ریشه تاریخی و حکایت ضرب المثل
ﮔﺸﺎﺩﺑﺎﺯﯼ
ﮔﺸﺎﺩﺑﺎﺯﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﺗﺒﺬﯾﺮ ﺍﺳﺖ! ﻫﺮﮐﺲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻣﺎﺩﯼ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﻭﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﮑﻨﺪ و ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻟﺨﺮﺟﯿﻬﺎ ﻭ ﻫﻮﺳﺒﺎﺯﯾﻬﺎﯾﺶ ﺣﺪ ﯾﻘﻔﯽ ﻗﺎﺋﻞﻧﺸﻮﺩﺍﯾﻦﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﯽﺭﺍ ﻣﺴﺮﻑ ﻭ ﻣﺒﺬﺭ ﻭ ﯾﺎ ﺑﻪﺯﺑﺎﻥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﮔﺸﺎﺩﺑﺎﺯ ﮔﻮﯾﻨﺪ
ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﮐﻠﯽ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ و ﻣﺎﻝﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ، ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻫﺴﺘﯽ میﮐﻮﺑﻨﺪ .
ﮔﺸﺎﺩﺑﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻭﺍﮊﻩﺍﯼ ﻣﺮﮐﺐ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﯽﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺍﺟﻤﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺭﺍ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﯿﻢ .
ﺑﻪﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺬﮐﺮﻩﻫﺎ ﻣﺴﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﺗﯿﻤﻮﺭ ﮔﻮﺭﮐﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺷﺎﻩ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﻏﺎﻟﺐ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻓﺎﺭﺱ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻦﻣﺤﻤﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﻗﯿﺪ ﺣﯿﺎﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺗﯿﻤﻮﺭ ﺑﺎﺷﮑﻮﻩ ﻭ ﺟﻼﻝ ﺧﺎﺻﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﻩ ﻣﻌﺎﺭﯾﻒ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻟﺶ ﺷﺘﺎﻓﺘﻨﺪ.
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ و ﺳﯿﻄﺮﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻮﺭﮐﺎﻧﯽ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﺭﮐﺎﻥ ﻫﻤﺖ ﻋﺎﻟﯽ ﻭ ﺍﺳﺘﻐﻨﺎﯼ ﻃﺒﻊ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺷﺖ و ﮔﻮﺷﻪ ﻋﺰﻟﺖ ﺭﺍﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻋﻢ ﻋﺎﺭﻓﺎﻥ، ﺻﺪﺭ ﻣﺼﻄﺒﻪ ﻋﺰﺕ ﺍﺳﺖ ﺭﻫﺎ ﻧﮑﺮﺩ.
ﺍﻣﯿﺮ ﺗﯿﻤﻮﺭ ﮐﺲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﻃﻠﺒﯿﺪ .
ﺣﻤﺎﺭﯼ ﻣﺮﮐﻮﺏ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺗﯿﻤﻮﺭﺁﻣﺪ.
ﺷﺎﻩ ﮔﻮﺭﮐﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻭ ﺗﻨﺪﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
«ﭼﺮﺍ ﺑﺮﺣﻤﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﺸﺪﯼ ﻭ ﺑﻪ
ﭘﯿﺸﻮﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﯾﯿﻢ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺗﺠﻠﯿﻞ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻭﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﮔﻮﯾﻨﺪ؟»
ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻧﺪﯼ ﻧﺎﺩﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﯼ ﺑﻪﻋﻼﻣﺖ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
«ﺍﻣﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﺎﻓﻆ ﺍﻫﻞ ﺗﮑﺒﺮ ﻭ ﺗﺒﺨﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﮐﺮﺍ ﺯﻫﺮﻩ ﺟﺮﺍﺕ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﯿﺸﮕﺎﻩ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﻘﺘﺪﺭ ﮔﻮﮐﺎﻧﯽ ﺗﻤﺮﺩ ﻭ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﻭﺭﺯﺩ .
ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﻣﺮﮐﺐ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﻭ ﭘﯿﺸﻮﺍﺯ ﺁﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺗﺮﺍﮐﻢ ﻣﺴﺘﻘﺒﻠﯿﻦ، ﺍﻣﯿﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﯿﮑﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﺧﻠﻮﺕﻧﺸﯿﻦ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺼﺪﯾﻖ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺘﺐ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣﯽﺷﺪ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪﺻﻮﺭﺗﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ!
ﺑﻨﺪﻩ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﺯ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﺧﻠﻮﺕﻧﺸﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﻓﯿﺾﺣﻀﻮﺭ ﻭ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﺍﻣﯿﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ.»
ﺗﯿﻤﻮﺭ ﮔﻔﺖ: «ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺣﻖ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻌﯿﺪ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﻬﺎ ﻭ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﺒﻠﯿﻦ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺗﺠﻠﯿﻞ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﻣﻄﻠﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ اﯾﻦﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﮐﺜﺮ ﺭﺑﻊ ﻣﺴﮑﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻣﺴﺨﺮ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﻠﺪ ﻭ ﻭﻻﯾﺖ ﺭﺍ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻭﻃﻦ ﻣﺎﻟﻮﻑ ﻭ ﺗﺨﺘﮕﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺑﺎﺩﺍﻥ ﻭ ﻣﻔﺘﺨﺮ ﺳﺎﺯﻡ گ. ﺗﻮ ﻣﺮﺩﮎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺧﺎﻝﻫﻨﺪﻭﯼ ﺗﺮﮎﺷﯿﺮﺍﺯﯼ، ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺖ ﮔﻔﺘﻪﺍﯼ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥﺗﺮﮎﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﻪﺩﺳﺖﺁﺭﺩ ﺩﻝﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶﺑﺨﺸﻢﺳﻤﺮﻗﻨﺪوﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺩﺏ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
«ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﻭ ﮔﺸﺎﺩﺑﺎﺯﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩﺍﻡ»
ﺻﺎﺣﺒﻘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﻄﯿﻔﻪ ﺧﻮﺵﺁﻣﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻔﻘﺪ ﻭ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .
ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﺷﺎﻩ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ و ﺧﻮﺵﺻﻮﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﭘﺎﺭﯾﺰﯼ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﺍ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﺎﻩﺷﺠﺎﻉ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ :
«ﺷﺎﯾﺪ ﺁﻥ ﺭﻧﺪ ﺧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺳﻮﺯ ﻧﯿﺰ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﻣﺨﺪﻭﻣﺸﺎﻩ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ »
ﺩﺭ ﻫﺮﺻﻮﺭﺕ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﮔﺸﺎﺩﺑﺎﺯﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﺗﺒﺬﯾﺮ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ ﺟﺎﺭﯼ ﮔﺮﺩﯾﺪ
https://eitaa.com/zandahlm1357
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام وقتتون بخیر
ببخشید ما هر ماه یه مقدار پول میریزیم به حساب خانومی که برای نیازمندا برنج و مرغ و اینا میخره میبره حالا فطریه رم دادیم به همین خانوم و قراره باز یه مقدار موادغذایی برای خانواده ها بخره ببره
میخواستم بدونم کار ما و این خانوم درسته یا نه ؟؟باید حتما خود پول رو بده به نیازمندا یا میشه مواد غذایی بخره بده؟؟
مرجع آیت الله نوری همدانی
پاسخ👇
سلام علیکم
در مورد فطریه یا باید پول را به فقیر رساند یا باید فقیر وی را وکیل در خرید کند یعنی به او گفته شود این مبلغ فطریه برای شما نزد من است و وی او را وکیل کند تا برایش چه چیزی بخرد.
#احکام
#احکام_فطریه
#پرداخت_فطریه
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام
1. ببخشید آیا آقایون جلوی نامحرم با تیشرت و شلوار نسبتا تنگ باشند اشکال دارد؟
2. آیا جاپودری لباسشویی که بیشتر اوقات داخلش آب جمع شده. این آب داخلش پاک هست؟
3. اگر دست نجسمون رو به شیرآب بزنیم و روش با دست آب بریزیم آیا آبی که روی ما میپاشه پاک است؟
4. عذر میخوام اگر منی روی پتو بریزه و اون پتو شسته بشه اما رد و رنگ وخشکیش( جاش خشکه) روی پتو باقی بمونه اون پتو پاکه؟
پاسخ👇
سلام علیکم
1. مشخص بودن جاهایی که معمولا مردان نمی پوشانند در مقابل نامحرم جایز است.
2. اگر نجاست به آن سرایت نکرده باشد، پاک است.
3. اگر شیر یا دست خیس بوده و برخورد کرده است در هنگام تطهیر باید مراقب بود ترشحات به بدن اصابت نکند.
4. اگر عین نجاست رفته باشد، پاک است.
#احکام
#پوشش_آقایان
#احکام_طهارت
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام علیکم
به نیت سلامتی امام زمان وشادی ارواح مرحومین فامیلمون یک ختم قرآن بمدت یک هفته گرفته بودند از جمعه آن هفته تا جمعه این هفته ولی متاسفانه من تا امروزبعد از اذان صبح جز قرآنی را که برداشته بودن خواندم...اگر کمی بعد از اتمام مهلت ختم قرآن مانده جز قرآن را تمام کنم من مدیون اموات میشم؟
مرجع آیت الله مکارم شیرازی
پاسخ👇
سلام علیکم
مشکلی نیست.
#احکام
#احکام_اموات
#خیرات
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام
ببخشید آیا پسر ميتواند فطریه خود را به مادر فقیر که تحت پوشش کمیته امداد هست بدهد؟؟
پاسخ👇
سلام علیکم
خیر
#احکام
#احکام_فطریه
#پرداخت_فطریه
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_معرفتی
سؤال👇
سلام علیکم
چه کاری برا میتی که اون دنیا اذیته خوب است برای بازماندگان که انجامش بدهند و ثوابش بیش از اندازه دست نیت رو میگیرد؟
پاسخ👇
سلام علیکم
ابتدا اگر حق الناس یا حق اللهی به عهده اوست باید سریع رسیدگی شود سپس صدقه فراوان به افراد متعدد اثرگذار است.
#اموات
#خیرات
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام.
1. یک خانم مسن وتقریبا زمین گیر بیوه که درخانه پسرش(البته این پسرروبزرگ کرده این خانم از۶ماهگی ومادرش میدونه).باخرج آنهاست ولی بخاطربیماری یارانه ومعیشتی کفاف داروهایش رانمیدهد آیافطریه وکفاره برعهده خودش میشودیاپسرخوانده اش.وآیا بااین وضعیت برایش واجب هست کفاره وفطریه بدهد؟؟
مقام رهبری
2. واین که یک جوان غروب رمضان حالش خیلی بدمیشه تحمل نمیکنه روزه شومیشکنه آیافقط قضادارد؟
واینکه قی کرده غیرعمدوبرگشت داده شده ب حلقش وروزه شوخورده حکمش چیه؟؟کفاره وقضاداره؟ کفاره عمدحساب میشه؟؟
کفاره عمدچ مقدارهست؟؟
پاسخ👇
سلام علیکم
1. فطریه به عهده پسرخوانده است.
2. اگر واقعا ادامه روزه برای او ضرر داشه است، فقط قضا دارد و کفاره ندارد و اگر اینگونه نبوده علاوه بر قضا کفاره عمد نیز دارد که به قیمت الان 300 هزار تومان است.
#احکام
#احکام_روزه
#مبطلات_روزه
#کفاره
#کفاره_عمد
#احکام_فطریه
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام
اگر در مسابقه ای شرکت کنیم و جواب های درست را پس از پیدا کردن برای یکی از اعضای خانواده بفرستیم و او هم در مسابقه شرکت کند و هر دو در مسابقه بدون قرعه کشی برنده شوند چه حکمی دارد؟
پاسخ👇
سلام علیکم
بستگی به قوانین اجرا کننده مسابقه دارد.
#احکام
#احکام_مسابقات
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
باسلام
ببخشید اگه یه پولی داشته باشیم بعد به یه نفر بدیم اون نفر باپول ما وچند نفردیگه خانه بخرد وبفروشد بعد یعنی با پول ما خرید وفروش خانه میکند وسرماه به ماهم یمقدار پول به عنوان سودی که ازخرید وفروش میکند بدهد آیا این پول مشکل دارد یا نه با تشکر
پاسخ👇
سلام علیکم
اگر بر اساس عقد مضاربه باشد، اشکالی ندارد.
#احکام
#احکام_معاملات
#عقدمضاربه
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم
ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد
صفحه
شاعران ایران زمین
.......:
@zandahlm1357
animation.gif
7.9K
میرزا نوراﷲ بن میرزا عبداﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی ملقب به تاج الشعراء مشهور به عمان سامانی از شاعران معروف شهر سامان از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری ایران است. وی از شاعران صاحب نام و پر آوازه سالهای ۱۲۵۸ تا ۱۳۲۲ قمری است، نیاکان او همه از دری سرایان، پارسی گویان و آذری سرایان اعصار خود بودهاند، پدرش میرزا عبدلله متخلص به «ذره» مؤلف «جامع الانساب» و جدش میرزا عبدالواهاب سامانی متخلص به«قطره» و عمویش میرزا لطف لله متخلص به «دریا» همگی از شاعران عهد ناصری بودهاند که در دانشهای دیگر نیز دستی داشتهاند. میرزا نورالله همانند بسیاری از نیاکان خود در سلک تصوف و عرفان بودند، در حلقه ارادتمندان سعادتعلیشاه اصفهانی مشهور به طاووس العرفا و جانشین وی ملا سلطان محمّد گنابادی سلطانعلیشاه از اقطاب سلسله صوفیه نعمتاللهیه بود.
علی اکبر دهخدا درباره عمان سامانی مینویسد: میرزا نوراﷲ بن میرزا عبداﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی. ملقب به تاج الشعراء و مشهور به عمان سامانی. وی از اهالی قریه «سامان» است که آن از قرای چهارمحال خاک بختیاری میباشد. وی در سال ۱۲۶۴ ه.ق. متولد شد و در شب سهشنبه دوازدهم شوال سال ۱۳۲۲ ه.ق. درگذشت و در وادی السلام نجف دفن شد. او را دیوانی است به نام «گنجینة الاسرار» که در هند و در ایران به چاپ رسیدهاست».
نقل است که جنازه عمان را در مسجد جامع سامان به خاک سپردند و بعدها به نجف اشرف و غری شریف به دار الاسلام انتقال دادند.
از آثار عمان سامانی میتوان به گنجینة الاسرار و مخزن الدرّر اشاره کرد. گنجینة الاسرار شاهکار عمان است. حبیب الله فضائلی در وص
در وصف گنجینة الاسرار آوردهاست این کتاب بحق کنز اسرار یا چنانچه خود سراینده نامیده گنجینه اسرار است، اسراری از ظهور عشق و جمال، اسراری از راز و نیاز عاشق و جذبههای معشوق، اسراری از سیر و سلوک و حالات وجد و شوق، اسراری از سوز و گداز و هجران و وصل.
متن حاضر به قرار بخشهای ذیل به کوشش سرکار خانم آزاده لاری آماده و از طریق بخش کتابخانهٔ تصوف سایت تصوف ایرانی منتشر شده و در گنجور باز نشر گردیده است:
گنجینة الاسرار
قصاید
https://eitaa.com/zandahlm1357
بریخت صاف و نشاط از خم غدیر به جام
صلای سرخوشی ای صوفیان درد آشام
دمید نیره اللّه از چه طور این نور
که برد ز آینهی روزگار، زنگ ظلام
چه خوش نسیمست اللّه که از تبسم او
شکوفهی طرب از هر کنار شد بسام
مشام شیران شد، زین نسیم، عطر آمیز
چه باک ازینکه سگان را فرو گرفت ز کام
غلام روی کسیام که بر هوای بهشت
ز جای خیزد، خیز ای بهشت روی غلام
بریز خون کبوتر ز حلق بط به نشاط
بساغر ای بت طاووس چهر کبک خرام
می کهن به چنین روز نو، بفتوی عقل
بخور حلال، کزین پس محرمست و حرام
نه پای عشرت باید ببام گردون کوفت
ز سدره صدره برتر نهاد باید گام
همین همایون روزست آنکه ختم رسل
محمد عربی، شاه دین، رسول انام
شعاع یثرب و بطحا، فروغ خیف و منا
چراغ سعی و صفا، آفتاب رکن و مقام
فرو کشید ز بیت الحرام رخت برون
باتفاق کرام عرب پس از احرام
طواف خانهی حق کرده کآدمی و ملک
یسبحون له ذوالجلال و الاکرام
ز بعد قطع منازل درین همایون روز
عنان کشیده بخم غدیر، ساخت مقام
رسول شد ز خدا، زی رسول روح القدس
که ای رسول بحق، حق ترا رساند سلام
که ای بخلق من از من خلیفهی منصوب
بگوش کآمد نصب خلیفه را هنگام
ازین زیاده منه آفتاب را به کسوف
ازین زیاده منه ماهتاب را به غمام
بس ست سر حقیقت نهفته در صندوق
درش گشا که ز گلرنگ، خوش ز عنبر فام
یکیست همدم ساز تو، دیگران غماز
یکیست محرم راز تو، دیگران نمام
بلند ساز، تو تا دیدههای بی آهو
دهند فرق سگ و خوک وروبه از ضرغام
بساخت سید دین منبر از جهاز شتر
که تا پدید کند هرچه شد به او الهام
بر آن برآمد و اسرار حق هویدا ساخت
بلند کرد علی را بدین بلند کلام
که: من نبی شمایم، علی امام شماست
زدند نعره که: نعم النبی نعم الامام
تبارک اللّه ازین رتبه کز شرافت آن
مدام آب درآید بدیدهی اوهام
گراونه حامی شرع نبی شدی به سنان
وراونه هادی دین خدا شدی به حسام
که باز جستی مسجد کجا و دیر کجا؟
که فرق کردی مصحف کدام وزند کدام؟
گر او ز روی صمد پرده باز نگرفتی
هنوز کعبهی حق بد، مدینة الاصنام
علیست آنکه عصا زد به آب و دریا را
شکافت از هم وزد در میان دریا گام
علیست آنکه نشست اندر آتش نمرود
علیست آنکه بآتش سرود بردو سلام
علیست آنکه بطوفان نشست در کشتی
معاشران را از بیم غرق، داد آرام
غرض که آدم وادریس و شیث و صالح و هود
شعیب و یونس و لوط و دگر رسل بتمام
بوحدتند، علی کز برای رونق دین
ظهور کرده بهر دورهیی بدیگر نام
ازین زیاده بجرئت مزن رکاب ای طبع
بکش عنان که عوامند خلق کالانعام+
زبان بکام کش ای خیره سر که میترسم
بکشتن تو برآرند تیغها زنیام
تو آینه بکف اندر محلهی کوران
ندا کنی که به بینید خویش را اندام
زهی امام همام ای امیر پاک ضمیر
که با خدایی همراز و همدم و همنام
بخرگه تو فلک را همی سجود و رکوع
بدرگه تو ملک را همی قعود و قیام
بیمن حکم تو ساریست، نور در ابصار
به فر امر تو جاریست روح در اجسام
تفقدی ز کرامت به سوی عمان کن
که از ولای تو بیرون نمیگذارد گام
بجز مدیح تو کاریش نی بسال و بماه
بجز ثنای تو شغلیش نی بصبح و بشام
محب راه ترا شهد عشرت اندر کاس
عدوی جاه ترا زهر حسرت اندر جام
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه امر به معروف و نهی از منکر
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🔴 آیا باید امام زمان(عج) بیان و تمام کارها رو درست کنند؟؟؟؟!!!
شما مهمان دعوت میکنید،کارهاتون رو میگذارید مهمان بیاد انجام بده؟؟؟!!
✅وقتي ضامن مي شويد چه اتفاقي مي افتد؟
🔹 قبل از هرچيز بايد بدانيد كه عقد ضمانت قابل فسخ نيست. يعني اگر پاي ضمانتنامه فردي را امضا كرديد ديگر نمي توانيد ضمانتتان را پس بگيريد.
🔸در عقد ضمانت مهم نيست كه بدهكار رضايت داشته باشد كه شما ضامنش شويد يا نه. تنها رضايت شما به عنوان ضامن كافي است. بنا بر اين بند قانوني، اگر شما بخواهيد به صورت داوطلبانه ضامن فردي شويد مي توانيد اين كار را انجام بدهيد و عقد ضمانت انجام ميشود حتي اگر بدهكار اين موضوع را قبول نداشته باشد. تنها موضوعي كه در اينجا ممكن است مسئله ساز شود اين است كه اگر مشكلي پيش آمد، شما حق رجوع به بدهكار را نداريد زيرا به صورت داوطلبانه ضامن او شده ايد.
🔹 اگر طلبكار طلب خود را ببخشد ضامن حق ندارد مبلغي از بدهكار دريافت كند اما اگر طلبكار تمام طلب خود يا بخشي از آن را به عنوان خمس يا زكات و يا صدقه و با عناويني از اين دست ببخشد، ضامن مي تواند مبلغي از بدهكار مطالبه كند
🔸ميزان دارايي ضامن بايد به اندازهاي باشد كه بتواند ضمانت بدهي ديگران را برعهده بگيرد يعني اگر شما حقوقي پايين تر و يا حتي برابر ميزان قسط بدهكار دريافت ميكنيد يا مالي كه به عنوان وثيقه قرار مي دهيد كمتر از ميزان بدهي باشد، نميتوانيد ضامن ديگران شويد.
🔹وقتي شما ضمانتنامه ديگران را امضا مي كنيد به مالك يا طلبكار اين اجازه را ميدهيد كه در صورت پرداخت نكردن بدهي بدون اطلاع و اجازه شما از حسابتان پول برداشت كند. بنابراين تصور نكنيد كه با ضمانت ديگران طلبكار از قبل به شما اطلاع ميدهد و يا اجازه ميگيرد كه از حسابتان برداشت كند.
#ضمانت
https://eitaa.com/zandahlm1357
@Mr_Vakiil
🏠یک نکته مهم در خصوص قرارداد اجاره:
در اجاره نامه حتما قید کنید که مستاجر حق واگذاری مورد اجاره به غیر را ندارد؛ در غیر این صورت، مستاجر می تواند در طول مدت اجاره، ملک شما را، به شخص دیگری اجاره دهد.🏡🏘
#اجارهhttps://eitaa.com/zandahlm1357
@Mr_Vakiil
⁉️ اگر ملک خریداری شده مساحت کمتر يا بيشتر داشته باشد تکلیف چیست؟
✅ اگر ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته شده باشد و بعد معلوم شود که کمتر از آن مقدار است، مشتری حق فسخ معامله را خواهد داشت.
⚖️طبق ماده ۳۵۵ قانون مدنی: اگر ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته شده باشد و بعد معلوم شود که کمتر از آن مقدار است، مشتری حق فسخ معامله را خواهد داشت؛ و اگر معلوم شود که بیشتر است فروشنده میتواند آن را فسخ کند، مگر اینکه در هر دو صورت طرفین به محاسبه زیاده یا كمي رضايت دهند.
#معاملهhttps://eitaa.com/zandahlm1357
@Mr_Vakiil
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی (علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و دوم
و من بیدرنگ جواب دادم: «خُب تو هم مثل من وضو بگیر، مثل من نماز بخون...» و پیش از این که خطابهام به آخر برسد، با چشمان کشیده و پُر احساسش به رویم خندید و با کلماتی ساده پاسخم را داد: «الهه جان! من که از تو نخواستم شیعه بشی! من از تو نخواستم دست از عقاید خودت برداری! حتی ازت نخواستم برای یه بارم که شده درمورد عقایدی که من دارم، فکر کنی! من فقط ازت خواستم دعا کنی، همین!»
سپس به چشمانم خیره شد و با گلایه لطیفی که در انتهای صدایش پیدا بود، گفت: «ولی تو از من میخوای از عقایدم دست بکشم. خُب قبول کن این کار سختیه!» و پیش از آن که به من مجال هر پاسخی دهد، با لحنی عاشقانه ادامه داد: «الهه جان! من و تو همینجوری با هم خوشبختیم! من همینطوری که هستی عاشقت هستم! الهه، تو همونی هستی که من میخواستم! بخدا من کنار تو هیچی کم ندارم!» سپس چشمانش رنگ تمنا گرفت و با هلال لبخندی که لحظهای از آسمان صورتش مخفی نمیشد، تقاضا کرد: «نمیشه تو هم همینجوری که هستم، قبولم داشته باشی؟» و خاطرش آنقدر عزیز بود که دیگر هیچ نگویم و در عوض، تمام احساس قلبم را به چشمان منتظرش هدیه کرده و با کلام پُر مِهرم خواسته دلش را برآورده سازم: «مجید جان! منم همینجوری که هستی دوسِت دارم!» و همین جمله ساده و سرشار از محبتم کافی بود تا به مباحثه عقیدتی مان پایان داده و در عوض، مطلع یک غزل زیبا و ماندگار شود.
لحظات پُر شوری که در زندگی عاشقانهمان کم نبود و با همه تکراری بودنش، باز هم به قدری شیرین و رؤیایی بود که نظیرش را در کنار هیچ کس و در هیچ کجای دنیا سراغ نداشته باشم. ساعتی به میزبانی نسیم گرم و دلنوازی که عطر خلیج فارس را به همراه میکشید، چشم به سقف بلند آسمان، میهمان خلوت ناب و بیریایی بودیم که فقط ندای نگاه من شنیده میشد و نغمه نفسهای مجید و حرفهایی که از جنس این دنیا نبود و عشق پاکمان را در پیشگاه پروردگار به تصویر میکشید که به خاطرم آمد امشب ختم صلواتم را فراموش کردهام. ختم صلواتی که هدیه به روح محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهماجمعین) بود و بنا به گفته خانمی که آن شب در امامزاده میهمان حصیرش بودیم، این ختم صلوات معجزه میکرد. رو به مجید کردم و گفتم: «مجید جان! یادم رفت صلواتهای امشبم رو بفرستم.» و با گفتن این حرف، از جا بلند شدم و برای برداشتن تسبیح به سمت اتاق رفتم.
تسبیح سفید رنگم را از داخل سجاده برداشتم و به بالکن بازگشتم که مجید پرسید: «چندتا صلوات باید بفرستی؟» دانههای تسبیح را میان انگشتانم مرتب کردم و پاسخ دادم: «هر شب هزارتا.» مجید چین به پیشانی انداخت و با خنده گفت: «اوه! چقدر زیاد! بیا امشب با هم بفرستیم.» و منتظر نشد تا پاسخ تعارفش را بدهم و برای آوردن تسبیحی دیگر قدم به اتاق گذاشت و لحظاتی بعد با تسبیح سرخ رنگش بازگشت. کنارم روی قالیچه نشست و با گفتن «پونصد تا تو بفرست، پونصد تا من میفرستم.» صلوات اول را فرستاد و ختم صلواتش را آغاز کرد. چه حس خوبی بود که در این خلوت روحانی و شبانه، زانو به زانوی هم نشسته و به نیت سلامتی مادرم، با هم بر پیامبر و اهل بیتش (صلیاللهعلیهماجمعین) صلوات میفرستادیم و خدا میداند که در آن شب عید فطر من تا چه اندازه به شفای بیمار بدحالم امیدوار بودم که دست آویزم به درگاه خدا، پیامبر رحمت و فرزندان نازنینش (صلیاللهعلیهماجمعین) بودند.
✉️ ارتباط با نویسنده :
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_انصاف ۴۴ ⚜ما برای هدفی بلند خلق شدهایم! با دورنمایی به وسعتِ #بینهایت ... برای تشبّه به ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه انصاف_45.mp3
11.84M
#کارگاه_انصاف ۴۵
💥 قرآن، نامِ بزرگترین بیانصافی در حقِ خودمان را #فسق گذاشته است!
فسق؛ مهندسی معکوس عشق در قلب انسانهاست!
جایی که؛
ـ هدف انسان
ـ معشوق انسان
ـ و مسیر حرکت او
به سمتی تغییر میکند، که برای آن خلق نشده است!
#استاد_شجاعی 🎤