eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌷🌹🌷 🌷 تا دو _ سه نصفه شب هی وضو ميگرفت و می آمد سراغ نقشه ها و به دقت آنها را وارسی ميكرد. يك وقت ميديدی همان جا روی نقشه ها افتاده و خوابش برده. 🌹 خودش ميگفت «...من كيلومتري ميخوابم.» واقعآ همين طور بود. فقط وقتي راحت ميخوابيد كه توي جاده با ماشين ميرفتيم. 🌷 عمليات خيبر، وقتي كار ضروري داشتند، رو دست نگهش ميداشتند. تا رهاش ميكردند، بي هوش ميشد. اين قدر كه بيخوابي كشيده بود. 📚 يادگاران، جلد 2 كتاب شهيد محمد ابراهيم همت ، ص 65 https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹 🌺 چند روزی بود مریض شده بودم تب داشتم. حاج آقا خانه نبود. از بچه ها هم که خبری نداشتم. یک دفعه دیدم در باز شد و مهدی، با لباس خاکی و عرق کرده، آمد تو. تا دید رخت خواب پهن است و خوابیده ام، یک راست رفت توی آشپزخانه. صدای ظرف و ظروف و باز شدن در یخچال می آمد. برایم آش بار گذاشت. ظرف های مانده را شست، سینی غذا را آورد، گذاشت کنارم. گفتم:«مادر!چرا بی خبر؟» گفت: « به دلم افتاد که باید بیام. » https://eitaa.com/zandahlm1357 📚 یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 12
🌹🌷🌹🌷 🌷 به خاطر دارم روز اول بود که برادرم غلامحسین هزار تومان عیدی جمع کرده بود. من و خواهرم هر کدام برای خودمان قرار بود چیزی بخریم برای همین به غلامحسین گفتیم تو با عیدیت چه میخواهی بگیری؟ 🌹 گفت : من هیچ چیز برای خودم نمیخواهم بگیرم این پول را میخواهم به یک مستضعف بدهم که برای بچه های خود کفش و لباس نو بخرد و از بچه هایش خجالت نکشد. 💞 🌷 این حرف برادرم چنان من را لرزاند که من هم پول های خود را به او دادم تا به مستضعفین کمک کند. 🌹 شهید غلامحسین‌ تیمور زاده ‌حصاری‌ 📚 کنگره سرداران و 23000 شهید استانهای خراسان https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی "راز درخت کاج" ( خاطرات مادر شهید ) تولید ایران صدا با صدای
✍ نماز در فرودگاه آمریکا 🌸 عبدالله برای تحصیل رفته بود آمریکا. با ورود به فرودگاه متوجه شد که وقتِ نماز داره می‌گذره. توی همون فرودگاهِ آمریکا سجاده‌اش را پهن کرد و ایستاد به نماز. 🌸 تعداد زیادی از مسافران، به همراهِ خدمه‌ی فرودگاه دورش جمع شدند تا ببینند داره چیکار می‌کنه. عبدالله هم که مسلط به زبانِ انگلیسی بود، بعد از براشون توضیح داد و گفت: «من مسلمانم و مشغول عبادت هستم» 📚 کتاب مدافعِ فکور 🥀
کتاب صوتی " قرارگاه محمود" زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم نویسنده: خانم گویندگان : آقا و خانم
کتاب صوتی " من ادواردو نیستم" زندگینامه و خاطرات شهید ادواردو (مهدی) آنیلی ناشر نشر شهید هادی تولید و ضبط : گروه فرهنگی هنری یاوران مهدی با صدای
کتاب صوتی " شاهرخ حر انقلاب" زندگینامه و خاطرات شهید ناشر : نشر شهید هادی 👈تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی خرداد ۱۴۰۲ با صدای