eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: طیّبات رزق قوله علیه السلام: وَ أَجْرَی عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ. یعنی: جاری نمود بر ما نوع انسان طیبات و مستلذّات ارزاق، و کلّما نحتاجون الیه فی معاشنا، کما قال تعالی: « اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الاْءَرْضَ قَرَارًا وَ السَّمَآءَ بِنَآءً وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ [۵] »، یعنی: ارض را ساکن و ثابت قرارداد که مقَرّ ما باشد، و سماء را به منزله بنا و سقف بیت ما بلند ساخت، و شمس و قمر را سراج این خانه قرار داد، و قال: « وَ جَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا [۶] »، ای وقّاداً، و منبسط نمود در او مائده عامّه از اغذیه و اطمعه لذیذه، و داعی او نبی و مدعوّ بالذات نوع بشر، و سایرین تبع و مستخدم او. چنان که مشهود است که خداوند نبات و حیوان را به منزله دو پستان برای آدم قرار داد، که باید نبات اغذیه کثیفه که لایق اوست چون آب و خاک را جذب نماید، و در وجود خود آنها را تصفیه و تلطیف نموده، الطف او را حبوب و فواکه کرده به انسان خوراند، یا آن که حیوان خار و خاشاک غلیظه را اکل نماید و در قرع و انبیق وجود خود او را چندین مرتبه تصفیه و تعدیل نموده، بعد از کیلوس و کیموس الطف او را خون نموده، و فضولات او را جدا کرده، به اعانت مَلک دافعه دفع نموده، مصفّای او را شیر و گوشت و روغن کرده، قابل اکل انسان نماید. ---------- [۵]: ۵ - سوره مبارکه غافر، آیه ۶۴. [۶]: ۶ - سوره مبارکه نبأ، آیه ۱۳. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: تقدم و تأخر لهو در تفسیر آیه وَ إِذٰا رَأَوْا تِجٰارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْهٰا وَ تَرَکُوکَ قٰائِماً قُلْ مٰا عِنْدَ اللّٰهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجٰارَةِ وَ اللّٰهُ خَیْرُ الرّٰازِقِینَ. [۱] اگر بگویند: چرا در ابتدای آیه تجارت بر لهو و در آخر آیه لهو بر تجارت مقدم شده است؟ گوییم چون تجارت مورد توجه است و آنها که از نماز دست برداشتند، به تجارت روی آوردند. حرف آیه این است که برخی برای حفظ دین زحمتی نمی کشند و در امورات دینی ثباتی ندارند، اگر دنیا به آنها روی آورد از عبادت خدا دست بر می‌دارند. حتی اگر لهوی پیش آید که نفع آن از تجارت کمتر است باز به جانب آن می‌روند به همین علت تجارت مقدم شده است. ولی چرا در آخر آیه لهو مقدم شده است، باید گفت اقتضای کلام ترقی از پایین به بالا است، چرا که می‌خواست بگوید پاداش جزیل خدا برتر از نفع حقیر مورد نظر آنان است. ---------- [۱]: ۱) - جمعه، ۱۱. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌎 ➤وَالسّمَاء وَالطّارق(طارق/1) به‌آسمان و ←ستاره کوبنده سوگند! ═══┅┄‌ 💥↯ ➤اخترشناسان «کوبشِ دستِ کیهاني» را ثبت‌وضبط کرده‌اند. موج انفجار با سرعت 9میلیون مایل در ساعت حرکت مي‌کند. این ساختار دست‌مانند، یك سحابي از انرژي و ذرّات است که توسطِ یك پس از انفجار ستاره بجامانده است. موج انفجار درحالِ برخورد به دیواره‌اي از گاز، از ابري مجاور است. ستاره‌شناسان این حرکت را با ترکیب داده‌های 14ساله از رصدخانه پرتو X ناسا ثبت کردند. ═══┅┄‌ ➣کافران پاسخ دهند 14قرن پیش چه کسي از وجودِ ستاره کوبنده آسمان خبر داشته است؟! منبع: باورباران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌎 🐠قابلیتِ‌عجیب ماهي براي نجاتِ‌جان 📑قالَ رَبُّنَاالَّذِي أَعْطَي كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَي(طه/50) ♻️گفت: پروردگار ما كسىست كه به هر چيزى آفرينش خاصّ آن را عطا كرده وآنگاه (آن را به راه كمالش) هدايت فرمود. ➢خداي خالق، توضیح منطقی و موثقی در مورد چرایی وجود جهان ارائه می‌دهد و ... احتمال [عقلانی] وجودِ خدا بیشتر از نبود خداست
.......: ۳۲. بيشترين سوره‌هاي مکي قرآن در چه جزيي قرار دارد؟ بيشترين سوره‌هاي مکي قرآن در جزء ۳۰ قرار دارد. ۳۳. بيشترين سوگندهاي قرآن در چه سوره اي قرار دارد؟ بيشترين سوگندهاي قرآن در سوره ي شمس قرار دارد ۳۴. سوره اي که تعداد آيات آن در قرآن ذکر شده است؛ کدام سوره است؟ سوره اي که تعداد آيات آن در قرآن ذکر شده است؛ سوره حمد است. ۳۵. سوره اي که بيشترين عبارت «يا ايها الذين آمنوا» در آن آمدهاست کدام است؟ سوره اي که بيشترين عبارت «يا ايها الذين آمنوا» در آن آمدهاست سوره مائده است. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ما، هم با بت سازى مخالفيم، و هم با حق كشى و خودباختگى هر كس كمترين اطّلاع از تاريخ فلسفه داشته باشد، مى داند كه پس از غروب آفتاب فلسفه در يونان، و پايان دوران فلسفه پيشين، آفتاب فلسفه بار ديگر از شرق، مخصوصاً از كشورهاى اسلامى برخاست. آلفرد گيوم مدير دانشكده «كلهم» انگلستان با اين كه بايد او را از دانشمندان متعصّبى به شمار آورد كه نسبت به علوم شرق با نظر منفى مى نگرد، در پايان مقاله اى كه در زمينه فلسفه شرق نگاشته و در كتاب «ميراث اسلام» به همراه مقالات دوازده تن ديگر از اساتيد و مستشرقين انگلستان چاپ شده، چنين مى نويسد: ارتباط با ارواح، ص: ۱۶۸ هنگامى كه تمام كتب و آثار گرانبهاى كتابخانه‌ها و موزه هاى اروپا را با چراغ معرفت مطالعه كنيم، آن وقت خواهيم دايد كه نفوذ عرب (مسلمانان) كه هنوز هم در ما هست در تمدّن قرون وسطى (از قرن پنجم تا پانزدهم ميلادى) خيلى بيش از آن است كه تاكنون تشخيص داده اند. «۱» اين سخن، با گفتار كسى كه مى گويد: «به جاى توجّه به فلسفه قديم، به سراغ فلسفه غرب برويد كه زنده و سيّال و پرتحرّك است؛ نه مثل فلسفه شرق جامد و يخ بسته و راكد و تكرار مكرّر...! » (شماره ۱۵۰۰) چقدر فاصله دارد! اين گفتار كه غرب زدگى بصورت تنفّرآميزى از آن مى بارد، مسلّماً در برابر شهادت كسانى كه اين نويسنده به وكالت از طرف آنها حرف مى زند، نمى تواند ارزش داشته باشد. اصولًا اين نياز به بحث و استدلال ندارد كه «كانون فلسفه» شرق بوده و هست. فلسفه از شرق برخاسته و هم اكنون اصيل ترين افكار فلسفى در شرق است. ارتباط با ارواح، ص: ۱۶۹ مطالعه افكار فلسفى افرادى همچون فيلسوف شهير «دكارت فرانسوى»، «برتراند راسل» فيلسوف معاصر انگليسى يا «مترلينگ بلژيكى» و مقايسه آنها با آثار فلسفى «فلاسفه شرق»، ما را به عمق فلسفه شرق، و سطحى بودن آن فلسفه (در بسيارى از مباحث) آگاه مى سازد. مثلًا برتراند راسل براى اين كه دليل عدم اعتقاد خود را به خدا روشن سازد، مى گويد: دليل اساسى خداشناسى، برهان علّةالعلل است و من به همين دليل در جوانى به خدا ايمان داشتم، ولى بعد از اين عقيده برگشتم؛ زيرا فكر كردم اگر هر چيز علّتى داشته باشد، پس خدا را نيز علّتى لازم است! به خاطر دارم در كلمات مترلينگ (و انديشه هاى يك مغز به اصطلاح بزرگ! ) نيز همين ايراد را در بحث خداشناسى ديده ام. اين ايراد، يكى از ساده ترين ايرادهايى است كه هر شاگرد درس فلسفه در شرق پاسخ آن را مى داند؛ با اين حال همين اشكال ساده، فردى همچون راسل را به الحاد كشانيده است! هر شاگرد درس فلسفه در شرق مى داند كه اگر مى گوييم: ارتباط با ارواح، ص: ۱۷۰ «هر موجودى نيازمند به آفريننده اى است» منظور از «هر موجود» موجوداتى است كه هستى و وجود آنها از درون ذاتشان و از خودشان نباشد؛ چنين موجوداتى مسلّماً نيازمند به آفريننده هستند؛ ولى موجودى كه هستى آن از خود اوست و عين وجود و هستى است و به اصطلاح فلسفه شرق «واجب الوجود» است، نيازى به آفريننده ندارد. خدا يك وجود ازلى و هميشگى است؛ بدون آغاز و انجام، و چنين وجودى، علّت لازم ندارد. اگر آقاى «راسل» يا «مترلينگ» خدا را قبول نكنند، بالاخره وجود «مادّه نخستين» را قبول دارند يا نه؟ بگوييد ببينم اين «مادّه نخستين» از كجا پيدا شد؟ اگر قانون عليّت، يك قانون عمومى و همگانى است، چرا مادّه نخستين از آن مستثنا است؟ لابد خواهند گفت: «مادّه اوّليّه» ازلى بوده و نياز به آفريننده و علّتى نداشته است. خوب، عين همين سخن را خداپرستان درباره خدا مى گويند. (دقّت كنيد! ) خلاصه اين كه، يك مسأله فلسفى به اين روشنى براى آقاى راسل و مترلينگ مخفى مانده، و اين نشان مى دهد كه ارتباط با ارواح، ص: ۱۷۱ آنها در فلسفه (مخصوصاً مباحث فلسفه الهى) چقدر عقب هستند! استدلالات سه گانه دكارت فيلسوف معروف فرانسوى را درباره اثبات وجود خدا، بسيارى از دانش پژوهان ديده اند. دكارت اين استدلالات سه گانه را كه اين جا جاى شرح آن نيست، شاهكار علمى خود مى شمارد با اين كه در نظر ما لااقل مطالب مهمّى محسوب نمى شود، و بعضى از آن سه دليل قابل ايراد است. يا اين كه جمله به عقيده ما بايد گفت: طرز تفكّر چنين كسى جامد و راكد و يخ بسته است!... *** در اينجا يك نكته هست كه بايد كاملًا مورد توجّه قرار گيرد تا از هرگونه سوءتفاهم و اشتباهى در اين زمينه پيشگيرى شود و آن اين كه فلسفه شرق مركّب از مباحث مختلفى است كه مى توان آن را در دو بخش خلاصه كرد: بخش اوّل: مباحث امور عامّه و الهيّات بخش دوم: طبيعيّات و فلكيّات در بخش اوّل كه اساس فلسفه را تشكيل مى دهد بحث از كلّى ترين قوانين هستى مى شود، و آن اصول كلّى كه بر سراسر عالمِ وجود حكومت مى كند، مورد بررسى قرار مى گيرد. در بخش دوم، بحث از يك سلسله مباحث علوم طبيعى و فلكى به ميان مى آيد. جاى انكار نيست كه بخش دوم، دستخوش دگرگونى زيادى شده و افلاك نه گانه بطلمي
وسى جاى خود را به هيئت جديد كه پايه گذار آن «كپلر» و «گاليله» بودند، داده و عناصر چهارگانه آب و باد و خاك و آتش، بكلّى از ميدان بيرون رفته ارتباط با ارواح، ص: ۱۷۳ و همه «مركّب» از آب درآمده اند و جاى آنها را بيش از يكصد عنصر گرفته است. «اتمِ نشكن» شكسته شده و عللى كه براى رعد و برق و زلزله و صاعقه مى شمردند، در پرتو تفسيرهاى نوين علمى كه بر اساس تجربيّات يا مشاهدات يا آزمايشهاى روشنى قرار گرفته، كمرنگ و محو شده است. ولى همه مى دانيم اينها همه مربوط به بخش دوم فلسفه شرق است و در واقع جزو فلسفه محسوب نمى شود و امروز هم آن را به نام «علوم» مى نامند، در مقابل «فلسفه». علوم، بحث از موضوعات و اشياء مخصوص مى كند؛ در حالى كه فلسفه، بحث از قوانين و اصول كلّى مى نمايد. قسمت اوّل فلسفه شرق كه اساس فلسفه است، به ارزش خود همچنان باقى است. بنابراين كسى كه مسأله افلاك بطلميوسى يا مانند آن را بهانه اى براى كوبيدن فلسفه شرق مى كند، بدرستى معنى فلسفه و فرق آن را با علم درنيافته و رسالت فلسفه شرق را نمى داند. ارتباط با ارواح آیت الله شیرازی https://eitaa.com/zandahlm1357