eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: پيام به نشست اتحاديه انجمن هاى اسلامى دانشجويان در اروپا پيام به نشست اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در اروپا بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم فرزندان دانشجوي عزيزم به شما درود مي‌فرستم و نشست سالانه تان را گرامي مي‌دارم. عزيزان، هرچه مي‌گذرد اين حقيقت، آشكار مي‌شود كه آينده ي ملت و ميهن اسلامي ما، در گرو اراده‌هايي است كه برخاسته از دانش و ايمان باشد. در گذشته‌ها هرچه بر ما رفته از فقدان يكي از اين سه چيز بوده است: ايمان، علم، عزم و اراده يي كه بر اين دو متكي است. شما در بهار زندگي خود به كسب دانش سرگرميد. اولاً اين را مهم شمريد و هرچه مي‌توانيد از آن برخوردار شويد، ثانياً عمق بخشيدن به ايمان و دست يافتن به معرفت ديني و مجاهدت براي حفظ طهارت و صفاي دل نيز در جواني از هميشه ميسرتر است. در اين نيز كوششي در خور بكار بريد. ثالثاً از مطالعه در وضع ميهن عزيز خود و چالش بزرگي كه ملت رشيد و مؤمن و روشن بين ما بدان سرگرم است، غافل نمانيد. اين رابطه ي ذهني، بي گمان عزم هر انسان آزاده و شرافتمندي را بر پيوستن به جهاد بزرگ ملت ايران در راه بناي آينده ي شامخش، مستحكم و بي تزلزل مي‌سازد. شما و نسل جوان مؤمن و كارآمدي كه در راه است، به خواست خدا بر همه ي بدانديشهايي كه استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي ايران را هدف گرفته است، غلبه خواهيد كرد؛ ان شاءاللَّه. توفيقات الهي و دعاي حضرت بقيةاللَّه (ارواحنافداه) را براي شما مسألت مي‌كنم. سيّد علي خامنه اي - ۲۶/۰۶/۱۳۷۸ مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۲-۴-۷-۳- لازم تر بودن خدمتگزاری فرزند در مقابل مادر خدمتگزاری فرزند در مقابل مادر، لازمتر است. حقّ مادر بر گردن فرزند، بیش تر و وظیفه ی فرزند نسبت به مادر سنگین تر است. روایات فراوانی در این زمینه هست: پیغمبر اکرم در جواب کسی که سؤال کرد: «من اَبِرَ؟ » [۲] [به چه کسی نیکی کنم؟ ] فرمود: «امّک» یعنی «به مادرت» دفعه ی دوم هم همین را فرمود؛ دفعه ی سوم هم همین را فرمود. دفعه چهارم که سؤال کرد، فرمود: «اباک» یعنی «به پدرت» پس، زن در مقیاس خانواده و در رابطه ی با فرزندان، حقّ سنگین تری دارد. البته این هم نه از باب این است که خدای متعال خواسته است جمعی را بر جمع دیگر ترجیح دهد بلکه به این جهت است که زنان زحمت بیشتری تحمّل می‌کنند. [۳] ۳-۴-۷-۳- درک ضرورت‌ها و فهم احساسات زن توسط مرد از طرف مرد وظیفه این طور است که ضرورت‌های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیارِ مطلق العِنان او ---------- [۲]: . کافی، ثقة الاسلام کلینی، ج ۲، ص ۱۵۹. (انتشارات دارالکتب الاسلامیه). عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ (ص) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللهِ مَنْ أَبَرُّ قَالَ أُمَّکَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ أُمَّکَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ أُمَّکَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ أَبَاک. [۳]: . دیدارگروهی ازپرستاران ۲۰-۰۷-۱۳۷۳. در خانه نداند. [۱] ۴-۴-۷-۳- عدم استخدام، زورگویی، رفتار ظالمانه و تحمیل به زن همان قدری که شما در محیط خانواده ذی حق هستید، او هم ذی حق است. نباید به زن زور بگویید و تحمیل کنید، چون به حسب جسم، او ضعیف تر است. بعضی‌ها خیال می‌کنند که بله، حالا باید زور بگویند، صدایشان را کلفت کنند و دعوا کنند و تحمیل کنند. [۲] ---------- [۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۰-۲-۱۳۷۵. [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۱۲-۱۳۷۳. ۴-۴-۷-۳- عدم استخدام، زورگویی، رفتار ظالمانه و تحمیل به زن همان قدری که شما در محیط خانواده ذی حق هستید، او هم ذی حق است. نباید به زن زور بگویید و تحمیل کنید، چون به حسب جسم، او ضعیف تر است. بعضی‌ها خیال می‌کنند که بله، حالا باید زور بگویند، صدایشان را کلفت کنند و دعوا کنند و تحمیل کنند. [۲] مرد حق ندارد به زن زور بگوید؛ زن هم حق ندارد به مرد زور بگوید. احکام و مقرّرات اسلامی، در مورد ارتباطات زن و مرد در داخل عائله و خانواده، بسیار دقیق و ظریف است. [۳] هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان - همان طور که گفته شد - این است که زن تحت ستم نباشد و مردْ خود را حاکم بر زن نداند. [۴] من شنیده‌ام که در بعضی از مناطق این استان، به زنان و دختران ظلم می‌شود. اسلام از آن مردی که به زن ظلم کند، متنفّر و بیزار است. پیغمبرِ خدا، مردی را که به زن یا دختر خودش ظلم کند، زشت می‌شمارد. چون زن از لحاظ جسمی ضعیف تر است، آیا این مجوّز می‌شود که مرد با تکیه بر قدرت جسمانی به او ظلم کند؟! [۵] اما کسی به کسی حقّ ظلم کردن، زور گفتن و استخدام کردن ندارد. بعضی از مردان خیال می‌کنند که زن وظیفه دارد همه ی کارهای مربوط به آن‌ها را انجام دهد. البته در محیط خانواده، زن و مردی که به هم علاقه دارند، با کمال میل و شوق، کارها و خدمات یکدیگر را انجام می‌دهند؛ امّا انجام دادن از روی میل، غیر از این است که کسی احساس کند، یا این طور عمل کند که گویا وظیفه ی زن است که باید مثل یک مستخدم، خدمت مرد را به آن شکل انجام دهد. چنین چیزی در اسلام وجود ندارد. [۱] ۵-۴-۷-۳- رعایت اختیارات، رأی، نظرونیازهای روحی خانم توسط مرد مرد نباید خیال کند چون می‌رود در کوچه و بازار و با این و آن سر و کلّه می‌زند و یک شاهی صنّار پول می‌آورد خانه، همه چیز دیگر مال اوست؛ نه! آن چه او می‌آورد، نصف موجودیِ همه این خانواده است. نصف دیگر این خانم است. اختیارات خانم، کدبانویی خانم، رأی و نظر و نیازهای روحی خانم، این‌ها را باید رعایت کند. این طور نباشد که مرد چون در دوران مجرّدی، ساعت ده شب می‌آمده خانه ی پدر و مادرش، حالا هم که زن گرفته، این رویه را ادامه بدهد، نه! حالا باید ملاحظه ی همسرش را بکند. [۲] احکام و مقرّرات اسلامی، در مورد ارتباطات زن و مرد در داخل عائله و خانواده، بسیار دقیق و ظریف است. ---------- [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۱۲-۱۳۷۳. [۳]: . بیانات در اجتماع بانوان خوزستان۲۰-۱۲-۱۳۷۵. [۴]: . بیانات در همایش بزرگ بانوان در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر۳۰-۰۷-۱۳۷۶. [۵]: . دیدار با مردم یاسوج ۱۷-۰۳-۱۳۷۳. [۱]: . بیانات در اجتماع بانوان خوزستان۲۰-۱۲-۱۳۷۵. [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲-۹-۱۳۷۳. و باز یابی هویت حقیقی ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
💢 اشاره حضرت امام خمینی (ره) به رابطه‌ی میان حوادث صدر اسلام با وقوع انقلاب اسلامی در ایران من راجع به حضرت صدیقه سلام الله علیها خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق سلام الله علیه می فرماید: فاطمه سلام الله علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است ... و مسائل آتیه ای که بر ذریه او می گذشته است، این مسائل را می گفته است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است و شاید یکی از مسائلی که گفته است، راجع به مسائلی است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب سلام الله علیه است برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمی دانیم، ممکن است. در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند - با این که آنها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم صحیفه نور؛ جلد ۱۹؛ صفحه ۲۷۸ مورخ : ۱۱ اسفند ۱۳۶۴ https://eitaa.com/zandahlm1357
الإنسان إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﻣﺎ ﺭﺍﻩ‌ﻭﭼﺎﻩ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﺶ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻴﻢ؛ ﺧﻮﺍﻩ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﻮﺩ ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺎﺷﻜﺮ! (٣) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این تلاوت ماندگار از سوره یوسف با صدای استاد سید سعید را بشنوید.
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
عبرت متن حديث مَنِ اعتَبَرَ اَبصَرَ وَ مَن اَبصَرَ فَهِمَ و مَن فَهِمَ علِِمَ امام راست كلامى كه مرد باتدبير هزار نكته از آن يك كلام مى خواند كسى كه عبرت گيرد بسى شود بينا كسى كه بينا گردد بفهمد و داند خشم متن حديث المُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَم يُخرِجهُ غَضَبُهُ مِن حَقّ سخنى بشنو از امام غريب تا شود علم و دانشت افزون مرد مؤمن اگر به خشم شود نرود از طريق حق بيرون پرهيز متن حديث اِنّما الحِميَةُ مِن الشَّى ءِ الاِقلالُ مِنهُ شنو از على بن موسى الرضا كلامى كه افزاديت عقل و هوش چو پرهيز خواهى كنى از خوراك به كم خوردن خوردنيها بكوش عقوبت متن حديث لايَعدمُ العُقوبَةَ مَن اَدرَعَ بالبَغى ِ گو به آن كس كه ظلم كرد فزون كه عقوبت نبوده نشمارد گر بخواهد زيَد به آرامش كيفر روزگار نگذارد فرستادن صلوات متن حديث قالَ (عليه السلام): الصَّلوةُ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبيحَ وَالتَّهْليلَ وَالتَّكْبيرَ فرمود: فرستادن صلوات و تحيّت بر حضرت محمّد و اهل بيت آن حضرت (عليهم السلام) در پيشگاه خداوند متعال، پاداش گفتن « سبحان الله، لا إله إلاّ الله، الله اكبر » را دارد. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: مشکل سوم: مسأله ولایت عهدی حضرت رضا (علیه السلام) این حادثه عجیب و مرموز که توسط مأمون عباسی طراحی شده بود، خود از امتحان‌های الهی بود که شیعیان به آن مبتلا شدند، چرا که هنوز مدت زیادی از آن همه جنایات و سرکوب‌های بنی عباس و به ویژه هارون (پدر مأمون) و قتل عام فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شیعیان و به ویژه شهادت حضرت کاظم (علیه السلام) نگذشته بود که پیشنهاد ولایت عهدی مأمون، همه را متحیر کرد. نفرتی که عموم شیعیان از دستگاه طاغوت و به ویژه هارون الرشید به جهت عداوت با اهل بیت (علیهم السلام) و به شهادت رساندن امام کاظم (علیه السلام) داشتند، باعث شد که این اقدام حضرت رضا (علیه السلام) را نپذیرند و با آن که حضرت را به این کار مجبور کردند اما این کار بی سابقه در نظر عده ای به شدت سؤال برانگیز شد؛ به ویژه که گروه منحرف واقفیه، فرصت را غنیمت شمردند و بر تبلیغات خود افزودند و این گونه بود که افراد ساده لوح و ناآگاه به جای آن که تسلیم امام خویش باشند، زبان به اعتراض گشودند و مکرر به حضرت می‌گفتند: چرا وارد دربار مأمون شدی؟ و حضرت می‌فرمود: به همان دلیل که جدّم امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شورا شد. [۱] و گاهی در جواب اعتراض یکی از همین معترضان فرمود: پیامبر افضل است یا وصی؟ گفت: پیامبر؛ فرمود: مسلمان برتر است یا مشرک؟ گفت: مسلمان. فرمود: عزیز مصر مشرک بود و یوسف پیامبر؛ مأمون مسلمان است و من وصیّ، یوسف خودش از عزیز مصر (آن گونه که قرآن می‌گوید) خواست تا او را ولایت دهد، ولی من به این کار مجبور شدم. [۱] ---------- [۱]: بحار، ج ۴۹، ص ۱۴۰، شورا، جلسه ای بود که به دستور خلیفه دوم بعد از وی جهت تعیین جانشین وی تشکیل شدو جریان عجیب آن در تاریخ مذکور است. [۱]: بحار، ج ۴۹، ص ۱۳۶. توطئه ترور حضرت رضا (علیه السلام) به جهت قبول ولایت عهدی محمد بن زید می‌گوید: چون مأمون، حضرت رضا (علیه السلام) را ولی عهد خود نمود، یکی از خوارج چاقویی مسموم را آماده کرد و به یاران خود گفت: به خدا سوگند نزد این مرد که می‌پندارد پسر رسول الله است ولی وارد دربار این طاغوت شده است، می‌روم و از علت این کارش می‌پرسم؛ اگر دلیل قانع کننده ای نداشت، مردم را از او راحت می‌کنم. با این تصمیم وارد خانه حضرت شد. حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: به یک شرط به سؤال تو پاسخ می‌دهم، قبول داری؟ گفت: چه شرطی؟ فرمود: اگر پاسخ من قانع کننده بود، آن چاقویی که در آستین داری بشکنی و کنار بگذاری! مرد خارجی که حیران شده بود، همان جا چاقو را درآورد و شکست. سپس گفت: چرا به دربار این طاغوت آمدی؟ با آن که اینان نزد شما کافرند و شما فرزند رسول الله هستی! حضرت فرمود: به نظر تو، این‌ها کافرترند یا عزیز مصر و مردم آن کشور؟ آیا نه این است که این‌ها می‌پندارند اهل توحید هستند ولی آن‌ها خداپرست نبودند و خدا را نمی شناختند؟ آیا یوسف بن یعقوب (علیه السلام) پیامبر و پسر پیامبر نبود؟! او به عزیز مصر که کافر بود (آن گونه که در قرآن آمده است) گفت: مرا بر گنجینه‌های زمین (دارایی مصر) قرار ده که من نگهبانی دانایم. او با فرعون‌ها همنشین بود و من مردی از فرزندان رسول الله هستم که مرا به این کار مجبور کرده اند و با کراهت پذیرفته ام، تو چه اعتراضی و چه اشکالی بر من داری؟ مرد خارجی با شنیدن این پاسخ کوبنده گفت: اعتراضی بر شما نیست. شهادت می‌دهم که شما پسر پیامبر خدا و راستگو هستی. [۱] ---------- [۱]: بحار، ج ۴۹، ص ۵۵. 📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سلسله جلسات 4 💠 فصل اول : ( قسمت چهارم ) 👈 وظایف مهم دانشجویان برای و شرکت فعال در 👈 دانشجوی انقلابی باید چگونه باشد؟ 🔗 دیدن کلیپ با کیفیتهای بالاتر در https://www.aparat.com/v/jmN2K 🎤 (مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ) 👌 انقلابی باید قوی شود 🔰سیاست همراه دیانت🔰
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 با توجه به اتمام وحی از جانب خداوند بعد از فوت پيامبر اسلام و محروم ماندن ديگر بندگان خاصه از اين نعمت لطفا بفرماييد كه حجة بن حسن العسكری چطور دستورات و به عنوان مثال زمان دقيق ظهور رو از خداوند متعال دريافت ميكنند؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 ما دو نوع✌️🏻 وحی داریم: ⬅️ یکی وحی تشریعی ⬅️ و یکی وحی تسدیدی یا تبیینی هم بهش می‌گن. 👈🏻وحی تشریعی یعنی شریعت بیاره، احکام بیاره، آیه بیاره... بله به قول شما تمام شده و رفته. 👈🏻اما این وحی تسدیدی و تبیینی هست برای ائمه(ع) که اینها رو کمک بکنه در تبیین امورات دین و اینها رو کمک بکنه در اداره جامعه، برای امام زمان(عج) و.. مثلاً ما داریم بعد از مرگ رسول الله(ص) (حالا یا شهادت و یا رحلت) که جبرئیل، مکرر بر حضرت زهرا(س) وارد می‌شد؛ خُب حضرت زهرا مگه پیامبر بود؟! اما جبرئیل مکرر بر ایشون وارد می‌شد. متوجه‌اید؟ این نوع وحی رو بهش می‌گن وحی تسدیدی، وحی تبیینی. 📖در سوره قدر که خدا می‌فرماید: روح و ملائکه در شب قدر نازل می‌شن به امام حی و حاضر‌. خُب اگه بگیم روح، جبرئیل و یا بگیم فرشته‌ای بالاتر از جبرئیل، در هر دو حالت یک فرشته خیلی بلند مرتبه است. پس این هم وحیه، اما وحیِ تشریعی نیست. شریعت نمیاره‌. احکام و دین رو تبیین می‌کنه، تسدید می‌کنه. تسدید یعنی کمک کردن. کمک می‌کنه به امام. این نوع وحی رو داریم، که آقای جوادی آملی در ادب فنای مقربان، تفسیر بحث‌های امام زمان(عج) اونجا آوردند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: آقا مهدي زنده است علي مناف زاده پيش از عمليات بدر، مدتي علي اكبر رهبري فرمانده گردان سيدالشهدا شد. در ۱۵ كيلومتري بستان يك منطقه نامعلومي بود كه موقعيت عمليات بدر بود و هيچ كس حق بيرون رفتن از آنجا را نداشت. رهبري مأمورم كرد كه بروم از تداركات لشكر، مقداري امكانات بگيرم و بياورم گردان؛ مثل لباس غواصي كه تازه مي‌دادند، باتري، خورد و خوراك مثل عسل، خرما و... پيش از رفتن سفارش كرد كه اول بروم پيش آقا مهدي در دزفول دستورش را بگيرم و بعد بقيه كارها را رديف كنم. از آقا مهدي دستور تحويل وسايل را گرفتم و رفتم تداركات. ولي تداركات همه وسايل مورد نياز را نداد. براي اين كه دست خالي به گردان برنگردم، برگشتم پيش آقا مهدي و جريان را گفتم. ناراحت شد. آمد تداركات و خطاب به تداركاتچي‌ها گفت: به چه حقي اين وسايل رو كه نوشته‌ام ندادين! اين وسايل رو مردم [ صفحه ۱۵۴] براي رزمنده‌ها فرستادن، من هم نوشته ام، شما چرا نمي دين؟... وسايل مورد نياز را گرفتم و با دست پر برگشتم پيش بچه ها. لشكر خودش را براي عمليات بدر آماده مي‌كرد. ما دو سه نفر براي گذراندن دوره «آموزش يك سره كردن كاميون ها» انتخاب شديم. عمليات كه انجام مي‌گرفت و مي‌رفتيم جلو، براي آوردن مهمات، غذا يا براي سنگر زدن و... ماشين نياز مي‌شد كه نداشتيم و اگر پيدا مي‌شد هيچ كس بلد نبود كه روشن كند. با علي حاجي بابايي رفتيم ترابري لشكر، آن موقع صمد قاسم پور مسوول ترابري لشكر بود. آموزش را گذرانديم تا در منطقه عملياتي از كاميون‌هاي غنيمتي استفاده كنيم. عمليات بدر آغاز شد. شب اول عمليات، يك قبضه دوشكا در اختيار من و جعفر داروئيان بود كه بر قايق سوار كرده بوديم. با دوشكا نسبت به ساير سلاح‌هاي نيمه سنگين آشناتر بوديم. مأموريت ما اين بود كه در طول خط عملياتي گردان سيدالشهدا بر روي آب حركت كنيم. هر جا كه دشمن از خود مقاومت نشان داد به ياري بچه‌هاي خط شكن بشتابيم. عمليات كه شروع شد من ۴ - ۳ نوار بر روي مواضع دشمن خالي كردم. بعد قبضه ما را زدند. خودم و جعفر چيزي نشديم؛ ولي خدمه هايم زخمي شدند. از جمشيد نظمي- فرمانده گردان - كسب تكليف كردم. گفت برگردين پيش ما. گردان ما خط اول دشمن را تصرف كرده بود. در اين عمليات يك گروهان از گردان امام حسين (ع) به فرماندهي محمود دولتي به گردان سيدالشهدا مأمور شده بود. در محور ما يك ارتفاع كله قندي مانندي بود كه دشمن [ صفحه ۱۵۵] آنجا مقاومت سختي از خود نشان مي‌داد. تصرف آن جا تا روشن شدن هوا طول كشيد و عده اي از بچه‌هاي ما اينجا شهيد و زخمي شدند مثل ناصر ملازاده و... خط اول را شكستيم، ادامه داديم تا رسيديم ساحل دجله. ديگر امكان ادامه عمليات از اينجا به بعد نبود و نيروها بايد با قايق از دجله عبور مي‌كردند. از خط اول دشمن كه شكسته بوديم تا دجله ۳ كيلومتر جاده خاكي بود و براي بردن قايق‌ها به كنار دجله ماشين نياز داشتيم، تا بچه‌ها شب با قايق از آب عبور كنند و بروند اتوبان بصره- العماره. آقا مهدي به جمشيد نظمي- فرمانده گردان سيدالشهدا (عليه السلام) - گفت و او هم ما را مأمور اين كار كرد. با حسين پارچه باف برگشتيم پي ماشين. بعد آقا مهدي هم آمد. چند دستگاه ايفاي عراقي مانده بود. پريديم روي ايفاي عراقي، هر چه كردم روشن نشد كه نشد. ايفاها از جلو جاي هندل دارند كه با هندل هم روشن مي‌شوند. آقا مهدي خودش هندل را جا انداخت و هر چه چرخاند ماشين روشن نشد. ولش كردم رفتم سراغ كاميون ديگر. پريدم روي ايفا، در را كه باز كردم جنازه راننده عراقي افتاده بود روي فرمان. جنازه را كشيدم انداختم پايين. با پتو خون ريخته شده روي صندلي را پاك كردم و نشستم پشت فرمان، استارت زدم ماشين روشن شد. آمديم قايق را بگذاريم پشت ايفا، زورمان نرسيد. تعدادمان كم بود. آقا مهدي ديد كه بلند كردن قايق كار ما سه - چهار نفر نيست، دور و برمان چند نفر هم بودند كه بي خيال قايق و ياري خواستن ما. خطاب به آنها گفت: شما مگه سرباز امام زمان (عج) نيستين؟ بيايين كمك. [ صفحه ۱۵۶] چند نفري آمدند و شديم ۸ نفر. با هر جان كندني بود قايق را گذاشتيم پشت ايفا. صداي يا علي ما به آسمان بلند شده بود. نشستم پشت فرمان و خواستم حركت كنم كه آقا مهدي صدا زد: برادر! اينارو هم ببرين جلو بدين برادرا بخورن. ديدم چند گوني كمپوت و سانديس و... است. گفتم: آقا مهدي! حالا چه وقت اين كارهاست؟ گفت: تو ببر، الان تشنه و گرسنه ان، مي‌چسبه. گوني‌ها را هم انداختم داخل ايفا. آقا مهدي خودش موتورسيكلت پرشي روسي پيدا كرده بود، مي‌خواست با موتور بيايد. مسير را به ما نشان داد و خودش رفت. با حسين پارچه باف حركت كرديم به طرف دجله. اوضاع كنار دجله آشفته بود. آتش دشمن فرصت سربلند كردن نمي داد. امكان نگه داشتن ايفا هم در كنار دجله نبود. جايي را پايين تر از محل استقرار بچه‌ها شناسايي كرديم و ماشين را برديم آنجا تا هم از آتش دشمن در امان ب
اشيم و هم اين كه بردن قايق از آنجا تا حدي راحت بنظر مي‌رسيد. يك كيلومتر مانده به دجله تيرهاي مستقيم دشمن مي‌رسيد. من سرم را بردم پايين و خودم را پشت فرمان قايم كردم. با دستم پدال گاز را فشار دادم. ماشين مي‌رفت و من جلو را نمي ديدم. ايفا رفت و رفت خورد به سده (سيل بند كه علاوه بر جلوگيري از نفوذ آب، به عنوان خط دفاعي مورد استفاده قرار مي‌گرفت. ) كنار دجله و از حركت ايستاد. جاي ماندن نبود. ايفا را همان جا ول كرديم، برگشتيم پيش بچه ها. مسوول محور توي بي سيم به آقا جمشيد گفت: به بچه‌هايي كه اين ايفارو آوردن بگين اينو از اينجا ببرن، دشمن ديده و داره مي زنه. پارچه باف بلافاصله گفت: آنها شهيد شدن! نمي تونن بيان. بچه‌ها زدند زير خنده. آتش دشمن روي منطقه خيلي سنگين بود. وضعيت دشواري داشتيم و امكان رفتن به كنار ايفا نبود... با تدبير آقا مهدي باكري گردان ما از دجله عبور كرد. گروهان محمود دولتي رفت طرف شهرك حريبه و اين شهرك را محاصره كرد. عمده قواي دشمن هم در شهرك حريبه جمع شده بود و ايستادگي شديدي در برابر نيروهاي ما داشتند. نيروهاي دشمن كه از خط مقدم گريخته بودند عمدتا در اينجا جمع شده بودند. آقا مهدي مدام در بي سيم به آقا جمشيد مي‌گفت: نيروها را در برابر دشمن سازماندهي كن. نبايد بذاريم خون شهدامون هدر بره... روز چهارم عمليات، حاج جمشيد گروهان حسين كربلايي را فرستاد محور عملياتي گردان امام حسين (عليه السلام). بنده و سهرابي... هم با اين گروهان رفتيم. صبح بود و عراقي‌ها از سه جهت پاتك زده بودند. هلي كوپترهاي دشمن در آسمان منطقه بودند و آزادانه به هر طرف كه مي‌خواستند، مي‌رفتند. در امتداد خاكريز ما، بچه‌ها يكي يكي مي‌زدند و بچه‌ها مجبور مي‌شدند از خاكريز پا پس بكشند. يك برادري كه در ميان بچه‌ها بيشتر به چشم مي‌زد، رفت قبضه آرپي جي را از دست يكي از نيروهايي كه به عقب مي‌رفت، گرفت. موشك گذاشت و هلي كوپتر را نشانه رفت. موشك آرپي جي ۷ از بيخ گوش هلي كوپتر رد شد. از هلي كوپتر دود سياهي زد بيرون. ما فكر كرديم كه موشك آرپي جي به هلي كوپتر اصابت كرد ولي نخورده بود. با شليك اين موشك هلي كوپتر https://eitaa.com/zandahlm1357