eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ▪️▪️▪️ #رنگ_سیاه به معنای تکذیب، ترس، تشویش، وسواس و اضطراب است. کودکانی که در نقاشی خود تمایل به استفاده از این رنگ دارند، سعی دارند غم و ناامیدی و اضطراب را نشان دهند. ⬜️⬜️⬜️ #رنگ_سفید همانند رنگ خاکستری، رنگی خنثی است و معنای آن، فقدان رنگ در #نقاشی است که این امر، #خلا_عاطفی یا #ناتوانی کودک را در #برون_ریزی_عواطف را نشان می دهد. https://eitaa.com/zandahlm1357
‍ ‌ 🍊🍊🍊 #رنگ_نارنجی یادآور آرامش و خوشی است. کودکی که از این رنگ در نقاشی استفاده می کند، هم میل به پیشرفت دارد و هم ممکن است کمی پر جنب و جوش باشد. افراط در استفاده از این رنگ، تحریک پذیری و ناآرامی فرد را نشان می دهد. 🔘🔘🔘 #رنگ_خاکستری یک رنگ خنثی است و در صورتی که در #نقاشی کودکان غالب باشد، ناتوانی در بروز احساسات را نشان می دهد. 🌸https://eitaa.com/zandahlm1357
#تفسیر_نقاشی_کودک کم نیاوردن کاغذ ،برای تمام اعضای خانواده و کشیدن اعضا طوری که همه افراد در نقاشی جا بگیرند نشانگر این است که کودک #بی_دقت نیست و #ناتوانی_در_برنامه_ریزی ندارد. https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه پزشک خود باشیم https://eitaa.com/zandahlm1357
سوال شماره۶ با سلام خانم ۳۴ ساله کم کاری تیروئید دارم درهفته پنج روز قرص لووتیروکسین می خورم کم خونی هم دارم اما چند وقته تمام استخوانهای بدنم بشدت درد میکنه دلیلش چیه باتشکر پاسخ شماره ۶ از مصروف داروهای شیمیایی پرهیز کنید درد استخوان ممکنه براثر کوفتگی ، گرفتگی ، سرماخوردگی ، فشار کاری یا کمبود کلسیم باشه روزی یک قاشق مرباخوری عسل زنده بخورید کمکاری تیروئید • علت کمکاری تیروئید در طب سنتی ناشی از سردی بدن میباشد. • انجام بادکش زیر گلو در ۱۴ مرحله که باید توسط متخصص طب سنتی انجام شود. • خوردن شبی یک قاشق مرباخوری اسفند با آب قورت داده شود به مدت حداقل یک هفته تا ده روز. • استشمام عطرهای گرم به هنگام خواب مثل عطر گل یاس، مریم و گل نرگس. • خوردن ارده با شیره انگور هفتهای ۵ بار به عنوان وعده صبحانه. • ترک و یا کاهش جدی سردیها مخصوصاً شبها. کم کاری تیرویید نسخه های درمان کم کاری تیروئید: 1- حمام آفتاب 2- عسل+ زنجبیل+ دارچین + هل +زعفران به اندازه مساوی بسائید و به شکل قرص دربیاورید (حب) و روزی 3 عدد میل نمائید. 3- مقل ازرق 5 گرم + کتیرا 16 گرم + زعفران 10 گرم را بکوبید و با عسل حب سازید و روزی 3 عدد میل نمائید. 4- روزی 2 بار توسط برس موی شتر روی غده تیروئید بمالید. یا بادکش تیرویید البته همراه اینا اصلاح تغذیه جزء اصلی هست نمک دریا بجای نمک یددار صنعتی مصرف کنید https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 چند توصیه غذایی هنگام #آلودگی_هوا ♻ از مصرف غذای غلیظ و دیرهضمی مانند فست فودها، سرخ کردنی ها، حلیم، کله پاچه، ماکارونی، لازانیا، الویه و... پرهیز کنید. 🔹 بهترین غذاه‍ا در این شرایط، خورشت، سوپ یا آش های پر سبزی حاوی جو، کدو مسما یا حلوایی، هویج، شلغم، اسفناج، کمی جعفری، گشنیز، پیاز و... است. از انواع سبزی‌ها استفاده کنید و مصرف آنها در حدی باشد که نفخ نکنید. . 🔹 از بین نوشیدنی ها، آب سیب شیرین، #شربت_لیموترش_عسل با گلاب، #شیر_گرم_عسل با گردو جزو بهترین گزینه‌ها هستند. سکنحبین، دم نوش به یا گلسرخ، ماءالشعیر طبی و... نیز مفیدند. 🔹 در بین میوه ها، لیمو شیرین، انار شیرین، سیب شیرین و نارگیل را مصرف کنید. . 🔹 در وعده صبحانه میتوانید کره و عسل یا مرباهای سیب، به و انجیر یا تخم مرغ عسلی میل کنید. 🔹 از آب‌ نارنج یا لیمو ترش تازه روی غذا و سالاد خود استفاده کنید. 🔹 از مهم ترین توصیه های غیرغذایی: ۱. #شب_زود_خوابیدن است. ۲. همچنین چند کاسه سرکه یا پیاز و نارنج چهارقاچ در برخی نقاط خانه قرار دهید. ۳. استفاده از دستگاه بخور هم مناسب است. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام سوال 3اقایی ۲۲ساله بدنش خشکی ها زده پوسته میشه کمی خارش داره از چی میتونه باشه پاسخ شماره ۳ اصلاح تغذیه و اصلاح کبد انجام شود از مصرف مواد غذایی با طبع گرم و ادویه جات پرهیز شود. ضماد اگزما مفید است. موضع را با لعاب اسفرزه هفته ای 3بار 10 دقیقه ماسک نمایید. ماءالجبن و ماءالشعیر طبیعی مفید است. حمام زیاد بروید اما در زمانهای کوتاه،تعریق برایتان مضر است. مالیدن سرکه با کمی آب کرفس و مقداری کمی بوره ارمنی در حمام بر بدن مفید است. کد99 مجموعه مفید است گل سرشور مفید است. حجامت مفید است. https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه اولیاء الله https://eitaa.com/zandahlm1357
راز رسيدن اوليا خدا به مقامات بالا چيست؟ ماجراي نارضايتي آيت‌الله قاضي تبريزي از آيت‌الله حسن‌زاده استاد فاطمي‌نيا مي‌گويد: بايد به مردم گفته شود؛ عوام كه احوالات اين اوليا را مي‌شنوند فكر مي‌كنند كه اينها روزي هزار ركعت نماز مي‌خواندند كه ... عموما مردم غرق در زندگی روزمره می‌شوند و درگیر عادات می‌گردند که دلایل بسیاری را می‌توان برای آن برشمرد؛ یکی از آن موارد این است که آن‌ها افق بالاتری را برای خود متصور نیستند که با حرکت به سوی آن موجبات رشد خویش را فراهم آورند. یکی از مواردی که این افق اعلی را در معرض انسان قرار می‌دهد، همنشینی با علماست که موجب می‌شود آدمی خود را نیز بالا بکشد و سعی در نزدیک شدن به آن عالم كند. در همین زمینه به بررسی ابعاد مختلف زندگی آيت الله محمدحسن طباطبايي (الهي) پرداختیم. آقاي سيد محمد الهي مي‌گويد: «از زماني كه من در زندگي ايشان دقت داشتم بيشتر رغبت آقا به تفكر و خلوت بود. مطالعه خاصي هم نداشتند. اعمالشان عادي بود و زياد فكر مي‌كردند. در ساعاتي هم كه از خانواده فارغ بود علاقه داشت تنها باشد با اينكه گرفتاري دنيوي زياد داشت و فرصت تفكر برايش باقي نمي‌ماند با اين حال از هر فرصتي براي تفكر و خلوت استفاده مي‌كرد و گويا بهترين ساعتش همين ساعات تفكر و خلوتش بود.» همسر ايشان مي‌گويد: «اگر كسي در ماه رمضان با او صحبت مي‌كرد از صحبت‌هاي او و از شهد شكريني كه روح و جان او را شيرين كرده بود، لذت مي‌برد كاري هم كرده بود كه من در عرض يك ماه سه بار قرآن را ختم كنم.» آيت الله حسن‌زاده آملي مي‌فرمايند: «اين دو (سيد محمدحسن و سيد محمدحسين طباطبايي) و شيخ محمدتقي آملي در سير و سلوك قرآني از شاگردان به نام آيت الله قاضي تبريزي بوده‌اند و حقا در مراقبت كه كشيك نفس كشيدن است بسيار قوي و داراي رتبت عنديت بوده‌اند كه «في مقعد صدق عند مليك مقتدر» در شأن آنان صادق بود.» خضوع در مقابل پروردگار آقاي سيدمحمد الهي مي‌گويد:‌ «لطافت ايشان در مقابل بندگان خدا از خضوع در برابر پروردگارشان سرچشمه مي‌گرفت. اينها دو مورد جدا از هم نيست بلكه همان خضوع در برابر پروردگار و كليه منسوبين پروردگار است. ايشان رفتارشان با مردم بسيار ساده و مودبانه بود و البته اين از روي عادت و معمولي نبود، آقا مردم را مخلوقات و منتسبين به خدا محسوب مي‌كرد و احترام به مردم را به حساب خدا مي‌گذاشت.» عارفي كه اخلاق او در خانه نمونه بود سيد محمدحسن عارف است چون چه در خانه و چه در بيرون آن اخلاقش نمونه است. عارفي كه خانواده‌اش در مورد او مي‌گويند او فرشته بود اخلاقش تك بود فكر نكنم مثل او پيدا شود. (به نقل از همسر) تواضع در مواجهه با شاگردان خود حجت الاسلام ايماني درباره ايشان نقل مي‌كند: «با اينكه ايشان يك عالم متشخص و رده بالا بودند در عين حال با كمال تواضع مثل ما طلبه‌ها با ما رفتار و معاشرت داشتند و از ما پذيرايي مي‌كردند ما ديگر جلو در ماندن و انتظار كشيدن براي ورود نداشتيم و وقتي مي‌رفتيم بلافاصله قبولمان مي‌كردند در رفع ايرادات و اشكالاتمان هم اصلا كلمه‌اي توبيخ و سرزنش و ملامت كه حاكي از رنجيدگي خاطرشان باشد از ايشان نشنيديم. ايشان درياي تواضع بودند والله ما هر دفعه خدمتشان شرف‌ياب مي‌شديم آن‌قدر تواضع و خوش‌رويي داشتند. نه تنها با ما بلكه نسبت به عموم چنين بودند به‌طوري كه وقتي از پيش ايشان برمي‌گشتيم به هم مي‌گفتيم اي كاش نمي‌رفتيم و مزاحم نمي‌شديم با آن همه سن و سال و عظمت بلند مي‌شد و تا دم در ما را بدرقه مي‌كرد.» آيت الله تجليل مي‌گويد: «اصلا حرف اينكه من استادم اين شاگرد اين‌طوري نبود اگر حرف خنده‌داري بود با ما مي‌خنديد و اگر جاي تأسف بود با ما متأسف مي‌شد نمي‌خواست تشخصي داشته باشد و از ما متمايز باشد.» راز رسيدن اوليا خدا به مقامات بالا چيست؟ استاد فاطمي‌نيا: «بايد واقعا به مردم گفته شود، عوام كه احوالات اين اوليا را مي‌شنوند فكر مي‌كنند كه اينها روزي هزار ركعت نماز مي‌خواندند كه اين‌طوري شدند يا مثلا يك خداي ديگر يك اميرالمومنين ديگر داشتند نه هيچ كدام از اينها نيست آنها فقط در اثر داشتن صفات عاليه به اينجا رسيدند. صفات عاليه آدم را ده فرسخ، ده فرسخ جلو مي‌اندازند. خدا شاهد است مقصود زيرآب زدن نماز و مستحبات نيست اينها اهل رياضت كشيدن هم بودند اما مي‌خواهم بگويم اسلام را كوچك نكنيد.» ماجراي نارضايتي آيت‌الله قاضي تبريزي از آيت‌الله حسن‌زاده آملي اين ماجرا كه آن را علامه حسن‌زاده آملي شاگرد آقاي الهي براي درس گرفتن ما در همه جا و براي همه كس نقل كرده‌اند گواه اين ادعاست: «خاطره‌اي از مرحوم آقاي الهي درباره ميرزا علي ‌آقاي قاضي دارم. يك روز پس از نماز كه به منزل آمدم پس از خوردن نهار آماده استراحت شدم ولي بچه‌ها با سروصدا و بازي نگذاشتند. من كه خسته بودم با بچه‌ها و مادرشان دعوا كردم
در حالي كه نبايد دعوا مي‌كردم، بالاخره در محيط خانواده پدر بايد با عطوفت رفتار كند. پس از لحظاتي ناراحت شدم به حدي كه اشكم جاري شد. از خانه بيرون رفتم و مقداري ميوه و شيريني براي بچه‌ها خريدم تا دلشان را به دست آورم و از ناراحتي‌ام كاسته شود ولي جناب رسول الله فرموده: دلي را نشكن كه اگر شكسته شد قابل التيام نيست. چنانچه اگر ظرف سنگيني شكست با لحيم اصلاح نمي‌شود. زمين و آسمان بر من تنگ شد و احساس كردم كه نمي‌توانم در آمل بمانم. از آمل بيرون آمده و به قصد عزيمت به تبريز و رفتن به محضر آقا سيد محمدحسن الهي به تهران آمدم. قبل از بيان ادامه واقعه نكته‌اي را بايد مطرح كنم و آن اينكه در قم وقتي كه خدمت آقاي الهي مي‌رسيدم از ايشان مي‌خواستم شما كه به محضر آقاي قاضي مشرف مي‌شويد سفارش ما را هم بكنيد. با اينكه آقاي قاضي وفات يافته بودند اما شاگردانش همچون آقاي طباطبايي، آقاي الهي، آقاي شيخ محمدعلي آملي خدمتشان مي‌رسيدند. نفس قدسيه الهيه مي‌تواند در همه عوالم هرچه داشته باشد و اين مطلب از آيات و روايات استفاده مي‌شود. علي‌اي‌حال، هنگام اذان صبح به تبريز و به مدرسه طالبيه رسيدم. پس از خواندن نماز صبر كردم تا مقداري از روز بگذرد آنگاه بعد از پرس‌وجو به منزل آقاي الهي رفتم پس از چند لحظه خودشان آمدند و پس از احوالپرسي اظهار داشتند: ‌من نمي‌دانستم شما قم هستيد يا آمل لذا مي‌خواستم نامه‌اي به اخوي بنويسم تا نامه را به شما برساند. با تعجب عرض كردم: آقا چه اتفاقي افتاده كه مي‌خواستيد من را در جريان بگذاريد؟ فرمودند: من خدمت آقا مشرف شدم و سفارش شما را به ايشان كردم ولي حاج‌آقا آملي ايشان از شما راضي نبودند. با شنيدن اين جمله تا لاله گوش سرخ شدم و عرض كردم: آقا چطور چرا راضي نبودند؟ فرمودند: ايشان به من گفتند آقاي آملي چطور هوس اين راه را دارد در حالي كه با عائله‌اش اين‌طور رفتار مي‌كند؟ بعد فهميدم حاج آقاي آملي داستان رفتار با عائله چيست زبانم بند آمد و اشكم جاري شد و نتوانستم حرفي بزنم. سبحان‌الله از حجج الهيه چه مقاماتي داشتند آگاه به عالم اسرار بودند ولي زبان نمي‌گشودند جز در مواردي كه لازم بود تا اسراري را بر ملا سازند. بالاخره نتوانستم قضيه را به جناب الهي بگوييم به قم بازگشته و كل ماجرا را خدمت آقاي طباطبايي عزيز عرض كردم و ايشان هم تعجب كرد و پس از سكوت زيادي فرمود:‌ آقاي قاضي بزرگ‌مردي بود.» https://eitaa.com/zandahlm1357
هرشب انس با قران ..... https://eitaa.com/zandahlm1357
0076 baghareh 190-193(1).mp3
7.08M
#لالایی_خدا ۷۶ #سوره_بقره آیه ۱۹۰ - ۱۹۳ #محسن_عباسی_ولدی #نمایشنامه
داستان شب https://eitaa.com/zandahlm1357
...: 《 》 💛قسمت هجدهم تو فاصله ای که مردا رفتن مسجد، من لباسای خودم و کادوهایی رو که بابا گرفته بود، به مامان دادم و کلی ازم تشکر کرد با اینکه نمی‌خواست کادوهای بابا رو قبول کنه اما بخاطر من هیچی نگفت 😔من هنوز از اینکه مامان یه دختر دیگه داره تو شوک بودم و کاملا حس می‌کرم که مامان بدون فردوس، خیلیم سختش نیست مردا از مسجد برگشتن و نهارم صرف شد دیدم کم کم دور هم جمع شدن یکیشون که یادم نمیاد کی بود، گفت: خب کم کم شروع کنیم که دیرمونم نشه منم که یه جا نمی‌نشستم وسط مهمونا دور می‌زدم و شلوغش کرده بودم بعد شوهرِ مامان از اتاق اومد بیرون و درِ گوشی یه چیزی به مامان گفت و مجددا رفت تو اتاق و در رو هم بست!! 🔸در رو که بست انگار کسی پاهامو زنجیر کرده ! همونجا که ایستاده بودم قفل کردم و با نگاهی پریشان مامان و عمه رو نگاه کردم مامان متوجه شد که تو اوج شادی و خوشحالیم چطور یک دفعه رنگم پرید و خشکم زد واسه همینم خودش خیلی هول شد و سعی کرد منو سرگرم کنه اصلا نمی‌دونستم چه خبره اما یه لحظه یقین پیدا کردم که این همه دبدبه و کبکبه و سوغاتی و مهمونی، بی دلیل نیست و بابا اگه منو واسه دیدن می‌فرستاد می‌تونست بزاره وقتی که خونه خاله آمنه میان پیش مامان و من روهم با اونا بفرسته 👌چون بابا یه عادتی داشت؛ زیاد خودش رو برای کاری که آسونتر هم انجام بگیره، به مشقت نمی‌انداخت می دونستم اگه اصرار کنم که بزارن برم تو اتاق پیش مردا، نمی‌زارن چون از رفتارای مامان و عمه بیشتر مطمئن شدم که قضیه مربوط به منه و خیلیم مهمه 🤔واسه همین گفتم خودم رو به بی خیالی بزنم که حداقل بتونم دزدکی بفهمم اون تو چی می‌گذره اما مامان اصلا چشم ازم بر نمی‌داشت و عمه هم مثل نگهبان، پشتِ در اتاق به دیوار تکیه داده بود و مواظب بود که من نزدیک اونجا نشم.. 😳دیگه صبرم سر اومد شروع کردم گریه کردن و بهونه گرفتن گفتم حتما باید بزارین برم تو ؛ مامان هرچقد حرفای بچگانه میزد که منو گول بزنه اما اصلا باور نمی‌کردم چون قلبم تند تند میزد و شواهدم نشون می‌داد که جریان ساده نیست 😔مامان صفت منو گرفته بود و منم هرچه قد زور داشتم زور می‌زدم که از زیر دستش در برم؛ یهو شوهرِ مامان اومد بیرون گفت: ولش کن بچه رو بزار بیاد تو بالاخره هرچی که هست مربوط به اونه تازه دیگه نمی‌تونیم کلاه سرش بزاریم چون معلومه که همه چی رو فهمیده واسه همین اینطوری بی‌تابی می‌کنه شوهر مامان آدم دیندار و بسیار با درک و شعوری بود حتی به مامان گفته بود تو ذائقه ی آرام رو لابد بلدی، واسه نهار امروز همون غذایی رو درست کن که اون خوشش میاد من اصلا حدسم نمی‌زدم جریان چیه اما شوهرِ مامان که داشت اینا رو می‌گفت ذهنم هزار و یک راه رفت و بیشتر نگران و بی تابم کرد 😔حتی فکر فکردم که لابد من مال مامان و بابای خودم نیست و بچه سرراهی ام این وسط عمه چیزی نمی‌گفت فقط ابروهاش توهم بود و زیر چشمی هم بهم نگاه هایی می‌کرد مامان با ناامیدی دستام رو ول کرد و آهی کشید و گفت خدایا دیگه نمی‌تونم تحمل کنم 😔بعد اشکاش سرازیر شد منم دزدکی یه نگاهی به مامان انداختم ببینم ازم ناراحت و یا عصبانی شده یا نه!؟ کمی هم خجالت کشیدم که اذیتش کردم بعد یواش یواش رفتم که برم پیش بابا و اینا بشینم و بگم چه خبره و جریان چیه 💛 ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد ، عزیز میشود ! يک لحظه آفتاب در هوای سرد ، غنيمت میشود ! خدا در مواقع سختی ها ، تنها پناه میشود ! يک قطره نور در دريای تاريکی ، همه‌ی دنيا میشود ... يک عزيز وقتی که از دست رفت ، همه کس میشود ... پاييز وقتی که تمام شد ٬ به نظر قشنگ و قشنگتر میشود ! و ما همیشه دیر متوجه میشویم !!! " قدر داشته‌هایمان را بدانیم ... چرا که ، خیلی زود ، دیر میشود !  https://eitaa.com/zandahlm1357
#تدبر ✨وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ ✨وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾ ✨و آسمان را به قدرت خود ✨برافراشتيم و بى گمان ما ✨آسمان گستريم (۴۷) ✨وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿۴۸﴾ ✨و زمين را گسترانيده ايم ✨و چه نيكو گسترندگانيم (۴۸) 📚سوره مبارکه الذاريات ✍آیات۴۷ تا ۴۸ https://eitaa.com/zandahlm1357
.mp3
1.53M
🔹|| تلاوة قبل ١٨ سنه ||⁦🔹 ▫️ القارئ ؛ #ياسر_الدوسري https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا