eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.3هزار دنبال‌کننده
45.6هزار عکس
32.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 عجیب‌بودن موضوع «گناه» در چیست؟ 🔘 آیا موضوع گناه و توبه، شدت محبت خدا به بندگانش را نمی‌رساند؟! 🔻 (ج۱) - ۱ 🔸در این عالمی که خدا همه‌چیز را منظم و دقیق آفریده است، به انسان اراده و اختیار و آزادی هم داده است، لذا انسان گاهی اشتباه می‌کند و خلافی را انجام می‌دهد که به ضرر خودش است. 🔸وقتی ما گناهی انجام می‌دهیم، بر اساس قوانین و نظم عالم هستی، عوارض و آثار منفیِ آن کار، به سمت ما می‌آید. اما عجیب این است که خدا اسم این را «معصیت» گذاشته و می‌فرماید: «مرا نافرمانی کردید!» درحالی‌که ما به خودمان ظلم کردیم و ضربه زدیم، یعنی وقتی ما به خودمان ضربه می‌زنیم، خدا به خودش می‌گیرد و ناراحت می‌شود! 🔸وقتی ما بیمار می‌شویم و به نسخۀ پزشک عمل نمی‌کنیم، لازم نیست از پزشک عذرخواهی کنیم؛ چون به ضررِ خودمان کار کرده‌ایم نه به ضرر او! همچنین وقتی یک گناهی انجام می‌دهیم، در واقع برای خودِ ما عوارض و آثار منفی دارد، اما خدا می‌فرماید: «بیا از این کار، توبه کن و از من عذرخواهی کن!» 🔸 خدا در زندگی ما، خودش را وسط آورده و می‌گوید: کارهایی که به نفع تو باشد، من به تو دستور می‌دهم! اگر انجام ندهی نافرمانیِ مرا کرده‌ای! اگر گناه کنی و به خودت ضربه بزنی، من از تو ناراحت می‌شوم! انگار خدا دارد می‌گوید: «به‌خاطر من، این کارها را انجام نده و به خودت ضربه نزن!» آیا این، شدت محبت خدا به بندگانش را نمی‌رساند؟! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۱۶ 👈🏻متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5433
🔘 سه دلیل برای این‌همه اصرار خدا به گناه‌نکردنِ ما 🔻 (ج۲) - ۱ 🔸چرا اشتباه یا خطایی که به ضرر خودمان است، خداوند اسمش را «گناه» گذاشته، آن را به «فرمان دینی» تبدیل کرده و برایش ثواب و عقاب قرار داده است؟ علاوه بر اینکه این نشان‌دهندۀ شدت محبت خدا به بندگان است؛ می‌توان چند دلیل برایش ذکر کرد: 🔸اول اینکه اگر خدا انسان را رها کند، انسان از سر تنبلی و راحت‌طلبی، خودش دنبال نفع خودش نمی‌رود یا نمی‌فهمد نفع و ضررش در چیست یا با منافع خودش بازی می‌کند، لذا خدا وارد می‌شود و به ما فرمان می‌دهد بلکه با فرمان او راه بیفتیم! 🔸دوم اینکه ما غالباً منافع بلندمدت خودمان را نمی‌بینیم، لذا خداوند برای رسیدنِ ما به این منافع، به ما فرمان می‌دهد و برایش ثواب و عقاب می‌گذارد، چون انسان برای منافع کوتاه‌مدت خودش هم به‌سختی انگیزه‌مند می‌شود و همّت می‌کند چه رسد به منافع بلندمدتِ خودش! 🔸سوم اینکه خدا وقتی می‌بیند بنده‌اش شروع به پرستش او کرده، به او می‌فرماید: «به خاطر من، این گناه را که به ضررِ خودت تمام می‌شود، انجام نده!» یعنی خدا حسّ پرستش ما را واسطه قرار می‌دهد تا ما به ضرر خودمان کاری انجام ندهیم! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۱۷ https://eitaa.com/zandahlm1357
🔘قدم اول برای شناخت گناه چیست؟ 🔘گناه به ضرر انسان است؛ چه دین‌دار باشد چه بی‌دین! 🔻 (ج۲) - ۲ 🔸دین‌داری باید طوری باشد که بتواند برای انسان، هیجان‌انگیز و لذت‌بخش باشد، اما موانعی وجود دارد که موجب می‌شود ما از دین‌داری لذتِ کافی نبریم؛ یکی از این موانع، تصورات غلط ما از دین است. 🔸یکی از موضوعات دینی که نسبت به آن، تصورات ناصوابی وجود دارد، موضوع گناه است. خیلی‌ها تصور می‌کنند گناه فی‌نفسه کارِ بدی نیست و ضرری برایشان ندارد؛ فقط خدا را ناراحت می‌کند! این یک تلقیِ غلط از گناه است که باید تغییر کند. 🔸برخی هم تصور می‌کنند که افراد مؤمن و معتقد، با خدا قرار گذاشته‌اند که او را نافرمانی نکنند، آن‌وقت اگر رفتار غلطی از آنها سر بزند، اسمش می‌شود «گناه!» ولی اگر ما خارج از دین باشیم، این رفتار، فی‌نفسه کارِ اشتباهی نیست و ضرری ندارد! 🔸قدم اول، برای شناخت گناه این است که بدانیم: گناه یعنی خطای انسان که این خطا به ضرر خودش است؛ چه دین داشته باشد، چه نداشته باشد! آدم دین‌دار یا بی‌دین، اگر با ساتور، انگشت خودش را بزند، قطع می‌شود و این ربطی به دین و اعتقاد آدم ندارد! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۱۷ https://eitaa.com/zandahlm1357
🔘چرا علی(ع) در مناجاتش این‌قدر بحث گناه را وسط می‌کشد؟ 🔘چالش اصلی رابطۀ عبد و مولا «فرمان مولا» و «استغفار عبد» است 🔻 (ج۳) - ۱ 🔸در کنار همۀ روابطی که در این عالم وجود دارد (مثل رابطۀ زوجیّت و همسری، رابطۀ پدر و فرزندی و...) یک رابطه‌ای هست به نام «رابطۀ عبد و مولا» که اتفاقاً عاشقانه‌ترین رابطه است! مولا، مقتدر و بی‌نیاز و خالق عالم است و عبد، مظهر وابستگی و نقص و نیاز! 🔸در هر رابطۀ عاشقانه‌ای یک چالشی هست، چالش رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا هم این است که مولا فرمان بدهد و عبد نتواند حق آن را به‌جا بیاورید یا معصیت کند و بعد بگوید «ببخشید!» همین می‌شود بهانۀ عشق‌بازی عبد با مولای خود. 🔸وقتی به مناجات علی(ع) نگاه کنیم، می‌بینیم که حضرت انگار دنبال بهانه می‌گردد تا دربارۀ گناه با خدا صحبت کند! ما که گنهکار هستیم، دوست نداریم درِ خانۀ خدا زیاد از گناهانمان حرف بزنیم، اما علی(ع) که گناهی نکرده، این‌قدر بحث گناه را وسط می‌کشد! مگر چه لذتی در سخن‌گفتن از گناه در مناجات با خدا هست؟ 🔸در رابطۀ بین عبد و مولا، شیرین‌ترین گفتگو از جانب مولا «فرمان‌دادن» است و از جانب عبد «چَشم‌گفتن و عذرخواهی‌کردن» است. اگر این رابطه را نفهمیم، زیبایی این عذرخواهی و صحبت‌کردن سرِ معصیت و نافرمانی خدا را نمی‌فهمیم. 🔸چالش اصلی رابطۀ عبد و مولا «فرمان‌دادن مولا» و «عذرخواهی عبد» است. به‌همین دلیل، اولیاء خدا در مناجات‌های خودشان موضوع گناه و جهنم را رها نمی‌کنند و مدام به استغفار می‌پردازند. 🔸کسانی که زیبایی رابطۀ عبد و مولا را درک می‌کنند، عاشق استغفار هستند؛ اینها بدون معصیت هم استغفار می‌کنند و خدا هم عاشق استغفار بندۀ خودش است؛ گاهی بیشتر از طاعتِ بنده! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۱۸
🔘گفتگوی عاشقانۀ عبد و مولا چگونه شکل می‌گیرد؟ 🔘تا آخر عمر می‌توانی سرِ گناه خودت با خدا مناجات کنی و لذت ببری! 🔻 (ج۳) - ۲ 🔸رابطۀ خدا با موجودات دیگر مثل حیوانات، در این است که آنها را خلق می‌کند و به آنها رزق می‌دهد. ولی ما «عبد» هستیم و اصل رابطۀ خدا با ما سرِ «طاعت و معصیت» است. پس وقتی درِ خانۀ خدا می‌رویم، فقط دربارۀ رزق صحبت نکنیم بلکه بیشتر دربارۀ اصل رابطۀ خودمان حرف بزنیم. 🔸رابطۀ عبد و مولا سرِ این است که مولا فرمان بدهد و عبد انجام بدهد. ولی معمولاً ما هرچقدر هم مراقبت کنیم، باز چند تا از فرمان‌های خدا از زیر دستمان در می‌رود. اینجاست که چالش اصلی رابطۀ عبد و مولا پدید می‌آید و عبد و مولا موضوعی برای گپ‌زدن و گفتگوی عاشقانه پیدا می‌کنند. 🔸عبد و مولا مدام دارند سرِ موضوع «گناه» با هم حرف می‌زنند. این راز رابطۀ عبد و مولاست! عبد می‌گوید «خدایا مرا ببخش! گفته بودی این کار را انجام ندهم، ولی من دقت نکردم...» و خدا هم می‌بخشد. 🔸اصلاً خدا مولا شده است تا ببخشد! خدا فرمان می‌دهد ولی ما نمی‌توانیم همۀ فرمان‌های خدا را درست اجرا کنیم، لذا باید عذرخواهی کنیم و خدا هم این حالت بنده‌اش را دوست دارد(إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ) 🔸این‌قدر ناامید نباشید از اینکه گاهی گناه می‌کنید! این‌قدر خودتان را در اثر چندتا معصیت دچار یأس نکنید، بلکه وارد رابطۀ عبد و مولا بشوید که با استغفار از گناه، بابش به روی شما باز شده است. این یک فرصت طلایی است و شما می‌توانید تا آخر عمر، سرِ گناه خودتان با خدا صحبت کنید! 🔸حتی وقتی خدا گناهت را بخشید، باز هم می‌توانی هر شب به‌صورت‌های مختلف دربارۀ گناهت با خدا مناجات کنی؛ مثلاً یک‌بار بگو «من که این گناه را کردم، تو را یادم رفته بود» یک‌بار بگو «من که این گناه را کردم، نعمت‌های تو را یادم رفته بود» یک‌بار بگو «اگر مرا ببخشی من از شرمندگی چه‌کار کنم؟» 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۱۸
🔘من چرا نباید این گناه را انجام بدهم؟ 🔘عمیق‌بودن دین را برای خودت جا بینداز تا راحت دین‌داری کنی 🔻 (ج۵) - ۲ 🔸چرا ما این‌قدر باید وقت صرف کنیم تا نسبت به دین‌داری متقاعد بشویم؟ آیا دین‌ خیلی تلخ یا سخت است؟ دین نه تلخ است، نه سخت؛ بلکه عمیق است! این‌طور نیست که دین مقولۀ سختی باشد و فقط به‌درد یک گروه یا یک تیپ‌های خاصی بخورد! 🔸دین به نیازهای عمیق بشر اشاره دارد؛ نیازهایی که معمولاً انسان به آنها پی نبرده است. ضمن اینکه دین با برخی از نیازهای سطحی بشر مقابله می‌کند (مثل پرهیز از آب و غذا هنگام روزه) لذا انسان‌ها به سادگی برای دین‌داری متقاعد نمی‌شوند. 🔸هرکسی می‌خواهد راحت دین‌داری کند باید عمیق‌بودن دین را بفهمد و برای خودش جا بیندازد. البته منظور از «فهم دین» بسیاری از این آموزش‌های دینی در مدرسه و دانشگاه نیست! منظور این است که «آدم متقاعد بشود این کار، گناه است و نباید انجامش بدهد!» 🔸اینکه برای شما لیست کنند «اینها گناه است و اینها کارهای خوب است...» این فهم عمیق از دین نیست! محور فهم عمیق از دین، این است که «من متقاعد بشوم گناه نکنم» و اینکه چرا نباید گناه کنم؟ چرا خدا به من دستور داده و گناه و ثواب گذاشته است؟ 🔸متقاعدکردن انسان برای ترک گناه، کار سختی است، چون اولاً ترک گناه مربوط می‌شود به یک نیاز عمیق انسان و تو نیاز عمیقت را به‌سادگی درک نمی‌کنی که متقاعد بشوی گناه نکنی. 🔸ثانیاً برای ترک گناه باید در مقابل یک نیاز سطحی خودت بایستی و تو به‌سادگی نمی‌توانی از نیاز سطحی خودت چشم‌پوشی کنی، مگر اینکه عمیقاً بفهمی این کار به نفع خودت است! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۰
🔘چرا نسبت به دین، این‌قدر تمسخر و استهزاء انجام می‌گیرد؟ 🔘دین یک امر عمیق است؛ عقل‌های اندک، آن‌را نمی‌فهمند لذا مسخره می‌کنند 🔻 (ج۵) - ۱ 🔸اولاً چرا دین این‌قدر نیاز به تبلیغ و تبیین دارد؟ ثانیاً چرا نسبت به دین بیش از هر مقولۀ دیگری در جامعۀ بشری؛ تمسخر و استهزاء انجام می‌گیرد؟ چرا بعضی‌ها حرف‌های دینی را مسخره می‌کنند و گاهی دین‌داران را نادان یا غیرعاقل تلقی می‌کنند؟ 🔸پاسخ هر دو سؤال، این است که «دین یک امر عمیق است» چون دستورات دین برای انسان است و انسان یک موجود عمیق با نیازهای پیچیده و پنهان است که بسیاری از این نیازهای خودش را نمی‌بیند. لذا وقتی دین می‌خواهد به نیازهای پنهان انسان پاسخ دهد، به‌سادگی درک نمی‌شود و نیاز به تبیین و تبلیغ دارد. 🔸دستورات دینی بسیار ژرف و پیچیده هستند لذا افراد سطحی‌نگر و عقل‌های اندک و کوچک، دستورات دین را نمی‌فهمند و ممکن است آنها را غیرعاقلانه تلقی کرده و حتی آنها را مضر به حال بشریت تشخیص بدهند! کمااینکه بعضی‌ها روزه را مضر می‌دانستند! 🔸دین مقولۀ بسیار هوشمندانه‌ای است لذا آدم‌های باهوش دین‌داری می‌کنند. یک‌روزی خواهد رسید که در جامعۀ بشری هرکسی دین‌داری کند می‌گویند «عجب آدم باهوشی است!» و هر کسی بی‌دین باشد می‌گویند «عجب آدم نادانی است!» این کلام قرآن است: چه کسی از دین دور می‌شود، جز آدم نادان! (...إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ؛ بقره/۱۳۰) 🔸دین چون حرف‌های عمیق می‌زند، گاهی تنها می‌ماند، مثل آدم عاقل که وقتی در میان جمعی از سفهاء قرار بگیرد، معمولاً تنها می‌ماند و حرفش را نمی‌فهمند و حتی او را مسخره می‌کنند! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۰
🔘قدم اول برای متقاعدشدن به ترک گناه چیست؟ 🔘اول باید بپذیری «با برنامه زندگی کنی» 🔻 (ج۶) - ۱ 🔸یک انسان را چگونه می‌شود متقاعد کرد به اینکه گناه نکند؟ انسان در مسیر متقاعدشدن به ترک گناه، چه مراحلی را باید طی کند؟ 🔸قدم اول برای متقاعد‌کردن انسان‌ها به ترک گناه، این است که افراد را اهل برنامه‌ریزی، تدبیر، دقت در رفتار و «منظم» بار بیاورید. 🔸در دوران دبستان (۷ تا ۱۴سالگی) اول باید این را برای بچه‌ها جابیندازید که «ما برای اینکه بتوانیم زندگی خودمان را اداره کنیم باید برنامه‌ریزی و نظم داشته باشیم» باید جا بیندازید که زندگی تصادفاً اداره نمی‌شود و برای رسیدن به هر منفعتی نیاز به تدبیر و تلاش منظم داریم. 🔸کسی که اهلِ «با برنامه زندگی کردن» نشده است و همیشه موجودی منفعل بوده و مدام او را-با تشویق و تنبیه و تهدید- به انجام کارها وادارش کرده‌اند، چنین انسانی نمی‌تواند دین‌دار خوبی باشد. 🔸تا وقتی این برای کسی جا نیفتاده باشد که «بدون برنامه و تدبیر، نمی‌شود زندگی کرد» شما اگر خدا را هم برایش جابیندازید، اثری ندارد؛ او نمی‌تواند خدا را اطاعت کند، لذا کم‌کم زیرآبِ خدا را می‌زند؛ چون برایش زور دارد که به او دستور بدهند. 🔸کسی که با برنامه و منظم زندگی نمی‌کند، وقتی می‌بیند یک کسی می‌خواهد او را منظم کند، قبول نمی‌کند. آدم بی‌برنامه و منفعل، حاضر نیست ضابطه‌مند بشود؛ حالا چه خدا این ضابطه را از او بخواهد چه غیر خدا! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۱
🔘بچه‌ام نماز نمی‌خواند؛ چه‌کار کنم؟ 🔘ادب به او یاد داده‌ای؟! 🔻 (ج۶) - ۲ 🔸بعضی‌ها می‌پرسند: «بچه‌ام نماز نمی‌خواند، چه‌کار کنم که نماز بخواند؟» در پاسخ می‌گوییم: شما عنصر کلیدی و حیاتی زندگی بچه‌ات را-که همان «ادب» است- به او یاد داده‌ای؟ 🔸اگر بی‌ادب(بدون رعایت آداب) غذا بخوریم، بی‌ادب سلام‌علیک کنیم، بی‌ادب بخوابیم، بی‌ادب بیدار شویم، بی‌ادب راه برویم، بی‌ادب لباس بپوشیم و... در این صورت نمی‌توان انتظار داشت که بچۀ ما نمازخوان بشود! 🔸اگر توانستی بچه‌ات را باادب بار بیاوری، برای آدم باادب، اضافه‌کردن یکی دوتا ادب در بین آداب دیگر، سخت نیست. آدمِ باادبی که نسبت به همسایه، آداب را رعایت می‌کند، در مورد خوابیدن و بیدارشدن و... هم یک‌سری آداب را رعایت می‌کند، حالا اگر یک ادبِ دیگر هم به آن اضافه کنید، اجرا می‌کند و برایش سخت نیست (نماز هم درواقع «ادب نسبت به خداوند» است) 🔸بچه‌ای که نمازخواندن برایش سخت است، انگار در آن خانه، ادب نیست! مهربانی هست، خشم هست، اعتقاد به خدا هست، معنویت هست... اما ادب نیست! ۹علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۱
🔘کسی که اهل برنامه نیست، روحش آمادگی دین‌داری ندارد 🔘دین مال آدم‌های اهل برنامه است 🔻 (ج۷) - ۱ 🔸دستورات دینی غالباً با برنامه است؛ زمان دارد، شیوه دارد، ادب و آداب دارد! آدم دین‌دار، باید در مسائل مالی هم برنامه‌ریزی دقیق داشته باشد؛ باید حساب دخل و خرج خودش را داشته باشد. اگر بخواهی دین‌دار باشی حتماً باید اهل برنامه و حساب و کتاب باشی. 🔸اگر در یک مدرسه‌ای بچه‌ها را «اهل برنامه» بار نمی‌آورند و تحمل بچه‌ها برای برنامه‌داشتن، کم است و حتی دیپلم گرفته‌اند اما برنامه‌ریز نشده‌اند، دیگر در این مدرسه هرچه قرآن و روایت و دعا هم یاد بدهند، این مدرسه اسلامی نیست، خیال‌تان راحت! 🔸کسی که اهل برنامه نباشد، اگر نماز هم بخواند، به این نمازخواندنش شک می‌کنیم؛ چون معلوم نیست روی چه حسابی دارد نماز می‌خواند؟ این فرد، نتوانسته روح خودش را منظم کند. لذا احتمال می‌دهیم او یک‌روز-مثل فنری که جمع شده و رها می‌شود- از دین بیرون برود، چون روحش آمادگی دین‌داری ندارد و اساساً آدم منظم و بابرنامه‌ای نیست. 🔸 آدمی که برنامه‌پذیر نیست، بلکه برنامه‌گریز است، اگر به‌هر دلیلی، طبق برنامه عمل کند، از این لحظه‌هایی که دارد به برنامه عمل می‌کند، لذت نمی‌برد. این شخصیت و این روحیه، به درد دین‌داری نمی‌خورد. دین مال آدم‌های اهل برنامه است. 🔸برای اینکه ایمان انسان زیاد شود، روح او باید از هوای نفس پاک شود؛ هوای نفس هم-به تعبیری- یعنی بی‌برنامه‌بودن! یعنی هروقت هرچیزی دلم بخواهد، انجام بدهم نه اینکه طبق برنامه عمل کنم. مقابله با هوای نفس هم یعنی بابرنامه‌ زندگی‌کردن؛ البته این قدم اولش است. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۲
🔘حاضری برای نگاه‌کردنِ خودت برنامه بپذیری؟ 🔘مگر می‌شود آدم بی‌برنامه را به حجاب متقاعد کرد؟! 🔻 (ج۷) - ۲ 🔸گام اول برای متقاعدشدن به دین‌داری و ترک گناه، این است که خودمان را به زندگیِ بابرنامه متقاعد کنیم. اینکه آدم بپذیرد زندگیِ بابرنامه داشته باشد، مقدمۀ متقاعدشدن به ترک گناه است. 🔸مثلاً وقتی به کسی می‌گویید «نگاه حرام نکن!» ببینید این را به چه کسی دارید می‌گویید؟ این را باید به کسی بگویید که حاضر است برای نگاه‌کردنِ خودش برنامه داشته باشد! 🔸کسی که حاضر نشده برای نگاه‌کردن خودش برنامه بپذیرد، وقتی به او می‌گویی «نگاه حرام نکن» زورش می‌آید و برایش سخت است بپذیرد، لذا ممکن است تو را مسخره کند و حتی ناسزا بگوید! 🔸آدمی که شخصیتاً برای هیچ‌چیزی‌ نمی‌خواهد برنامه داشته باشد؛ من‌جمله برای لباس‌پوشیدن، چطور می‌خواهید او را برای «حجاب» متقاعد کنید؟! وقتی او را به حجاب، توصیه می‌کنید، طبیعتاً زورش می‌آید بپذیرد! اول باید بپرسید: آیا شما اصلاً برای زندگی خودت برنامه داری؟ این برنامه را روی چه اصولی طراحی کرده‌ای؟ 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۲
🔘چرا آدمِ اهل برنامه، از «گناه» متأثر می‌شود؟ 🔘گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ می‌دهد 🔻 (ج۷) - ۳ 🔸کسی که اهل برنامه شد، از به‌هم ریختن برنامه‌اش متأثر و ناراحت می‌شود. چنین کسی وقتی کم‌کم وارد فضای دین شد، آماده است برای اینکه از چیزی به‌نام «گناه» خیلی متأثر و ناراحت بشود. 🔸می‌دانید گناه چرا آدم بابرنامه را متأثر می‌کند؟ چون گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ داده است. کسی که اهل برنامه باشد، چک‌لیستِ برنامۀ خودش را نگاه می‌کند و با ناراحتی می‌گوید: «من امروز این دوتا مورد را در برنامه‌ام خراب کردم یا درست اجرا نکردم!» 🔸اگر اهل برنامه باشی، خدا خطایت را جبران می‌کند. تو یک خدایی داری که وقتی در برنامه‌ات خطا می‌کنی و می‌آیی درِ خانۀ خدا و خطایت را با او در میان می‌گذاری، می‌فرماید: می‌دانم الان که برنامه‌ات خراب شده، خیلی ناراحت هستی، بیا خودم درستش می‌کنم، این‌قدر خودت را زجر نده! 🔸آدم بابرنامه، اهل جبران خطا و توبه می‌شود، اما کسی که اهل برنامه نیست و گُتره‌ای (بدون حساب و کتاب) زندگی می‌کند، اصلاً توبه چه می‌فهمد چیست؟! چون خطا و اشتباه در برنامه اصلاً برایش مهم نیست! 🔸آدم هوس‌ران، از خطا در اجرای برنامه، متأثر نمی‌شود و می‌گوید «شد شد، نشد نشد!» چنین کسی اگر هم یک‌روز تا آخر وقت، تمام برنامه‌هایش را دقیق انجام بدهد، کِیف نمی‌کند. یعنی نه از اجرای برنامه لذت می‌برد نه از خطای در برنامه ناراحت می‌شود! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۲
🔘قدم دوم برای متقاعدشدن به ترک گناه این است که منفعت‌طلب باشی! 🔘دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی! 🔻 (ج۸) 🔸 قدم دوم برای متقاعدشدن به دین‌داری و ترک گناه، این است که آدم‌ها باید منفعت‌طلب و خودخواه بشوند! تا منفعت‌طلب و خودخواه نشوی، نمی‌توانی دین‌داری کنی! خودت را نفروش، خودت را فراموش نکن، منافع خودت را در نظر بگیر! 🔸 خدا ما را منفعت‌طلب آفریده است و دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی؛ منتها کدام منفعت؟ منفعتِ کم یا منفعت زیاد؟ اگر بخواهیم روی خودخواهی و منفعت‌طلبی یک قید بگذاریم، می‌گوییم: «همۀ منافع‌تان را بخواهید، بیشترین منفعت‌طلبی را داشته باشید، از یک‌ذره منفعت خودتان هم چشم‌پوشی نکنید!» 🔸 می‌دانید چرا آدم‌ها بی‌دین می‌شوند؟ چون خودشان را نمی‌خواهند و منافع خودشان را نمی‌خواهند! کسی که منافع خودش را نخواهد، لااقل یک‌چهارم قرآن-که از بهشت و جهنم سخن می‌گوید- اصلاً به دردش نمی‌خورد! ترس از جهنم و شوق به بهشت برای کسی است که خودش را می‌خواهد. 🔸 آدم باید خودخواه و منفعت‌طلب باشد تا بتوانیم به او بگوییم: «منافع تو اینهاست...» کسی که رسیدن به منافعش، برایش مهم نیست، چطور می‌شود دربارۀ دین- که برنامۀ تأمین منافع است- با او صحبت کرد؟! 🔸بچه را باید طوری بار بیاوریم که منافع بلندمدت خودش را بخواهد. بچه‌ای که منافع ده سال بعدش را به او گوشزد کنید و او بی‌توجهی کند و برایش مهم نباشد، معمولاً اهلِ دین هم نخواهد شد، چون دین می‌خواهد ما را به منافع بلندمدت و بیشتر برساند. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۳
🔘 اگر منفعت‌طلبانه دین‌داری کنیم، پس عشق چه می‌شود؟! 🔘 انسان، از سرِ منفعت‌طلبی عاشق خدا می‌شود! 🔻 (ج۹) 🔸 اگر بنا باشد ما در دین‌داری خودمان، منفعت‌طلب و برنامه‌ریز بشویم، پس عشق و عاطفه در این وسط چه می‌شود؟ صحبت‌کردن عاشقانه با خدا چه می‌شود؟ آیا دین‌داری منفعت‌طلبانه یک‌مقدار سرد و خشک نیست؟ 🔸 اولاً اگر مناجات‌ها و دعاهای اولیاء خدا را نگاه کنید، می‌بینید که اکثراً منفعت‌طلبانه است! کدام‌یک از اهل‌بیت(ع) در مناجات خودشان این‌طور صدا می‌زدند که «خدایا عاشقت هستم؛ دلم برایت تنگ شده است...» محور دعاها استغفار است و استغفار هم یک کار منفعت‌طلبانه است. 🔸 ثانیاً انسان موجودی است که عمیق‌ترین محبت در دلش، جدای از منافعش نیست و از سر منفت‌طلبی عاشق می‌شود. عشق این نیست که آدم خودش را فدا کند! خداوند حتی دربارۀ شهادت هم از عبارت خرید و فروش استفاده کرده و می‌فرماید: خدا جان مؤمنین را می‌خرد و آنها سود می‌برند (توبه/۱۱۱) 🔸 اگر عشق می‌خواهی، بیا منفعت‌طلبی کن تا عاشق خدایی بشوی که تمام منافعت را تأمین می‌کند؛ این عشق «عشق متواضعانه» است، خدا عشق متکبرانه نمی‌پذیرد! رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا، رابطۀ بین گدا و داراست؛ عشق به خدا را با عشق به فرزند یا همسر اشتباه نگیریم! 🔸 با خدا وارد تجارت بشو؛ ببین خدا چطور منافع تو را تأمین می‌‌کند و چقدر پُرسود با تو رفتار می‌کند و بابت هر یک کار خوبِ تو، ده‌ها برابر پاداش می‌دهد. آن‌وقت ذره ذره عاشق و شرمندۀ او خواهی شد و به احسان او مدیون خواهی شد؛ چون انسان عبید احسان است. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۴
🔘 معنای عشق این نیست که از همۀ منافع خودت بگذری! 🔘 اولیاء خدا از نفعِ کمتر گذشتند برای نفع بیشتر! 🔻 (ج۱۰) 🔸 معنای عشق این نیست که از همۀ منافع خودت بگذری یا خودت را به‌طور مطلق، فنا کنی! حتی اولیاء خدا هم این‌طور نیست که به‌خاطر خدا از منافع خودشان بگذرند؛ آنها از نفعِ کمتر گذشتند برای نفع بیشتر! 🔸 منافع کوچک، علاقۀ شدید به‌همراه ندارد، دل ما را نمی‌برد و عشق را برنمی‌انگیزد، اما منافع بزرگ و عالی، می‌تواند دل ما را ببرد. کسی که منافع عالی خودش را دید؛ عاشق آن خواهد شد و برایش اشک خواهد ریخت! شهدا هم منافع عالی خود را دیدند و منافع کمتر را فدا کردند. 🔸 کسی که می‌گوید «من مالم را فدای تو می‌کنم» در واقع یک تمایل برتری را دارد پاسخ می‌دهد و بعد لذت می‌برد از اینکه اموال خودش را فدای عشقش کرده است! او درواقع به نفع خودش اقدام کرده است. 🔸 همه دوست دارند عاشق بشوند، پس چرا نمی‌شوند؟ چون برای عاشق‌شدن باید از منفعت کم خودت بگذری! البته نه اینکه کلاً از منافعت بگذری، بلکه باید به منافع عالی خودت توجه کنی و از منافع دانی خودت چشم‌پوشی کنی. 🔸 طبق روایات، انسان به محبت خدا نمی‌رسد مگر اینکه تمام محبت‌ به دنیا را از دلش خارج کند (مجموعه ورام/۲/۱۲۲) یعنی تا وقتی چشمت دنبال منافع اندکت باشد، عشقی که منافع عالی در دل انسان ایجاد می‌کند، اصلاً در وجودت شعله‌ور نمی‌شود. 👤 علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۵