#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت پنجاه و چهار: سنگینی ابهام،ترس، و سوال شانه هایِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت پنجاه و پنج:
آُسمان ابری بود و چکیدنِ نم نمِ باران رویِ صورتم.
از فرطِ درد و تهوع، تک تک سلولهایِ بدنم خستگی را فریاد میزد و پاهایم هوسِ قدم زدن ، داشت. اینجا ایران بود. بدون رودخانه، میله های سرد، عطر قهوه و محبتهایِ عثمانِ همیشه نگران.اینجا فقط عطر چای بودو نان گرم، و حسامی که نگرانی اش خلاصه میشد در برقِ چشمان به زمین دوخته اش و محبتی که در آوازه قرآنش، گوشواره میشد به گوشهایم.دیگر از او نمیترسیدم اما احساس امنیتی هم نبود.. فقط میدانستم که حسام نمیتواند بد باشد!
به قصد بیرون رفتن، در را باز کردم که حسام مقابلم ظاهر شد. با همان صورت آرام و مهربان:(جایی تشریف میبرین سارا خانوم؟؟)
ابرو گره زدم:(فکر نکنم به شما مربوط باشه..اینجا خونه ی منه..و اینکه چرا مدام انجا پلاسید، سر درنمیارم..)
زبانی به لبهایش کشید:(هر جا خواستید تشریف ببرید من در خدمتتونم.به صلاح نیست تنها برید..چون مسیرها رو بلد نیستید و حالِ جسمی خوبی هم ندارید..)
برزخ شدم:(صلاحمو ، خودم بهتر از تو میدونم.. از جلوی راهم برو کنار..) از جایش تکان نخورد. عصبی شدم. با دست یک ضربه به سینه اش زدم که ماننده برق کنار رفت و از حماقتِ مسلمانان در ارتباط با زنانِ به قول خودشان نامحرم خنده ام گرفت.
قدمی به خروج نزدیک شده بودم که به سرعت مانتوام را کشید. چنان قوی و پر قدرت که نتواستم مقاومت کنم و تا نزدیکِ حوضِ وسط حیات به دنبالش کشیده شدم. به محض ایستادن به سمتش برگشتم و سیلیِ محکم به صورتش زدم. صدای ساییده شدنِ دندانهایش را میشنیدم، اما چیزی نگفت و من هر چه بدو بیراه در چنته داشتم حواله اش کردم و او در سکوت فقط گوش داد.
بعد از چند ثانیه سرش را بالا آورد:(حالا آروم شدین؟ میتونیم حرف بزنیم؟)
شک نداشتم که دیوانگی اش حتمی ست:(اگه عصبانی نمیشین باید بگم تا مدتی بدون من نباید برید بیرون از منزل.. بیرون از این خونه براتون امن نیست.. )
معده ام درد میکرد:(چرا امن نیست؟؟ هان؟؟ تا کی باید صبر کنم ؟ اصلا من میخوام برگردم آلمان)
دستی به جایِ سیلی روی صورتش کشید:(فعلا امکان برگشتن هم وجود نداره..فقط باید کمی تحمل کنید.. به زودی همه چی روشن میشه.. سلامت شما خیلی واسم مهمه.. )
سری از روی عصبانیت تکان دادم و بی توجه به حسام و حرفهایش به سمت در رفتم که کیفم را محکم در مشتش گرفت و با صدایی نرم جمله ایی را زمزمه کرد:( دانیال نگرانتونه..)
ایستادم:( چرا درست حرف نمیزنی؟ داری دیوونم میکنی؟ اون قصابی که صوفی ازش تعریف میکرد چطور میتونه نگران خواهرش باشه..)
به معده ام چنگ زدم و او پروین را برای کمک به من صدا زد.
هیچ کدام از پازلها کنار هم قرار نمیگرفت. اینجا چه خبر بود..؟؟
هروز حالم بدتر از روز قبل میشد و حسام نگرانتر از همیشه سلامتیم را کنترل میکرد. و هر وقت درد امانم را میبرید؛ میانِ چهارچوبِ درِ اتاقم مینشست و برایم قرآن میخواند. خدایِ مسلمان، خودش هیچ اما کلامش مسکنی بی رقیب بود و حسام مردی که در عین تنفر حسِ خوبی به او داشتم.
و بالاخره بدیِ حالم باعث شد که به تشخیص پزشک چند روزی در بیمارستان بستری شوم.
آن چند روز به مراقبتِ لحظه به لحظه ی حسام از من گذشت. تمام وقتش را پشت در اتاق میگذراند و وقتی درد مچاله ام میکرد با صدایِ قرآنش، آرامش رابه من هدیه میداد. گاهی نگرانیش انقدر زیاد میشد که نمازش را در گوشه ایی از اتاقم میخواند و من تماشایش میکردم، با حسی پر از خنکی…خدای مسلمانان نمازش هم تله بود برایِ عادت کردن به خدایی اش ..
دیگر نه امیدی به زندگی داشتم، نه زنده ماندن...
نیمه های شب یک پرستار وارد اتاق شد.حسام بیرون از اتاقِ رویِ صندلی کنارِ در خوابش برده بود. پرستار بعد از تزریق چند دارو در سِرُم، با احتیاط جعبه ایی کوچک را به طرف من گرفت و با صدایی آرام گفت که مالِ من است،سپس با عجله اتاق را ترک کرد. جعبه را باز کردم یک گوشی کوچک در آن بود.ترسیدم. این راچه کسی فرستاده بود؟ خواستم از تخت پایین بیایم و جریان را به حسام بگویم که چراغِ گوشی،روشن شد. جواب دادم. صدایی آشنایی سلام گفت:( سارا.. منم، صوفی!سعی کن حرف نزنی.. ممکنه اون سگ نگهبانت بیدار شه..) حسام را میگفت؟؟ او مگر ما را میدید: (من ایرانم.. پیداش کردم.. دانیالو پیدا کردم.. اون ایرانه.. ) درباره ی برادر من حرف میزد؟ مجالِ فکر کردن نداد: (سارا.. همه چی با اون چیزی که من دیدم وتو شنیدی فرق داره.. جریانش مفصله ..الان فرصت واسه توضیح دادن نیست!)
ادامه دارد..........
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 37 👈علو همت در دعا ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_262377626.mp3
2.81M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 38
👈 انصاف در دعا
❇️ 90 جلسه
رمز پریشانی -آواز دشتی - استاد محمد رضا شجریان.mp3
7.93M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
عِشقَت آمُوخت به من رَمز پَریشانی را
چون نَسیم از غَم تو بی سَر و سامانی را
بُوی پیراهنی ای باد بیاوَر ، وَر نَه
غَم یُوسف بِکُشد ، عاشِق کنعانی را
دور از چاک گریبان تو آمُوخت به من
گُل من غُنچه صفَت ، سَر به گریبانی را
آه از این دَرد که زِندان قَفَس خواهد کُشت
مُرغِ خُو کرده به پَرواز گُلستانی را
لِیلی مَن ! غَم عِشق تو بِنازم که کِشی
به خیابان جُنون ، قِیس بیابانی را
هَمه ، باغ دِلَم آثار خَزان دارد ، کُو ؟
آن که سامان بِدَهد این همه ویرانی را
#حسین_منزوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.......:
۲۲۹. غیبت حضرت علیه السلام، امتحان شیعه است. اصول کافی
۲۳۰. به خدا قسم! وقتی قائم ما بپاخیزد، خداوند از همه شهرها و آبادی ها، شیعیان مارا به سوی او جمع مینماید. مکیال المکارم
۲۳۱. نعمت ظاهر؛ امام ظاهر، و نعمت باطن؛ امام غایب است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
🔴چهارشنبه بازدید از موزهها رایگان است
🔹وزارت میراث فرهنگی: بهمناسبت روز جهانی موزه، روز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت بازدید از موزهها، مجموعههای تاریخی و فرهنگی و بناها و محوطههای تاریخی تحت پوشش وزارتخانه رایگان است
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
- از اين جا ميرسيم به اين كه مدير حوزه بايد قادر بر انتخاب و ابتكار و شتاب لازم و كوتاه سخن، در دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
پيام به دكتر ولايتي به مناسبت تخريب يكي از مساجد مسلمانان در هند
جناب آقاي دكتر ولايتي وزير محترم امور خارجه خبر تأسف آور تخريب يكي از مساجد قديمي و مهم در هند بدست عده يي از جهال متعصب و تحريك شده وظيفه ي سنگيني را بر دوش همه ي مسلمانان ميگذارد، نه تنها از جهت دفاع از يك مسجد در برابر تجاوز كفار و دشمنان، كه تكليفي عمومي است، بلكه از اين جهت نيز كه دشمنان با تحريك مشتي نادان و فريب خورده، خواسته اند با نابود كردن يكي از يادگارهاي دوران حاكميت مسلمين و يكي از نشانههاي مجد و شكوه اسلام در هند و يكي از مظاهر هنر و مدنيّت اسلامي، حقد و بغض تمام نشدني خود را با اسلام و مسلمين ارضاء نمايند. در اين قضيه توده ي هندوهاي متعصّب و گمراه كمتر مقصّرند تا دستها و مغزهاي شيطاني كه با اين كار در صدد آنند كه اوّلاً جمعيت عظيم مسلمانان هند را تحقير و آنان را در خانه ي خود دچار غربت و استضعاف نمايند و ثانياً
اختلافات فرقه يي را در كشور هند كه پس از تحريك انگليسها در دوران مبارزات استقلال، اكنون مدتها است با رفتار عاقلانه ي طرفين به آرامي گراييده بوده است، دو باره مشتعل سازند. مسلمانان هند موظف اند اين خباثت دشمنان را تحمل نكنند و جناب عالي در چهار چوب روابط سياسي با دولت هند تلاش لازم را مبذول فرماييد تا آن دولت به احقاق حق مسلمين همت گماشته و به اين حقيقت توجه كنند كه اين مسأله از يك موضوع محلّي فراتر است و ملت مسلمان ايران و همه ي ملل مسلمان پشت سر مسلمانان هند قرار دارند و هرگز راضي نخواهند شد صدها ميليون مسلمان هندي مورد ظلم
و اهانتي چنين صريح و آشكار واقع بشوند. انتظار ميرود دولت هند با تدابير سنجيده و حكيمانه از توسعه ي مشكل و تبديل آن به يك معضل صعب العلاج سريعاً جلوگيري نمايند. سيّد علي خامنه اي - ۱۵/۹/۷۱ جمادي الثانيه ۱۴۱۳
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: قرآن من عقيدهام اين است كه حفظ قرآن، بايد از بچگي شروع بشود. مساجد به شكل شايسته غبارروب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
كاپيتولاسيون
در ماجراي كاپيتولاسيون تنها فرياد و نطق افشاگر امام خميني بود كه مردم را رهبري كرد.
كارگر
ارزش كارگر آنقدر والاست كه پيغمبر دست او را بوسيد.
كارگر شأن معنوي و انساني بالايي را در جامعه دارد.
قشر عزيز كارگر مايه ي افتخار ما و نظام جمهوري اسلامي است.
اين كاري كه شما (كارگران براي توسعه و پيشرفت كشور ميكنيد، اين يك عبادت قطعي است.
استقلال ملت و كشور، به تلاش و زحمت كارگران بستگي دارد.
#کلمات قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله)
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود بسیار زیبا همراه با تصاویر دلنشین . تامی توانید در گروه ها به اشتراک گذارید , برای کوری چشم دشمنان .
#آیه_گرافی
- و اگر اهل شهر وآبادیها،
ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند،
برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛
📚 سوره#اعراف - 96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞فتو کلیپ
💠تلاوتی کوتاه وزیبا از سوره فجر
✅استاد:محمد صدیق منشاوی
📖متن همراه با ترجمه
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
جدّش معاوية بن عمار دهنى است كه از وجوه اصحاب حضرت صادق (ع) بوده است و اين معاويه نيز از ثقات و اجلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمد بن يونس بن عبدالرحمان
وى از اصحاب حضرت رضا و جوادالائمه است، ولى شيخ كه وى را در شمار اصحاب اين دو بزرگوار آورده، ضمن برشمردن اصحاب موسى بن جعفر او را از ثقات اصحاب آن حضرت دانسته، لذا ابوعلى حائرى، محمد بن يونس را نامى براى دو نفر قلمداد كرده است. ولى به استظهار استرآبادى و ممقانى، محمد بن يونس نام يك نفر بيش نبوده است؛ و هم اوست كه هنگام تازيانه خوردن ابن عمير توسط عمال خليفه كه اسماى شيعيان را برشمارد، حضور داشته و وى را به ثبات و عزم و عدم افشاى نام شيعه تشجيع مى نموده و اين خود حكايت از جلالت قدر او دارد.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
با عنایت امام رضا (ع) و حضرت معصومه (ع)، زن نابینا و مرد فلج شفا یافتند.
در این زمان تعداد زیادی از اهالی نجفآباد و سایر روستاهای اصفهان به زیارت حضرت معصومه علیها و علی آبائها آلاف الثناء و التحیّه آمده بودند.
در روز پنجشنبه بیست پنجم شوال [1273 قمری] بعد از ظهر در بالای گنبد مطهره دو مرتبه نور باران شد. بطوری که جمیع زائرین بالای سر خویش مشاهده نمودند یک مرتبه یک اشعه نور زرد و سبز رنگی به اندازه دو تخم مرغ از قبه منوره به قدر دو متر بلند و روشن شده پس از آن منبسط گردید، بر روی گنبد مطهره نثار شد که آثارش به قدر پانزده دقیقه نمایان بود و همچنین بعد از ساعتی دیگر پنج اشعه نور مجدداً که هر
یک مانند ستاره بود از گنبد مطهره بلند شده نثار گردید دور همان.
شب زن نجف آبادی که چشمش نابینا شده و ابداً جائی را نمیدیده، شب در حرم مطهر مانده دست توسل به سرکار فیض آثار [امام رضا] زده با عجز و اصرار تمام استدعای بینایی کرده بود.
نزدیک صبح خواب او را ربوده حضرت معصومه (ع) با حضور امام الثقلین حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیّه و السّلام، دستی به چشم زن کشیده او را شفا مرحمت فرمودند.
پس از طلوع صبح، زوار و غیره ریخته لباس او را به جهت تبرّک بردند و در آن روز نقارهخانه شادیانه در آستانه مطهّره زدند
همچنین دو شب بعد از او نیز یک نفر مرد نجف آبادی را که جمیع اعضای او فلج شده و قادر به حرکت نبود شفا عطا فرمودند؛ به طوری که آثاری از ناخوشی در او نمانده بود. آنروز هم نقاره خانه شادیانه زدند.
# شفا یافتگان حرم مطهر امام رضا (علیهالسلام) در آینه مطبوعات
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 مجموعه کلیپ چشم انتظار 🎙 حجت الاسلام نصوری ▫️کلیپ شماره ۵ #کلیپ_مهدوی 🔹🔸🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا