#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎥 پویانمایی زیبای سلام بر ابراهیم 📀 قهرمانی ، جنگی ، هیجانی 💿 قسمت هشتم @zandahlm1357 #پویانمایی #ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پویانمایی زیبای سلام بر ابراهیم
📀 قهرمانی ، جنگی ، هیجانی
💿 قسمت نهم
@zandahlm1357
#پویانمایی #کارتون #انیمیشن
#سلام_بر_ابراهیم
قاسم سلیمانی اولین بار در آذر ۱۳۶۰ در عملیات مشترک ارتش و سپاه بنام عملیات طریق القدس در غرب سوسنگرد بر اثر انفجار گلوله خمپاره از دست راست و شکم به شدت مصدوم شد.
باپایان جنگ، لشگر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند.
قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید.
وی در سال ۱۳۷۶، از سوی حضرت آیت الله خامنه ای، فرماندهی کل قوا، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب که بهمن ماه ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشگری را به سلیمانی اعطا کرد، در تقدیر از عملکرد قاسم سلیمانی از او
به عنوان «شهید زنده» نام بردند.
سردار حاج قاسم سلیمانی در اسفند ماه ۱۳۹۷ از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به دریافت نشان ذوالفقار مفتخر شد.
نشان ذوالفقار پر افتخارترین نشان نظامی ایران است که پس از انقلاب برای نخستین بار توسط رهبری به سرلشگر سلیمانی اعطا شد.
بامداد جمعه ۱۳ دی ماه ۹۸ سردار سرلشکر سپهبدحاج «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «ابومهدی المهندس»، معاون الحشدالشعبی به دستور آمریکا در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رسید.
#سرباز_قاسم_سلیمانی
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فرار ابوبکر و عمر، رشادت و شهامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یکی از روزها، به دستور پیامبر (صلی ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: این پرچم را بگیر و برافراشته دار که جبرئیل همراه تو است. سپس فرمود:
علی جان! آگاه باش که یهود در کتابهای خویش خوانده اند، دژهای آنان به دست شخصی به نام «ایلیا» [علی] درهم کوبیده خواهد شد، به همین جهت زمانی که روبه روی آنان قرار گرفتی بگو من ایلیا هستم. امید که خداوند ایشان را به کیفر کردارشان خوار سازد.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) به سرعت به طرف خیبر حرکت کرد و آنچنان سریع اسب راند، تا فرصتی برای واکنش دشمن باقی نماند و سپاه را به
قلعه برساند. همراهان از وی خواستند تا آهسته تر براند ولی با دیدن عزم حضرت کوشیدند تا شدت بیشتری به کار بندند.
وقتی به نزدیکی قلعه خیبر رسیدند علی (علیه السلام) پرچم اسلام را بر روی زمین نصب کرد. یکی از سران خیبر از فراز قلعه سر برآورد که هان! ای شیر مرد تو کیستی که با شهامت خود را تا به اینجا رساندی؟
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: من «ایلیا» هستم. سردار قلعه، با شنیدن نام ایلیا، رو به یاران خویش کرد و گفت: «غلبتم و ما انزل علی موسی؛ سوگند بر آنچه به موسی وحی شده که این بار شکست خواهیم خورد. »
قلعه خیبر توسط تیراندازان کم نظیری مانند مرحب و برادرش حارث حفاظت میشد که با نزدیک شدن دشمن، از داخل قلعه تیراندازی میکردند. [۱]
----------
[۱]: . تاریخ مدینة دمشق ۴۲/۸۹؛ تاریخ الاسلام الذهبی ۲/۴۰۹؛ البدایة و النهایه ۴/۲۱۲؛ کشف الغمه ۱/۲۱۴؛ الارشاد ۱/۱۲۷؛ کتاب الاربعین الماحوزی ۲۹۶.
#هفتمین_زیارت
#فاطمه_سادات_درچه_ای
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
نمی دانم سقراط گوید: اگر این نبود که «نمی دانم» خبر از دانایی بود، همواره میگفتم نمی دانم. افراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نور زمین
جِرم ماه، نور خورشید را به خاطر سنگینی میپذیرد و به خاطر صیقلی بودنش منعکس میکند، زمین نیز مانند ماه است. حال اگر کسی بر کره ماه باشد، کره زمین همان نمایش ماه را دارد، و ماه که اطراف زمین میچرخد، چنان خیال میشود که زمین به دور ماه میگردد، و حالات بدری و هلالی را در مدت یک ماه میبیند. البته بدر بودن زمین برای ماه، محاق ماه برای زمین است. و خسوف آن، کسوف ماه است. چون اشعه چشم او داخل مخروط ظل الارض قرار میگیرد و خورشید مانع آن است حالت نورانی آن را ببیند و خسوف آن هم در اثر نفوذ سایه ماه مانع میشود. البته خسوف آن طولانی نیست ولی کسوف طولانی است. چون بخشی از زمین خشک است و نور آن منعکس نمی شود، چنانچه همین عدم انعکاس در ماه نیز دیده میشود.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_270
وَ رُوِيَ أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فِي أَيَّامِهِ حَلْيُ الْكَعْبَةِ وَ كَثْرَتُهُ فَقَالَ قَوْمٌ لَوْ أَخَذْتَهُ فَجَهَّزْتَ بِهِ جُيُوشَ الْمُسْلِمِينَ كَانَ أَعْظَمَ لِلْأَجْرِ وَ مَا تَصْنَعُ الْكَعْبَةُ بِالْحَلْيِ فَهَمَّ عُمَرُ بِذَلِكَ وَ سَأَلَ عَنْهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام
فقال عليهالسلام
إنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، وَالْأَمْوَالُ أَرْبَعَةٌ: أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ؛ وَ الْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ؛ وَ الْخُمْسُ فَوَضَعَهُ اللّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ؛ و الصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا. وَ كَانَ حَلْيُ الْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ اللّهُ عَلَى حَالِهِ، وَ لَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً، وَ لَمْ يَخْفَ عَلَيْه مَكاناً، فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ.
فَقَالَ لَهُ عُمَرُ لَوْلاكَ لَافْتَضَحْنَا وَ تَرَكَ الْحَلْيَ بِحَالِهِ.
روايت شده است كه در ايام خلافت عمر بن الخطاب، در حضور او از زيورهاى كعبه و كثرت آن سخن به ميان آمد. گروهى (به عمر) گفتند: اگر آنها را مىگرفتى (و مىفروختى) و با آن، لشكرهاى مسلمين را مجهز مىساختى، اجر آن بيشتر بود. كعبه چه احتياجى به اين زيورها دارد؟ به دنبال آن، عمر تصميم به اين كار گرفت و از اميرمؤمنان عليه السلام دراينباره سؤال كرد.
امام عليه السلام در پاسخ او فرمود:
اين قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد در حالى كه چهار نوع مال وجود داشت: اموال مسلمانان، كه آنها را (طبق دستور قرآن) بهعنوان ارث مطابق سهام خاص در ميان ورثه تقسيم فرمود، و «فىء»(غنائمى كه از طريق جنگ يا غير جنگ به دست آمده بود) كه آن را بر مستحقانش تقسيم كرد، و خمس، كه آن را در موارد خود قرار داد، و صدقات (زكوات)، كه آنرا در آنجا كه لازم بود مقرر داشت (و در ميان مستحقانش تقسيم فرمود). و در آن زمان زيورهاى كعبه وجود داشت و خدا آن را بر همان حال باقى گذاشت (و حكم خاصى براى تقسيم آن بيان نكرد) و اين امر نه از روى فراموشى بود و نه به دليل مخفى بودن مكان آن، بنابراين تو نيز آن را بر همان حال كه خدا و پيامبرش آن را قرار دادهاند باقى بگذار (و از تصرف در آن صرف نظر كن).
عمر (هنگامى كه گفتار امام عليه السلام را شنيد) عرض كرد: اگر تو نبودى رسوا مىشديم. و زيورهاى كعبه را به حال خود واگذاشت.
شرح و تفسير
سرنوشت زيورآلات كعبه
سيّد رضى رحمه الله شأن ورودى براى اين كلام حكيمانۀ امام عليه السلام نقل مىكند و مىگويد:«روايت شده است كه در ايام خلافت عمر بن الخطاب، نزد او از زيورهاى كعبه و كثرت آن سخن به ميان آمد. گروهى (به عمر) گفتند: اگر آنها را مىگرفتى (و مىفروختى) و با آن، لشكرهاى مسلمين را مجهز مىساختى، اجر آن بيشتر بود. كعبه چه احتياجى به اين زيورها دارد؟ به دنبال آن، عمر تصميم به اين كار گرفت و از اميرمؤمنان عليه السلام دراينباره سؤال كرد»؛ (وَ رُوِيَ أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فِي أَيَّامِهِ حَلْيُ الْكَعْبَةِ وَ كَثْرَتُهُ فَقَالَ قَوْمٌ لَوْ أَخَذْتَهُ فَجَهَّزْتَ بِهِ جُيُوشَ الْمُسْلِمِينَ كَانَ أَعْظَمَ لِلْأَجْرِ وَ مَا تَصْنَعُ الْكَعْبَةُ بِالْحَلْيِ فَهَمَّ عُمَرُ بِذَلِكَ وَ سَأَلَ عَنْهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام) .
«امام عليه السلام در پاسخ او فرمود: اين قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد در حالى كه چهار نوع مال وجود داشت: اموال مسلمانان، كه آنها را (طبق دستور قرآن) به عنوان ارث مطابق سهام خاص در ميان ورثه تقسيم فرمود، و فىء (غنائمى كه از طريق جنگ يا غير جنگ به دست آمده بود)، كه آن را بر مستحقانش تقسيم كرد، و خمس، كه آن را در موارد خود قرار داد، و صدقات (زكوات)، كه آن را در آنجا كه لازم بود قرار داد (و در ميان مستحقانش تقسيم فرمود) و در آن زمان زيورهاى كعبه وجود داشت و خدا آن را بر همان حال باقى گذاشت (و حكم خاصى براى تقسيم آن بيان نكرد) و اين امر نه از روى فراموشى بود و نه به دليل مخفى بودن مكان آن، بنابراين تو نيز آن را بر همان حال كه خدا و پيامبرش آن را قرار دادهاند باقى بگذار (و از تصرف در آن صرف نظر كن)»؛ (فَقال عليه السلام: إنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، وَ الْأَمْوَالُ أَرْبَعَةٌ: أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ؛ وَ الْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ؛ وَ الْخُمْسُ فَوَضَعَهُ اللّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ؛ وَ الصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا. وَ كَانَ حَلْيُ الْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ اللّهُ عَلَى حَالِهِ، وَ لَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً، وَ لَمْ يَخْفَ عَلَيْه مَكاناً، فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ) .
هنگامى كه عمر گفتار امام عليه السلام را شنيد عرض كرد:«اگر تو نبودى رسوا مىشديم. و زيورهاى كعبه را به حال خود واگذاشت»؛ (فَقَالَ لَهُ عُمَرُ لَوْلاكَ لَافْتَضَحْنَا وَ تَرَكَ الْحَلْيَ بِحَالِهِ) .
امام عليه السلام در واقع براى پاسخگويى به مشكل زيورآلات كعبه از دليل روشنى استفاده كرد و فرمود كه «هر گاه به قرآن مجيد مراجعه شود تكليف تمام اموال، چه اموال خصوصى و شخصى و چه اموال بيتالمال روشن شده است». دربارۀ اموال شخصى، حكم ارث به شكل مبسوط در سورۀ «نساء» آمده و دربارۀ اموال عمومى مانند خمس، در آيۀ ٤١ سورۀ «انفال» ١ و در مورد حكم زكات، در آيۀ ٦٠ سورۀ «توبه» ٢ و دربارۀ غنائم كه به صورت فىء وارد بيتالمال مىشود در آيۀ ٧ سورۀ «حشر» ٣ حكم آمده است. ولى با اينكه زيورآلات و اموالِ متعلق به كعبه، كم نبوده است با اين حال قرآن سكوت اختيار كرده و اين سكوت هرگز به معناى فراموشى و از قلم افتادن نيست، بلكه مفهومش اين است كه بايد در اختيار كعبه باشد.
اين همان چيزى است كه گاه در اصول فقه، از آن به اطلاق مقامى تعبير مىشود و سكوت در مقام بيان، نشانۀ عدم ثبوت حكم و يا نشانۀ ثبوت حكم خاصى مىگردد.
اينكه بعضى تصور كردهاند زيورآلات كعبه چيز قابل توجهى نبوده، اشتباه بزرگى است ١،زيرا در صدر اين كلام آمد كه مردم به خليفۀ دوم پيشنهاد كردند از آن براى تجهيز لشكرهاى مسلمين استفاده كند و اين دليل بر فراوانى آنهاست.
اشتباه ديگر اينكه بعضى تصور كردهاند حرام بودن تصرف در حلى كعبه به دليل آن است كه طبق يك قاعدۀ اصولى، اصل در اشياء «حَظْر» است يعنى تا اباحۀ چيزى ثابت نشود بايد از انجامدادن آن خوددارى كرد ٢،با اينكه در اصول، ثابت كردهايم اصل در اشياء، اباحه است و به هنگام شك در تكاليف وجوبى و تحريمى، اصل برائت جارى مىشود و به فرض كه اصل در اشياء، حظر باشد، ادلۀ برائت و اباحه بر آن حاكم شده است. بنابراين دليل حرمت تصرف در اشياء مزبور، همان سكوت معنادار قرآن و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله است.