖➖➖🔹🍃🌸➖➖
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شاهد توفان زرد چكمه پوش چيزى تلخ تر از ديدن لحظه هاى فرو ريختن نيست؛ لرزش چيزهاى ثابت و سپ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
توفان زرد همچنان مى وزيد تا ريشه درختى را بركند كه ريشه اش ثابت و شاخه هايش در آسمان بود. فاطمه كه غرق در فكر بازى هاى روزگار بود، كنار در صداى با خشونت دژخيمى را شنيد كه گفت:
« من فرمان خليفه را اجرا مى كنم. »
آوايى آرام پاسخ داد: « اگر هدفتان غارت اموال زنان است، من به نمايندگى از شما اين كار را مى كنم ».
صداى خشن گفت:
چه كسى به من تضمين مى دهد كه اين كار را خواهى كرد؟ دستور خليفه اين است كه تمام زيورها و لباس هاى زنان راجز لباسى كه بر تن دارندمصادره كنيم. »
صداى آسمانى گفت: « برايت سوگند مى خورم كه اين كار را خواهم كرد. »
جلودى به مرد علوى نگريست. در چشمانش چنان پاى فشارى ديد كه پايدارى كوهستان در برابر آن چيزى نبود. دريافت كه اگر بخواهد به خانه هجوم برد، بهاى گزافى را بايد بپردازد؛ چه بسا اوضاع برگردد. در عمرش كسى را نديده بود كه در برابر شمشير برهنه با آرامش بايستد. هزاران نفر را ديده بود كه در مقابلش خم مى شدند و از چشمانشان هراس مى چكيد؛ اما در اين لحظه، در برابر انسان ديگرى ايستاده بود؛ انسانى كه چشمانش تبلور آرامش درونى وى بودند. جلودى به سربازانش دستور عقب نشينى داد. به مرد حجازى گفت: « منتظر مى مانم ».
على (ع) وارد حياط و سپس وارد اتاق شد. بعد به دختركان و زنان نگريست. دل هاى كوچك با شنيدن سم ضربه هاى اسبان ديوانه از بيم مى تپيد. فاطمه مى دانست كه در درون برادرش چه مى گذرد؛ دشوارترين كار براى يك مرد، پس گيرى گوشواره ها، سينه ريزها، و النگوهاست. فاطمه گام پيش نهاد تا اين لحظه هاى تلخ را بشكند. گوشواره و گردنبند و النگوهاى نقره اى خويش را درآورد و به برادرش داد. در مدت كوتاهى، بانوان ديگر نيز چنين كردند. دستان گشوده على
از زيورها انباشته شد. به سوى گرگ هاى منتظر در بيرون از خانه رهسپار شد.
توفان زرد به پايان رسيد. وزش مسموم آن، همه چيز را از سر راه خود برداشته بود. حتى گل هاى بنفشه اين جا و آن جا بر زمين ريخته بودند؛ اما عطرشان فضا را آكنده بود. در آن شب زمستانى كه جلودى از خانه آنها دور شده بودفاطمه نشست تا با آنانى كه بر گرد او نشسته بودند و از او گرماى واژگان مقدس را مى طلبيدند، سخن بگويد:
برايم نقل كرد فاطمه، دختر امام جعفر صادق كه گفت؛
برايم نقل كرد فاطمه، دختر امام پنجم كه گفت؛
برايم نقل كرد فاطمه، دختر امام چهارم كه گفت؛
برايم نقل كرد فاطمه، دختر امام حسين كه گفت؛
برايم نقل كردام كلثوم از مادرش فاطمه (س) دختر رسول خدا ؛ (ص) كه گفت: « آيا فراموش كرديد سخن پيامبر خداوند را كه روز غديرخم فرمود: هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست؟
و فرمود: تو براى من، همانند هارونبرادر موسى (س) براى موسى هستى. » (۱۷)
فاطمه رو به دخترى كرد كه در چشمان عسلى اش ستارگان مى درخشيدند و گفت: « اى برادرزاده! اين حديثها را بنويس تا ميراث پيامبران از دست نرود. »
و سپس خاموش شد. او مى دانست توفانى كه از مرو آمد، برادرش على را مى خواهد؛ على اى كه همچنان در برابر توفان
زمانه پايدارى مى كند؛ على اى كه دل آزادگان و ستمديدگان به ياد او مى تپد. از اين رو گفت:
نقل كرد برايم فاطمه، دختر امام ششم كه گفت؛
نقل كرد برايم فاطمه، دختر امام
پنجم كه گفت؛
نقل كرد برايم فاطمه، دختر امام چهارم كه گفت؛
نقل كرد برايم فاطمه، دختر امام حسين كه گفت؛
نقل كرد برايم زينب، دختر فاطمه كه گفت؛
نقل كرد برايم فاطمه، دختر پيامبر خدا كه گفت: « شنيدم رسول خدا مى فرمود: هنگامى كه مرادر معراجبه آسمان بردند، وارد بهشت شدم؛ وارد كاخ سفيدى از مرواريد شدم كه درون آن را خالى كرده بودند. قصر، درى آراسته از درّ و ياقوت داشت. جلوى در، پرده اى آويخته بود. سرم را بلند كردم. روى در نوشته شده بود: « خدايى جز پروردگار يگانه نيست! محمد (ص) پيامبر خداست و على سرپرست مردم. » روى پرده نوشته شده بود: « فرخنده باد به شيعه على (ع). »
وقتى وارد آن شدم، كاخى از عقيق سرخ تو خالى ديدم كه درى از نقره داشت؛ آراسته با زبرجد سبز. روى در، پرده اى بود، سرم را بلند كردم. روى در نوشته بود: « محمد (ص) پيامبر خداست؛ على جانشين مصطفى است. » روى پرده نوشته شده بود پيروان على را به حلال زادگى مژده ده. » وقتى وارد آن شدم، كاخى از زمرّد سبز ديدم تو خالى
كه زيباتر از او نديدهام و درى داشت از ياقوت سرخ؛ آراسته از گوهر. در، پرده اى داشت. سرم را بلند كردم. روى پرده نوشته بود: « پيروان على رستگارند. »
پس پرسيدم: « دوستم جبرئيل! اينها در مورد چه كسى است؟ »
گفت: « اى محمد! براى پسر عمه ات و جانشينت على بن ابى طالب است. » (۱۸)
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
این پارچه برای دخترت
"حسن بن علی وشاء" میگوید:
از کوفه روانه ی خراسان شدم؛ وقت رفتن دخترم آمد و گفت: «پدرجان! این پارچه را بگیر، آن را بفروش و از خراسان برایم فیروزه بخر! » وقتی به مرو رسیدم یکی از خادمان امام رضا علیه السلام آمد و گفت: «پارچه ای بده که یکی از رفقایمان را که از دنیا رفته، با آن کفن کنیم! »
گفتم: «ندارم».
خادم حضرت رفت ولی دوباره برگشت و گفت: «مولای ما به تو سلام رساندند و فرمودند: "همراه تو در فلان انبان، پارچه ای هست که دخترت به تو داده و گفته است برای من با آن فیروزه بخر! " [۱]
آن را بده؛ این هم پولش! »
----------
[۱]: . المناقب، ج ۴، ص ۳۴۱
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 وضعیت ادیان الهی و غیرالهی در حکومت حضرت چگونه است آیا همه اسلام می آورند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
استاد، دین نگه داشتن خیلی سخت شده مخصوصا واسه ما جوونا علی الخصوص ما پسرا، استاد این تیپ ها و به اصطلاح این پوشیده برهنه ها بدجوری رو مخ اند نمیشه نگاه نکرد و هی مرتکب گناه میشم، راهکار درامان ماندن از این شیاطین چیه؟ یعنی تو روایات برای جوانان آخرالزمان توصیه ای شده که چه کنند تا دینشون حفظ شه؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
👌🏻ممنون از صداقت شما که رک و راست حرف را زدید، بله ما قبول داریم سخت است، حتی برای متاهلش هم سخت هست، چه برسد به مجردش.
💠شیخ رجبعلی خیاط گفته که نگاهتان به نامحرم افتاد این ذکر را بگویید «یا خَیرَ حَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آلِه مُحمَّد» این ذکر را بگویید ان شاءالله تأثیر دارد.
👈🏻اگر می خواهید دینتان خدای نکرده از دست نرود دعای غریق را بسیار بخوانید، «یا اللهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیم یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِک».
بعد سعی کنید نمازهایتان را اول وقت بخوانید. نماز اول وقت شما را از بسیاری از گناهان و خطاها نجات می دهد بسیار تأثیر دارد. سعی کنید در طول روز توسل هایی به محضر امام زمان (عج) انجام بدهید ولو شده با یک سلام مختصر محضر امام زمان و از خودش کمک بخواهید.
💠این راهکارها را انجام بدهید.
ذکر «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ» را زیاد بگویید. ان شاءالله خداوند متعال به شما کمک می کند برای این که دینتان از دست ندهید و اگر هم خدای ناکرده مرتکب گناهی شدید، سعی کنید زود زود زود توبه کنید تا گناهان انباشته نشود.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
26.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| #کلیپ_مهدوی
🔹 زندگی مهدوی (2)
🎤 استاد حجت الاسلام کفیل
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357