فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#طبیعت
🎨 چه نقاشی خوبی داره . همه تصویرهاش بی نقصه و زیبا و بی نظیر و بی تکرار . بهترین و زیباترین صحنه های جهان خلقت رو ساخته . هم تصویرگر و صداگذار و تدوینگر و موسیقی سازه و هم کارگردان و نویسنده و نورپرداز .
مهندس و صنعتگر هم هست چون دوربینی هم به ما داده که بیش از ۷٠٠ مگاپیکسل کیفیت داره و اتفاقا تصویر 3D و چند بعدی برداشت میکنه . و یک رم اینترنال چند میلیون ترابایتی .
🌺 یا مصور و یا ملون و یا مکون
🌺 سرم خوش است و به بانگ بلند ميگويم
🍷 که من نسيم حيات از پياله ميجويم
🍇 عبوس زهد به وجه خمار ننشيند
🌸 مريد فرقه دردی کشان خوشخويم
🍃 شدم فسانه به سرگشتگی و ابروے دوست
🏑 کشيد در خم چوگان خويش چون گويم
🌈 گرم نه پير مغان در به روے بگشايد
🥀 کدام در بزنم چاره از کجا جويم
🌊 صدای امواج دریا و ساحل زیبا و صخره
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.......:
خوانسار،اصفهان
خوانسار نام شهری قدیمی در شمال غرب اصفهان است. این شهر مرکز شهرستان خوانسار است که در فاصلهای نه چندان دور از کویر واقع شده است. نام خوانسار در اصل خونسار به معنی چشمه سار بوده است که از کثرت چشمه در منطقه گرفته شده است. این شهر دارای پوشش گیاهی متنوعی از درختان میوه و جاذبه های طبیعی سد باغکل، چشمه ونک، قنات جلغوت، تونل سبز خوانسار، پارک ملی سرچشمه و کوچه باغهایی زیبا نظیر مرغه و در بند میباشد. در خوانسار همچنین جاذبههای تاریخی و مذهبی مانند موزه مردم شناسی، مسجد جامع، خانه ابهریها، امامزاده سید صالح، مقبره دخترون بکر و امامزاده محمود وجود دارد. این شهر از خوش آب و هواترین شهرهای ایران است که با مناظری دلنشین و هوایی لطیف، کنار آثار تاریخی و مذهبی توان بالایی در توسعه گردشگری استان دارد. شاید به جرئت بتوان گلستانکوه را با مناظری بیبدیل از لالههایی واژگون مهمترین هدف گردشگری در خوانسار دانست. گلستانکوه در اردیبهشت ماه گردشگران زیادی را به سوی خوانسار جذب می کند. مهمترین سوغات خوانسار عسل آن است که در ایران شهرت زیادی دارد.
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: احاطه مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه به علوم در یادداشتی از حضرت ایشان چنین د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
مسافرتهای ایشان به اطراف
مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه در سال ۱۳۰۲ هجری قمری به سبب پیشامدی که در رابطه با ظل السلطان حاکم اصفهان برای ایشان رخ داد و منجر به تنبیه حاکم از طریق تصرفات نفسانی گردید. [۲] از آن شهر رخت سفر بربستند و در بیست و چهار سالگی، تنها از اصفهان خارج شدند و به عزم مشهد مقدس قدم به راه گذاردند و این نخستین سفر ایشان به آن شهر منور بود که به قصد زیارت مرقد مطهر
حضرت سلطان اولیاء علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) صورت پذیرفت.
لیکن در همان روزهای اول سفر راه را گم میکنند و نزدیک غروب آفتاب، در کوه و بیابان سرگردان میشوند. در این حال به ذیل عنایت حضرت ثامن الحجج علیه السلام متوسل میگردند و عرضه میدارند مولای من! آگاهی که قصد زیارت ترا داشتهام ولی در این وادی سرگردان شده ام. ترا توانائی یاری و مددکاری من هست. از من دستگیری فرما. پس از دقایقی به خدمت با سعادت حضرت خضر علیه السلام تشرف حاصل میکنند و به طریق ظاهر و باطن راهنمایی میشوند و در کمتر از چند دقیقه هجده فرسنگ راه باقی مانده تا کاشان را، به مدد مولا، طی میکنند و وارد آن شهر میشوند. باری، مدت توقف ایشان در شهر مقدس مشهد از یکسال کمتر به طول میانجامد که تمام این مدت را در حجره ای از حجرات صحن عتیق رضوی که ظاهرة اطاق فوقانی درب بازار سنگتراشان بوده است به ریاضت و تصفیه باطن اشتغال داشته اند. سپس به اصفهان مراجعت میکنند و به سال ۱۳۰۴ هجری قمری، بار سفر به صوب نجف اشرف میبندند و مدتی نیز در آنجا به تحصیل علوم ظاهری و تزکیه نفس و ریاضت سرگرم بودند تا آنکه مجددا
----------
[۲]: ۲- به مبحث کرامات مراجعه شود.
به اصفهان باز میگردند.
در سال ۱۳۱۱ هجری قمری برای دومین بار، به ارض اقدس رضوی مسافرت و تا سال ۱۳۱۴ در آن شهر توقف میکنند. در این مدت در مدرسه حاج حسن و فاضل خان سکنی میگزینند ولی برای اشتغال به امور معنوی، حجره ای نیز در صحن عتیق به اختیار خود داشته اند. در همین سفر، در مدتی بیش از یکسال، هر شب ختمی از آن قرآن مجید در حرم حضرت رضا (علیه السلام) قرائت میکرده اند و روزها در محضر علماء زمان به کسب علوم ظاهر همت مینموده اند.
مرحوم پدرم میفرمودند: در همین سفر و در آن زمان که در صحن عتیق رضوی به ریاضت مشغول بودم، روزی پیری ناشناس بر من وارد شد و گفت: یا شیخ، دوست دارم که یک اربعین، خدمتت را کمر بندم. گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی. گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم. به اصرار پیر تسلیم شدم! و هر روز علی الصباح به در اطاق میآمد و میایستاد و با کمال ادب میخواست تا او را به کاری فرمان دهم و در این مدت هرگز ننشست. چون چهل روز پایان یافت، گفت: با شیخ من چهل
روز ترا خدمت کردم، حال از تو توقع دارم تا یک روز مرا خدمت کنی. در ابتدا اندیشیدم که شاید مرد عوامی باشد و مرا به تکالیف سخت مبتلا کند، ولی چون یک اربعین با اخلاص به من خدمت کرده بود، با کراهت خاطر پذیرفتم. پیر فرمان داد تا من در آستانه اطاق بایستم و خود در بالای حجره روی سجاده من نشست و فرمان داد تا کوره و دم و اسباب زرگری برایش آماده سازم. این کار با آنکه بر من به جهاتی شاق و دشوار بود، به خاطر پیر انجام دادم و لوازمی که خواسته بود فراهم ساختم. دستور داد تا کوره را آتش کنم و بوته بروی آتش نهم و چند سکه پول مس در بوته افکنم و آنگاه فرمود آنقدر بدمم تا مسها ذوب شود. از ذوب آن مسها آگاهش کردم. گفت: خداوندا، بحق استادانی که خدمتشان را کرده ام، این مسها را به طلا تبدیل فرما و پس از آن به من دستور داد بوته را در «رجه» خالی کن و سپس پرسید در رجه چه میبینی؟ دیدم طلا و مس مخلوط است. او را خبر دادم. گفت: مگر وضو نداشتی؟ گفتم: نه. فرمود تا همانجا وضو ساختم و دوباره فلز را در بوته ریختم و در کوره دمیدم تا ذوب شد و به دستور وی و پس از ذکر قسم پیشین، بوته را در «رجه»
ریختم؛ ناگهان دیدم که طلای ناب است. آنرا برداشتیم و باتفاق، نزد چند زرگر رفتیم. پس از آزمایش، تصدیق کردند که زر خالص است. آنگاه طلا را به قیمت روز بفروخت و گفت: این پول را تو به مستحقان میدهی یا من بدهم؟ گفتم: تو به این کار اولی هستی. سپس با هم به در چند خانه رفتیم و پیر پول را تا آخرین ریال به مستحقان داد، نه خود برداشت و نه به من چیزی بخشید و بعد از آن ماجرا از یکدیگر جدا شدیم و دیگر او را ندیدم.
#نشان از بی نشانها......
شیخ حسنعلی اصفهانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
اگر آیندگان پرسیدند که چرا به جبهه رفتم و شهید شدم ؛
بگویید: من از آموزگاری چون حسین(ع) در سرزمینی چون کربلا و در زمانی چون عاشورا ، درسِ عشق و شهادت و آزادمردی گرفتهام و معلم به من گفت:
«انی لا اری الموت الا السعادة و الحیوة مع الضالمین الا...»
مرگ برای من چیزی جز شهادت و افتخار، و زندگی با ظالمین جز خواری و ذلت نیست.
🌷طلبه مجاهد و عارف شهید حسین قاضی زاده
متولد روستای قناتغستان کرمان
شهادت : ۱۷ سالگی
۲۲ بهمن ۱۳۶۴
فاو ؛ عملیات والفجر ۸
#راه_رسم_شهادت
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#لالایی_خدا ۲۵۰ #سوره_نساء ۸_٧ #محسن_عباسی_ولدی #قصه (خاطرات حاج قاسم )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0251Nesa 09.mp3
10.6M
#لالایی_خدا ۲۵۱
#سوره_نساء آیه ۹
#محسن_عباسی_ولدی
#فاطمیه #قصه
(خاطرات حاج قاسم )
قابل توجه دوستان این فایلها تاریخشون به روز نیست