- تلاشهای واقفیان:
اشاره
واقفیان در جهت اثبات آراء و عقایدشان و نیز جذب افراد بیشتر، دست به اقداماتی زدند و در واقع مبارزاتی را شروع نمودند که این تلاشها و مبارزات که در ابعاد و زوایای مختلفی انجام میگرفت، عبارت بودند از:
الف) تبلیغ آموزه ها:
اشاره
یکی از شیوههای واقفیان در ترویج عقاید و اندیشه هایشان، انجام امور فرهنگی و تبلیغی بود که در این راستا به نوشتن کتاب، تعلیم و تربیت شاگرد و نیز جعل و تحریف احادیث روی آوردند، که در ادامه با آوردنِ نمونههایی به شرح بیشتر آنها میپردازیم:
۱- نوشتن کتاب
واقفیان برای اثبات آراء و اقوالشان کتابهای زیادی نوشتند، و نکته ای که بیشتر قابل ملاحظه است، تألیف کتابهایی توسط آنها در موضوع غیبت مهدی میباشد؛ و جالب آن که، آنان در این کتابها به طور عمده به ذکر روایات نقل شده از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه: در خصوص مهدی و قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته و سپس آنها را بر امام هفتم (علیه السلام) تطبیق داده و آن حضرت (علیه السلام) را همان مهدی موعود معرفی میکردند. [۱]
----------
[۱]: حسن حسین زاده شانه چی، واقفیه، فصلنامه تاریخ اسلام، سال ششم، ش ۲۳، پاییز ۱۳۸۴، صص ۷۲-۷۳.
علی بن حسن طاطری کوفی که از او – به خاطر عقاید
منتشره اش در اصول و مبانی اعتقادی واقفه – به عنوان دانشمندترین فرد در میان واقفیه یاد شده است [۱]، کتابهای زیادی در دفاع از مذهبش نوشت. شمار کتاب هایش را بیش از سی کتاب ذکر کرده اند. [۲] که از جمله آنها کتابی تحت عنوان الغیبة میباشد. [۳]
حسن بن محمد بن سماعه (م ۲۶۳ ق) [۴] که در واقفی گری متعصب خوانده شده است [۵]، یکی دیگر از فقها و شیوخ واقفیه بوده [۶] و تألیفات زیادی از جمله کتابی با نام الغیبة داشته است. [۷]
علی بن احمد علوی موسوی یکی از سران واقفیه بود که وی نیز در دفاع از مذهبش کتاب نوشته بود. [۸] ظاهراً کتابهای الغیبة که از نخستین روزهای به وجود آمدن واقفه، نگارش آنها آغاز شد، پایههای این فرقه را به شدت محکم کردند. [۹]
----------
[۱]: مونتگمری وات، نکاتی از فهرست شیخ طوسی مربوط به دوران اولیة امامت، ترجمة سید جلال حسینی بدخشانی، یادنامه شیخ طوسی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۵۴، ج ۳، ص ۵۸۳.
[۲]: طوسی، الفهرست، پیشین، ص ۱۵۶.
[۳]: نجاشی، پیشین، ص ۲۵۵.
[۴]: طوسی، الفهرست، پیشین، ص ۱۰۳.
[۵]: نجاشی، پیشین، ص ۴۱.
[۶]: نجاشی، پیشین، ص ۴۰.
[۷]: طوسی، پیشین.
[۸]: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۴۳.
[۹]: م. علی بیوکارا، دودستگی در شیعیان امام کاظم (علیه السلام) و پیدایش فرقه واقفه، ترجمة وحید صفری، علوم حدیث، ش ۳۰، سال ۱۳۸۲، ص ۱۸۲.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۲- تعلیم و تربیت شاگرد
یکی از راههای گسترش و نیز بقای هر مذهبی، تعلیم و تربیت شاگرد است؛ که به نظر میرسد سران واقفه به این امر نیز توجه
داشته و شاید یکی از دلایل ماندگاری (تا قرن چهارم) و نیز خطر بیشتر آنان هم، در همین مسأله بوده است.
گفته شده که مسجدی در کوفه بود که زرعة بن محمد حضرمی، امام جماعت آن بود [۱] و احتمالاً از این مسجد برای تعلیم و تعلّم فرقة واقفه استفاده میشده است. [۲]
حسن بن محمد بن سماعه (ابن سماعه) که از فقها و شیوخ واقفه بود [۳]، شاگرد طاطری بوده و مذهبش را از او فرا گرفته بوده است. [۴]
----------
[۱]: ر. ک: نجاشی، پیشین، ص ۱۹۳؛ همچنین بیوکارا، پیشین، ص ۱۸۱.
[۲]: بیوکارا، پیشین.
[۳]: نجاشی، پیشین، ص ۴۰.
[۴]: نجاشی، پیشین، ص ۲۵۵.
۳- جعل و تحریف احادیث و پراکندن شایعات
ظاهراً برخی از محدّثان واقفی با احادیث جعلی و نیز با تفسیرهای نادرست از روایات، در جهت حمایت از فرقة واقفه تلاشهای زیادی انجام میدادند. [۵] زرعة بن محمد یکی از واقفیانی بود [۶] که چنانچه خواهد آمد، با جعل و تحریف قسمتی از روایت منسوب به امام صادق (علیه السلام)، عده ای را دچار شک و تردید و یا گمراهی نموده بود. [۷]
از دیگر واقفیانی که میتوان به عنوان جاعل حدیث از آنها یاد کرد، قاسم بن اسماعیل قرشی است. علی بن رباح دربارة او خبری بدین صورت آورده که به قاسم قرشی گفته که چند حدیث از محمد بن أبی حمزه شنیده است؟ قاسم بن اسماعیل در
پاسخ وی گفته است که فقط یک حدیث از وی شنیده است. ابن رباح در ادامة روایت نقل میکند که با وجود این گفته، وی پس از مدتی به نقل روایات زیادی از محمد بن ابی حمزه پرداخت. [۱]
همچنین ابن رباح میگوید که از همین قاسم پرسیدم که چند روایت از حنان شنیده است؟ وی گفت: چهار یا پنج حدیث. ولی بعد از آن، احادیث فراوانی را از او نقل کرد. [۲]
پراکندن شایعات، یکی دیگر از روشهای مبارزاتی واقفیه بود، آنان در این روش، روایاتی را در مورد علت پذیرش امامت امام رضا (علیه السلام) توسط برخی از بزرگان اصحاب امام رضا (علیه السلام) مثل صفوان بن یحیی را از افرادی ناشناخته ذکر میکردند که این احادیث، ضعیف و ناقلان و راویانشان نیز مورد اعتماد نبودند [۳] و این گونه قصد کوبیدن سران و بزرگان شیعه و نیز اثبات عدم درستی عقاید آنها را داشتند. چنان که آنان، روایتی را از علی بن معاذ نقل کردند که وی در مورد علت پذیرش امامت امام رضا (علیه السلام) از صفوان بن یحیی پرسیده و صفوان در پاسخش گفته است که پس از نماز و دعا و استخاره به امامت امام (علیه السلام) یقین پیدا کرده است. [۴]
آنان همچنین از علی بقباقه روایت کردند که وی از صفوان بن یحیی و جمعی دیگر از بزرگان شیعه پرسیده که چگونه به امامت امام رضا (علیه السلام) یقین پیدا کرده اند؟ همگی گفته اند که پذیرش امامت امام (علیه السلام) توسط آنان، برگرفته از گفتة بزنطی بوده و وی را به بزنطی
که از نظر ناقل روایت، کودک و دروغگو بوده، احاله داده اند. [۱]
تعارض در این دو روایت کاملاً مشهود است و در هر دو روایت قصد کوبیدن افرادی بزرگ مثل صفوان بن یحیی و در نتیجه کوبیدن طرفداران امامت امام رضا (علیه السلام) کاملاً آشکار است. چنان که در روایت اول بیان شده که صفوان، پاسخ داده که در نتیجة نماز و نیایش و استخاره به امامت امام رضا (علیه السلام) یقین حاصل کرده است و در روایت دوم بیان شده که وی و چند تن از بزرگان گفته اند که در نتیجة گفتة بزنطی به امامت امام (علیه السلام) یقین پیدا کرده اند؛ که این گونه روایات نشان دهندة تلاش زیاد واقفیان، در جهت ناحق و بی اساس جلوه دادن امام رضا (علیه السلام) و طرفدارانش بوده است.
----------
[۵]: بیوکارا، پیشین، ص ۱۸۰.
[۶]: نجاشی، پیشین، ص ۱۷۶.
[۷]: ر. ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ص ۷۷۴، رقم ۹۰۴.
[۱]: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۹.
[۲]: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۹.
[۳]: ر. ک: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۳.
[۴]: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۱.
[۱]: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۲.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
ب) تطمیع:
سران اولیة وقف با طرح ادعای زنده بودن امام هفتم (علیه السلام) و توقف بر امامت او۷، اموال زیادی را به دست آوردند و برای این که اهداف و انگیزههای اصلی آنان یعنی تصرف اموال، برای مردم آشکار نشود، به وسیلة همین اموال به ترویج عقاید بدعت آمیز خود پرداختند و کوشیدند تا از این طریق، عده ای از شیعیان و بزرگان اصحاب امام (علیه السلام) را نیز با خود هم داستان کنند. [۲]
یکی از بزرگان اصحاب امام (علیه السلام) که سران واقفه با دادن رشوه، سعی در جلوگیری از دعوت او برای امام رضا (علیه السلام) داشتند، یونس
بن عبدالرحمن بود. یونس بن عبدالرحمن، خود نقل میکند که وقتی مشغول تبلیغ و دعوت مردم به امامت امام رضا (علیه السلام) بوده است، زیاد بن مروان قندی و علی بن ابیحمزه بطائنی، برایش پیغام فرستاده و گفته اند که اگر از تبلیغ و دعوتش برای امام (علیه السلام) دست بردارد، او را بی نیاز کرده و ده هزار دینار را برایش ضمانت کرده اند. [۱] امّا یونس با نقل روایتی از صادقین: و نیز این که حاضر نیست در هیچ حالی جهاد در راه امر خدا را ترک کند، به آنان پاسخ رد میدهد که همین امر باعث دشمنی آن دو، با یونس میشود. [۲]
سران واقفه سعی در اغفال افراد دیگری نیز داشتند که گرچه در مورد افرادی مثل صفوان بن یحیی که از اصحاب بزرگ امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) بود، علی رغم صرف هزینههای زیاد موفق نشدند [۳]، ولی طبق گفتة شیخ طوسی، آنان با این اموال توانستند عده ای از مردم مثل حمزة بن بزیع، ابن مکاری و کرام خثعمی را به سوی خود بکشانند. [۴]
----------
[۲]: حسین زاده شانه چی، پیشین، ص ۶۵.
[۱]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ص ۷۸۶، رقم ۹۴۶؛ طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۴.
[۲]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ص ۷۸۶، رقم ۹۴۶؛ طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۴.
[۳]: ر. ک: نجاشی، پیشین، ص ۱۹۷، رقم ۵۲۴.
[۴]: طوسی، الغیبة، پیشین، صص ۶۳-۶۴.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
ج) شبهه افکنی:
در واقع بزرگ ترین شبهه ای که واقفیه در بین شیعیان ایجاد کرده بودند، همان وقف بر امام کاظم (علیه السلام) و انکار امامت امام رضا (علیه السلام) بود و همان طور که پیش تر گفته شد، آنان برای اثبات این مسئله، از روایات فراوانی که در
مورد مهدی موعود وجود داشت، بهره میگرفتند و آن روایات را در جهت خواست خود و نیز تقویت عقایدشان مبنی بر مهدویت امام کاظم (علیه السلام) تفسیر میکردند. واقفه در جهت حمایت از این عقیدة خود، شبهات دیگری را ایجاد و یا به آن دامن میزدند و این گونه نقش غیر قابل انکاری در تشنّج اوضاع و تزلزل عقاید برخی شیعیان ایفا میکردند.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
مواضع و پاسخهای امام رضا (علیه السلام) به واقفیه:
اشاره
دقت در روایات و گزارشهای رسیده، نشان میدهد که امام رضا (علیه السلام)، علاوه بر این که در دوران حضور در مدینه، به پاسخ گویی و مبارزه با فرقة واقفیه میپرداخته است، حتی در مسیر راه خود از مدینه به مرو و همچنین در خود مرو نیز به این مهم توجه داشته است. شاهد بر این گفته، روایتی است که بیان میکند که در مسیر راه مذکور، شخصی به نام جعفر بن محمد نوفلی، شبهة واقفیه مبنی بر زنده بودن امام کاظم (علیه السلام) را بیان میکند و امام (علیه السلام) پس از دروغگو نامیدن و لعن آنها، به ارائة پاسخ میپردازد. [۱]
گزارشی از حسن بن علی وشاء وجود دارد که نشان میدهد که امام (علیه السلام) در مرو هم به مسألة واقفه توجه داشته است. طبق این خبر، امام (علیه السلام)، حسن بن علی وشاء را به مرو خوانده و مرگ علی بن ابی حمزه بطائنی در آن روز و چگونگی احوالاتش در قبر را به اطلاع وی رسانده است. [۲]
با توجه به این که در بحثهای قبل، به پاره ای از مشکلات ایجاد شده توسط جریان وقف در زمان امام رضا (علیه السلام) اشاره کردیم، در این قسمت سعی داریم تا از میان احادیث و روایات وارده، گوشه ای از مبارزات امام رضا (علیه السلام) را با این فرقة عالِمِ منحرف، به تصویر بکشیم.
----------
[۱]: فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق مؤسسة آل البیت: لإحیاء التراث، الطبعة الأولی، مؤسسة آل البیت: لإحیاء التراث، قم، ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۵۹.
[۲]: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولی محلاتی، پیشین، ج ۴، ص ۳۳۷.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۱- نامه نگاری و مکاتبه
امام رضا (علیه السلام)، چنانچه در قسمت انگیزههای اقتصادی گفته شد، نامههایی را به سران اولیة وقف یعنی علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی نوشت و به آنها دستور داد تا اموال پدر بزرگوارش (علیه السلام) را به او تحویل دهند. هرچند سران وقف اموال را برنگردانده و منکر فوت امام کاظم (علیه السلام) شدند ولی امام (علیه السلام) با پاسخهای روشن و قاطع خود، حجت را بر آنان تمام کرد [۱] و همچنین این نامههای امام (علیه السلام) و عدم فرمانبری وکلا، باعث بی اعتبار شدن [۲] وکلا و نیز باعث شناسایی و تمایز پیروان و یاران امام رضا (علیه السلام) - که ادامة زنجیرة شیعیان اثنی عشری از بین آنان بود – از واقفیان میگردید.
۲- پاسخ به شبهات (در قالب مناظره و مکاتبه)
برخی از شبهات واقفیه را در قسمتهای قبل برشمرده و در هر مورد به پاسخهای امام (علیه السلام) نیز اشاره کردیم، این شبهات معمولاً در قالب مناظره و گفتگو و نیز مکاتبه و نامه نگاری انجام میشد.
اولین و مهم ترین شبهه ای که واقفیان ایجاد کرده و به آن دامن میزدند. مسألة زنده بودن امام هفتم (علیه السلام) و در نتیجه مهدویت آن حضرت (علیه السلام) بود که چنان که گفته شد، به دنبال این شبهة اولیه، شبهات دیگر نیز مطرح میشد. امام رضا (علیه السلام) به مناسبات مختلف،
مسئلة زنده بودن پدر بزرگوارش را رد کرده و تأکید کردند که آن حضرت (علیه السلام) نیز همانند پدرانش از دنیا رفته و میراثش تقسیم شده است و همسرانش ازدواج کرده اند و مسلّماً اگر زنده میبود، میراثش تقسیم نمی گردید و زنانش ازدواج نمی کردند. [۱]
در مورد مسئلة مهدویت نیز امام رضا (علیه السلام) در ادامة احادیث وارده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه:، قائم+ را چهارمین فرزند خود خواند [۲] و بدین ترتیب نه تنها مسئلة مهدویت خود- که سؤال برخی از افراد بود [۳] - را رد کرد بلکه مهدویت پدرش را نیز رد نمود.
همچنین احادیث فراوان امام رضا (علیه السلام) در مورد مسئلة امامت و اهمیت آن، علاوه بر این که پرده از بحران موجود در آن زمان در مورد این امر برمی دارد، نشان از فعالیت عمیق واقفیه در این راستا دارد که امام (علیه السلام) در موقعیتهای مختلف، آن را بیان و بر آن تأکید میورزد. چنان که از محمد بن عیسی یقطینی روایت شده که وی گفته است که زمانی که مردم در مورد امامت امام رضا (علیه السلام) دچار اختلاف شده بودند، مسائلی را که از آن حضرت (علیه السلام) سؤال شد و آن حضرت (علیه السلام) بدانها پاسخ داده بود را گرد آوردم، به پانزده هزار مسأله رسید. [۴]
این گفته، نشان دهندة وسعت و شدت بحران واقفیه است که
امام (علیه السلام) این گونه با آن درگیر بوده است و نیز نشان دهندة اهمیت مسأله است که باعث شده که امام (علیه السلام) وقت بسیاری برای آن صرف نماید.
لازم به ذکر است که در نتیجة این مذاکرات و گفتگوها، افرادی به حق و حقیقت رهنمون شده و در صراط مستقیم قرار گرفتند. برای نمونه حسین بن بشار میگوید که پس از رحلت امام کاظم (علیه السلام)، در حالی که اعتقاد به فوت امام کاظم (علیه السلام) و امامت امام رضا (علیه السلام) نداشته، به نزد امام رضا (علیه السلام) رفته و پس از گفتگو با امام (علیه السلام) به فوت امام کاظم (علیه السلام) و امامت امام رضا (علیه السلام) معتقد شده است [۱] و بدین ترتیب شبهة حیات امام کاظم (علیه السلام) از او رفع گردیده است.
----------
[۱]: ر. ک: صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، پیشین، ج ۲، ص ۱۰۴؛ طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۶۵.
[۲]: بی اعتبار شدن در نزد اصحاب امام رضا (علیه السلام)، و کم اعتبار شدن در بین کسانی که ناآگاهانه و از روی اعتماد به آنان (وکلا) – به خاطر سابقة قبلی شان – به آنان گرویده بودند.
[۱]: برای نمونه ر. ک: صدوق، پیشین؛ طبرسی، پیشین؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ج ۲، صص ۷۷۳ و ۷۷۴، رقمهای ۹۰۲ و ۹۰۴.
[۲]: ابی جعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۵ ق، ص ۳۷۲.
[۳]: ابی جعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۵ ق، ص ۳۷۰.
[۴]: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۷۳.
[۱]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ج ۲، صص ۷۴۶-۷۴۷، رقم ۸۴۷.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۳- پاکسازیِ احادیث از جعل و تحریف
برخی احادیث توسط واقفیان مورد جعل و تحریف قرار گرفته بود که امام رضا (علیه السلام)، راویان و ناقلان این احادیث را دروغگو خوانده و صورت صحیح روایت را بیان مینمود، که اینک به نقل روایتی در این زمینه میپردازیم.
شخصی از امام رضا (علیه السلام) در مورد پدرش پرسید و آن حضرت (علیه السلام) در جواب فرمود که: پدرش (علیه السلام) همانند پدرانش:، از دنیا رفته است. آن شخص پس از شنیدن پاسخ امام (علیه السلام)، گفت: پس با این حدیثی که زرعة بن محمد حضرمی از سماعة بن مهران از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده چه کنم؟ و آن حدیث چنین است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا این فرزندم (امام کاظم (علیه السلام) )، به پنج تن
از پیامبران شباهت دارد؛ بر او حسد ورزیده میشود، همان طور که بر یوسف (علیه السلام) حسد ورزیده شد، و غایب میشود همان طور که یونس غایب شد و....
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ فرمود: زرعه دروغ گفته، حدیث سماعه این گونه نیست. امام صادق (علیه السلام) فرمود: صاحب این امر یعنی قائم (علیه السلام) به پنج تن از پیامبران شباهت دارد و نفرمود، فرزندم [۱] .
----------
[۱]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ج ۲، ص ۷۷۴، رقم ۹۰۴.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۴- معرفی ماهیت واقفیان و بیان عاقبت آنان
از دیگر مواضع امام رضا (علیه السلام)، معرفی چهرة واقعی واقفیان و بیان عاقبت و سرانجام آنان بود که این مورد ضربة محکمی بر اعتبار و سابقة خوب برخی سران وقف که از بزرگان اصحاب ائمه: بودند، وارد میکرد. چنانچه گفته شد، سران وقف که معمولاً از وکلا بودند، برای انجام اموری از جمله پاسخگویی به مردم در غیاب امام (علیه السلام) و جمع آوری وجوهات برای امام (علیه السلام)، در شهرهای دور از ائمه: مثل کوفه و مصر مستقر بودند و قاعدتاً مردم این شهرها هم به این وکلا و نمایندگان ائمه: اعتماد داشتند و شاید در وهلة اول، سخنان آنان در باب مهدویت امام کاظم (علیه السلام) را پذیرفته یا به تردید افتاده باشند؛ ولی سخنانِ محکم و قاطع امام رضا (علیه السلام) که پرده از ماهیت واقعی آنان برمی داشت، میتوانسته راهگشای بسیار خوبی برای مردم آن سرزمینها بوده باشد و آنان را از گمراهی و افتادن در دام واقفیان مصون بدارد. در ادامه دو مورد که امام (علیه السلام) به معرفی واقفیان و یا بیان عاقبت آنان پرداخته را نقل میکنیم.
۱- امام رضا (علیه السلام) در پاسخ نامة علی بن عبدالله زبیری که در نامه اش از واقفیه سؤال کرده بود، نوشت: «الواقف عاند عن الحق و مقیم علی سیئة ان مات بها کانت جهنم مأواه و بئس المصیر» [۱] ؛ واقفی ستیزه گر و معاند حق و پایدار بر گناه است و اگر واقفی با این عقیده بمیرد، جایگاهش جهنم میباشد و جهنم بد جایگاهی است.
۲- امام رضا (علیه السلام) واقفیان را که بر امامت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) توقف کرده و معتقد بودند که آن حضرت (علیه السلام) از دنیا نرفته، دروغگو و حتی کافر خواند. عبارات امام (علیه السلام) به قرار زیر است:
«لعنهم الله ما أشد کذبهم... » [۲] ؛ خدا آنها را لعنت کند چقدر دروغگویی آنان، شدید است. «کذبوا و هم کفار بما أنزل الله عزوجل علی محمّد صلی الله علیه و آله،... » [۳] ؛ آنان دروغ گفته اند و به آنچه که خداوند بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل کرده، کافر شده اند.
----------
[۱]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ج ۲، صص ۷۵۵-۷۵۶، رقم ۸۶۰.
[۲]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ج ۲، ص ۷۵۹، رقم ۸۶۸.
[۳]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ج ۲، ص ۷۵۹، رقم ۸۶۷.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۵- تحریم اجتماعی و اقتصادی واقفیان
امام (علیه السلام)، اصحاب و یاران خود را از معاشرت با واقفیه و نیز از دادن زکات به آنان منع مینماید و چنانچه خواهد آمد، در این جا نیز به ذکر ماهیت و اعتقادات باطل آنان اشاره مینماید. به طوری که وقتی یونس بن یعقوب از امام (علیه السلام) دربارة پرداخت زکات به آنان (واقفیه) میپرسد، امام (علیه السلام) میفرماید: «لا تعطهم فانهم کفار مشرکون زنادقة» [۴] ؛ به آنان زکات نده، زیرا که آنان از کافران، مشرکان و زنادقه هستند.
در مورد معاشرت و مجالست با واقفیه، محمد بن عاصم نقل
----------
[۴]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، پیشین، ج ۲، ص ۷۵۶، رقم ۸۶۲.
می کند که امام رضا (علیه السلام) او را مورد خطاب قرار داده و فرموده است: «ای محمد بن عاصم! به من خبر رسیده که تو با واقفه، مجالست داری؟ » محمد بن عاصم در ادامه میگوید: «عرض کردم: بله، فدایت شوم. با آنها مجالست دارم ولی مخالف با آنها هستم. » و امام (علیه السلام) میفرماید: «با آنان مجالست نداشته باش زیرا خداوند عزوجل میفرماید: آیا در کتاب خدا بر شما نازل شده که اگر آیات خدا را شنیدید، به آن کفر ورزیده و آن را به مسخره بگیرید؟ پس (ای مؤمنان) با این گروه (مذکور) ننشینید تا در حدیث و گفتة دیگری وارد شوند، و اگر با آنان همنشین شوید، شما نیز مثل آنان خواهید بود. [۱] و در این جا منظور از آیات، اوصیاء و امامانی هستند که واقفه به آنان کفر ورزیده و کافر شده اند. [۲] »
در مورد شدت عمل امام (علیه السلام) در مقابل واقفیان، نقل شده که امام (علیه السلام) به یحیی بن مبارک امر میکند تا میتواند با واقفیان دشمنی ورزد. [۳] البته قابل توجه است که شدت عمل امام (علیه السلام)، متناسب با شدت خطر واقفیان بوده است. چون آنها اساس امامت و تشیع امامی را هدف قرار داده بودند.
----------
[۱]: ) وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ... (. نساء (۴)، آیة ۱۴۰.
[۲]: طوسی، پیشین، صص ۷۵۷-۷۵۸، رقم ۸۶۴.
[۳]: طوسی، پیشین، ص ۷۶۲، رقم ۸۸۰.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
مورد لعن و نفرین قرار دادن واقفیان (طرد زبانی)
امام رضا (علیه السلام) بارها واقفیه را مورد لعن قرار داده [۴] که به مواردی از آن قبلاً اشاره شد و اینک به چند روایت که حاوی نفرینهای
امام (علیه السلام) بر واقفیه است، اشاره میکنیم.
۱- در روایتی از محمد بن فضیل آمده که وی به امام (علیه السلام) عرض کرد که ما روایت میکنیم که شما فرموده اید به ابن مهران که خدا نور را از قلبش ببرد و فقر را به خانه اش بیاورد.
پس امام (علیه السلام) از چگونگی حالش (ابن مهران) پرسید و آن شخص گفت: ای مولای من! حالِ بدترین گرفتاران را دارد به طوری که حسین که در بغداد است، (از شدت فقر) نمی تواند به حج عمره برود. [۱]
۲- یکی از یاران امام (علیه السلام) طی نامه ای از آن حضرت (علیه السلام)، در مورد نفرین بر واقفه در قنوت نمازش میپرسد و امام (علیه السلام) این اجازه را به او میدهد. [۲]
۳- نقل شده که امام (علیه السلام)، ابوسعید مکاری را نفرین کرده و به او فرمود: «ما لک اطفأ الله نورک و ادخل الفقر بیتک... لا اخا لک تقبل منی و لست من غنمی... » [۳] ؛ «خدا نورت را خاموش گرداند و فقر را به خانه ات بیاورد... بی برادر شوی، تو از گروه من نیستی.... »
ابوسعید مکاری که در ابتدا از کوردلان بود، چشم سر را نیز از دست داده و کورچشم نیز گشت. [۴]
----------
[۴]: برای نمونه ر. ک: طوسی، پیشین، ص ۷۵۹، رقم ۸۶۸؛ طبرسی، پیشین، ص ۵۹.
[۱]: طوسی، پیشین، ص ۷۰۶، رقم ۷۶۰.
[۲]: طوسی، پیشین، ص ۷۶۲، رقم ۸۷۹.
[۳]: ابن شهر آشوب، پیشین، ص ۳۴۸.
[۴]: ر. ک: ابن شهر آشوب، پیشین، ص ۳۴۸.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۷- ارائة کرامات علمی
کرامات آن حضرت (علیه السلام)، عده زیادی از واقفیان را به مسیر اصلی هدایت کرد که در ادامه به برخی از آن افراد میپردازیم.
شایان ذکر است که کرامات و حتّی دیگر مواضع امام (علیه السلام)، برای واقفیانی مؤثر واقع میشد که واقعاً از روی ناآگاهی و تحت تأثیر دیگر افراد منحرف، در امام زمان خویش دچار شک و تردید شده بودند، و نه کسانی که آگاهانه و به خاطر اهداف مادی و دنیوی و جاه و مقام به این راه رفته بودند. چرا که بیدار کردنِ فرد خواب، بسی آسان تر از کسی است که خود را به خواب زده باشد.
از جمله واقفیانی که با دیدن آثار و کراماتی از امام (علیه السلام)، دست از توقف کشیده و به امامت امام رضا (علیه السلام) معتقد شدند عبارت بودند از عبدالرحمن بن حجّاج، رفاعة بن موسی، یونس بن یعقوب، جمیل بن دراج، حماد بن عیسی، احمد بن محمد بن أبی نصر، حسن بن علی وشاء. [۱]
----------
[۱]: طوسی، الغیبة، پیشین، ص ۷۱.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
تعامل امام رضا (علیه السلام) با غالیان
اشاره
جریان غلو، جریانی انحرافی است که در طول تاریخ بشر، همیشه وجود داشته و در ادیان و مذاهب مختلف، وارد شده و مورد بهره برداری عده ای سود جو واقع شده است.
در این میان، مذهب شیعه نیز از این آفت در امان نبوده و همواره با آن درگیر بوده و به مبارزات جدی با آن پرداخته است.
غلو و غالی گری در میان شیعیان، بیشتر در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و به خصوص ائمۀ معصومین: - و در پی آن، رهبران غالی- مطرح شده و در واقع، غالیان به اشاعۀ افکار و گفتاری در مورد آنان میپرداختند که آنان را به درجۀ الوهیت و خدایی و یا نبوت و رسالت میرساند. و البته جریان غلو، در طول تاریخ خود افت و خیزهایی داشته و غالیان در دورههای مختلف، عقاید گوناگونی را ابراز داشته اند.
با توجه به اینکه مسئلۀ اصلی همۀ ادیان الهی و از جمله دین مبین اسلام، توحید بوده است و غلات نیز با عقاید باطلشان، در واقع توحید را نشانه رفته و این اصل اساسی و در حقیقت، پایۀ دین را مورد هدف قرارداده بودند، پس طبیعتاً ائمۀ شیعه: و از جمله امام رضا (علیه السلام) که جانشینان به حقِّ رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، در مبارزه و برخورد با آنها و بیان حق و حقیقت و اثبات آن، هیچ گونه تسامح و کوتاهی از خود نشان نداده و با تمام توان، در صدد نابودی این افکار باطل بر میآمدند.
در این راستا، در این قسمت سعی داریم، پس از بیان برخی عقاید و آموزهها و فعالیتها و اقدامات و اهداف غلات در زمان امام رضا (علیه السلام)، به بیان مواضع و دیدگاههای آن حضرت (علیه السلام) در مورد آنان بپردازیم.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
- شناخت جریان غلو در زمان امام رضا (علیه السلام):
فعالیت غالیان در زمان امام رضا (علیه السلام) تحت نام خاص و با عنوان فرقه ای جداگانه مطرح نشده و در واقع از زمان امامت امام رضا (علیه السلام) تا زمان حیات امام حسن عسکری (علیه السلام) کمتر مواردی مییابیم که به عنوان فرقههای غلات مطرح شده باشند، بلکه در آن زمان ها، اشخاصی بودند که به عنوان غالی مطرح بودند و البته اکثر این افراد، طرفدار فرقههای معروف غلات مانند خطابیه بودند. بنابراین میتوان این دوره را، دورۀ غلات بدون فرقه (غلات بدون نام فرقه) نامگذاری کرد. [۱]
در زمان امامت امام رضا (علیه السلام) غالیان زیادی فعالیت میکردند که باتوجه به روایاتی نظیر روایت نقل شده از یونس بن عبدالرحمن که حاکی از سفر وی به عراق و ماجراهای پس از آن [۲] - که در قسمت مواضع امام (علیه السلام) خواهد آمد - میباشد، و نیز از آنجا که بیشتر غالیان ذکر شده در منابع رجالی، از اهالی کوفه بوده اند؛ - که در ادامه خواهد آمد - به نظر میرسد که محل فعالیت آنها عمدتاً در کوفه و عراق یعنی دور از محل سکونت امام رضا (علیه السلام) در مدینه بوده است.
از جمله غالیانی که در این دوره میزیسته و یا فعالیت میکرده اند، عبارت بودند از:
۱- یونس بن ظبیان: در مورد او نقل شده که وقتی دختر ابوالخطاب از دنیا رفت، یونس سر قبر او رفته و گفت: السلام علیک یا بنت
رسول الله؛ [۱] درود بر تو، ای دختر پیامبر خدا!
این مطلب نشان دهندۀ این است که یونس، ابوالخطاب را پیامبر خدا میدانسته و از پیروانش بوده است. همچنین گفتار شیطانی و باطلی از او روایت شده است، به طوری که وقتی این مطالب، توسط فردی از غالیان به سمع و اطلاع امام رضا (علیه السلام) رسید، آن حضرت (علیه السلام) بسیار خشمگین شد و او و یونس و دیگر غالیان را به شدت لعن نمود، و گفته شده که این فرد غالی هنوز ده قدم از امام (علیه السلام) دور نشده بود که غش کرد و قی کرد و مرد. [۲]
۲. محمد بن فرات: این فرد، دیگر غالی خطرناک و برجستۀ این زمان است که گفته شده وی نیز مانند یونس بن ظبیان، اهل کوفه بوده است [۳] و البته برخی، او را از اهالی بغداد دانسته اند. [۴]
----------
[۱]: نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، پیشین، ص۱۲۵.
[۲]: طوسی، اختیارمعرفۀ الرجال، پیشین، ج۲، صص۴۸۹-۴۹۱، رقم۴۰۱.
[۱]: طوسی، پیشین، ص۶۵۸، رقم ۶۷۴؛ مجلسی، بحارالانوار، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، الطبعة الثالثة المصححة، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ه، ج۲۵، صص۲۶۳-۲۶۴.
[۲]: ر. ک: طوسی، پیشین، ص ۶۵۷، رقم ۶۷۳؛ مجلسی، پیشین، ص۲۶۴.
[۳]: عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، مطبعة المرتضویة، نجف الاشرف، ۱۳۵۲، ج ۳، ص۱۷۰.
[۴]: طوسی، پیشین، ص۸۲۹، رقمهای ۱۰۴۶و ۱۰۴۸.
نسبت شرب خمر به وی داده شده است و نقل شده که ادعای نبوت و بابیت میکرده و به ائمه: دروغ میبسته است. [۵]
امام رضا (علیه السلام)، او را مورد لعن و نفرین قرار داده و حتی او را بدتر از ابوالخطاب شمرده و نیز فرموده است: هیچ خطابی مانند محمد بن فرات، بر ما دروغ نبست. [۶] در مورد عاقبت محمد بن فرات گفته شده که به دست ابراهیم بن مهدی به قتل رسید. [۷]
۳. محمد بن بشیر: وی اهل کوفه بوده [۱] و از غالیان و اصحاب امام موسی کاظم (علیه السلام) برشمرده شده [۲] که پس از شهادت آن حضرت (علیه السلام)، نیز به گفتار و عقاید غالیانه اش ادامه داده است.
----------
[۵]: طوسی، پیشین، ص۸۲۹، رقمهای ۱۰۴۶و ۱۰۴۸.
[۶]: طوسی، پیشین، ص ۸۲۹، رقم ۱۰۴۸.
[۷]: مامقانی، پیشین.
[۱]: طوسی، پیشین، ص۷۷۵، رقم ۹۰۶؛اشعری قمی، پیشین، ص۹۱.
[۲]: ر. ک: سید ابوالقاسم موسوی خوئی، معجم الرجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، تحقیق لجنة التحقیق، بی نا، بی جا، ۱۴۱۳، ج۱۶، ص۱۳۷.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
عقاید و آموزههای مورد تبلیغ غلات:
عقیده به الوهیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمۀ معصومین:، عقیده به نبوت ائمه: یا افراد دیگر، عقیده به حلول و تناسخ و جبر و تشبیه و تفویض، اباحی گری و عقیده به مهدویت امام موسی کاظم (علیه السلام)، از مهم ترین عقاید و آموزههای مورد تبلیغ و ترویج غالیان زمان امامت امام رضا (علیه السلام) بود که هر کدام توضیح و تفصیل خاصی دارد؛ به عنوان نمونه عقیده به تناسخ که به گفتة شهرستانی، یکی از عقاید مشترک میان همة فرقههای غالی بود، [۱] به معنای انتقال روح از بدنی به بدن دیگر بوده است. [۲] چنانکه پیروان محمد بن بشیر که قائل به تناسخ بودند، میگفتند که روح امامان فقط یکی بوده که از بدنی به بدن دیگر منتقل میشده است. [۳]
----------
[۱]: شهرستانی، پیشین، ج۱، ص ۱۵۶.
[۲]: ر. ک: شهرستانی، پیشین، ج۱، ص۲۳۳.
[۳]: اشعری قمی، پیشین، ص۹۲.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
- اقدامات و فعالیتهای غالیان:
اشاره
غالیان زمان امام رضا (علیه السلام) برای ترویج عقاید و اندیشهها و آموزههای خود، اقداماتی انجام میدادند که مهم ترین آنها عبارت بود از:
۱. جعل حدیث
یکی از خطرناکترین اقدامات و فعالیتهای غالیان، حدیث سازی و جعل حدیث توسط آنان بوده است. در این زمینه، از یونس بن عبدالرحمن روایت شده که وی کتب و احادیثی را بر امام رضا (علیه السلام) عرضه کرده ولی امام (علیه السلام) بسیاری از آن احادیث را رد نموده و آنها را ساخته و پرداختۀ ابوالخطاب و یارانش دانسته است. [۱]
روایات فراوان نقل شده از امام رضا (علیه السلام) در مورد دروغ بستن افراد غالی بر ائمه: - که در قسمت مواضع امام (علیه السلام) خواهد آمد - نیز شاهد دیگری بر جعل حدیث توسط غالیان است. [۲]
----------
[۱]: طوسی، پیشین، صص ۴۸۹-۴۹۱، رقم ۴۰۱.
[۲]: برای نمونه ر. ک: طوسی، پیشین،، ص۵۹۱، رقم ۵۴۴.
۲. شعبده بازی
رهبران غلات برای اثبات عقاید و گفتههای خود و جذب طرفداران و پیروان بیشتر، حتی اقدام به اموری همچون شعبده بازی نموده و انجام این گونه کارها را دلیلی بر پیامبری خود دانسته و این چنین توانستند افراد بسیاری را گمراه نمایند. [۳]
۳. اباحی گری
غالیان از راه ترویج اباحی گری توانستند بسیاری از مردم کم ظرفیت و بی بند و بار را اطراف خود جمع کرده و از آنها در پیشبرد اهداف و مقاصد خود استفاده کنند. [۱]
----------
[۳]: اشعری قمی، پیشین، ص۶۳.
[۱]: صفری فروشانی، پیشین، ص۲۹۲.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
- اهداف رهبران غلات:
از مهم ترین اهداف و انگیزههایی که میتوان برای رؤسای غلات، مخصوصاً در زمان مورد بحث، برشمرد عبارتند از:
۱. دست یافتن به جاه و مقام
۲. دستیابی به پول و ثروت
۳. اباحی گری و رهایی از قیود دینی
که این هر سه مورد، درفرقۀ بشیریه مشاهده میشود؛ چرا که آنان پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) مدعی شدند که امام کاظم (علیه السلام) همان مهدی موعود است که در هنگام غیبتش، محمد بن بشیر را جانشین خود قرار داده و محمد بن بشیر پس از او امام است. [۱]
----------
[۱]: نوبختی، پیشین، ص۸۳؛ طوسی، پیشین، ص۷۷۵، رقم ۹۰۶.
همچنین رؤسای غلات، برای اینکه بتوانند خود را پیامبر معرفی نمایند، از جایگاه والای ائمه: در نزد مردم استفاده کرده وآنان را خدا میخواندند تا بتوانند خود را پیامبر این خدا معرفی کنند. محمد بن بشیر یکی از کسانی است که این ادعا را برای امام کاظم (علیه السلام) نمود و او را خدا خواند و درپی آن، با استفاده از شعبده بازی و فریب مردم، خود را پیامبر معرفی کرده و دلیل خود را نیز کارهای خارق العاده و شعبده بازی هایش ذکر کرد. [۲]
وقتی واجب الاطاعه بودن سران غلات، در نتیجۀ نبوت و امامت آنها اثبات میشد، نوبت سرازیر شدن پول و ثروت به سمت آنها میرسید. چنانکه پیروان محمد بن بشیر موظف بودند
----------
[۲]: اشعری قمی، پیشین، صص۶۲-۶۳.
که پس ازمرگ او، حقوقی که به او میپرداختند و از اموال خود به او میدادند، جهت تقرب به خداوند به جانشینان او پرداخت نمایند. [۱]
همچنین بشیریه میگفتند که هرکس در راه خدا به چیزی وصیت کند و اموالی را به ارث بگذارد، متعلق به سمیع بن محمد (پسر محمد بن بشیر) است. [۲]
اباحی گری و رهایی از قیود دینی و مذهبی، نیز از دیگر مواردی بود که رهبران غلات را به سمت این عقاید باطل میکشاند، زیرا آنان بدین گونه و با این عقاید میتوانستند بسیاری ازفرایض و بلکه همۀ آنها را نادیده بگیرند و با حلال شمردن محرمات، به خواستههای نفسانی خود برسند و همچنین از این طریق میتوانستند افراد فاسد و جاهل را به دورخود جمع کرده وبر پیروانشان بیافزایند.
غالیان، حتی برای رسیدن به خواستههای خود، گفتار ناشایستی را در حقّ امام رضا (علیه السلام) روا داشته [۳] و حتی گفته شده پیروان محمد بن بشیر بر ضد امام رضا (علیه السلام) و همۀ افراد آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اقدام کردند.
----------
[۱]: اشعری قمی، پیشین، صص ۹۱-۹۲؛ نوبختی، پیشین، ص ۸۳؛ طوسی، پیشین، ص ۷۷۵، رقم ۹۰۷.
[۲]: اشعری قمی، پیشین، ص۹۲.
[۳]: ر. ک: اشعری قمی، پیشین، ص۹۲.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
مواضع امام رضا (علیه السلام) در برابر غلات:
اشاره
با توجه به خطراتی که از ناحیۀ غالیان، متوجه اصل و کیان شیعه و تشیع بود و از همه مهم تر، رواج افکار مخرّب و منحرف توسط آنان درخصوص مسألۀ توحید، امامان شیعه: شدیدترین برخورد را در مبارزه با آنان در پیش گرفتند و در این راستا، امام رضا (علیه السلام) نیز مانند پدران بزرگوارش:، با جریان غلو و غالی گری به شدت برخورد نموده و با تمام تلاش، سعی در حذف کامل آن عقاید پلید از اذهان و تاریخ نمودند و در این راه، سختیهای زیادی را متحمل شدند.
آن حضرت (علیه السلام)، نه تنها وقتی در مدینه به سر میبرد، به پاسخگویی و مبارزه با غالیان و افکار غلو آمیز پرداخت، بلکه زمانی هم که در مرو بود، به این امر خطیر توجه داشته و در آنجا نیز به پاسخگویی و رد عقاید غالیان میپرداخت. گفتگوی مأمون با امام (علیه السلام) در مورد عده ای که در مورد ایشان غلو کرده بودند [۱] و نیز گزارش شخصی به نام یزید بن عمیر بن معاویه که به نزد آن حضرت (علیه السلام) در مرو رفته ومعنای حدیث «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الامرین» را از آن حضرت (علیه السلام) پرسیده بود [۲] که شرح بیشتر هر دو مورد یاد شده در قسمت مواضع امام (علیه السلام) خواهد آمد - حاکی از این مسأله است.
در این قسمت سعی کرده ایم تا از میان احادیث و روایات وارده، گوشه ای از تلاش امام رضا (علیه السلام) در برخورد با این فرقۀ
منحرف و منتسب به شیعه را به تصویر بکشیم و در این راه، برای تفهیم بهتر و بیشتر، برخوردها و سخنان آن حضرت (علیه السلام) را به مراحل مختلف تقسیم بندی کرده ایم.
----------
[۱]: صدوق، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، پیشین، ص۲۱۷.
[۲]: احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق سیدمحمد باقرخرسان، دارالنعمان، نجف اشراف، ۱۳۸۶ه، ج ۲، ص ۱۹۸.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۱. بیان ضرورت پرداختن به مسألۀ غالیان
امام رضا (علیه السلام) در بیانات ارزشمند خود به این مسألۀ مهم یعنی ضرورت پرداختن به غالیان توجه نموده و آن را بیان فرموده است، که در ادامه به آن موارد میپردازیم.
۱. امام رضا (علیه السلام) در ضمن حدیثی که در آن قائلان به تشبیه و جبر را کافر و مشرک میداند، در قسمتی از آن چنین میفرماید: «... الغلاۀ الذین صغروا عظمۀ الله تعالی... ». [۱]
شاید بتوان گفت که اصلی ترین انگیزه برای مطرح کردن عقیدة تشبیه یا «مانند کردن خداوند به موجودات محسوس همچون انسان»، کوچک نشان دادن عظمت خالق و خداوند در میان مردمان باشد تا آنها بتوانند به راحتی خدایی را به رهبران خود نیز نسبت دهند. [۲] از طرف دیگر با توجه به اینکه اصل و هدف تمام ادیان الهی، همانا مسألۀ توحید بوده است، پس مهم ترین علت پرداختن به مسأله غالیان، این است که آنها عظمت خدای متعال را به دلایل مختلف و با رواج افکار پلید خود، کوچک کرده اند و در واقع اصلی ترین و اساسی ترین پایة دین که همانا مسألۀ توحید است را با افکار پوچ و واهی خود، مورد هدف قرار داده اند.
۲. جلوگیری از گمراه شدن و انحراف شیعیان و به خصوص جوانان؛ از آنجا که جوانان آمادگی بیشتری برای پذیرفتن هر مطلبی را دارند و قلب و روحشان، زود تحت تأثیر افکار و افعال اعم از مثبت و منفی قرار میگیرد، پس خطرغالیان برای از راه به در کردن و گمراه کردن این قشر، بیشتر است و با توجه به اینکه جوان، سرمایة هر ملّت و مملکت و سازندة فردای آن میباشد، پس باید توجه ویژه ای را به آنان مبذول داشت تا در دام شیاطین گرفتار نشوند و با این کار، آیندة آن ملت و مملکت و آن دین و مذهب را بیمه نمود؛ از این رو امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «از غُلات، نسبت به جوانان خود برحذر باشید که مبادا آنان را فاسد سازند». [۱]
از امام رضا (علیه السلام) نیز روایات متعددی مبنی بر منع معاشرت با غلات نقل شده، و از آن جمله در جایی ضمن بیان سرانجام و عاقبت محمد بن فرات و کسانی که بر ائمه: دروغ میبستند، علت ذکر این سخنان را فقط دوری و زنهار دادن اصحابش از محمد بن فرات و امر آنها به لعن و بیزاری جستن از او دانسته است.
«یا یونس [بن عبدالرحمن] انما قلت ذلک لتحذر عنه أصحابی و تأمرهم بلعنه و البراءۀ منه فإن الله بریء منه»؛ [۲]
ای یونس! این سخن را فقط از آن جهت به تو گفتم که اصحابم را از او (محمد بن فرات) زنهار دهی و آنها را به لعن او امر کنی و به بیزاری از او واداری، چرا که خداوند از او بیزار است.
۳. جلوگیری از بدنام شدن و تکفیر شیعیان نزد مردم؛ غالیان با
----------
[۱]: مجلسی، پیشین، ج۲۵، ص ۲۶۶.
[۲]: جمعی از نویسندگان، آشنایی با فرق تشیع، پیشین، ص ۱۶۲.
[۱]: مجلسی، پیشین، ص ۲۶۵.
[۲]: طوسی، پیشین، ص ۸۲۹، رقم ۱۰۴۷.
نامیدن و جا زدن خود به نام شیعه و بیان عقاید بی پایه و اساس و غیر منطقی خود نزد سایر مردم و به خصوص مخالفان و دشمنان شیعه، باعث میشوند که مردم نسبت به شیعیان بدبین شده و آنها را تکفیر کرده و از خود برانند و به ویژه این مسأله موجب سوء استفادۀ مخالفان و معاندان شیعه و نیز گروههای سودجوی دیگر میشود. امام رضا (علیه السلام) ضمن حدیثی در این مورد فرمود:
«مخالفان و دشمنان ما سه دسته اخبار و روایات در فضایل ما جعل کرده اند: ۱. غلو (دربارة ما)، ۲. تقصیرو کوتاهی در امر ما و ۳. بدگویی آشکار از دشمنان ما. پس هرگاه مردم غلوّ را دربارة ما بشنوند، شیعیان ما را تکفیر کرده، آنان را معتقد به ربوبیت ما خواهند خواند... ». [۱]
----------
[۱]: صدوق، پیشین، ج۲، ص۲۷۲؛ مجلسی، پیشین، ج ۲۶، ص ۲۳۹.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
[۲]: طبرسی، پیشین، ص ۲۳۳.
[۳]: طبرسی، پیشین، ص ۲۳۴.
[۱]: ر. ک: صدوق، الإعتقادات، تحقیق عصام عبدالسید، مندرج در سلسله مؤلفات الشیخ المفید (۵)، الطبعۀ الثانیۀ، دارالمفید، بیروت، ۱۴۱۴ ه، ص ۱۰۰؛ مجلسی، پیشین، ص ۳۴۳.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۳. ردّ عقاید غالیان و بیان عقاید صحیح
امام رضا (علیه السلام)، پس از اینکه مردم را با عقاید پوچ و فاسد غالیان آشنا مینماید، سپس آن عقاید را با دلایل محکم رد کرده و عقاید صحیح را بیان و اثبات مینماید.
چنانکه وقتی از آن حضرت (علیه السلام) در مورد تفویض سؤال شد، آن حضرت (علیه السلام) فرمود که خدای تبارک و تعالی امر دین را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) واگذار کرد و فرمود: « هر آنچه را پیامبر برای شما آورده (و به آن امرکرده) اخذ کنید و آنچه از آن نهی کرده، از آن
بپرهیزید. » [۱] اما خلقت و رزق و روزی، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) واگذار نشده است. امام (علیه السلام) در ادامه به توضیح این مطلب و تنزیه خداوند متعال از شرک میپردازد. [۲] به طوریکه مشاهده میشود، در اینجا امام (علیه السلام) به تبیین مسألۀ تفویض و معنای صحیح آن پرداخته است.
امام رضا (علیه السلام) حتی در دعایی که میخواند، به رد عقاید غلط غالیان، و انزجار و بیزاری از آن عقاید و نیز به بیان عقاید صحیح میپردازد. ایشان در دعای خود با کمال تواضع و خشوع در مقابل خداوند، اظهار و ابراز بندگی نموده و خود و پدرانش: را مخلوق پروردگار یکتا دانسته وطرح هرگونه الوهیت و ربوبیت برای غیر خدا را به شدت رد کرده و امر آفرینش و رزق و روزی و هرگونه حول و قوه و قدرتی را فقط مخصوص خداوند متعال ذکر میکند. [۳]
----------
[۱]: سوره حشر (۵۹)، آیه ۷.
[۲]: صدوق، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، پیشین، ص ۲۱۹.
[۳]: ر. ک: صدوق، الأعتقادات، پیشین، صص ۹۹ ۱۰۰؛ مجلسی، پیشین، ص ۳۴۳.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۴. بیان علل غلو و عاقبت غالی
شاید بتوان مهم ترین علت غلو را جهل و نادانی و کم ظرفیتی غلات دانست. چنانکه وقتی شخصی علت خدادانستن امام علی (علیه السلام) را توسط عده ای، معجزات آن حضرت (علیه السلام) بیان کرد، [۴] امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به او، در قسمتی از بیاناتش به این مطلب اشاره نموده و میفرماید:
«این گمراهان کافر چیزی جز از ناحیة جهل خود، به اندازة نفوس
----------
[۴]: مجلسی، پیشین، ص ۲۷۶.
خود نیاوردند تا اینکه تعجبشان از آن امور (معجزات) شدت یافت [از دیدن معجزات به شدت تعجب کردند] و تعظیمشان به خاطر آن امور (معجزات) بسیار شد [به خاطر اموری که از آنها پدید آمد، آنها (ائمه: ) را بسیار بزرگ شمردند. ]». [۱]
چنانچه در این حدیث شریف ملاحظه میشود، عقل و درک غلات، تحمل دیدن معجزات را نداشته و این جهل و نادانی و کم ظرفیتی، آنان را به غلو گرفتار نموده است.
در مورد عاقبت کارغالی؛ مورد لعن و نفرین شدید خدا و ائمه: قرار گرفتن، [۲] چشیدنِ داغی آهن، [۳] گر فتار شدن در هاویه، [۴] و همنشینی غلات با فرعون و آل فرعون در شدیدترین و بدترین عذابها [۵] از جمله عواقب و نتایج اعمال غالیان برشمرده شده است.
----------
[۱]: طبرسی، پیشین، ص ۲۳۲؛ مجلسی، پیشین.
[۲]: برای نمونه، ر. ک: طوسی، پیشین، ص ۶۵۸، رقم ۶۷۳؛ مجلسی، پیشین، ص ۲۶۴.
[۳]: طوسی، پیشین، ص ۵۹۱، رقم ۵۴۴ و ص ۸۲۹، رقمهای ۱۰۴۷ و ۱۰۴۸.
[۴]: مجلسی، پیشین؛ «هاویه همان آتش سوزنده و گدازندة [جهنم] است». قرآن مجید، القارعه (۱۰۱)، آیه ۱۱.
[۵]: طوسی، پیشین، ص ۶۵۸، رقم ۶۷۳؛ مجلسی، پیشین.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۵. ردّ برخی از احادیث و بیان چگونگی تشخیص احادیث صحیح از سقیم
غلات در راه رسیدن به اهداف پلید خود و نیز برای مشروع جلوه دادن افکار و عقاید پوچ و باطل خود از هیچ کاری رویگردان نبودند و در این مسیر، حتی از جعل احادیث چه در سلسله سند و چه در محتوا فروگذار نکردند. امام رضا (علیه السلام) در ضمن
سخنان خود به این مطلب اشاره کرده و توطئههای غلات را آشکار نموده، به طوری که برای نمونه از یونس بن عبدالرحمن نقل شده که وی به عراق سفر کرده بوده و در آنجا با تعداد زیادی از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) ملاقات کرده و از آنان حدیث شنیده و کتاب هایشان را گرفته بوده است. ولی زمانی که آن کتب را بر امام رضا (علیه السلام) عرضه کرده، امام (علیه السلام) اینکه بسیاری از آن احادیث از احادیث امام صادق (علیه السلام) باشد را انکار و رد نموده و فرموده است: همانا ابوالخطاب بر امام صادق (علیه السلام) دروغ میبست. خدا ابوالخطاب و یارانش را لعنت کند که این احادیث را تا امروز در کتب اصحاب امام صادق (علیه السلام) به صورت مخفیانه وارد میکنند. [۱] سپس حضرت امام رضا (علیه السلام) برای ایجاد قدرت شناخت حق از باطل و چگونگی تشخیص و تمییز احادیث صحیح از سقیم و ساختگی،
----------
[۱]: شدت توطئة غلات، چنان پیش رفته بود که شخصیت ژرفنگری مثل یونس بن عبدالرحمن، نیز در ابتدا تحت تأثیر این احادیث قرار گرفته و آنها را جمع آوری میکند. اما در درونش نوعی شک و شبهه باقی میماند که برای از بین بردن آن، به امام (علیه السلام) مراجعه کرده و آن احادیث را بر آن حضرت (علیه السلام) عرضه میکند. (صفری فروشانی، غالیان، پیشین، ص ۳۳۲).
قواعدی را بیان فرمود که بدین شرح است: پس آنچه مخالف قرآن است و به ما نسبت داده میشود قبول نکنید، زیرا اگر ما سخن و حدیثی بگوییم، موافق با قرآن و سنت است. ما از قول خدا و رسولش حدیث میگوییم و هیچ گاه نمی گوییم: قال فلان و فلان، تا موجب تناقض در کلام ما بشود. همانا سخنان آخرین ما، مانند سخنان اولین ماست و کلام اولین ما تصدیق کنندة کلام آخرین ماست. پس هرگاه حدیثی را نزد شما آوردند که با این گفتهها مخالف بود، آن را به آورنده اش رد کنید و
بگویید: تو به آنچه آورده ای، آگاه تری؛ چرا که با هر گفته ای از ما حقیقتی است و بر آن نوری، پس هر گفته ای که حقیقتی با آن نیست و نوری ندارد از گفتههای شیطان است. [۱]
----------
[۱]: طوسی، پیشین، صص ۴۸۹ ۴۹۱، رقم ۴۰۱.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۶. اظهار تنفر و بیزاری از غلات و لعن آنها
امام رضا (علیه السلام) به مناسبتهای مختلف از جمله در دعاهای خود، در هنگام حضور یارانش و در پاسخ به سؤالات آنها و نیز در برخورد و گفتگو با غالیان و دیگر افراد، همواره از غالیان بیزاری جسته و آنها را لعن مینمود، که از آنجا که گوشه ای از این روایات را قبلاً ذیل موارد دیگر آورده ایم، به ذکر دو نمونه در اینجا بسنده میکنیم؛
۱. امام (علیه السلام) در برخورد با یکی از غالیانی که گفتار باطل و منحرف یونس بن ظبیان را در نزد امام (علیه السلام) بیان میکرد، بسیار غضبناک شد و فرمود: «از نزد من بیرون برو که خدا تو را و کسی که این حدیث را برای تو گفت و نیز یونس بن ظبیان را هزار مرتبه لعنت کند که در پی هر لعنتی، هزار لعنت باشد و هر لعنتی از این لعنتها تو را به قعر جهنم فرو برد... ». [۲]
۲. زمانی که مأمون به امام رضا (علیه السلام) گفت: به من خبر رسیده است که قومی در مورد شما غلو و از حد تجاوز کرده اند. امام (علیه السلام) با استناد به آیات و روایات از این افراد بیزاری جسته و در پایان میفرماید:
«... کسی که برای پیامبران، ادعای خدایی کند یا برای ائمه،
----------
[۲]: طوسی، پیشین، ص ۶۵۸، رقم ۶۷۳؛ مجلسی، پیشین، ص ۲۶۴.
ادعای خدایی یا نبوت یا برای غیر ائمه ادعای امامت کند، پس ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم». [۱]
----------
[۱]: صدوق، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، پیشین، ص ۲۱۷.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۷. فرمان قطع رابطة همه جانبه با غلات
امام رضا (علیه السلام) هرگونه ارتباطی با غلات را به شدت نهی و رد کرده و چنانکه دیدیم اصحابش را به لعن و بیزاری از آنها واداشته، [۲] تا جایی که هرگونه رابطه ای با غلات چه مثبت و چه منفی را در جهت یاری یا مخالفت با اهل بیت: بیان کرده و یاری دادن آنان (غلات) را حتی با کوچکترین کلمه ای موجب خروج از ولایت خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت: دانسته است. اینگونه تحریم شدید، بیانگر میزان خطر غالیان برای شیعه و تشیع بوده و میباشد. در ادامه روایاتی از امام رضا (علیه السلام) را در این باره میآوریم؛
۱. «... با ایشان (غلات) ننشینید و تصدیق قول ایشان نکنید و از ایشان بیزاری جویید که خداوند از ایشان بیزار است». [۳]
۲. «هرکس که با آنها (غلات و مفوضه) بنشیند، یا با آنها مخلوط شود، یا با آنها بخورد، یا با آنها بیاشامد، یا با آنها وصلت کند، یا به آنان همسر دهد، یا از آنان همسر برگزیند، یا امین آنان شود، یا آنان را بر امانتی، امین گرداند، یا گفتارشان را تصدیق کند، یا به کوچکترین کلمه ای آنها را یاری کند، از ولایت خداوند عزوجل و ولایت پیامبر«ص» و ولایت ما اهل بیت خارج
شده است». [۱]
چنانکه ملاحظه میشود، آن حضرت (علیه السلام) به تمام موارد باجزئیات آن اشاره فرموده، مثلاً پس از تحریم وصلت کردن با آنها، دوباره به اینکه به آنان همسر ندهند یا از آنان همسر اختیار نکنند، پرداخته است که این نشانگر تأکید و شدت اهمیت مسأله میباشد.
۳. امام رضا (علیه السلام) در ضمن حدیثی، غلات را در جهت مخالف اهل بیت: قرار داده و میفرماید:
«... هرکس آنان را دوست بدارد، ما را دشمن داشته وهرکس آنان را دشمن بدارد، ما را دوست داشته است، و هرکه با آنان دوستی نماید با ما دشمنی کرده، و هرکه با آنان دشمنی کند باما دوستی نموده است. هرکس با ایشان رابطه برقرار کند با ما قطع رابطه کرده و هرکه با آنان قطع رابطه کند، با ما مرتبط شده است. هرکس به ایشان بدی کند به ما نیکی کرده و هرکس به آنان نیکی کند به ما بدی کرده. هرکس ایشان را گرامی بدارد، به ما اهانت کرده و هرکس به ایشان اهانت کند، ما را احترام نموده، هرکس ایشان را قبول کند ما را رد کرده و هرکس ایشان را رد کند ما را قبول کرده است. هرکس که به آنان احسان کند به ما بدی کرده و هرکس به آنان بدی کند به ما احسان نموده، هرکس آنان را تصدیق کند ما را تکذیب کرده و هرکس که آنان را تکذیب کند ما را تصدیق نموده است و هرکس که به آنان عطا کند ما را محروم کرده و هرکس آنان را محروم کند، به ما عطا نموده است. ای پسر خالد! کسی که شیعة ماست، نباید از میان آنان برای خود دوست و یاوری بگیرد». [۲]
----------
[۲]: ر. ک: طوسی، پیشین، ص ۸۲۹، رقم ۱۰۴۷.
[۳]: صدوق، پیشین، ص ۲۱۹؛ مجلسی، پیشین، ص ۲۷۳.
[۱]: صدوق، پیشین، مجلسی، پیشین، صص ۲۷۳ و ۳۲۸.
[۲]: . طبرسی، پیشین، ص ۱۹۹.
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357
دام انحراف، بیمه نمودند.
به امید آنکه از پیروان و رهروان واقعی آن امام رئوف (علیه السلام) باشیم.
«والسلام»
#فرقه_های_درون_شیعی
✍نعمت الله صفری
https://eitaa.com/zandahlm1357