ضربات شمشيرها و سلامتى جسم
هرثمه يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام است، حكايت كند:
روزى به قصد ديدار مولايم، حضرت رضا عليه السلام به طرف منزل آن بزرگوار حركت كردم، وقتى نزديك منزل آن حضرت رسيدم، سر و صداى مردم را شنيدم كه مى گفتند: امام رضا عليه السلام وفات يافته است.
در اين هنگام، يكى از غلامان ماءمون به نام صُبيح ديلمى - كه در واقع از علاقه مندان به حضرت بود - را ديدم كه حكايت عجيبى را به عنوان محرمانه برايم بازگو كرد.
گفت: ماءمون مرا به همراه سى نفر از غلامانش، نزد خود احضار كرد، چون به نزد او وارد شديم، او را بسيار آشفته و پريشان ديديم و جلويش، شمشيرهاى تيز و برهنه نهاده شده بود.
ماءمون با هر يك از ما به طور جداگانه و محرمانه سخن گفت و پس از آن كه از همه ما عهد و ميثاق گرفت كه رازش را فاش نكنيم و آنچه دستور داد بدون چون و چرا انجام دهيم
، به هر نفر يك شمشير داد.
و سپس گفت: همين الا ن كه نزديك نيمه شب بود به منزل علىّ ابن موسى الرّضا عليهما السلام داخل شويد و در هر حالتى كه او را يافتيد، بدون آن كه سخنى بگوئيد، حمله كنيد و تمام پوست و گوشت و استخوانش را درهم بريزيد و سپس او را در رختخوابش وا گذاريد؛ و شمشيرهايتان را همان جا پاك كنيد و سريع نزد من آئيد، كه براى هر كدام جوائز و هداياى ارزنده اى در نظر گرفته ام.
صُبيح گفت: چون وارد اتاق حضرت امام رضا عليه السلام شديم، ديديم كه در رختخواب خود دراز كشيده و مشغول گفتن كلمات و أ ذكارى بود.
ناگاه غلامان به طرف حضرت حمله كردند، ليكن من در گوشه اى ايستاده و نگاه مى كردم.
پس از آن كه يقين كردند كه حضرت به قتل رسيده است، او را در رختخوابش قرار دادند؛ و سپس نزد ماءمون بازگشتند و گزارش كار خود را ارائه دادند.
صبح فرداى همان شب، ماءمون با حالت افسرده و سر برهنه، دكمه هاى لباس خود را باز كرد و در جايگاه خود نشست و اعلام سوگوارى و عزا كرد.
و پس از آن، با پاى برهنه به سوى اتاق حضرت حركت كرد تا خود، جريان را از نزديك ببيند.
و ما نيز همراه ماءمون به راه افتاديم، چون نزديك حجره امام عليه السلام رسيديم، صداى همهمه اى شنيديم و بدن ماءمون به لرزه افتاد و
گفت: برويد، ببينيد چه كسى داخل اتاق او است؟!
صبيح گويد: چون وارد اتاق شديم، حضرت رضا عليه السلام را در محراب عبادت مشغول نماز و دعا ديديم.
و چون خبر زنده بودن حضرت را براى ماءمون بازگو كرديم، لباس هاى خود را تكان داد و دستى بر سر و صورت خود كشيد و گفت: خدا شما را لعنت كند، به من دروغ گفتيد و حيله كرديد، پس از آن ماءمون گفت: اى صبيح! ببين چه كسى در محراب است؟
و آن گاه ماءمون به سراى خود بازگشت.
وقتى وارد اتاق حضرت شدم، فرمود: اى صبيح! تو هستى؟
گفتم: بلى، اى مولا و سرورم! و سپس بيهوش روى زمين افتادم.
امام عليه السلام فرمود: برخيز، خداوند تو را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد، آنها مى خواهند نوѠخدا را خاموش كنند؛ ولى خداوند نگهدارنده حجّت خود مى باشد.
و بعد از آن كه نزد ماءمون آمدم، او را بسيار غضبناك ديدم به طورى كه رنگ چهره اش سياه شده بود، جريان را بيان كردم، بعد از آن مأ مون لباس هاى خود را عوض كرد و با حالت عادى بر تخت خود نشست.
هرثمه گويد: با شنيدن اين جريان حيرت انگيز، شكر خدا را به جاى آوردم و بر مولايم وارد شدم، چون حضرت مرا ديد فرمود: اى هرثمه! آنچه صُبيح برايت گفت، براى كسى بازگو نكن
؛ مگر آن كه از جهت ايمان و معرفت نسبت به ما اهل بيت مورد اطمينان باشد.
و سپس افزود: حيله و مكر آنها نسبت به ما كارساز نخواهد بود تا زمانى كه اءجل و مهلت الهى فرا رسد. (۵۲)
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
خبر از فرزند و قيافه او در شكم مادر
مرحوم شيخ صدوق و ديگر بزرگان آورده اند، به نقل از شخصى به نام عبداللّه بن محمّد علوى حكايت كرد:
پس از گذشت مدّتى از شهادت حضرت علىّ بن موسى الرّضاعليهما السلام روزى بر ماءمون وارد شدم و بعد از صحبت هائى در مسائل مختلف، اظهار داشت:
همسرى داشتم كه چندين مرتبه، آبستن شده بود و بچّه اش سِقط مى شد، در آخرين مرتبه كه آبستن بود، نزد حضرت رضا عليه السلام رفتم و گفتم: ياابن رسول اللّه! همسرم چندين بار آبستن شده و سقط جنين كرده است ؛ و الا ن هم آبستن مى باشد، تقاضامندم مرا راهنمائى فرمائى تا طبق دستور شما او را معالجه و درمان كنم و بتواند سالم زايمان نمايد و نيز بچّه اش سالم بماند.
چون صحبت من پايان يافت، حضرت رضا عليه السلام سر خويش را به زير افكند و پس از لحظه اى كوتاه سر بلند نمود و اظهار نمود: وحشتى نداشته باش، در اين مرحله بچه اش سقط نمى شود و سالم خواهد بود.
و سپس افزود: به همين زودى همسرت داراى فرزند پسرى مى شود كه بيش از هركس شبيه به مادرش خواهد بود، صورت او همانند ستاره اى درخشان،
زيبا و خوش سيما مى باشد.
وليكن خداوند متعال دو چيز در بدن او زيادى قرار داده است.
با تعجّب پرسيدم: آن دو چيز زايد در بدن فرزندم چيست؟!
حضرت در پاسخ فرمود: يكى آن كه در دست راستش يك انگشت اضافى مى باشد؛ و دوّم در پاى چپ او انگشت زايدى خواهد بود.
با شنيدن اين غيب گوئى و پيش بينى، بسيار در حيرت و تعجّب قرار گرفتم و منتظر بودم كه ببينم نهايت كار چه خواهد شد؟!
تا آن كه پس از مدّتى درد زايمان همسرم فرا رسيد، گفتم: هرگاه مولود به دنيا آمد، به هر شكلى كه هست او را نزد من آوريد.
ساعاتى بعد، زنى كه قابله بود، وارد شد و نوزاد را - كه در پارچه اى ابريشمين پيچيده بودند - نزد من آورد.
وقتى پارچه را باز كردند و من صورت و بدن نوزاد را مشاهده كردم، تمام پيش گوئى هائى را كه حضرت رضا عليه السلام بيان نموده بود، واقعيّت داشت و هيچ خلافى در آن مشاهده نكردم. (۵۳)
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پيدايش ماهىها در قبر
همچنين مرحوم شيخ صدوق به نقل از اباصلت هروى حكايت نموده است:
روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام به من فرمود:
اى اباصلت! داخل مقبره هارون الرّشيد برو و قدرى خاك از چهارگوشه آن بياور.
اباصلت گويد: طبق دستور حضرت رفتم و مقدارى خاك از چهار گوشه مقبره هارون برداشتم و آوردم، فرمود: آن خاكى را كه
از جلوى درب ورودى آوردى، بده.
هنگامى كه آن خاك را گرفت، بوئيد و فرمود: قبر مرا در اين مكان حفر خواهند كرد؛ و آن گاه به سنگ بزرگى برمى خورند، كه اگر تمام اهل خراسان جمع شوند نمى توانند آن را بشكنند؛ و به هدف حود نمى رسند.
سپس امام عليه السلام فرمود: اكنون قدرى از خاك هاى بالين سر هارون الرّشيد را بياور.
وقتى آن خاك را گرفت و بوئيد، اظهار داشت: اى اباصلت! همانا قبر من در اين جا خواهد بود و اين تربت قبر من مى باشد، كه بايد تو دستور بدهى تا همين مكان بالين سر هارون را حفر كنند.
و بايد لحدى به طول دو ذراع يك متر و عرض يك وجب تهيّه نمايند؛ البتّه خداوند متعال هر قدر كه بخواهد، آن را براى من توسعه خواهد داد.
و چون كار لحد تمام گردد، از سمت بالاى سر رطوبتى نمايان مى شود، كه من دعائى را تعليم تو مى دهم، وقتى آن را خواندى، چشمه اى ظاهر و قبر پر از آب شود.
پس از آن، تعدادى ماهى كوچك نمايان خواهد شد و لقمه نانى را به تو مى دهم، آن را ريز كن و داخل آب بينداز تا بخورند؛ و چون نان تمام شود، ماهى بزرگى آشكار گردد و تمام آن ماهىها را خواهد خورد و سپس ناپديد مى شود.
بعد از آن دست خود را داخل آب بگذار و آن دعائى را
كه به تو تعليم نمودهام بخوان تا آن كه آب فروكش كند و ديگر اثرى از آن بر جاى نماند.
ضمنا تمام آنچه را كه به تو دستور دادم و برايت گفتم، بايد در حضور ماءمون انجام گيرد.
آن گاه امام رضا عليه السلام فرمود: اى اباصلت! اين فاجر ماءمون عبّاسى فردا مرا به دربار خويش احضار مى كند، پس هنگام بازگشت اگر سرم پوشانيده نباشد، حالم خوب است و آنچه خواستى از من سؤ ال كن، ليكن اگر سرم را پوشانيده باشم با من سخن مگو كه توان سخن گفتن ندارم.
اباصلت گويد: چون فرداى آن روز شد، امام عليه السلام در محراب عبادت مشغول دعا و مناجات بود، كه ناگهان ماءمورى از طرف ماءمون وارد شد و گفت: ياابن رسول اللّه! خليفه شما را يه دربار خويش احضار كرده است.
به ناچار امام رضا عليه السلام از جاى خويش برخاست، كفش هاى خود را پوشيد و عبا بر دوش انداخت و به سوى دربار ماءمون حركت نمود و من نيز همراه حضرت روانه شدم.
هنگامى كه وارد شديم، ديدم كه از انواع ميوهها طَبَقى چيده اند و نيز طبقى هم از انگور جلوى ماءمون نهاده بود؛ و خوشه اى دست گرفته و مى خورد.
چون ماءمون چشمش به حضرت رضا عليه السلام افتاد، از جا بلند شد و تعظيم كرد.
و ضمن معانقه، پيشانى حضرت را بوسيد؛ و سپس آن بزرگوار را كنار خود نشانيد و خوشه اى از
انگور برداشت و اظهار داشت:
ياابن رسول اللّه! آيا تاكنون انگورى به اين زيبائى و خوبى ديده اى؟
حضرت سلام اللّه عليه فرمود: انگور بهشت بهترين انگور است.
ماءمون گفت: از اين انگور تناول فرما، امام عليه السلام اظهار داشت: مرا از خوردن آن معاف بدار.
ماءمون گفت: چاره اى نيست و حتما بايد از آن تناول نمائى ؛ و سپس خوشه اى را برداشت و از يك طرف آن چند دانه از آن را خورد و مابقى آن را تحويل حضرت داد.
امام رضا عليه السلام سه دانه از آن انگور را ميل نمود و مابقى را بر زمين انداخت و از جاى خود برخاست.
ماءمون پرسيد: كجا مى روى؟
حضرت فرمود: به همان جائى مى روم، كه مرا فرستادى.
و چون حضرت از مجلس ماءمون خارج گرديد، ديدم كه سر مقدّس خود را پوشاند.
و آن گاه داخل منزل خود شد و به من فرمود: اى اباصلت! درب خانه را ببند و قفل كن ؛ و سپس خود داخل اتاق رفت و از غريبى و جاى ظالمان ؛ و نيز از شدّت ناراحتى ناله مى كرد. (۵۴)
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
علّت و چگونگى شهادت حضرت
طبق آنچه از مجموع روايات و تواريخ استفاده مى شود:
خلفاء بنى العبّاس با سادات بنى الزّهراء خصوصا امامان معصوم عليهم السلام رابطه حسنه اى نداشتند و چنانچه بهائى به آنها مى دادند و اكرامى مى كردند، تنها به جهت سياست و حفظحكومت بوده است.
ماءمون عبّاسى
همچون ديگر بنى العبّاس، اگر نسبت به امام رضاعليه السلام احترامى قائل مى شد، قصدش سرپوش گذاشتن بر جنايات پدرش، هارون الرّشيد و نيز جذب افكار عمومى و تثبيت موقعيّت و حكومت خود بود.
ماءمون در تمام دوران حكومتش به دنبال فرصت و موقعيّت مناسبى بود تا بتواند آن امام معصوم و مظلوم عليه السلام را - كه مانعى بزرگ براى هوسرانىها و خودكامگى هايش مى دانست - از سر راه خود بردارد.
از طرف ديگر اطرافيان دنياپرست و شهوتران ماءمون، كسانى چون فرزندان سهل بن فضل هر روز نزد ماءمون نسبت به حضرت رضاعليه السلام سعايت و سخن چينى و بدگوئى مى كردند، لذا ماءمون تصميم جدّى گرفت تا آن كه حضرت را به قتل رسانيده و از سر راه بردارد.
در اين كه چگونه حضرت، مسموم و شهيد شد بين مورّخين و محدّثين اختلاف نظر است، كه به دو روايت مشهور در اين رابطه اشاره مى شود:
۱ عبداللّه بن بشير گويد: روزى ماءمون مرا دستور داد تا ناخن هايم را بلند بگذارم و كوتاه نكنم، پس از گذشت مدّتى مرا احضار كرد و چيزى شبيه تمر هندى به من داد و گفت: آنها را با انگشتان دست خود خمير كن.
چون چنين كردم، او خود بلند شد و به نزد حضرت رضاعليه السلام رفت و پس از گذشت لحظاتى مرا نيز در حضور خودشان دعوت كرد.
هنگامى كه به حضورشان رسيدم، ديدم طبقى از انار آماده بود، ماءمون به من گفت
: اى عبداللّه! مقدارى انار دانه دانه كن و با دست خود آب آنها را بگير.
و چون چنين كردم، ماءمون خودش آن آب انار را برداشت و به حضرت خورانيد و همان آب انار سبب وفات و شهادتش گرديد.
و اباصلت گويد: چون ماءمون از منزل امام عليه السلام بيرون رفت، حضرت به من فرمود: مرا مسموم كردند.
۲ محمّد بن جهم گويد: حضرت رضا عليه السلام نسبت به انگور علاقه بسيار داشت، ماءمون اين موضوع را مى دانست، مقدارى انگور تهيّه كرد و به وسيله سوزن در آنها زهر تزريق نمود، به طورى كه هيچ معلوم نبود، و سپس آنها را به حضرت خورانيد و حضرت به شهادت و لقاءاللّه رسيد. (۵۵)
همچنين اباصلت هروى حكايت كند:
روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام بودم، كه فرمود: اى اباصلت! آنان مرا به وسيله زهر مسموم و شهيد خواهند كرد و كنار قبر هارون الرّشيد دفن مى شوم، خداوند قبر مرا پناهگاه و زيارتگاه شيعيان و دوستانم قرار مى دهد.
پس هركس مرا در ديار غربت زيارت كند، بر من لازم است كه در روز قيامت به ديدار و زيارت او بروم.
قسم به آن كه جدّم، محمّد صلى الله عليه و آله را به نبوّت برگزيد و بر تمامى مخلوقش برترى و فضيلت داد، هركسى نزد قبرم نماز بخواند مورد مغفرت و رحمت الهى قرار خواهد گرفت.
قسم به آن
كه ما را به وسيله امامت گرامى داشت و خلافت و جانشينى پيغمبرش را مخصوص ما گرداند، زيارت كنندگان قبر من در پيشگاه خداوند از بهترين موقعيّت برخوردار مى باشند.
و سپس افزود: هر مؤ منى هر نوع سختى و مشكلى را در مسير زيارت و ديار من متحمّل شود، خداوند آتش جهنّم را بر او حرام مى گرداند. (۵۶)
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پنج درس ارزشمند و آموزنده
۱ ابوسعيد خراسانى حكايت كند:
روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا عليه السلام وارد شدند و پيرامون حكم نماز و روزه از آن حضرت سؤ ال كردند؟
امام عليه السلام به يكى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شكسته و روزه ات باطل است و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحيح مى باشد.
وقتى علّت آن را جويا شدند؟
حضرت فرمود: شخص اوّل چون به قصد زيارت و ملاقات با من آمده است، سفرش مباح مى باشد؛ ولى ديگرى چون به عنوان زيارت و ديدار سلطان حركت نموده، سفرش معصيت
است. (۵۹)
۲ در بين مسافرتى كه امام رضا عليه السلام از شهر مدينه به سوى خراسان داشت، هرگاه، كه سفره غذا پهن مى كردند و غذا چيده و آماده خوردن مى شد، حضرت دستور مى داد تا تمامى پيش خدمتان سياه پوست و... بر سر سفره طعام حاضر شوند؛ و سپس حضرت كنار آنها مى نشست و غذاى خود را ميل مى نمود.
اطرافيان به آن حضرت اعتراض كردند كه چرا براى غلامان سفره اى جدا نمى اندازى؟!
امام عليه السلام فرمود: آرام باشيد اين چه حرفى است؟!
خداى ما يكى است، پدر و مادر ما يكى است و هركس مسئول اعمال و كردار خود مى باشد. (۶۰)
۳ محمّد بن سنان گويد:
چند روزى پس از آن كه امام موسى كاظم عليه السلام رحلت نمود و امام رضا عليه السلام جاى پدر، در منصب امامت قرار گرفت و مردم در مسائل مختلف به ايشان مراجعه مى كردند.
به حضرت عرض كردم: ياابن رسول اللّه! ممكن است از طرف هارون به شما آسيبى برسد و بهتر است محتاط باشيد.
امام عليه السلام اظهار داشت: همان طور كه جدّم، رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرمود: چنانچه ابوجهل، موئى از سر من جدا كند، من پيغمبر نيستم، من نيز مى گويم: اگر هارون موئى از سر من جدا كند من امام و جانشين پدرم نخواه بود. (۶۱)
۴
يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام به نام معمّر بن خلاد حكايت نمايد:
هر موقع سفره غذا براى آن حضرت پهن مى گرديد، كنار آن سفره نيز يك سينى آورده مى شد.
پس امام عليه السلام از هر نوع غذا، مقدارى بر مى داشت و داخل آن سينى قرار مى داد و به يكى از غلامان خود مى فرمود كه تحويل فقراء و تهى دستان داده شود.
سپس به دنباله آن، اين آيه شريفه قرآن:
نمود؛ و مى فرمود: خداوند جلّ و على مى داند كه هر انسانى براى كسب مقامات عاليه بهشت، توان آزاد كردن غلام و بنده را ندارد.
به همين جهت، اطعام دادن و سير گرداندن افراد را وسيله اى براى ورود به بهشت قرار داده است. (۶۳)
۵ - سليمان بن جعفر - كه يكى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام است - حكايت كند:
يكى از نوادگان امام سجّاد عليه السلام - به نام علىّ بن عبيداللّه - مشتاق ديدار و زيارت امام رضا عليه السلام بود، به او گفتم: چه چيزى مانع از رفتن به محضر شريف آن حضرت مى باشد؟
پاسخ داد: هيبت و جلالت آن بزرگوار مانع من گرديده است.
اين موضوع سپرى گشت، تا آن كه روزى مختصركسالتى بر وجود مبارك امام عليه السلام عارض شد و مردم به عيادت و ملاقات آن حضرت مى آمدند.
پس به آن شخص گفتم
: فرصت مناسبى پيش آمده است و تو نيز به همراه ديگر افراد به ديدار و ملاقات آن حضرت برو، كه فرصت خوبى خواهد بود.
لذا علىّ بن عبيد اللّه به عيادت و ديدار امام رضا عليه السلام رفت و با مشاهده آن حضرت بسيار مسرور و خوشحال
گرديد.
مدّتى از اين ديدار گذشت و اتّفاقا علىّ بن عبيداللّه روزى مريض شد؛ و چون خبر به امام عليه السلام رسيد، حضرت جهت عيادت از او حركت نمود؛ و من نيز همراه آن بزرگوار به راه افتادم، چون وارد منزل او شديم، حضرت مختصرى كنار بستر او نشست و از او دلجوئى نمود.
و پس از گذشت لحظاتى كه از منزل خارج شديم، يكى از بستگان آن شخص گفت: همسر علىّ بن عبيداللّه بعد از شما وارد اتاق شد و جايگاه جلوس حضرت رضا عليه السلام را مى بوسيد و بدن خود را به وسيله آن محلّ تبرّك مى نمود. (۶۴)
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
منقبت هشتمين ستاره فروزنده
ولايت
در فضاى عالم امكان عجب غوغاستى
كز زمين تا آسمان بزم طرب برپاستى
هر كجا پا مى نهى، باشد گلستان از سرور
نغمه هاى بلبلان تا گنبد خضراستى
نجمى از نجمه، درخشان گشت كز نو رخش
مهر و ماه آسمان را روشنى افزاستى
از زمين تا آسمان بنگر صفوف قدسيان
تهنيت گو بر نبىّ سلطان اَو اَدنى ستى
حلم او چون مجتبى و در شجاعت چون حسين (ع)
وز عبادت حضرت سجّاد (ع) را همتاستى
يادگار حضرت باقر (ع) بود او از علوم
صادق
آسا صادق الوعد، آن شه والاستى
كاظم الغيط است مانند پدر موسى و نيز
در لب جان بخش آن شه، معجز عيسى ستى
ماءمن بيچارگان و ياور درماندگان
وز عنايت شيعيان را ناجى فرداستى (۶۵)
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
چند حديث منتخب گهربار
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا صلوات اللّه و سلامه عليه:
۱ مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِعليه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، كانَ كَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ. (۶۶)
ترجمه:
فرمود: هر مؤ منى كه قبر امام حسين عليه السلام را كنار شطّ فرات در كربلاء زيارت كند همانند كسى است كه خداوند متعال را بر فراز عرش زيارت كرده باشد.
۲ كَتَبَ عليه السلام: اءبْلِغْ شيعَتى: إ نَّ زِيارَتى تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اءلْفَ حَجَّةٍ، فَقُلْتُ لاِ بى جَعْفَرٍ عليه السلام: اءلْفُ حَجَّةٍ؟!
قالَ: إ ى وَاللّهُ، وَ اءلْفُ اءلْفِ حَجَّةٍ، لِمَنْ زارَهُ عارِفا بِحَقِّهِ. (۶۷)
ترجمه:
به يكى از دوستانش نوشت: به ديگر دوستان و علاقمندان ما بگو: ثواب زيارت قبر من معادل است با يك هزار حجّ.
راوى گويد: به امام جواد عليه السلام عرض كردم: هزار حجّ براى ثواب زيارت پدرت مى باشد؟!
فرمود: بلى، هر كه پدرم را با معرفت در حقّش زيارت نمايد، هزار هزار يعنى يك ميليون حجّ ثواب زيارتش مى باشد.
۳ قالَ عليه السلام: اءوَّلُ ما يُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَيْهِ، الصَّلاةُ، فَإ نْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إ نْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها
. (۶۸)
ترجمه:
فرمود: اوّلين عملى كه از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گيرد نماز است، چنانچه صحيح و مقبول واقع شود، بقيه اعمال و عبادات نيز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.
۴ قالَ عليه السلام: لِلصَّلاةِ اءرْبَعَةُ آلاف بابٍ. (۶۹)
ترجمه:
فرمود: نماز داراى چهار هزار جزء و شرط مى باشد.
۵ قالَ عليه السلام: الصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقىٍّ. (۷۰)
ترجمه:
فرمود: نماز، هر شخص باتقوا و پرهيزكارى را - به خداوند متعال - نزديك كننده است.
۶ قالَ عليه السلام: يُؤْخَذُالْغُلامُ بِالصَّلاةِ وَهُوَابْنُ سَبْعِ سِنينَ. (۷۱)
ترجمه:
فرمود: پسران بايد در سنين هفت سالگى به نماز وادار شوند.
۷ قالَ عليه السلام: فَرَضَاللّهُ عَلَى النِّساءِ فِى الْوُضُوءِ اءنْ تَبْدَءَالْمَرْئَةُ بِباطِنِ ذِراعِها وَالرَّجُلُ بِظاهِرِالذِّراعِ. (۷۲)
ترجمه:
فرمود: خداوند در وضو بر زنان لازم دانسته است كه از جلوى آرنج دست، آب بريزند و مردان از پشت آرنج. (اين عمل از نظر فتواى مراجع تقليد مستحبّ مى باشد).
۸ قالَ عليه السلام: رَحِمَاللّهُ عَبْدا اءحْيى اءمْرَنا، قيلَ: كَيْفَ يُحْيى اءمْرَكُمْ؟ قالَ عليه السلام: يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُها النّاسَ. (۷۳)
ترجمه:
فرمود: رحمت خدا بر كسى باد كه اءمر ما را زنده نمايد، سؤ ال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۸ قالَ عليه السلام: رَحِمَاللّهُ عَبْدا اءحْيى اءمْرَنا، قيلَ: كَيْفَ يُحْيى اءمْرَكُمْ؟ قالَ عليه السلام: يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُها النّاسَ. (۷۳)
ترجمه:
فرمود: رحمت خدا بر كسى باد كه اءمر ما را زنده نمايد، سؤ ال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد
.
۹ قالَ عليه السلام: لَتَاءمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ، اَوْلَيَسْتَعْمِلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرارُكُمْ، فَيَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ. (۷۴)
ترجمه:
فرمود: بايد هر يك از شماها امر به معروف و نهى از منكر نمائيد، وگرنه شرورترين افراد بر شما تسلّط يافته و آنچه كه خوبانِ شما، دعا و نفرين كنند مستجاب نخواهد شد.
۱۰ قالَ عليه السلام: مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى مايُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ، فَلْيَكْثُرْ مِنْ الصَّلوةِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، فَإ نَّها تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما. (۷۵)
ترجمه:
فرمود: كسى كه توان جبران گناهانش را ندارد، زياد بر حضرت محمّد و اهل بيتش عليهم السلام صلوات و درود فرستد، كه همانا گناهانش اگر حقّ الناس نباشد محو و نابود گردد.
۱۱ قالَ عليه السلام: الصَّلوةُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبيحَ وَالتَّهْليلَ وَالتَّكْبيرَ. (۷۶)
ترجمه:
فرمود: فرستادن صلوات و تحيّت بر حضرت محمّد و اهل بيت آن حضرت عليهم السلام در پيشگاه خداوند متعال، پاداش گفتن ( (سبحان اللّه، لا إ له إ لاّاللّه، اللّه اكبر) ) را دارد.
۱۲ قالَ عليه السلام: لَوْخَلَتِ الاْ رْض طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَساخَتْ بِاءهْلِها. (۷۷)
ترجمه:
فرمود: چنانچه زمين لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد.
۱۳ قالَ عليه السلام: عَلَيْكُمْ بِسِلاحِ الاْ نْبياءِ، فَقيلَ لَهُ: وَ ما سِلاحُ الاْ
نْبِياءِ؟ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه! فَقالَ عليه السلام: الدُّعاءُ. (۷۸)
ترجمه:
فرمود: بر شما باد به كارگيرى سلاح پيامبران، به حضرت گفته شد: سلاح پيغمبران عليهم السلام چيست؟
در جواب فرمود: توجّه به خداوند متعال ؛ و دعا كردن و از او كمك خواستن مى باشد.
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۱۴ قالَ عليه السلام: صاحِبُ النِّعْمَةِ يَجِبُ عَلَيْهِ التَّوْسِعَةُ عَلى عَيالِهِ. (۷۹)
ترجمه:
فرمود: هر كه به هر مقدارى كه در توانش مى باشد، بايد براى اهل منزل خود انفاق و خرج كند.
۱۵ قالَ عليه السلام: المَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهيرٌ وَ رَحْمَةٌ وَلِلْكافِرِ تَعْذيبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ إ نَّ الْمَرَضَ لايَزالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتّى لايَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ. (۸۰)
ترجمه:
فرمود: مريضى، براى مؤ من سبب رحمت و آمرزش گناهانش مى باشد و براى كافر عذاب و لعنت خواهد بود.
سپس افزود: مريضى، هميشه همراه مؤ من است تا آن كه از گناهانش چيزى باقى نماند و پس از مرگ آسوده و راحت باشد.
۱۶ قالَ عليه السلام: إ ذَا اكْتَهَلَ الرَّجُلُ فَلا يَدَعْ اءنْ يَاءكُلَ بِاللَّيْلِ شَيْئا، فَإ نَّهُ اءهْدَءُ لِنَوْمِهِ، وَ اءطْيَبُ لِلنَّكْهَةِ. (۸۱)
ترجمه:
فرمود: وقتى كه مرد به مرحله پيرى و كهولت سنّ برسد، حتما هنگام شب قبل از خوابيدن مقدارى غذا تناول كند كه براى آسودگى خواب مفيد است، همچنين براى هم خوابى و زناشوئى سودمند خواهد بود.
۱۷ قالَ عليه السلام
: إ نَّما يُرادُ مِنَ الاْ مامِ قِسْطُهُ وَ عَدْلُهُ، إ ذا قالَ صَدَقَ، وَ إ ذا حَكَمَ عَدَلَ، وَ إ ذا وَعَدَ اءنْجَزَ. (۸۲)
ترجمه:
فرمود: همانا از امام و راهنماى جامعه، مساوات و عدالت خواسته شده است كه در سخنان صادق، در قضاوتها عادل و نسبت به وعده هايش وفا نمايد.
۱۸ قالَ عليه السلام: لايُجْمَعُ الْمالُ إ لاّ بِخَمْسِ خِصالٍ: بِبُخْلٍ شَديدٍ، وَ اءمَلٍ طَويلٍ، وَ حِرصٍ غالِبٍ، وَ قَطيعَةِ الرَّحِمِ، وَ إ يثارِ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ. (۸۳)
ترجمه:
فرمود: ثروت، انباشته نمى گردد مگر با يكى از پنج خصلت:
بخيل بودن، آرزوى طول و دراز داشتن، حريص بر دنيا بودن، قطع صله رحم كردن، آخرت را فداى دنيا كردن.
۱۹ قالَ عليه السلام: لَوْ اءنَّ النّاسَ قَصَّرَوا فِى الطَّعامِ، لاَسْتَقامَتْ اءبْدانُهُمْ. (۸۴)
ترجمه:
فرمود: چنانچه مردم خوراك خويش را كم كنند و پرخورى ننمايند، بدن هاى آنها دچار امراض مختلف نمى شود.
۲۰ قالَ عليه السلام: مَنْ خَرَجَ فى حاجَةٍ وَ مَسَحَ وَجْهَهُ بِماءِالْوَرْدِ لَمْ يَرْهَقْ وَجْهُهُ قَتَرٌ وَلا ذِلَّةٌ. (۸۵)
ترجمه:
فرمود: هركس هنگام خروج از منزل براى حوايج زندگى خود، صورت خويش را با گلاب خوشبو و معطّر نمايد، دچار ذلّت و خوارى نخواهد شد.
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۲۲ قالَ عليه السلام: السَّخيُّ يَاءكُلُ طَعامَ النّاسِ لِيَاءكُلُوا مِنْ طَعامِهِ، وَالْبَخيلُ لايَاءكُلُ طَعامَ النّاسِ لِكَيْلايَاءكُلُوا مِنْ طَعامِهِ. (۸۷)
ترجمه:
فرمود: افراد سخاوتمند از خوراك ديگران استفاده مى كنند تا ديگران هم از امكانات ايشان بهره گيرند و استفاده كنند؛ وليكن افراد بخيل از غذاى ديگران نمى خورند تا آنها هم از غذاى ايشان نخورند.
۲۳ قالَ عليه السلام: شيعَتُناالمُسَّلِمُونَ لاِ مْرِنا، الْآخِذُونَ بِقَوْلِنا، الْمُخالِفُونَ لاِ عْدائِنا، فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذلِكَ فَلَيْسَ مِنّا. (۸۸)
ترجمه:
فرمود: شيعيان ما كسانى هستند كه تسليم امر و نهى ما باشند، گفتار ما را سرلوحه زندگى در عمل و گفتار خود قرار دهند، مخالف دشمنان ما باشند و هر كه چنين نباشد از ما نيست.
۲۴ قالَ عليه السلام مَنْ تَذَكَّرَ مُصابَنا، فَبَكى وَ اءبْكى لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِى الْعُيُونُ، وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِسا يُحْيى فيهِ اءمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ. (۸۹)
ترجمه:
فرمود: هر كه مصائب ما اهل بيت عصمت و طهارت را يادآور شود و گريه كند يا ديگرى را بگرياند، روزى كه همه گريان باشند او نخواهد گريست، و هر كه در مجلسى بنشيند كه علوم و فضائل ما گفته شود هميشه
زنده دل خواهد بود.
۲۵ قالَ عليه السلام: الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةٍ، وَالْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ. (۹۰)
ترجمه:
فرمود: انجام دادن حسنه و كار نيك به صورت مخفى، معادل هفتاد حسنه است ؛ و آشكار ساختن گناه و خطا موجب خوارى و پستى مى گردد و پوشاندن و آشكار نكردن خطا و گناه موجب آمرزش آن خواهد بود.
۲۶ اءنَّهُ سُئِلَ مَا الْعَقْلُ؟ فَقالَ عليه السلام: التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ، وَ مُداهَنَةُ الاْ عْداءِ، وَ مُداراةُ الاْ صْدِقاءِ. (۹۱)
از امام رضا عليه السلام سؤ ال شد كه عقل و هوشيارى چگونه است؟
ترجمه:
حضرت در جواب فرمود: تحمّل مشكلات و ناملايمات، زيرك بودن و حركات دشمن را زير نظر داشتن، مدارا كردن با دوستان مى باشد - كه اختلاف نظرها سبب فتنه و آشوب نشود -.
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۲۷ قالَ عليه السلام: مابَعَثَ اللّهُ نَبيّا إ لاّ بِتَحْريمِ الْخَمْرِ، وَ اءنْ يُقِرَّ بِاءنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مايَشاءُ. (۹۲)
ترجمه:
فرمود: خداوند هيچ پيغمبرى را نفرستاده مگر آن كه در شريعت او شراب و مُسكرات حرام بوده است، همچنين هر يك از پيامبران معتقد بودند كه خداوند هر آنچه را اراده كند انجام مى دهد.
۲۸ قالَ عليه السلام: لاتَتْرُكُوا الطّيبَ فى كُلِّ يَوْمٍ، فَإ نْ لَمْ تَقْدِرُوا فَيَوْمٌ وَ يَوْمٌ، فَإ نْ لَمْ تَقْدِرُوا فَفى كُلِّ جُمْعَةٍ. (۹۳)
ترجمه:
فرمود: سعى نمائيد هر روز
، از عطر استفاده نمائيد و اگر نتوانستيد يك روز در ميان، و اگر نتوانستيد پس هر جمعه خود را معطّر و خوشبو گردانيد (با رعايت شرائط زمان و مكان).
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۲۹ قالَ عليه السلام: إ ذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إ ذا جارَالسُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةِ، وَ إ ذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ الْمَواشى. (۹۴)
ترجمه:
فرمود: هرگاه واليان و مسئولان حكومت دروغ گويند باران نمى بارد، و اگر رئيس حكومت، ظلم و ستم نمايد پايه هاى حكومتش سست و ضعيف مى گردد؛ و چنانچه مردم زكات و خمس مالشان را نپردازند چهارپايان مى ميرند.
۳۰ قالَ عليه السلام: الْمَلائِكَةُ تُقَسِّمُ اءرْزاقَ بَنى آدَمِ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إ لى طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَمَنْ نامَ فيما بَيْنَهُما نامَ عَنْ رِزْقِهِ. (۹۵)
ترجمه:
فرمود: ما بين طلوع سپيده صبح تا طلوع خورشيد ملائكه الهى ارزاق انسانها را سهميه بندى مى نمايند، هركس در اين زمان بخوابد غافل و محروم خواهد شد.
#دانستنیهای_امام_رضا_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357