📆تاریخ ازدواج امام امیرالمومنین علی علیه السلام و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها🔶🔸
📝درباه تاریخ ازدواج امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اتفاق چندانی میان مورخان و سیرهنگاران نیست. تاریخ هایی که گاه بیان گر زمان صیغه خواندن می باشد و گاه بیانگر زمان عروسی و رفتن حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. این تاریخ ها عبارت اند از:
🔸روز اول ذى حجه عقد فاطمه (ع) و👈 روز سه شنبه ششم همان ماه،‼️ ازدواج حضرت بوده است.[۱]در ماه شوال پس از بازگشت حضرت علی (ع) از جنگ بدر بوده است.[۲]بنابر روایت امام صادق (ع): عقد على و فاطمه (ع) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذى حجّه سال دوم هجرى بوده است.[۳]زفاف فاطمه در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه محرم سال سوم هجرت بوده است...[۴]برخی بر این عقیده اند که: عقد حضرت فاطمه (ع) در اواخر ماه صفر و ازدواج در ماه ذی حجه بوده است.[۵]عده ای نیز گفته اند که عقد در ماه ربیع الأول بوده و در همان ماه ازدواج صورت پذیرفته است.[۶]ابن سعد روایت کرده است که ازدواج فاطمه (ع) با على (ع) پنج ماه پس از ورود پیغمبر (ص) به مدینه در ماه رجب صورت پذیرفت و پس از بازگشت از بدر او را به خانه على (ع) فرستاد.[۷]
👈👈فعلا بسیاری از بزرگان ششم ذیحجه را تاریخ ازدواج امیرالمومنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما میدانند و شب اول ذیحجه را شام غریبان شهادت حضرت جواد علیه السلام میدانند🔶🔸🔸
📚1_ابن شهرآشوب، المناقب، ج 3، ص 357، قم، 1379 ق
2_ شیخ طوسی، الأمالی، ص 43، دار الثقافة، قم، 1414ق.
3_ إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج 1، ص 364، مکتبة بنی هاشم، تبریز، 1381ق
4_ سید بن طاوس، إقبال ص 584، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1367 ش
5_ مجلسی، بحار الأنوار، ج 19، ص 192-193، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق
6_مجلسی، بحار الأنوار، ج 19، ص 192-193، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق
7_ ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 18، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1410/1990
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #ازدواج_آسمانی
🎥دخترمو شوهر نمیدم!
👈 تنها کسی که همکفو و هموزن #حضرت_زهرا سلام الله علیها است!
👈 وقتی که #پیامبران به #خواستگاری حضرت زهرا سلام الله علیها میروند؟
🔊 #استاد_انصاریان
🌸بمناسبت #ازدواج حضرت علی علیه السّلام و #حضرت_فاطمه سلام الله علیها
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا(س)
مبارک باد...
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
https://digipostal.ir/ckcngnm
سلام دوستان.همه دعوتید🥳🥳🥳🥳🥳
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨﷽✨
👌 داستان کوتاه پند آموز
✰ سنــــگــــ ریــــزه ✰
✍ شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد. چاهی داشت پر از آب زلال زندگیش به راحتی میگذشت با وجود اینکه در همچین منطقه ای زندگی میکرد. بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد.
یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید. چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد از روی کنجکاوی اینبار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت کم کم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد. مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و چاه بسته شد. دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد و نه آبی در کار بود.
⇱ مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_https://eitaa.com/zandahlm1357
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......:
✨﷽✨
✅سرانجام شاهد بی گناهی یوسف
✍در برخی از تفاسیر قرآن نقل شده است: چون یوسف بر مسند حکومت مصر نشست، به نظرش رسید که در امور مملکتی، وزیری لازم دارد که بتواند به اصلاح معیشت و تربیت مردم برخیزد و درهای عدل و محبت را به روی آنان بگشاید.
امین وحی از سوی حق به نزد او آمد و گفت: خدا می فرماید: تو را وزیری لازم است. یوسف فرمود: من نیز در این خیالم ولی کسی که سزاوار این مسند باشد نمی دانم کیست؟ جبرئیل گفت: فردا صبح که از مقرّ حکومت حرکت می کنی، اول کسی که بنظرت آمد، این منصب را به او ارزانی دار! یوسف اول صبح نظرش به کسی افتاد که به شدت ضعیف و لاغر و رخساره زرد بود و بسته ای از هیمه بر پشت داشت، با خود گفت: این شخص تحمل مسئولیت وزارت را نخواهد داشت.
خواست از وی بگذرد، امین وحی به او گفت: از او مگذر و او را برای پست وزارت انتخاب کن ، زیرا که او را بر تو حقی است ، او همان کسی است که در دربار عزیز مصر به پاکی و عصمت تو شهادت داد ، او را این لیاقت هست که امروز پست وزارت را به او وا گذاری! جایی که حضرت حق به خاطر شهادتی صحیح، پست وزارت به شاهد پاکی و عصمت یوسف عطا می کند، به کسی که عمری به وحدانیّت او شهادت می دهد چه خواهد داد؟!
آری، لطف و رحمت حضرت دوست چیزی نیست که قابل درک باشد و در این مقام پای عقل عاقلان و خرد خردمندان و هوش هوشمندان لنگ است و کسی را قدرت فهم این حقایق آن چنان که هست نیست.
https://eitaa.com/zandahlm1357
📚مطالعه کتاب عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان
.......:
✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍ پادشاهی دستور داد 10 تا سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام اورا بخورند. , در یکی از روزها یکی از وزراء رأی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که اورا جلوی سگ ها بیندازند.
💭وزیر گفت ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنی گفت خوب حالا که چنین است ده روز تا اجرای حکم بهم مهلت بده. گفت این هم ده روز. وزیر رفت پیش نگهبان سگ ها و وگفت میخواهم به مدت ده روز خدمت این ها را من بکنم او پرسید از این کار چه فایده ای میکنی گفت به زودی بهت میگم.
💭 نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگها از دادن غذا و شستشوی آنها وغیره. ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد دید همه سگ ها به پای وزیر افتادند وتکان نمیخورند. پادشاه پرسید با این سگ ها چکار کردی ؟ جواب داد ده روز خدمت این ها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی پادشاه سرش را پایین انداخت ودستور به آزادی او داد.
💥حاج آقا انصاریان :
امیرالمومنین(ع) در بیان یکی از اوصاف شیعیان و متقیان می فرمایند: اگر کسی بر او ستم کند او را عفو کند و اگر کسی او را از بخشش خود محروم کند، او در مقابل، از آنچه دارد نسبت به او دریغ نکند و اگر کسی از نزدیکان، رابطه اش را با او قطع کند، او رابطه را وصل کند...»
↶【به ما بپیوندید 】↷
_https://eitaa.com/zandahlm1357
✅➖❌
#داستان عبرت آموز
🎈 داستان تصوير کثيف
با چند دختر جوان رابطه خياباني داشتم و آن ها را با وعده هاي دروغين خام کرده بودم.من هميشه نصيحت هاي مادرم را به مسخره مي گرفتم و مي گفتم مرا به حال خود بگذاريد تا روزهاي خوش جواني ام را سپري کنم و ...!
اما راست مي گويند که دست روي دست بسيار است چون با موضوعي روبه رو شدم که فهميدم پاکي و عفت بهترين و گران بهاترين گوهر وجود آدمي است.
سرتان را به درد نياورم من و ۲تن از دوستانم با پول تو جيبي که در اختيار داشتيم هر روز در خيابان ها به دنبال دختران و زنان بزک کرده اي راه مي افتاديم که درصدد بودند جيب هايمان را خالي کنند.
حدود ۲هفته قبل، يکي از دوستانم با آب و تاب برايم تعريف کرد که با دختري باکلاس آشنا شده است و ارتباط زيادي باهم دارند. دوستم با اين حرف ها مرا نيز وسوسه کرد تا از آن دختر خانم سوء استفاده کنم.او يک روز با آن دختر قرار گذاشت و مرا نيز در ويلاي پدرش مخفي کرد طبق نقشه اي که در سر داشتيم قرار بود وقتي آن دختر جوان به داخل باغ آمد من نيز داخل باغ منتظر دختر خانم بوديم که دوستم گوشي تلفن همراه خود را روشن کرد و گفت: از ارتباط خود با آن دختر فيلمبرداري کرده است.
در اين لحظه با لبخندي گوشي را از دست او قاپيدم تا آن تصوير کثيف را ببينم اما وقتي دقيق نگاه کردم متوجه شدم آن دختر جوان خواهر خودم است که ...!
کنترل خودم را از دست دادم و بدون آن که چيزي بگويم با دوستم درگير شدم.
من او را حسابي کتک زدم. دوستم نيز مقاومت مي کرد و با ميله اي که در دست داشت آن چنان ضربه اي به بدنم زد که استخوان دستم خرد شد و دچار مشکل جدي شدم. الان دست راستم از کار افتاده است و حس و حرکتي ندارد.
حالا مي فهمم دختراني که طعمه هوس هاي شيطاني من شده اند خانواده دارند و بي احترامي به ناموس مردم يعني زيرپا گذاشتن ناموس خود آدم!
من از تمام جوان ها خواهش مي کنم غيرت داشته باشند و ايام جواني خود را با گناه و معصيت آلوده و سياه نکنند.
ﺧـــــــﺪﺍ ؛
✨بہ ﻓـرشتہﻫﺎ ﺷﻌﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺪﻭﻥِ شهـﻮت،
🐴بہ ﺣﯿﻮﺍﻧـات شهوت ﺩﺍﺩ بدونِ ﺷﻌـﻮﺭ،
👥و بہ ﺍﻧﺴــﺎﻥ ﻫــر ﺩﻭ ﺭﺍ . . .
✖️ انسـانے ڪہ ﺷﻌـﻮﺭﺵ
ﺑـر شهـﻮﺗـﺶ ﻏﻠﺒـہ ڪنـﺪ
ﺍﺯ ﻓـﺮﺷﺘـہ ﺑـالـاﺗـر ﺍﺳـﺖ ...
✖️ ﻭ ﺍﻧﺴـﺎﻧـے ڪہ شهـﻮﺗـش
ﺑـﺮ ﺷﻌـﻮﺭﺵ ﻏﻠﺒـہ ڪنـد
ﺍﺯ ﺣﯿـﻮﺍﻥ ﭘﺴـت ﺗـﺮ ...
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ماجرای زن بی حجاب درفرودگاه تهران
#استاد_دانشمند
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠پاسخ جنجالی استاد #قرائتی برای حجاب!
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_یکم_نسل_ سوخته: اعلان جنگ
صدای جیغش بلند شده بود ... که من رو بزار زمین ...
اما فایده نداشت ... از در اتاق که رفتم بیرون ... مامان با تعجب به ما زل زد ... منم بلند و با خنده گفتم ...
- امروز به علت بارش برف، مدارس در همه سطوح تعطیل می باشد ... از مادرهای گرامی تقاضا می شود ... درب منزل به حیاط را باز نمایند ... اونم سریع ... تا بچه از دستم نیوفتاده...
یه چند لحظه بهم نگاه کرد و در رو باز کرد ...
سوز برف که به الهام خورد ... تازه جدی باور کرد می خوام چه بلایی سرش بیارم ... سرش رو از زیر پتو آورد بیرون و دستش رو دور گردنم حلقه کرد ...
- من رو نزاری زمین ... نندازی تو برف ها ...
حالتش عوض شده بود ... یه حسی بهم می گفت عقب نشینی نکن ...
آوردمش پایین شروع کرد به دست و پا زدن ... منم همون طوری با پتو، پرتش کردم وسط برف ها ... جیغ می زد و بالا و پایین می پرید ...
خنده شیطنت آمیزی زدم و سریع یه مشت برف از روی زمین برداشتم ... و قبل از اینکه به خودش بیاد پرت کردم سمتش ... خورد توی سرش ... با عصبانیت داد زد ...
- مهران ...
و تا به خودش بیاد و بخواد چیز دیگه ای بگه ... گوله بعدی رفت سمتش ...
سومی رو در حالی که همچنان جیغ می کشید ... جاخالی داد ...
سعید با عصبانیت پنجره رو باز کرد ...
- دیوونه ها ... نمی گید مردم سر صبحی خوابن ...
گوله بعدی رو پرت کردم سمت سعید ... هر چند، حیف ... خورد توی پنجره ...
- مردم ... پاشو بیا بیرون برف بازی ... مغزت پوسید پای کتاب ...
الهام تا دید هواسم به سعید پرته ... دوید سمت در ... منم بین زمین و آسمون گرفتمش ... و دوباره انداختمش لای برف ها ... پتو از دستش در رفت و قل خورد اون وسط ...
بلند شد و با عصبانیت یه گوله برف برداشت ... و پرت کرد سمتم ...
تیرم درست خورده بود وسط هدف ... الهام وارد بازی و برنامه من شده بود ...
جنگ در دو جبهه شروع شد ... تو اون حیاط کوچیک ... گوله های برفی مدام بین دو طرف، رد و بدل می شد ... تا اینکه بالاخره عضو سوم هم وارد حیاط شد ... برعکس ما دو تا ... که بدون کاپشن و دست و کلاه ... و حتی کفش ... وسط برف ها بالا و پایین می پریدیم ... سومین طرف جنگی، تا دندان، خودش رو پوشونده بود ...
از طرف عضو بزرگ تر اعلان جنگ شد ... من و الهام، یه طرف... سعید طرف دیگه ...
ماموریت: تسخیر کاپشن و دستکش سعید ... و در آوردن چکمه هاش ...
.
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک انگلیسی تصمیم گرفت که براي کشف معدن الماس به آفریقا برود. تمام دارایی خود را فروخت و رفت. زمینی خرید که کلبه اي در آن بود و فقط به جستجوي الماس پرداخت. درنهایت نتوانست چیزي پیدا کند، پس زمین و کلبه خود را براي فروش گذاشت.
شخصی براي خرید آن ها آمد. اسم او کیمبرلی بود.
آن ها بر روي سنگی در حیاط خانه نشستند و قرارداد را امضا کردند و صاحب قبلی رفت. وقتی او رفت، کیمبرلی کاملا اتفاقی آن سنگ را تکان داد و زیرش الماسی دید؛ و این گونه بود که معادن الماس کیمبرلی کشف شدند.
الماس ها همان جایی بودند که آن مرد قبلی زندگی می کرد. او دنبال الماس همه جا را گشت به غیراز خانه خودش را.
این یک داستان واقعی است.
هر چه که به دنبالش هستی
در درون خود توست
از درون خودت غافل نشو
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani - ترانه : مهر علي و زهرا - ناصر عبدالهي.mp3
1.64M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
باز بیا نقره بکوب طلا بریز پولک بپاش
زهره ی نور و غزل به گل نشسته خنده هاش
پدر خاک به آسمون سپرده دلشُ
صدای بال فرشته ها میاد یواش یواش
قنوت بسته آسمون به قامت ستاره
رو بوم کعبه ربنا نفس نفس می باره
نفس نفس می باره
اگه که سبزه فدک اگه می چرخه فلک
اگه خدا نسیمشُ سپرده به قاصدک
بهونه ی تمومشون مهر علی و زهرا ست
ترانه ها ترانه ها اول عشق همین جاست
#فرزاد_حسني
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
https://eitaa.com/zandahlm1357
﷽
🌸 #قرآن_کریم
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ
بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا
آن بهشتهای عدنی که خدای مهربان
برای بندگان (صالح) خود در غیب این
جهان وعده فرمود، و البته وعده خدا
یقین به انجام میرسد.
📗سوره مریم آیه۶۱
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
26.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋تلاوت#استاد-محمدحسین-سعیدیان
سوره زمروغافر
☝️💌
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت 0⃣6⃣ قسمت شصت 💢در فراز بعدی دعای عصر غیبت؛ از خدا می خواهد خد
📝💠📝💠📝💠📝
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
1⃣6⃣قسمت شصت و یکم
👈2⃣- تأیید دوم خدا (یعنی خدا بخواهد نصرت کند راه دیگری هم هست) تأیید با علم لدنی، علم لدنی یعنی آن علمی که از طرف خدا✨ داده شده است.
👌داستان خیلی زیبایی در کتاب (قُرَبُ الاسناد، ص318) آمده است. (در تأیید اینکه خداوند امامش را با علم خودش یاری میکند)
⁉️تأیید با علم چه طوری است؟
📚روایتی از امام رضا (ع) است که از زبان پدر بزرگوارشان نقل می کند، که امام کاظم (ع) فرمودند؛💭 در یک روزی که من طفل پنج ساله ای بیشتر نبودم نزد پدرم امام صادق (ع) بودم که گروهی از یهودیان بر ایشان وارد شدند و سوال کردند که آیا شما فرزند 🌟رسول الله (ص) پیامبر این امت و حجت بر اهل زمین هستید؟ حضرت پاسخ دادند بله، من همان فرزند رسول خدا حجت خدا هستم.
❓سوال دیگری مطرح کردند،
گفتند ما در تورات📗 اینگونه یافتیم که خداوند متعال به حضرت ابراهیم (ع) و فرزندانش کتاب و حکم و نبوت اعطا کرده است و برای آنها مُلک و امامت قرار داده، برای سایر انبیاء🔆 هم همینطوری بود که خدا هم برای خود پیغمبر و برای فرزندانش حکومت و.. قرار داد ولی شما اینطوری نیستند و چه شده که شما به حکومت نرسیدید و امثال اینها.. آیا از وصیت پیغمبر (ص) تخطی کرده اید🗞، قضیه چیست..⁉️
👈اینجا امام صادق گریه می کند (امام صادق (ع) به هر حال از اینکه حکومت بنی العباس حق اینها را خورد و نگذاشت اینها به حکومت برسند، گریه می کند) و فرمودند؛☝️ بله پیوسته امنای خداوند (یعنی آنهایی که امینان خدا هستند همان خلفا و حجت های خداوند) مقهور (شکست خورده) و مقتول به ناحق واقع می شدند (به ناحق اینها کشته می شدند) و ظلمه ی به ظاهر قالب (ظلمه یعنی مظلوم هایی که در ظاهر پیروز هستند) چرا که بندگان شاکر خداوند کم هستند.
✅می گوید درست است که شما فکر میکنید ما شکست خورده ایم، ولی در ظاهر ما پیروز هستیم به یهودی می گوید. می گوید چرا⁉️ چون به ما ظلم کردند.
🗣باز یهودی می گوید انبیاء✨ و
اولادشان از راهی غیر از تعلیم عالم شدند و به مقامات علمی دست📚 پیدا کردند (یعنی جایی مکتب نرفتند، خود یهودی ها هم اعتراف می کنند انبیاء هم این طوری هستند) آیا شما هم این طوری هستید و بدون مکتب رفتن علم یاد گرفته اید یا نه جایی رفتهاید و یاد گرفتهاید؟
💠امام صادق (ع) خطاب به من فرمود (به من امام کاظم) نزدیک بیا ای موسی! من نزدیک رفتم و پدرم امام صادق دست به سینه ی من گذاشتند✋ و دعا کردند که «اَللّٰهُمَ أَیِّدْهُ بِنَصْرِکَ» یعنی خدایا او را با نصر خودت یاری کن «بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِِه» به حق پیغمبر و آل او. سپس خطاب به یهودیان👥 فرمودند از هر چه می خواهید از این بچه سوال کنید.
‼️آنها با تعجب گفتند چگونه😳 از طفلی که هیچ نمی داند پرسش کنیم؟! من امام کاظم (ع) گفتم برای رسیدن به فهم عمیق از من سوال کن و بهانه جویی را رها کن! می گوید یهودی ها سوالهای فراوانی از امام کاظم پرسیدند و امام به واسطه ی علمی که امام صادق✨ به او روانه کرد، تک تک سوالات را پاسخ داد.
👆این یک نمونه که خدای متعـال چگونه با علم خودش امام را یاری می کند. پس یکی از تأییدات و کمک های خدا کمک های علمی📚 است، یقینا خدای متعال هم امام عصر (عج) را اینطور از لحاظ علمی یاری می کند.
🔹ادامه دارد ...
💽برگرفته از فایل شماره (۵)
شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
🎤استاد احسان عبادی
#متن_شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت ۶۱
📝💠📝💠📝💠📝
================
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👺آیا بعد ظهور شیطان نابود میشه⁉️
سوالی که خیلی شنیدیم👇🏿
آیا بعد از ظهور ، امام زمان(عج) تشریف میبرن و شیطان رو گردن میزنن و ما دیگه شیطانی نخواهیم داشت😳
🔴این درسته یا غلط؟!🤔
ببینید👆
✅ #کلیپ 57 ثانیه ای پرسش و پاسخ مهدوی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅سیاست همراه دیانت+تاریخ👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
.......:
@zandahlm1357
https://eitaa.com/joinchat/2995716153C611ceb987e
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
9 - معجزه رضويه - شفاى بيمار
و نيز جناب ميرزاى مرحوم نقل فرمود از جناب شيخ محمد حسين مزبور كه ايشان به قصد تشرف به مشهد حضرت رضا عليه السلام از عراق مسافرت مى كند و پس از ورود به مشهد مقدس ، دانه اى در انگشت دستش آشكار مى شود و سخت او را ناراحت مى كند، چند نفر از اهل علم او را به مريضخانه مى برند، جراح نصرانى مى گويد بايد فورا انگشتش بريده شود و گرنه به بالا سرايت مى كند.
جناب شيخ قبول نمى كند و حاضر نمى شود انگشتش را ببرند. طبيب مى گويد اگر فردا آمدى بايد از بند دست بريده شود، شيخ برمى گردد و درد شدت مى كند و شب تا صبح ناله مى كند، فردا به بريدن انگشت راضى مى شود.
چون او را به مريضخانه مى برند ، جراح دست را مى بيند و مى گويد بايد از بند دست بريده شود، شيخ قبول نمى كند و مى گويد من حاضرم فقط انگشتم بريده شود، جراح مى گويد فايده ندارد و اگر الان از بند دست بريده نشود به بالاتر سرايت كرده و فردا بايد از كتف بريده شود، شيخ برمى گردد و درد شدت مى كند به طورى كه صبح به بريدن دست راضى مى شود؛ چون او را نزد جراح مى آورند و دستش را مى بيند مى گويد به بالا سرايت كرده و بايد از كتف بريده شود و از بند دست فايده ندارد و اگر امروز از كتف بريده نشود فردا به ساير اعضا سرايت مى كند و بالاخره به قلب مى رسد و هلاك مى شود.
شيخ به بريدن دست از كتف راضى نمى شود و برمى گردد و درد شديدتر شده تا صبح ناله مى كند و حاضر مى شود كه از كتف بريده شود، رفقايش او را براى مريضخانه حركت مى دهند تا دستش را از كتف ببرند، در وسط راه شيخ گفت اى رفقا! ممكن است در مريضخانه بميرم ، اول مرا به حرم مطهر ببريد پس ايشان را در گوشه اى از حرم جاى دادند، شيخ گريه و زارى زيادى كرده و به حضرت شكايت مى كند و مى گويد آيا سزاوار است زاير شما به چنين بلايى مبتلا شود و شما به فريادش نرسيد:((وَاَنْتَ اْلاِمامُ الَرّؤُفُ)) خصوصا در باره زوار، پس حالت غشوه عارضش مى شود در آن حال حضرت رضا عليه السلام را ملاقات مى كند، آن حضرت دست مبارك بر كتف او تا انگشتانش كشيده و مى فرمايد شفا يافتى ، شيخ به خود مى آيد مى بيند دستش هيچ دردى ندارد. رفقا مى آيند او را به مريضخانه ببرند، جريان شفاى خود رابه دست آن حضرت به آنها نمى گويد چون او را نزد جراح نصرانى مى برند جراح دستش را نگاه مى كند اثرى از آن دانه نمى بيند به احتمال آنكه شايد دست ديگرش باشد آن دست را هم نظر مى كند مى بيند سالم است ، مى گويد اى شيخ آيا مسيح عليه السلام را ملاقات كردى ؟!
عنايت و صله حضرت رضا(ع )
شيخ فرمود: كسى را كه از مسيح عليه السلام بالاتر است ديدم و مرا شفا داد پس جريان شفا دادن امام عليه السلام را نقل مى كند.
https://eitaa.com/zandahlm1357