8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا قلب اصفهانه، محله رمانتیک جلفا در یک روز بارونی
جلفای #اصفهان محل زندگی مسیحیهای شهر با هر گرایشی یعنی پروتستان، ارتدوکس و کاتولیکها بوده و حدود ۴۰۰ سال پیش یعنی دوران شاه عباس صفوی، ارمنیهای اصفهان از کنار رود ارس تا زاینده رود کوچ کرده و در این محل ساکن شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روستای صخرهای مخروطی کندوان
روستای کندوان یکی از جاذبههای گردشگری زیبا و منحصربهفرد استان #آذربایجان_شرقی به شمار میرود که عمده شهرت خود را مرهون خانههایی است که به شکل مخروطی یا کله قندی در دل صخرههای سنگی کنده شدهاند.
روستای تاریخی و زیبای کندوان در ٢٢ کیلومتری اُسکو و در ۶٢ کیلومتری تبریز قرار دارد.
کندوان یکی از سه روستای صخرهای مخروطی شکل جهان است که این ویژگی موجب جذابیت بینظیر آن شده است.
معماری روستای کندوان و جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثنا در دنیا به حساب میآید چرا که دیگر کسی در کاپادوکیای ترکیه و داکوتای آمریکا زندگی نمیکند.
در دل این تپههای بلند که ارتفاع بعضی از آنها به ۴۰ متر میرسد صدها آغل، انبار و اتاقک حفر شده که بسیار دیدنی است.
همچنین آب معدنی گوارایی از دل یکی از تپه های این روستا می جوشد که از شهرت فراوانی برخوردار است و برای امراض کلیوی بسیار مفید تشخیص داده شده است.
از آن جا که کندوان در دامنه ی کوه های سهند قرار دارد، دارای آب و هوای بسیار خوبی است و زمین ها و مرتع های سرسبز زیادی در اطراف آن وجود دارد .
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: حکایت ۱۲- آقای سید علی اکبر قوام زاده کد کنی، حکایت میکرد: پسرم مدت دو سال بود که به اگزم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حکایت ۱۴-
مردی حصیر باف میگفت: عیال من پس از وضع حمل تا هشت ماه، قطره ای شیر در سینه نداشت که به بچه خود بنوشاند و از این بابت بسیار در زحمت و اندوهگین بودم. تا آنکه یکی از دوستان، مرا به حضور حاج شیخ دلالت کرد. بامدادی
بود که به خدمتش رفتم و جماعتی پیش از من در انتظار نوبت بودند، اما ناگهان مرحوم شیخ با صدای بلند فرمودند: آن کس که عیالش شیر ندارد، بیاید. به حضورش رفتم، سه دانه انجیر مرحمت کردند و فرمودند: عیالت هر روز یک دانه از اینها را با قرائت سه قل
هو الله احد و سه صلوات بخورد. مستقیما به خانه آمدم و یکی از آن سه انجیر را به عیال خود دادم، ساعتی نکشید که اطلاع داد، سینه هایش از شیر پر شده است و شیر خود به خود خارج میشده و پیراهن او را خیس کرده است. قبول این ماجرای شگفت انگیز
برای زنان همسایه مشکل بود، اما چون از نزدیک دیدند، به صحت گفته او اذعان کردند. خلاصه عیال من با آنکه هشت ماه بود که قطره ای شیر در سینه نداشت، بعد از آن، چنان صاحب شیر شد که علاوه از فرزند خود، کودکان دیگر را هم شیر میداد.
حکایت ۱۵-
آقای سید محمد ریاضی یزدی، شاعر معروف، حکایت کرد که: دوستی داشتم از صلحا و خوبان. وی میگفت روزی با سیدی بزرگوار در جائی نشسته بودیم. شیخی ابراهیم نام که با دوستم سابقه مودت داشت بر ما وارد شد، پس از تعارفات معمول، سید به او گفت: آقا شیخ ابراهیم، ماجرای خود را با مرحوم حاشیخ حسنعلی اصفهانی برای رفیق ما بازگو. شیخ گفت: از گیلان به زیارت مشهد مقدس آمدم و در آن شهر هر چه پول داشتم مصرف شد. بدون خرجی ماندم. حساب کردم تا مراجعت به وطن، به پانصد تومان احتیاج دارم. به حرم مشرف شدم و به امام عرض کردم: به پانصد تومان نیازمندم که به گیلان باز گردم، انتظار مرحمت دارم. اما تا روز دیگر خبری نشد. مجددا در حرم عرض حاجت کردم و گفتم:
سیدی، من گدای متکبری هستم و این بار هم احتیاج خود را به حضورت عرض میکنم، اما اگر عنایتی نفرمائی، دیگر بار نخواهم آمد و چیزی نخواهم گفت، ولی یادداشت میکنم که امام رضا (علیه السلام) مهمان نواز نیست. چون از حرم خارج گردیدم، شنیدم که از پشت سر، کسی مرا صدا میزند، بازگشتم دیدم شیخی است که بعدا فهمیدم او را «حاج شیخ حسنعلی اصفهانی» میخوانند. حاج شیخ مرا مخاطب ساخته و فرمودند: آقا شیخ ابراهیم گیلانی چرا اینقدر جسورانه در محضر امام سخن گفتی؟ شایسته نیست که چنین بی ادب و گستاخ باشی و سپس پاکتی به من دادند. از اطلاع شیخ بر مکنونات باطنی خود و سخنی
که سرا با امام خود در میان نهاده بودم، غرق تعجب شدم. به خانه آمدم و پاکت را گشودم، با کمال شگفتی دیدم که پانصد تومان است. تصمیم گرفتم که صبح روز دیگر به خانه حاج شیخ بروم و از او بپرسم که چگونه از راز دل من آگاه شده و این پول از کجا
است؟ اما شب در خواب دیدم که شیخ به در خانه آمدند و فرمودند: آقا شیخ ابراهیم تو به پانصد تومان پول حاجت داشتی به تو داده شد، دیگر از کجا دانستم و از کجا آوردم، بتو مربوط نیست. بدان که اگر برای این پرسش به خانه من بیائی، ترا نخواهم پذیرفت. از
خواب بیدار شدم و دیگر برای این کار به خانه ایشان نرفتم و به گیلان بازگشتم.
#نشان از بی نشانها......
شیخ حسنعلی اصفهانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
چگونگی ادب در رکوع.mp3
2.23M
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#لالایی_خدا ۲۷۲ #سوره_نساء آيه ۴۶ #محسن_عباسی_ولدی #نمایشنامه 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0273Nesa 47.mp3
11.84M
#لالایی_خدا ۲۷۳
#سوره_نساء آيه ۴۷
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
👇👇👇👇👇👇
قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست