💎 جواب کامل شبهه
3️⃣3️⃣2️⃣ امام حسین علیهالسلام برای اینکه کشته نشود به عمر سعد التماس کرد که اجازه دهد که به ایران یا روم برود و با آنان بجنگد یا به مدینه برگردد یا به دمشق برود و با یزید بیعت کند و عمر سعد از ابن زیاد برای صلح با امام اجازه گرفت و ابن زیاد هم قبول کرد ولی شمر نظر او را عوض کرد و گفت جز با کشتن حسین راضی نشود؟!
🔶 اول: آنچه که در منابع معتبر آمده است امام حسین علیهالسلام به فرستاده عمر سعد که پرسید چرا به اینجا آمدهاید فرمود: «از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامدهام، بلکه مردم این دیار مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم و با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهى که آمدهام باز مىگردم». [1]
🔷 دوم: وقتی فرستاده عمرسعد جواب امام را برای او آورد او برای ابن زیاد نامه نوشت و جواب امام حسین علیهالسلام را برای او فرستاد ابن زیاد هم گفت: از امام و یارانش برای یزید بیعت بگیر تا بعدا نظرم را بدهم. عمر سعد هم نامه ابن زیاد را برای امام فرستاد امام فرمود: جواب ابن زیاد را نمیدهم و بالاتر از مرگ سرانجامی نیست و خوشا به چنین مرگی. [2]
◾️ بنابراین امام حاضر است بمیرد ولی با یزید بیعت نکند چه برسد بخواهد پیشنهاد آن را بدهد.
🔶 سوم: چون امام حسین علیهالسلام نمیخواهد خون کسی ریخته شود و یا آغاز کنندهی جنگ باشد. به این خاطر پیشنهاد برگشت میدهد ولی التماس نمیکند.
🔷 چهارم: عمر سعد چون دوست نداشت با امام حسین علیهالسلام بجنگد و از طرفی هم نمیخواست فرمانداری ملک ری را از دست بدهد به این خاطر دوست داشت بدون جنگ و خونریزی بین امام حسین علیهالسلام و یزید صلح برقرار شود به این خاطر از قول خودش به ابن زیاد نوشت که امام حسین علیهاسلام حاضر به بیعت با یزید شده است پس یا اجازه دهید برگردد به مدینه یا به مرزهای کشور اسلامی برود.
◾️ ابن زیاد هم قبول کرد ولی شمر که آنجا بود گفت اگر بگذاری حسین برود قدرتمندتر میشود و دیگر دست تو به او نمیرسد. به این خاطر ابن زیاد نامه نوشت به عمرسعد که از حسین بیعت بگیرد یا او را بکشد و شمر را هم بر عمرسعد نگهبان قرار داد که اگر دستور را اطاعت نکرد گردن او را بزند. [3]
🔶 پنجم: منابعی که این مطلب را نقل کردند منابع غیرشیعی هستند که معتبر نیستند و از دشمنان اهل بیت علیهمالسلام هستند مثل تاریخ طبری که این مطلب را از قول ابومخنف نقل میکند و جالب اینجاست که خود اهل سنت ابومخنف را قبول ندارند حال چطور طبری از قول کسی نقل میکند که او را قبول ندارد.
🔷 ششم: البته اگر مطلبی را منابع غیرشیعی و دشمنان نقل کردند که در منابع معتبر شیعی آمده باشد، آن مطلب معتبر است و میتوان آن را قبول کرد چون شیعه و غیر شیعه روی آن اتفاق دارند. یعنی اگر مطلبی را تاریخ طبری نقل کرده که در منابع معتبر شیعی آمده است میتوان آن را قبول کرد.
◾️ مثلا همین طبری در جایی دیگر بیان میکند که امام حسین علیهالسلام در مقابل سپاه اموی فرمودند: «والله لا أعطیهم بیدی إعطاء الذلیل ولا أقر إقرار العبید؛به خدا قسم خود را همانند انسانهای ذلیل و خوار تسلیم آنها (یزید و عبید الله بن زیاد لعنهم الله) نمیکنم و هیچگاه همانند بندگان حقیر و پست اقرار (به خلافت و درخواست بیعت) نمیکنم». [4]
🔶 هفتم: در هیچ نقل قولی از ابومخنف در کتابهای علمای شیعی مثل شیخ مفید و شیخ صدوق و شیخ طوسی چنین مطلبی نقل نشده است.
🔷 هشتم: علاوه بر این، در کتاب ابومخنف که توسط منابع شیعی چاپ شده است در هیچ جای آن چنین ادعایی نیامده است.
🔶 نهم: اگر چنین مطلبی هم در برخی از کتابهای شیعی آمده است از باب نقل قول از دشمنان است نه اینکه نظر صاحب کتاب باشد.
🌐 منابع:
[1]ـ تاریخ طبرى، ج 4، ص 311؛ ارشاد مفید، ص 435 و بحارالانوار، ج 44، ص 383. مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 241.
[2]ـ اخبار الطوال، ص 253.
[3]ـ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید/ ترجمه رسولى محلاتى، ج2 ؛ ص89، تهران، چاپ: دوم، بى تا. قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج2، ص: 789، ناشر: دلیل ما، مکان نشر: قم، سال چاپ: 1379 ش، نوبت چاپ: اوّل.
[4]ـ ابوجعفر طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم والرسل والملوک،ج3، ص: 319، دار الکتب العلمیة – بیروت، چاپ اول، 1407، 5 جلد.
📎 #دانش_آموزی
📎 #نوجوان
📎 #پاسخ_به_شبهات
📎 #محرم
📎 #مذاکره_یا_التماس
📎 #بیعت_یا_مرگ