هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: همه فرماندهان توي منطقه نگران آقا مهدي بودند. شروع كردند به تماس با اينجا و آنجا تا نيرو جم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
اين را دو سه بار تكرار كرد منتهي آقا مهدي گفت: آقا جمشيد به محض رسيدن به پل خبرم كن، گروه تخريب رو بفرستم.
منتهي گروه تخريب هيچ وقت نرسيد كه پل را منفجر كند. مسوولشان توي راه شهيد شده و بچههاي تخريب هم شيرازه شان از هم پاشيده بود.
صبح همان شب آقا مهدي سعي و تلاش
زيادي كرد كه پل [۷۷] منفجر شود. دو بار با قايق در امتداد دجله رفت كه بلكه راهي براي انفجار پل پيدا كند منتهي نشد، از جلوي چشم عراقيها با قايق رد شدند رفتند تا پاي پل كه قرار بود منفجر شود. بي آن كه كوچكترين واهمه اي به خود راه دهد. به جاي آقا مهدي ما ميترسيديم كه نكند طوريش بشود.
منتهي پل منفجر نشد. عراقيها در منطقه حضور داشتند. اگر پل منفجر ميشد راه ارتباطي دشمن قطع ميشد. وقتي پل منفجر نشد دشمن از همانجا دوباره وارد منطقه شد و آمد نزديكتر. آقا مهدي دست روي جايي گذاشته بود كه نقطه قوت نيروهاي دشمن بود. بعد از اين، كارها براي ما سخت و سخت تر شد. مصطفي شهبازي و معاونش و تعدادي از نيروهايش همانجا شهيد شدند.
يك بار آقا جمشيد رو به آقا مهدي گفت: آقا مهدي انفجار پل بمونه براي شب. به فكر فرو رفت و گفت: آخه مصطفي و بچهها موندن اونجا!...
صبح چرتي زده بودم و نسبت به بقيه بچهها سرحال تر بودم. بيرون حريبه در انتهاي سده، داخل سنگري همه بچهها در حال نشسته خوابيده بودند. همينجور بي خيال چشم دوخته بودم بيرون،
[ صفحه ۱۶۸]
يك ديدباني بود آنجا. يك لحظه ديدم پنج تا نفربر كنار سده است. سده هم در چند قدمي سنگر ما بود. دور و بر نفربرها پر بود از عراقي، انگار كه جلوي كندوئي زنبورها جمع شده اند. نفربرها كه نگه داشتند سربازها پريدند بيرون. يك لحظه با دستپاچگي از شانه آقا جمشيد گرفتم و فرياد زدم: آقا جشيد! آقا جمشيد...
از خواب
پريد و گفت: چي شده؟!
گفتم: عراقيها را ببين!
عراقيها را كه ديد سريع از سنگر رفت بيرون.
صبح همان روز نيروي جديد آورده بودند. ترك بودند منتهي همديگر را نمي شناختيم. تا نيروهاي ما متوجه عراقيها شدند عده اي هجوم بردند بطرف كيسه اي. آقا جمشيد وقتي ديد اينها ميروند دستهايش را باز كرد جلوي نيروها كه نروند و ميگفت:
- فرمانده لشكرتون اينجاست. كجا ميرين؟ آقا مهدي اينجا مونده، شما با اين عجله كجا ميرين؟
عراقيها را ول كرده بود و به فكر نيروهاي خودمان بود. تعدادي رفتند. بچههاي ما كه عراقيها را به اين شكل ديدند، شوكه شدند.
از سنگر كه آمدم بيرون ديدم آقا مهدي نشسته آنجا. محرم از بچههاي بي سيم چي بود. يكي از آرپي جيها را مسلح كرد و رفت روي سده، نزديك بوديم فاصله به صد متر نمي رسيد. با اولين شليك يكي از نفربرها را زد. بعد از اين گويا بچههاي توپ خانه ما هم نفربرهاي دشمن را ديدند. دوازده موشك ميني كاتيوشا پشت سر هم افتاد وسط نفربرها. عراقيها پا به فرار گذاشتند منتهي راه فرارشان از سمتي بود كه بچههاي ما چند دقيقه پيش رفته بودند. (سمت كيسه اي). همانها عراقيها را قيچي كرده و تار و مارشان
[ صفحه ۱۶۹]
كردند. سه تا از نفربرها از كار افتادند و فقط دو تا موفق به فرار شدند.
فشار دشمن زياد بود و از هر طرف ما را ميكوبيدند؛ ولي من قدرت ايمان آقا مهدي را آنجا ديدم. من نيروي ساده اي بودم و او فرمانده لشكر. زير آن همه آتش دشمن آرامش و طمأنينه
عجيبي داشت. نشسته بود با چاقوي كوچكي محفظههاي پلاستيكي سبز رنگ خرجهاي آرپي جي را ميبريد و ميبست به گلولههاي آرپي جي و مرتب در كنار ميچيد. زير آن همه فشار حتي سرش را بلند نكرد نگاه كند، وضعيت كاملا برايش عادي بود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖کـــتاب صــوتی ؛« " حـــاج قـــاســم "» 🌴"خـــــاطـــرات خــــودنـوشــت ســر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part07_حاج قاسم.mp3
6.54M
📖کـــتاب صــوتی
؛« " حـــاج قـــاســم "»
🌴"خـــــاطـــرات خــــودنـوشــت ســردار شهیـــد حـــــاج قــــاسـم ســلیمــانـی
« رضــوان الله تعــالـی»
🌴 قــسمــت: ۷
🎧 🎧
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شرافت منزلت حامدان حضرت حق قوله علیه السلام: وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
عوالم وجود
[۱]: عالم اللاهوت، أی عالم الأسماء و الصفات.
[۲]: و عالم الجبروت، المعبّر عنه فی لسان الشریعة بأعلی علیّین، مقام ملائکة کروبیان الوالهین فی شهود الحق، الغافلین عن کلّ ما سوی، مشغولین بذکراللّه بحیث من حیرتهم لایعلمون أنّ فی الوجود غیر اللّه، کما ورد فی الحدیث: « إن للّه
[تعالی] أرضاً بیضاء، [ مسیرة الشمس، فیها ثلاثون یوماً هی مثل أیام الدنیا ثلاثون مرّة [مشحونة خلقاً، یسبّحون اللّه و یهلّلونه، و لا یعلمون أنّ اللّه خلق ادم و لا إبلیس ». [۱] با آن که آنها مجرّدات اند عین علم و شهود، و در اصطلاح حکیم عالم عقول مجرّده طولیه که به حسب علّیت و معلولیت الصافات صفااند یعنی کالصفوف المرتبة.
[۳]: و بعد از او عالم ملکوت است، و هی عالم الأرواح و النفوس المجرّدة فی سلسلة النزولیة، من قبل تعلّقها بالأبدان و بعد صعودها عن عالم الناسوت، کما قال تعالی: « فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ [۲] » أی أرواحهم فی تحت تصرّفه.
[۴]: و بعد از او عالم مثال، المعبّر عنه بالبرزخ.
----------
[۱]: ۱ - بسنجید: اعلام الدین، ص ۲۸۰ ؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۱۰۰ با اختلاف اندک.
[۲]: ۲ - سوره مبارکه یس، آیه ۸۳.
[۵]: و بعد از او عالم طبایع و اجسام است، المعبّر عنه بعالم الشهادة و عالم الناسوت، کما عبّر عن عالم الملکوت بعالم الغیب لغیبتها عن الأنظار.
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دعای پیامبر پدرم با خط خودش نوشته است: عطا از معنای روایت پیامبر خدا که فرموده است: خیرال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
طول دنیا
حکیمی گفته است: مرگ چون تیری است که به سوی تو آید، و عمر تو به اندازه اصابت تیر است.
دانشمندان هند
ملل و نحل در بیان دانشمندان هند نوشته است آنان روشنفکران هستند و در رشتههای ستاره شناسی و احکام آن باخبرند.
ستاره شناسان هند در احکام نجومی راهی بر خلاف راه منجمان روم و ایران میپیمایند به این معنی آنان احکام نجومی را از راه اتصالات ثوابت بدست میآورند و به سیارات توجهی ندارند و احکام را از خصوصیات کواکب استفاده میکنند و به طبایع آنها نظری ندارند. هندیها ستاره ی زحل را سعد اکبر میدانند چون مکانش از ستارههای دیگر بالاتر و جرمش از دیگران بزرگتر است ولی منجمان در روم و ایران احکام را از طبایع استفاده میکنند.
هندیها در امور طبی از خواص دواها استفاده میکنند نه از طبایع آنها. آنان برای فکر ارزش مهمی قائل اند و میگویند فکر حد وسط معقول و محسوس است که صور محسوسات و حقایق معقولات به وی عرضه میشود و همه ی معلمان عالم بدان متوجه اند.
هندیها با کوشش بسیاری که در ریاضیات متحمل شده اند، از محسوسات بی نیاز شده و تجلیات ویژه ای از عالم برای آنها هویدا گردیده، تا جایی که از مغیبات احوال خبر میدهند و میتوانند جلو باران را بگیرند و گاهی بر اثر شدت قوه ی واهمه میتوانند انسانی را در حال حاضر از پای درآورند البته اظهار مزبور مستبعد نیست زیرا قوه ی واهمه میتواند بر اجسام اثر بگذارد و در نفوس تصرف داشته باشد چنانچه احتلام و چشم زخم اثر تصرف قوه ی واهمه است. افتادن آدمی از روی دیوار مرتفع اثر قوه ی واهمه است با آنکه طرز راه رفتن او بر روی دیوار برابر با راه رفتن روی زمین بوده و هرگاه مجرد باشد اعمال عجیبه از وی به ظهور میرسد و به همین مناسبت هندیها چند روز چشمهای خود را میبندند تا فکر و وهم سرگرم محسوسات نشود و در صورت تجرد با
وهم دیگران مشترکاً بکار میپردازند، خصوصاً وقتی مشترک در اتفاق باشند؛ به همین جهت هرگاه پیش آمد مهمی برای آنها اتفاق افتد چهل تن از دوستان مشفق بر یک امر اتفاق میکنند تا بدین وسیله رفع آن ناراحتی از آنها بشود و گرفتاری شدید از ایشان برطرف گردد. عده یی از آنها لنگر بسته اند یعنی آنها که خود را به آهن میبندند خوی این عده از هندیها آنست که سرها و صورتهاشان را میتراشند و بدنشان را باستثنای عورتشان برهنه میکنند و از شکم تا سینه شان را به زنجیر میبندند و معتقدند هرگاه چنین نکنند ممکن است شکمهایشان از کثرت دانش و شدت وهم و غلبه ی فکر بدرد.
وی گفته ممکن است در آهن ارتباط خاصی با اوهام باشد و گرنه آهن چگونه میتواند از پاره شدن شکم ممانعت کند و یا کثرت دانش چگونه موجبات انشقاق شکم را بوجود
می آورد.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
خیلی وقت ها ما مریض می شویم که جلب توجه کنیم یا می نالیم که جلب توجه کنیم؛ خیلی از ما بیچاره می شویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا