⛔️ #عبرت_نامه
سلام خسته نباشید.تورو خدا راهنماییم کنید.من یه خانوم 25 سالم.که الان... ساله ازدواج کردم.بعد ازدواجم اتفاقی یه آقایی وارد زندگیم شد.خیلی دوسش داشتم.طوری که حتی رفتن با اونو ترجیح داده بودم به زندگیم.که بعد یه اتفاق هایی پیش امد که زندگیم تا پای نابودی رفت داشت بهم میخورد..
بعد فهمیدم من دارم چیکار میکنم ، من شوهرمو دوست دارم پشیمونم واقعا توبه کردم پشیمون شدم.چسبیدم به زندگیم .شوهرمو دوست داشتم بچه اوردیم.خیلی خوشبخت شدیم.
تا بعد چن سال سرو کله ی اون آقا باز پیدا شد.امده میگه من دوست دارم برات میمیرم.من بدون تو نمیتونم این چن سال همش دنبالت بودم.من هر شب نماز میخونم قرآن میخونم که سگ خونت شم فقط همیشه ببینمت من بدون تو میمیرم تموم زندگیمی هی قسم که اره اگه جواب ندی من قرص گرفتم میخورم من نمیتونم ازت دست بکشم.دست بردار نیست.
الان من نمیخوام..میخوام زندگیمو کنم دوست دارم شوهرمو بچمو زندگیمو.نمیخوام دوباره پشیمون شم به پوچی برسم.چیکار کنم تورو خدا التماستون میکنم راهنماییم کنید.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
Ⓜ️ قبلا عرض شده که بین محرم و نامحرم کشش وجود دارد . چنانچه بین آهن و آهن ربا کشش وجود دارد، لذا خیلی باید مراقب #فاصله ها بود، اگر حد و حدودها رعایت نگردد، اگر حریم محرم نامحرم رعایت نشود متاسفانه منجر به ایجاد علاقه و وابستگی بین طرفین میگردد، اونوقت میبینی یک خانم به آقایی 20 سال بزرگتراز خودش دلبسته و علاقمند شده یا یک جوان 25 ساله، وابسته(عادت) و علاقمند به یک خانم 40 ساله شده، هرچی هم بهش بگیم فلانی داری بخطا میری .... گوش نمیدهد چون دلش #گیر است . هرچه بگوییم ،می گوید سن فقط یک عدد است. 😳😳
البته این افراد بعداز گذشت چندسال، دقیییقا متوجه میشند که سن دقیقا یک عدد نبوده و ارتباط مستقیم با خییییلی چیزها داشته، و سن که بالا پایین میشه خیلی چیزها بالا پایین میشن خیلی چیزها فرق میکنند، خیلی چیزها تغییر میکنند ...
🍃 و وقتی وابستگی شروع شد، دلتنگی ها، غم ها، غصه ها و .... شروع میشود، حال خوش از دل فرد کوچ میکند، گاها در برخی افراد گریه ها شروع میشود، افرادی قصد خودکشی میکنند و ...
در عبرت نامه فوق میبینید که یک جوان وابسته ، میخواهد زندگی یک مرد و کودک را خراب کند تا بلکه با رسیدن به آن خانم ، بخوشی رسد .#گرچه قطعا اگر این اتفاق هم بیفتد و به وی رسد، چیزی بوقوع نمیپیوندد جز #ناخوشی و #پشیمانی برای طرفین .
اما امان از نفس اماره و شیطان که با پنبه سر میبرند و با تزیین #فاضلاب ها و زیبا جلوه دادن آن، زندگی دنیوی و اخروی فرد را نابود میکند.
🍃 نتیجه اینکه : در برخورد با نامحرمها باید خیلی مواظب بود تا مشکلی پیش نیاید ، در ارتباطاتمون در محیط کاری ، ارباب رجوع ، پزشک، مشاوره، فامیل ، دایرکت، پی وی ها، گروه ها و...رضایت خدایتعالی را رعایت کنیم تا بپشیمانی گرفتار نشیم .
Ⓜ️🌺 شیرین ترین زندگی، زندگی ای هست که از حرام الهی پرهیز شود و واجبات الهی انجام شود
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#خانواده_آسمانی ۳۶ 🏆 این جهان میدان مسابقهای است برای رسیدن به عظیمترین پاداش هستی. ✿ و معصومین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۳۷.mp3
12.57M
#خانواده_آسمانی ۳۷
⚜ انسان کمالگرا است و به همین دلیل هیچ محدودیتی در روی زمین روح بزرگ او را اغنا نمیکند.
💥منظور از این جمله چیست؟
💥 چرا در تمام طول تاریخ انسانها هیچگاه نه دست از ثروتاندوزی برداشتهاند،
نه از آموختن علم و کشف حقایق و ناشناخته ها
نه از عشق ورزیدن و عاشق شدن؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_شخصی
#آقایان #بانوان
♦️آموزش یک تکنیک پیشنهادی بسیار ساده و در عین حال کاربردی
👈 مخصوص برای آقایان و بانوان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خودرو
#دفاع_شخصی
♦️شیوهای زیادی از #سرقت و #چاقو زدن وجود دارد.
🔸#آموزش یک شیوه دفاع در برابر چاقو در ماشین جهت علاقمندان به زبان ساده جهت یادگیری
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔖🔖🔖 #بهائیت #تاریخی #فرقه_شناسی 📝 تبعيد و اقامت بهاء الله و بهائی ها در عکّا ؛ 🖌 عکّا در فل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝📝📝
#بهائیت #تاریخی
#فرقه_شناسی
🔖 آثار حسینعلی بهاءالله
🖌 كتاب «اقدس» امالکتاب بهائيت و شامل احکام و تعاليم اصلي آنان است.
كتاب «ايقان» در پاسخ به سؤالات سيد خال (دايي باب) دربارة ظهور امام قائم و شبهات قرآن است. تغييرات مداوم و برخي مطالب مندرج در اين کتاب به تنهايي براي اثبات بطلان بهائيت کافي است.
بهاءالله در کتاب هفت وادی به ارائه دیدگاه های صوفیانه خود پرداخته و هفت وادی (هفت شهر عشق) را توضيح ميدهد.
📖 از ديگر آثار بهاءالله ميتوان به مکتوباتي اشاره كرد که براي پيروانش میفرستاد. وی در خلال آنها تعاليمش را براي پيروانش تشريح ميكرد. اين مکتوبات در ميان بهائيان به «لوح» مشهورند. در فرقه بهائي بيش از شانزده هزار لوح موجود است که از آن جمله ميتوان به مکتوباتی خطاب به سلاطين وقت اشاره كرد؛ همچون: ناپلئون، پاپ و....
کلمات مکنونه مبين، اشراقات، اقتدارات، جواهرالاسرار، چهار وادي، الواح سلاطين و... از اصلي ترين آثار بهاءالله به شمار ميروند؛ گرچه آثار وي، منحصر به اينها نيست.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#شیاطین_در #لباس_بیگانه_های_فضایی قسمت 6️⃣1️⃣ ♦️ تصویری که او با جزئیاتش در بیش از 90 سال پیش کشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شیاطین_در #لباس_بیگانه_های_فضایی
قسمت 7️⃣1️⃣
🔶 در مراسم جادوگری٬ این نشان بالای محراب٬ به سمت مشرق آویزان می شود و در زمان احضار روح برای محافظت و تعامل با روح یا موجود ساکن در هوا (جن) استفاده می شود." خورشید بالدار٬ امروزه توسط گروه هائی مانند فراماسون ها استفاده می شود.
🔷 نژادی از بیگانه ها که از آنها با نام خاکستری های صورت فلکی معزفه Lyrae-Grays یاد می شود،از نماد عقاب دو سر یا ققنوس دو سر Phoenix استفاده می کنند.
🔶 این نماد و سمبل ،علامت اختصاری یک شاخه از فراماسونری اسکاتلندی Scottish Rite Freemasonry می باشد.در کتابی به نام زندگی مخفی فراماسونری The Hidden life of Freemasonry ،از ارتباط افراد درجه 33 فراماسونری (روشن شندگان Enlighten ones) با موجودات ماورائی و بیگانه های فضایی صحبت به میان آمده است و اطلاعات عجیبی منتشر شده است.
🔷 دکتر ماریو پازاگلینی Mario Pazzaglini در تحقیقات دقیق و ظریفی در کتابی به عنوان پیامهای سمبلیک Symbolic massages –An Introduction to a study of Alien writing،از نمادها و سمبلهای مربوط به بیگانه های فضایی پرده برداشته است.
🔶 او در این کتاب از بیش از 150 نماد و سمبل کشف رمز کرده است و به این نتیجه رسیده است که درصد بسیار بالایی از حروف و الفبای منسوب به بیگانه های فضایی با الفبا و نمادهای استفاده شده در جادوگری و کیمیاگری هرمتیک و انوخی Enochian مشابه است.
🔘 ادامه دارد ...
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاطی پاتی۲: چطور یک خبر خوب رو تبدیل کنیم به خبر چرک❓
این قسمت قاطی پاتی با آیه ای از قرآن خوشمزه شده🥰
آره مشکلات داریم ولی دست از امید به یکدیگه و استقامت و رفع دونه دونه مشکلات بر نمیداریم 😎 مشکل اقتصادی هم مثل مشکلات دیگه که به لطف خدا حل شد، اینم حل میشه در آینده نزدیک
با افتخار ،ما سیاه نما نیستیم ، ما فقط تو کار سفید کاریم تا ظهور حضرت حجت
نویسنده:
سیدکاظم روح بخش
حمیدرضا صادقی
ساخت قاطی پاتی با ما نشرش با شما🎁
اونایی هم که نشر میدن تو ثواب این کار شریکن
#قاطی_پاتی #سیدکاظم_روحبخش #امید #طنز #کلیپ_خنده_دار #طنزسیاسی #کلیپ_فان #مذهبی #امام_زمان #ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بهترین سلاح در اختیار مردم برای مقابله با مقابله با #بدحجابی
نظر رهبر انقلاب👆 (۱۳۷۰/۸/۱۵)
فقط ☝️ یک کلمه کافی است
#بیحجاب
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر مهم و شنیدنی رهبر انقلاب درباره وظیفه حکومت در مورد #بیحجابی
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: حجاب مایه تشخص زن است
🔹حجاب وقار، متانت و سنگین شدن کفهی آبرو و احترام زن است.
🔹خودنمایی و جلوهفروشی یک لحظه است ولی آثار آن مخرب و ماندگار است، درحالیکه ملاحظه عفاف اگر چنانچه سختی داشته باشد، سختی کوتاهی است ولی آثار آن عمیق و ماندگار است.
بیانات رهبر انقلاب سال ۱۳۹۱
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
⏳ ایده روشنفکران و چُماق رضاخان!
🔻رهبرانقلاب: آنچه که نظام طاغوت بر سر این کشور و این ملت آورد، در طول سالهای متمادی حاکمیت سیاه و ننگین خود، حقیقتا یکی از فصول تلخ تاریخ ماست...
🔹طبق نقشهی دشمنان اسلام و ایران، به کمک روشنفکران آن روز متصل به دربار پهلوی، تصمیم گرفتند که زن ایرانی را از دائرهی عفاف و حجاب خود بیرون کنند و این نیروی عظیم ایمانی را که به برکت عفاف، زن همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود کنند و بر باد بدهند... کشف حجاب... این اقدام را با چماق، رضاخان در داخل کشور انجام داد...
🔺برداشتن حجاب، مقدمهای برای برداشتن
عفت بود؛ برای برداشتن حیا در جامعهی اسلامی بود. ۱۳۸۶/۱۰/۱۹
🗓 بیست و یکم تیر سالروز قیام مسجد گوهرشاد و روز «حجاب و عفاف»
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت 110: حالا دیگر زندگی طعمش با همیشه فرق داشت.. حسا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت 111:
کنار یک بستنی فروشی ایستاد و با دو ظرف پر از فالوده برگشت.
مشغول خوردن بودیم که هرازگاهی نگاهی پرتشویش به ساقِ بیرون زده از آستین مانتوام میانداخت.
دلیلش را نمیفهمیدم. پس بی توجه از کنارش عبور کردم.
مدام شوخی میکرد و مهربانی حراج.. تا اینکه از مراسم عروسی پرسید. اینکه چه روزی مناسبتر است.
هل شدم.. یعنی حالا باید برایش توضیح میدادم که دوست ندارم عروسی کچل باشم؟؟
نفسم را با آه بیرون دادم. کاش اصلا مجلسی به نام عروسی به پا نمیکردیم.
انگار نگاهم را خواند ( سارا خانوم.. مادرم فقط منوداره و هزارتا آرزویِ مادرانه واسه عروسیم. پس نمیخوام دلشو بشکنمو تو حسرت بذارمش.
اما شرایط شمارو هم کاملا درک میکنم..
منتظر میمونم هر وقت آماده بودین، مجلس رو به پا کنم.. نگران هیچ چیز نباشین..)
چقدر سخاوتمندانه به فریادِ نگاه و آهِ بلند شده از نهادم پاسخ داد و بزرگوارانه به رویم نیاورد که مانندِ تمام عروسهایِ دنیا نیستم..
نواده ی علی که انقدر خوب باشد.. دیگر تکلیفِ حدِ اعلایِ خودش مشخص است.
با ماشین در حال حرکت بودیم که ناگهان توقف کرد و با گفتنِ ( چند لحظه صبر کنید الان میام) به سرعت پیاده شد.
با چشم دنبالش کردم، وارد یک مغازه شد و چند دقیقه بعد با بسته ایی در دست برگشت.
بسته را باز کرد و دو تکه پارچه ی مشکی اما نگین کاری شده را از آن بیرون کشید.
با تعجب پرسیدم که اینها چیست؟؟ و او با لبخند پاسخ داد ( اگه دستتونو بدین، متوجه میشین..)
از رفتارش سردرنمیاوردم. دستم را به سمتش دراز کردم. مچم را به نرمی گرفت و پارچه را به آرامی رویِ ساقِ دستم پوشاند..
این اولین برخورده فیزیکی مان بود. و چقدر مردانگی انگشتانش دلچسب، سنجاق میشد به گوشِ حسِ لامسه ام..
با تعجب به ساقِ دستم خیره شدم. حالا چیزی شبیهِ یک آستینِ کشی رویِ آن را پوشانده بود.
اینکار را در مورد دست دیگر هم تکرار کرد.
به دستانم که حالا توسط این آستین هایِ اضافه و نگین کاری شده؛ فقط تا مچشان مشخص بود، نگاه کردم. (اینا چیه؟؟)
کمی سرش را خاراند ( والا اسم دقیقشو نمیدونم.. اما فکر کنم بهش میگن ساق دست.. )
آستین مانتوام را رویشان کشید و مرتب کرد. اما دلیل اینکار چه بود؟؟ ( خب به چه درد میخورن؟؟ واسه چی اینارو دستم کردین؟؟)
لبخند بامزه ایی روی صورتش نشاند و ابرویی بالا داد ( آخه آستین های مانتوتون کوتاه بود..
تا دستاتونو یه کوچولو تکون میدادین، ساق تون کاملا مشخص میشد..)
متوجه منظورش نمیشدم ( خب مگه چیه؟؟ )
مهربانتر از همیشه پاسخ داد ( بانوی زیبا.. حد حجاب گردی صورت و دستها تا مچِ..
حیفِ که چشمِ هر رهگذری به طلایِ وجودتون بیوفته..
شما نابی.. تاج سری..
کدوم پادشاهی تاجشو وسط بازار رها میکنه تا هر کس و ناکسی حظ ببره و کیف کنه؟؟؟ )
حالا دلیل آن نگاههایِ پر تشویش را میفهمیدم.
شاید اگر یک سال پیش کسی از حجاب و حدودش میگفت، سر به تنش نمیگذاشتم. اما حالا با عشق سر به اطاعت خدا فرود میآوردم.
راست میگفت. من ارزان نبود که ارزان حراج شوم..
وقتی لبخندم را دید بسته ایی دیگر را به سمتم گرفت. ( اینم جائزه ی خنده هایِ دلبرونه تون..)
مذهبی ها عاشقانه هایشان بویِ هوس نمیداد..
عطرشِ مثله نسیمِ دریا خنک بود.. خنکه خنک..
بسته را باز کردم. یک روسریِ زیبا و پر نقش و نگار..
دست در جیبش کرد و سنجاقی زیبا و آویز از آن در آورد ( اینم سنجاقش.. که وقتی لبنانی میبندین،
با این محکمش کنید تا یه وقت باز نشد..)
و این یعنی روسری ایت را زیبا سر کن..
شبیه به دخترکانِ عروسِ خاورمیانه..
ادامه دارد..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357