#معامله_با_یک_نوجوان!
در ارتفاعات سخت کردستان بودیم که به ما اطلاع دادند #شهید مدنی برای بازدید منطقه به محل استقرار ما می آید. هنگام بازدید ، رزمنده نوجوانی جلو آمد و با حیایی خاص بعد از سلام و احوال پرسی گفت:
الآن نه روز است که آب پیدا نکردیم و نمازهایم را با تیمّم خوانده ام ، تکلیف نمازهای من چه می شود؟
شهید مدنی وقتی نگرانی او را دیدند در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، گفتند: حاضری یک #معامله با من انجام بدی؟ آن رزمنده گفت: چه معامله ای؟
شهید مدنی فرمودند: من حاضرم تمام عبادت هایم را به تو بدهم و در عوض تو این نه روز نمازت را به من بدهی
به نقل از: ماهنامه جانباز ، شماره ۱۰۵ ، گوینده #خاطره : آقای علیرضا زوّاره
https://eitaa.com/zandahlm1357